متخصص مغز و اعصاب یا Neurologist پزشکی متخصص است که بعد از گذراندن دوره ی پزشکی عمومی و 4 سال رزیدنتی در تخصص بیماری های مغز و اعصاب Neurology به نورولوژیست منسوب می گردد تا بتواند بیماری هایی از قبیل ام اس MS ، انواع سردرد (میگرن ، سردرد های تنشی ، سردرد های خوشه ای و …)، تشنج ، صرع ، بیمری های عروقی مغز ، فلج ، کمر درد های مزمن ، سکته مغزی و … را تشخیص دهد و درمان لازم را انجام دهد.
سیستم عصبی انسان از دو بخش سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی تشکیل شده است. سیستم عصبی مرکزی شامل مغز (نیمکره های مغز ، ساقه مغز و مخچه ) و نخاع می باشد؛ سیستم عصبی محیطی شامل نورونهای عصبی محیطی است که ارتباط بین مغز و نخاع با بقیه ارگانها، اندامها و عضلات را برقرار می کند. سیستم عصبی سایر قسمت های بدن را سازماندهی و فرماندهی می کند ، از این رو تشخیص بیماری های مغز و اعصاب و درمان آن ها بسیار مهم و تخصصی است که باید فقط توسط متخصص مغز و اعصاب که دانش و مهارت لازم را در این زمینه دارد ، انجام شود.
متخصص مغز و اعصاب درمان های غیر جراحی بیماری های عضلات و مغز و اعصاب را انجام می دهد و در مواردی خاص نیازمند جراحی ، شما را به جراح ارجاع می دهد و در صورتی که بیمار نیاز به بررسی رفتاری و هیجانی داشته باشد یا دچار اختلالات روانی باشد به روانپزشک (متخصص اعصاب و روان) ارجاع داده می شود.
بیماریهای مرتبط با مغز، نخاع، ستون فقرات و بیماریهایی از جمله دیسک گردن و دیسک کمر در حیطه کاری جراح مغز و اعصاب قرار میگیرد. توجه به این موضوع مهم است که هر گونه عمل جراحی بر روی ستون فقرات به این دلیل که طی آن عمل ممکن است به نخاع فرد بیمار آسیب وارد شود در حیطه کاری جراح مغز و اعصاب قرار می گیرد.
بیمار بلافاصله بعد از بروز بیماریهای مغز و اعصاب و مشاهده ی علائم اولیه ی این بیماری ها باید به پزشک نورولوژیست مراجعه کند، اغلب بیماری های مغز و اعصاب پیشرونده هستند و با مراجعه به موقع به پزشک متخصص مغز و اعصاب پس از تشخیص بیماری از پیشرفت آن جلوگیری شده و مراحل درمان آغاز می شود.متخصص مغز و اعصاب قادر به تشخیص ، کنترل و درمان بیماری های عصبی یا مشکلات عصبی است. علائمی که معمولا با مشاهده ی آن ها باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرد عبارتند از :
افرادی که دچار اختلال در حواس پنجگانه خود می شوند مانند حس لامسه، بینایی، بویایی، ممکن است نیاز به یک متخصص مغز و اعصاب داشته باشند. مشکلات حسی گاهی ناشی از اختلالات سیستم عصبی است.
متخصص مغز و اعصاب خوب با توجه به چگونگی کارکرد
سیستم عصبی و مهارت و دانش لازم، قادر به تشخیص نوع بیماری سیستم عصبی می باشد. جهت انجام معاینات دقیق در صورت نیاز روش های پاراکلینیک از جمله تصویر برداری مغز شامل ام آر آی MRI ، سی تی اسکن مغز، نوار مغز و نوار عصب عضله، سونوگرافی داپلر عروق مغز و کاروتید مورد استفاده قرار می گیرد.
برخی از بیماری های مربوط به مغز و اعصاب عبارتند از :
متخصصان مغز و اعصاب بیماران خود را در کلینیک و یا بیمارستان ملاقات می کنند. بسیاری از متخصصان در بیمارستان های عمومی و خصوصی فعالیت می کنند. اگر شما نیاز به جراحی داشته باشید، متخصص مغز و اعصاب شما را به یک جراح مغز و اعصاب ارجاع می دهد.
در صورت نیاز، از پزشک عمومی خود بخواهید تا شما را جهت ادامه ی درمان و یا تشخیص بیماری، به یک متخصص مغز و اعصاب خوب راهنمایی کند. شما باید بلافاصله بعد از بروز علائم بیماری های مغز و اعصاب و جلوگیری از پیشرفت بیماری به بهترین متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
پیدا کردن متخصص مغز و اعصاب خوب، به خصوص برای بیماران مبتلا به بیماری های مزمن که نیاز به مراقبت بلند مدت دارند ، بسیار مهم است. یک متخصص مغز و اعصاب خوب پزشکی است که ترکیبی از دانش و مهارت پزشکی و مهارت های ارتباطی و حس دلسوزانه داشته باشد.
متخصص مغز و اعصاب باید به تاریخچه ی بیمار و پرونده ی پزشکی و توجه کند. باید اطمینان حاصل کنید که پرونده ی شما مورد بررسی دقیق قرار گرفته تا از انجام آزمایش های تکراری و انجام پروسه های طولانی و تکراری جلوگیری شود و فرایند درمان شما تسریع یابد. اگر متخصص مغز و اعصاب معتمد و مورد اطمینان بیمار باشد و بیمار طبق دستورات پزشک عمل کند ، روند درمان با سرعت بیشتری انجام می شود . درمان بعد از اولین مراجعه شروع خواهد شد و بیمار تحت نظر پزشک قرار می گیرد.
امروزه با پیشرفت علم و گسترش تکنولوژی ، روش های جدیدی جهت بهبود سلامت جامعه و سرعت بخشیدن به تشخیص و درمان بیماری ها ، پا به عرصه گذاشته اند. ابزارهایی که اطلاعاتی از داخل بدن بیمار بدست پزشکان می دهند و جهت پیشگیری و یا تشخیص دقیق و درمان بیماری بکار می روند عبارتند از :
سونوگرافی داپلر (سونوگرافی از عروق مغز)
تشخیص به موقع و زود هنگام بیماری ها پیشرفت چشم گیری در آینده ایجاد می کند . ردیابی بسیاری از بیماری های مغز و اعصاب کار دشواری است. تشخیص زود هنگام این بیماری ها به درمان بهتر و موثرتر آنها بسیار کمک خواهد کرد.
کلینیک تخصصی دکتر سید حسین آقامیری متخصص مغز و اعصاب تهران ، مجهز به مدرن ترین تجهیزات است و تمامی خدمات نوار مغز ، نوار عصب عضله ، سونوگرافی داپلر عروق مغز و انواع تزریق های لوکال یا ناحیه ای برای درمان سردردهای مزمن و مقاوم به درمان داخل مطب انجام می شود.
همچنین تزریق دیسپورت ها برای درمان اسپاستیسیتی یا سفتی اندام که بعد از
سکته مغزی بروز می کند تحت گاید سونوگرافی به صورت دقیق انجام می شود. جهت مراجعه و اخذ اطلاعات بیشتر لطفا به صفحه ی تماس با ما مراجعه کنید.
انواع سردرد هایی که وجود دارند علائم و عللی متفاوتی نیز دارند. اکثر سردرد ها کوتاه و زودگذر هستند که اغلب موجب نگرانی نمی شوند.با این حال تشخیص نوع سردردی که فرد تجربه می کند کمک به یافتن بهترین راه جهت درمان سردرد و یا حتی در صورت نیاز مراجعه به پزشک، می کند.
اکثر افراد در زندگی خود حداقل یک بار سردرد را تجربه کرده اند. اگرچه گاهی اوقات ممکن است سردردها بسیار دردناک باشند، اما اغلب بعد از مصرف مسکن ها طی 1 یا چند ساعت برطرف می شوند. با این حال حمله های متوالی یا بعضی از انواع سردردها ممکن است نشانی از مشکلی جدی تر باشند.
در این مقاله به بررسی انواع سردرد، دلایل،
درمان سردرد ، پیشگیری و همچنین زمان مراجعه به متخصص مغز و اعصاب خواهیم پرداخت.
دانشمندان و محققان بیش از 150 نوع از انواع سردرد را شناسایی کرده اند که به دو گروه اصلی اولیه و ثانویه تقسیم می شوند.
سردرد اولیه بر اثر شرایط و مشکل دیگری به وجود نیامده اند. مثال برای این نوع سردرد شامل میگرن و سردرد تنشن است.
میگرن یکی از انواع سردرد است ک فرد مبتلا به آن درد شدیدی را در یک طرف سرش احساس می کند. فرد ممکن است حساسیت بالایی به نور، صدا و بو داشته باشد. تهوع و استفراغ نیز در بعضی موارد شایع است.
حدود یک سوم افراد قبل از شروع میگرن
آورا AURA را تجربه می کنند که معمولا بین 5 تا 60 دقیقه طول می کشد.
برخی علائم میگرن شامل این موارد می شود :
دیدن خطوط زیگزاگ، هاله یا نقطه نورانی
از دست دادن بخشی از بینایی برای مدتی کوتاه
بی حسی
سوزن سوزن شدن
ضعف عضلانی
اختلال در تکلم
اگر سردردهای میگرنی به طور مناسبی درمان نشوند معمولا بین 4 تا 24 ساعت طول می کشند. 4 ساعت تحمل درد میگرن زمان زیادی است و بهتر است هرچه زودتر جهت درمان آن اقدام کنید.
البته دقت کنید که این علائم همچنین می توانند نشانه ی بروز سکته مغزی و مننژیت نیز باشند. اگر برای اولین بار این علائم را داشتید حتما به پزشک مراجعه کنید.
میگرن هم در کودکان و هم بزرگسالان اتفاق می افتد اما در خانم ها احتمال بروز آن 3 برابر بیشتر از مردان است. فرکانس حمله ی میگرن می تواند از چندین بار در هفته تا یکبار در سال باشد.
علل میگرن به طور کامل مشخص نیست با این حال میگرن اغلب ارثی است. این بیماری در افرادی که دارای شرایط خاصی از قبیل افسردگی و صرع هستند، رایج است.
عوامل موثر در میگرن عبارتند از :
استرس و اضطراب
اختلال خواب
تغییرات هورمونی
گرسنه ماندن
کمبود آب
برخی از غذاها و داروها
نور و صدای بلند
داروهایی مانند ایبوپروفن و آسپرین می توانند سردرد را متوقف کنند یا شدت و طول مدت آن را کاهش دهند.
پزشکان می توانند داروهای ضد تهوع و استفراغ مانند متوکلوپرامید یا اندانسترون را جهت کاهش حالت تهوع تجویز کنند.
حملات میگرن ممکن است توسط موارد زیر کاهش یابد :
قرار دادن کمپرس یخ یا یک پارچه ی سرد بر روی پیشانی
نوشیدن آب
برای بعضی از میگرن های مقاوم به درمان نیز نوعی دارو به نام تریپتان مانند سوماتریپتان یا ریزاتریپتان نیز تجویز می شود. برای بهترین اثر باید به محض شروع علائم میگرن این دارو ها مصرف شود.
افراد مبتلا به میگرن مزمن جهت درمان پیشگیرانه باید به پزشک مراجعه کنند. پزشک در صورتی که علائم زیر را مشاهده کند می تواند احتمال وجود میگرن در فرد را تشخیص دهد :
تجربه ی سردرد بیش از 15 روز در ماه
بیش از یک دوره ی 3 ماهه
داشتن حداقل 8 نشانه از علائم میگرن
داروهای جهت پیشگیری از میگرن عبارتند از :
توپیرامات
پروپرانولول
آمی تریپتیلین
سایر گزینه ها برای پیشگیری شامل مکمل های غذایی، مدیتیشن، طب سوزنی و درمان نورو مدولاسیون می باشد.
سردرد های تنشن بسیار رایج هستند و اغلب افراد هر از گاهی آن را تجربه می کنند. این نوع سردرد به عنوان یک درد مداوم در دو طرف سر احساس می شود. سایر علائم عبارتند از :
حساسیت و درد در نواحی صورت، سر، گردن و شانه
احساس فشار در پشت چشم ها
حساسیت به نور و صدا
این نوع از انواع سردرد 30 دقیقه تا چند ساعت ممکن است طول بکشد. شدت درد می تواند متفاوت باشد ولی اغلب مانع فعالیت های روزانه نمی شود.
علت سردرد تنشن نامشخص است اما استرس، اضطراب و افسردگی از عوامل اصلی آن هستند. سایر عوامل احتمالی عبارتند از :
کمبود آب
صدای بلند
ورزش نکردن
کمبود خواب
گرسنگی
خستگی چشم
داروهای مسکن مانند ایبوپروفن، استامینوفن و آسپرین معمولا در جلوگیری یا کاهش درد بسیار موثر هستند. افرادی که بیش از 15 روز در ماه دچار سردرد می شوند حتما باید به پزشک مراجعه کنند.
تغییر سبک زندگی در برخی از درمان ها ممکن است به جلوگیری از سردرد تنشن کمک کند. از جمله موارد اصلاحی در زندگی عبارتند از :
خواب کافی
ورزش منظم و انجام حرکات کششی
بهبود و اصلاح وضعیت ایستادن و نشستن
معاینه ی چشم
مدیریت استرس، اضطراب و افسردگی
طب سوزنی
سردرد های خوشه ای یکی از انواع سردرد هستند که معمولا ناگهانی و بدون علائم قبلی به سراغ فرد می آید و بین 15 دقیقه تا 3 ساعت طول می کشد. گاهی اوقات اقراد تا 8 روز نیز این سردرد را تحمل می کنند.
علت سردرد خوشه ای نامشخص است، اما اغلب در افراد سیگاری احتمال حمله بیشتر است. در طول دوران حمله ی سردرد خوشه ای باید از مصرف الکل اجتناب کنید.
موارد درمانی جهت درمان، کاهش شدت و فراوانی حملات عبارتند از :
توپیرامات
سوماتریپتان
استروئید ها
وراپامیل
ملاتونین
اکسیژن درمانی
لیتیوم
در برخی افراد مقاوم به درمان، پزشک ممکن است عمل جراحی را پیشنهاد دهد.
سردرد فعالیتی بوسیله تمرینات شدید جسمانی به وجود می آید. از جمله فعالیت هایی که باعث بروز این سردرد می شوند شامل موارد زیر است :
دویدن
پریدن
وزنه برداری
مقاربت جنسی
سرفه یا عطسه های پشت سر هم
این نوع از انواع سردرد معمولا مدت زیادی طول نمی کشد اما گاهی ممکن است تا 2 روز ادامه داشته باشد. این درد به صورت خفیف در سراسر سر احساس می شود و در کسانیکه سابقه خانوادگی میگرن دارند شایع تر است.
بیشتر حملات با مسکن ها درمان می شوند. مصرف
داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی یا بتابلوکر کننده ها قبل از فشارهای جسمانی ممکن است به جلوگیری از سردرد کمک کند.
این نوع از انواع سردرد حالت نادری است که معمولا برای اولین بار در دهه ی 50 سالگی فرد آغاز می شود اما گاهی هم زودتر شروع می شود. این سردر همچنین به دلیل اینکه افراد را در طول شب ز خواب بیدار می کند به ساعت زنگدار نیز شناخته می شود.
سردرد هیپنیک شامل درد خفیف تا متوسط می شود که معمولا در هر دو طرف سر احساس می شود. این درد می تواند تا 3ساعت طول بکشد و با علائمی همچون تهوع و حساسیت به نور و صدا نیز همراه است.
حملات این نوع سردرد می تواند چندین بار در هفته رخ دهد. یکی از بهترین راه های جلوگیری از این سردرد مصرف کافئین می باشد. قبل از خواب، قرص های حاوی کافئین یا یک فنجان قهوه مصرف کنید. داروهایی مانند ایندومتاسین ، ملاتونین و لیتیوم نیز انتخاب خوبی هستند.
سردردهای ثانویه به خاطر عوامل دیگری بروز پیدا می کنند و نشانه ی بیماری یا شرایط خاصی هستند مانند آسیب به سر یا قطع ناگهانی مصرف کافئین.
این نوع سردرد ممکن است در افرادی که سردردهای مکرر میگرنی، خوشه ای یا تنشی دارند بر اثر استفاده بیش از حد داروهای ضد درد ایجاد شود. مصرف بیش از حد داروهای مسکن در اثر سردرد باعث می شود فرد در چرخه ای معیوب قرار بگیرد و بعد از از بین رفتن اثر دارو و برگشت درد بازهم مسکن مصرف کند و همچنان این چرخه ادامه پیدا کند.
این سردردها ممکن است در ابتدا به داروهای مسکن واکنش نشان دهند اما دوباره درد باز خواهد گشت.
مصرف مسکن ها بیش از 15 روز در ماه به ایجاد اینگونه سردرد ها منجر می شود. از جمله داروهایی که باعث این نوع سردرد می شوند عبارتند از :
افیون ها
استامینوفن
تریپتان ها مانند سوماتریپتان
داروهای ضدالتهاب غیر استروئیدی مانند آسپرین و ایبوپروفن
تنها درمان برای این سردرد جلوگیری از مصرف دارو بعد از شروع درد است که البته این کار باید تحت نظر پزشک انجام شود.
سردردهای سینوسی ناشی از سینوزیت و تورم سینوس ها است که معمولا نتیجه ی عفونت یا آلرژی است.
علائم این نوع از انواع سردرد شامل درد خفیفی در اطراف چشم ها، گونه ها و پیشانی است. درد ممکن است بر اثر حرکت و انقباض بدتر شود و گاهی اوقات به دندان ها و فک گسترش یابد. سایر علائم ممکن است شامل مسدود شدن بینی، تب، حالت تهوع و حساسیت به نور و صدا باشد.
سردرد سینوسی از انواع سردرد بسیار نادری است و در صورتی که علائم مسدود شدن بینی وجود نداشته باشد احتمالا سردرد میگرنی است.
مصرف سنگین کافئین – بیش از 400 میلی گرم یا حدود 4 فنجان قهوه در روز – گاهی اوقات منجر به سردرد می شود.
علائم این درد شامل موارد زیر است :
خستگی
عدم تمرکز
تحریک پذیری
حالت تهوع
علائم معمولا در عرض یک ساعت پس از مصرف کافئین کاهش می یابد.
اثرات کافئین در افراد متفاوت است اما کاهش مصرف آن می تواند خطر ابتلا به سردرد را کاهش دهد. محدود کردن مصرف کافئین گاهی اوقات برای افراد مبتلا به میگرن مزمن نیز توصیه می شود.
ضربه های خفیف و آرامی که ممکن است به سر و گردن وارد شوند معمولا جایی برای نگرانی ندارند.
اما گاهی اوقات بلافاصله پس از ضربه وارد شدن به سر، ممکن است سردردی ایجاد شود. این نوع از سردردها شبیه به سردردهای میگرنی یا تنشن هستند و اغلب با مسکن ها درمان می شوند.
اگر فردی سردردش طولانی و بدتر شد حتما باید به پزشک مراجعه کند. حتما بعد از وارد شدن ضربه ی جدی به سر خودتان یا کسی که در اطرافتان هست با آمبولانس تماس بگیرید. اگر فردی این علائم را داشت سریعا او را به بیمارستان برسانید :
بی هوشی
تشنج
استفراغ
از دست دادن حافظه
گیجی
مشکلات بینایی یا شنوایی
سردرد اغلب با تغییرات در سطوح هورمون ها مرتبط است. در ن، به علت تغییرات طبیعی در سطوح استروژن، سردرد میگرن شایع است.
این میگرن های قاعدگی یکی از انواع سردرد هستند که در روزهای قبل یا در طول دوره یا گاهی طی تخمک گذاری ایجاد می شود. علائم آن شبیه به میگرن بدون aura است اما طولانی تر.
سردردهای مرتبط با هورمون همچنین می توانند ناشی از موارد زیر باشند :
مصرف قرص های ضد بارداری
یائسگی
بارداری
درمان سردرد قاعدگی مشابه درمان برای میگرن بدون آورا است.
اقدامات پیشگیرانه این نوع سردرد عبارتند از :
درمان هورمونی
مصرف تریپتان یا داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی در دوران قاعدگی
جایگزین کردن روش های دیگر ضدبارداری به جز مصرف قرص
هورمون های جایگزین برای ن در معرض
یائسگی
اکثر سردردها به ندرت نشانی از مساله ای جدی تر هستند و اغلب افراد بعد از مصرف مسکن ها دردشان بهبود می یابد.
با این حال در صورتی که سردرد های شدید، مداوم و مکرر را تجربه کردید حتما به پزشک مراجعه کنید. از جمله علائمی که باید بعد از مشاهده ی آن ها به پزشک مراجعه کرد عبارتند از :
سردرد های ناگهانی و بسیار دردناک
سردردهای مداوم در کودکان
سردرد پس از ضربه ی شدید وارد شده به سر
گیجی، اختلال در بینایی، تعادل و تکلم همراه با سردرد
سردرد همراه با بی حسی و ضعف
همراه با تشنج و تب
همراه با استفراغ مکرر
اسپاستیسیتی یک بیماری است که در آن عضلات خاصی به طور مداوم دچار انقباض میشوند. این انقباضات باعث سفتی و سختی عضلات میشوند و می توانند در روند حرکات طبیعی، گفتار و راه رفتن اختلال ایجاد کند.
اسپاستیسیتی معمولا توسط آسیب به بخشی از مغز یا نخاع ایجاد می شود. آسیب باعث تغییر در توازن سیگنال بین سیستم عصبی و عضلات می شود. این عدم تعادل منجر به افزایش فعالیت در ماهیچه ها می شود. اسپاستیسیتی اثری منفی بر روی ماهیچه ها و مفاصل می گذارد، به خصوص در کودکانی که رو به رشد هستند بسیار مضر است.
بیش از 12 میلیون نفر در سراسر جهان دچار اسپاستیسیتی هستند. حدود 80 درصد افراد مبتلا به فلج مغزی درجات مختلف اسپاسم دارند.
سایر شرایطی که ممکن است باعث اسپاستیسیتی شوند عبارتند از :
در فرد مبتلا به
فلج مغزی، آسیب مغزی رخ داده است. به دلایلی نامعلوم آسیب در منطقه ای که مغز مسئول کنترل هماهنگی عضلات و حرکات عضلات پاها و دست ها است، رخ می دهد.
بنابراین، مغز افراد مبتلا به فلج مغزی قادر نیست میزان انعطاف پذیری عضلات را کنترل کند.
افراد متولد شده با فلج مغزی، در هنگام تولد نارسایی در اندامهایشان ندارند اما به مرور زمان این نارسایی بروز پیدا می کند. محدودیت کشش و استفاده از عضلات در فعالیت های روزمره از علائم اسپاستیسیتی عضلات است.
اسپاستیسیتی یک علامت بسیار رایج در ام اس است. دو نوع اسپاسم مربوط به ام اس وجود دارد :
در این اسپاسم،
عضلات همسترینگ پشت پا و یا عضلات فلکسور بالای ران تحت تاثیر قرار می گیرند. خم شدن ارادی زانو ها و باسن به سمت قفسه ی سینه از علائم این نوع اسپاسم است.
در این نوع اسپاسم عضلات چهار سر ران و داخل آن تحت تاثیر قرار می گیرند و زانو ها و باسن را مستقیم اما به هم فشرده نگه می دارد.
اسپاستیسیتی ممکن است در بازوها نیز اتفاق بیوفتد ولی میزان شیوع آن در افراد دارای MS کمتر است.
اسپاستیسیتی ممکن است به علت حرکات ناگهانی و سریع، تغییر موقعیت ناگهانی، انقباض عضله، بالا رفتن دما، رطوبت یا عفونت بدتر شود. حتی ممکن است به دلیل پوشیدن لباس تنگ هم این اتفاق پیش آید.
اسپاستیسیتی در بیماران مبتلا به آسیب تروماتیک مغزی که بر اثر آسیب به ساقه ی مغز، مخچه یا مغز میانی پیش آمده، اتفاق می افتد. بر اثر این آسیب مرکز رفلکس در مغز تحت تاثیر قرار می گیرد و موجب قطع جریان پیام در مسیرهای عصبی مختلف می شود. این اختلال می تواند باعث بروز تغییرات در هماهنگی عضلات ، حرکات، حس ادراک و رفلکس شود.
محلی که TBI در آن رخ داده تعیین می کند که کدام قسمت های بدن تحت تاثیر قرار می گیرد. مراکز رفلکس در مغز خیلی پیچیده تر از مراکز رفلکس نخاع هستند، همین نکته باعث می شود درمان اسپاستیسیتی در فردی مبتلا به TBI بسیار سخت تر نسبت به فردی باشد که مبتلا به صدمات نخاعی یا اختلالات عصبی است.
بر اثر اسپاسم در این بیماران آرنج ها محکم به کنار بدن میچسبند، مچ و انگشت ها خم میشوند و دست به صورت مشت در می آید.
پاها معمولا از ناحیه ی کمر باز می شوند و مچ و انگشتان پا به حالت خمیده در می آیند.
اسپاسم در عضلات ممکن است احساس سفتی خفیفی در عضلات باشد و یا ممکن است به حدی شدید باشد که اسپاسم های دردناک و غیر قابل کنترل در اندام ها، اغلب در پاها و بازوها تولید کند.
اسپاستیسیتی همچنین می تواند احساس درد و سفتی و سختی در اطراف مفاصل ایجاد کند و یا باعث کمردرد شود.
اثرات جانبی اسپاستیسیتی عبارتند از :
عوارض جانبی دیگر عبارتند از :
انواع مختلفی از درمان با توجه به علت اصلی بیماری، سن بیمار و شدت اسپاسم وجود دارد. درمان ها اهداف و نتایج مشترکی دارند که شامل موارد زیر است :
کاردرمانی و ورزش درمانی برای اسپاستیسیتی جهت کاهش تنش عضلانی، حفظ یا بهبود دامنه حرکت، افزایش قدرت و هماهنگی و بهبود راحتی، طراحی شده است.
درمان ممکن است شامل تمرینات کششی و استقامتی، پشت بند (brace ) های موقتی، استفاده از کمپرس یخ، تحریک الکتریکی و بیوفیدبک biofeedback باشد.
داروهای خوراکی زمانی استفاده می شوند که نشانه های اسپاستیسیتی در عملکرد فعالیت های روزانه و خواب اختلال ایجاد می کنند.
برای نتیجه ی موثر ، بهتر است که از دو یا چند دارو به طور همزمان یا ترکیب دارو با روش درمانی دیگر استفاده شود.
بسیار مهم هست که در تمام این جریانات
متخصص مغز و اعصاب شما کنارتان باشد و راهنمایی های لازم را انجام دهد.
داروهای مورد استفاده عبارتند از :
بوتولینوم توکسین که به عنوان تزریق بوتاکس نیز شناخته می شود، زمانی که به مقدار کمی استفاده شود می تواند در درمان اسپاستیسیتی موثر واقع شود.
هنگامی که بوتاکس به عضلات تزریق می شود از آزاد شدن استیل کولین جلوگیری می کند در نتیجه موجب ریلکس و آرام شدن عضلات می شود.
تزریق ها عموما در عرض چند روز تاثیر خود را می گذارند و به مدت 12 تا 16 هفته اثرشان باقی می ماند. گرچه مزایای عملکردی در نتیجه ی تزریق مدت زمان بیشتری باقی می ماند.
توجه داشته باشید که در تعداد تزریقاتی که می تواند تجویز شود محدودیت وجود دارد.
علائم سکته مغزی را شناختن و آگاهی پیدا کردن از نشانه هایی که ممکن است قبل از
سکته مغزی به سراغمان بیاید ، در پیشگیری کردن از بروز سکته کمک زیادی خواهد کرد. علائم سکته مغزی در ابتدا شامل انحراف صورت ، فلج یک سمت بازو و اختلال در تکلم می باشد که اگر در خود و یا اطرافیانمان متوجه این علائم شدیم باید به سرعت با اورژانس تماس گرفته تا بیمار به اولین بیمارستان منتقل شود.
زمان طلایی برای درمان سکته بعد از مشاهده علائم سکته مغزی ، با استفاده از روش های دارویی حدود 4 ساعت و نیم و با کمک روش های مکانیکی حدود 6 الی 8 ساعت است. بنابراین زمان در درمان سکته مغزی حاد بسیار تعیین کننده است چرا که سکته مغزی اولین عامل ناتوانی بیماران در کشور و دومین عامل مرگ و میر بیماران به علت اختلالات عروقی است.
عدم آگاهی در نحوه برخورد مناسب با بیماران سکته مغزی باعث شده تا بیشتر این بیماران بعد از گذشت زمان طلایی یعنی بعد از شروع علائم مراجعه کنند .
سکته مغزی در اثر اختلال در خون رسانی به بخشی از مغز به وجود می آید. این اختلال علل مختلفی دارد که از جمله ی آن می توان به پارگی رگ خونی و یا مسدود شدن رگ اشاره کرد. این عارضه در صورت تشخیص به موقع قابل پیشگیری خواهد بود. در ادامه شما با مهم ترین علائم سکته مغزی آشنا خواهید شد.
خستگی ناگهانی و طولانی مدت ممکن است از علائم سکته مغزی باشد که معمولا مورد توجه فرد قرار نمیگیرد و نادیده گرفته می شود.
اگر هر یک از این علائم سکته مغزی را در خود و یا دیگران مشاهده کردید، به سرعت با اورژانس تماس بگیرید زیرا ثانیه ها مهم بوده و عکسالعمل به موقع زندگی فرد را نجات میدهد.
اگر شما و یا کسی در اطرافتان دارای علائم سکته بود سریعا با اورژانس تماس برقرار کنید. درمان سریع می تواند زندگی شما را نجات دهد یا شانستان را برای بهبودی کامل افزایش دهد.
پزشک یا
متخصص مغز و اعصاب شما می تواند خطر ابتلا به سکته را در شما ارزیابی کند و به شما در کنترل عوامل خطر کمک کند. گاهی اوقات افراد قبل از سکته مغزی،علائم هشدار دهنده آن را تجربه می کنند.
درمان سردرد و کاهش درد سریع آن دغدغه ی بسیاری از افراد است. سردرد یکی از شایع ترین بیماری های عصبی می باشد که تقریبا همه ی افراد آن را تجربه کرده اند. درمان سردرد با توجه به شدت و نوع سردرد متفاوت است، پس بهتر این است که با نوع سردرد خود آشنا شده و بهترین راه درمان را پیدا کنید.
منبع درد ناشی از بافت ها و ساختارهایی است که جمجمه و یا مغز را احاطه کرده اند زیرا مغز به تنهایی به دلیل نداشتن اعصاب ، منجر به این درد نمی شود. اغلب سردرد ها خطرناک نیستند و می توان با انجام یک سری روش خانگی آن ها را به طور طبیعی درمان کرد.
در صورتی که سردرد شما با خواب آلودگی ، تیره شدن بینایی و سرگیجه همراه شد باید فورا توسط پزشک و در صورت نیاز
متخصص مغز و اعصاب ، معاینه شوید.
موارد بسیاری جهت درمان سردرد در خانه وجود دارد که شما می توانید آن ها را انجام داده و از سردرد خود خلاص شوید.
نوشیدن چای گیاهی به دلیل دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی می تواند باعث کاهش استرس و تسکین درد عضلات شود.
کم آبی ممکن است منجر به ایجاد سردرد شود. مطالعات نشان داده اند کم آبی مزمن یک علت شایع سردردهای تنشی و میگرن است. نوشیدن آب به درمان سردرد افراد کمک می کند و بعد از 30 دقیقه تا 3 ساعت اثر خود را خواهد گذاشت. علاوه بر این ، از دست دادن آب از بدن باعث کاهش غلظت و افزایش تحریک پذیری می شود که علائم شما را حتی بدتر می کند. با تمرکز بر نوشیدن آب کافی در طول روز و غذاهای غنی از آب ، به جلوگیری از ایجاد سردرد و درمان سردرد کمک کنید.
منیزیم یک ماده مهم مورد نیاز بدن است و نقش مهمی در انتقال سیگنال ها بین مغز و بدن ایفا می کند. مصرف منیزیم یک روش موثر برای درمان سردرد است. مطالعات نسان داده است که درمان با 600 میلی گرم منیزیم سیترات خوراکی در روز باعث کاهش شدت سردرد میگرنی می شود. با این حال ، مصرف مکمل منیزیم می تواند عوارض جانبی گوارشی مثل اسهال را در بعضی افراد ایجاد کند بنابرین بهتر است با مصرف دوز کمتر درمان سردرد را شروع کنید.
کمبود خواب از بسیاری جهات می تواند به سلامت شما آسیب برساند و حتی ممکن است باعث ایجاد سردرد در برخی افراد شود. به عنوان مثال، یک مطالعه، فرکانس و شدت سردرد را در افرادی که کمتر از 6 ساعت خواب در شب و افرادی که بیشتر از این میزان خواب داشتند، مقایسه کرد. این یافته ها نشان می دهد کسانی که خواب کمتری دارند سر درد های بیشتر و شدیدتری داشتند. با این حال، خواب بیش از حد نیز موجب سردرد می شود، از اینرو برای کسانی که به دنبال جلوگیری و درمان سردرد هستند میزان خواب طبیعی حدود 7 تا 9 ساعت در شب ، توصیه می شود.
هیستامین یک ماده شیمیایی است که به طور طبیعی در بدن یافت می شود و در سیستم ایمنی، دستگاه گوارش و عصبی نقش دارد. همچنین در بعضی از مواد غذا وجود دارد که عبارتند از :
مطالعات نشان می دهد که مصرف هیستامین می تواند در افرادی که به آن حساس هستند باعث تشدید میگرن شود. حذف غذاهای غنی از هیستامین از رژیم غذایی ممکن است یک استراتژی مفید برای افرادی باشد که سردردهای مکرر دارند و به درمان سردرد کمک شایانی کند.
روغن نعناع به دلیل داشتن مقادیر بالای مونولول می تواند به درمان سردرد ، درد عضلانی و گرفتگی بینی کمک کند.
1-2 قطره روغن بابونه رقیق شده برای درمان سردرد روی پیشانی و شقیقه هایتان قرار دهید.
روغن اسطوخودوس با خاصیت ضد التهابی خود به از بین بردن سردرد، اضطراب ، استرس، بیخوابی و درد های عضلانی کمک زیادی خواهد کرد.
ویتامین های B یک گروه از مواد مغذی محلول در آب است که نقش مهمی در بدن ایفا می کند. به عنوان مثال، آنها به سنتز نوروترانسمیتر کمک می کنند و غذا را به انرژی تبدیل می کنند. برخی از ویتامین های B ممکن است اثر محافظتی در برابر سردرد داشته باشند. مطالعات متعدد نشان داده است که ریبوفلاوین (B2)، فولات، B12 و پیریدوکسین (B6) مکمل های ویتامین B ممکن است علائم سردرد را کاهش دهند و به درمان سردرد کمک کنند. ویتامین های گروه B محلول در آب هستند و مصرف بیش از حد آن ها از طریق ادرار دفع می شود.
با استفاده از کمپرس سرد می توانید علائم سردردتان را کاهش دهید. استفاده از کمپرس سرد در ناحیه گردن یا سر باعث کاهش التهاب و تحریک پذیری می شود که به درمان سردرد شما کمک می کند. برای ایجاد کمپرس سرد، یک کیسه ضد آب را با یخ پر کنید و آن را در حوله ی نرم قرار دهید. کمپرس را به پشت گردن یا سر برای تسکین سردرد اعمال کنید.
مطالعات نشان می دهد که عدم تحمل برخی از مواد غذایی در بعضی افراد موجب سردرد می شود. برای پیدا کردن اینکه آیا یک غذای خاص موجب سردردهای مکرر می شود، رژیم غذایی خود را اصلاح کنید و غذاهایی که به نظرتان مربوط به علائم سردردتان است را حذف کنید. پنیر تخمیر شده، الکل، شکلات، مرکبات و قهوه از رایج ترین مواد غذایی گزارش شده در افراد مبتلا به میگرن است و حذف آن ها به درمان سردرد شما کمک خواهد کرد.
خوردن نوشیدنی هایی که حاوی
کافئین هستند، مانند چای یا قهوه، ممکن است باعث تسکین سردرد شما شود. کافئین هشیاری را افزایش می دهد و عروق خونی را تحریک می کند، که همه این ها می توانند تاثیر مثبتی بر درمان سردرد داشته باشند. همچنین کمک می کند تا اثربخشی داروهای رایج برای درمان سردرد، مانند ایبوپروفن و استامینوفن افزایش یابد.
دوش آب گرم ممکن است به درمان سردرد ناشی از سرما یا تب و کاهش استرس کمک کند.
تمرین یوگا یک راه عالی برای از بین بردن استرس، افزایش انعطاف پذیری، کاهش درد و بهبود کیفیت کلی زندگی است . استفاده از یوگا حتی ممکن است به کاهش شدت و درمان سردرد کمک کند.
بوی قوی مانند بوی عطر و ادکلن و مواد شوینده می تواند باعث ایجاد سردرد در بعضی از افراد شود. این حساسیت نسبت به بوها اسموفوبیا نام دارد و در افراد مبتلا به میگرن مزمن رایج است. اجتناب از دود سیگار، عطر و ادکن به درمان سردرد و میگرن شما کمک خواهد کرد.
مولتیپل اسکلروزیس MS یک نوع بیماری عصبی است. این بیماری مسری نیست و از فردی به فرد دیگر منتقل نمی شود.
در بیماری ام اس ، سیستم ایمنی شما به اشتباه اعصاب مغز و نخاع شما را مورد حمله قرار می دهد. سیستم ایمنی به غلاف میلین (عایق الکتریکی که دور آکسون ها پیچیده شده است) که لایه ی محافظتی روی فیبرهای عصبی است حمله می کند، در نتیجه باعث ایجاد مشکلات ارتباطی بین مغز و بدن شما می شود. در نهایت، این بیماری می تواند آسیب های دائمی به اعصاب وارد کند.
علائم و نشانه های بیماری ام اس به طور گسترده ای متفاوت هستند و به میزان آسیب اعصاب و اینکه کدام اعصاب آسیب دیده اند بستگی دارد. بعضی افراد مبتلا به ام اس ممکن است توانایی راه رفتن به تنهایی و یا به طور کل را از دست دهند.
هنوز درمانی برای بیماری ام اس وجود ندارد با این حال می توان به وسیله ی روش هایی بسیاری از علائم آن را درمان کرد. این درمان ها عبارتند از:
داروها
فیزیوتراپی
درمان های جایگزین و تکمیلی
علائم و نشانه های ام اس در افراد مختلف بسته به محل آسیب اعصاب و شدت آسیب متفاوت است. علائم اغلب بر حرکت فرد تاثیر می گذارند و شامل موارد زیر می شوند :
بر اساس مطالعه محققان،
سردرد در بیماران ام اس شایع است به طوری که سردرد میگرنی در این بیماران بیشتر ازافراد دیگر جامعه وجود دارد، با توجه به این مساله سردرد در بیماران مبتلا به ام اس در تعیین نوع و ارتباط آن با حملات ام اس حایز اهمیت است.
مشکلات بینایی نیز اغلب رایج هستند از جمله :
از دست دادن قسمتی یا کل بینایی ، اغلب در یکی از چشم ها که معمولا همراه با درد هنگام حرکت چشم است.
دوبینی
تاری دید
دیگر علائم مولیتپل اسکلروزیس عبارتند از :
لکنت زبان
اگر دچار هرگونه از علائم فوق به دلایلی نامعلوم شدید حتما به پزشک مراجعه کنید.
اکثر افراد مبتلا ام اس دارای دوره ی عود مجدد هستند. آن ها دوره هایی را تجربه می کنند که علائم جدیدی در آن بروز پیدا می کند که معمولا طی چندروز یا چند هفته به طول می انجامد و به طور جزئی یا کامل بهبود پیدا می کنند. این عود شدن بیماری ناشی از دوره های آرام و فروکش بیماری است که می تواند ماه ها یا سال ها طول بکشد.
بالا رفتن جزئی دما در بدن می تواند علائم بیماری ام اس را بدتر کند، اما به عنوان دوره ی عود بیماری شناخته نمی شود.
تعدادکمی از افراد به نوعی از بیماری ام اس مبتلا هستند که با گذشت زمان بدون دوره ی عود به طور پیوسته وخیم تر می شود. این نوع از ام اس ،ام اس پیشرونده نام دارد و یافتن درمان های کمک کننده به این بیماری سخت تر است.
بدتر شدن علائم معمولا شامل مشکلات حرکتی و راه رفتن است. میزان پیشرفت بیماری در افراد مبتلا به ام اس پیشرونده ثانویه بیشتر است.
علت مولتیپل اسکلروزیس هنوز ناشناخته است.در این بیماری سیستم ایمنی به بدن حمله میکند و نقص از عملکرد سیستم ایمنی است.
ممکن است با شنیدن مطالبی درباره ی ام اس به این فکر بیوفتید که آیا می توانستم کاری کنم تا از ابتلا به آن جلوگیری کنم؟ پاسخ خیر است زیرا کسی به طور کامل نمی داند که چه عواملی در کنار هم موجب بروز فرد به بیماری ام اس می شود.
این عوامل خطر ابتلا به بیماری ام اس را افزایش می دهند :
سن. ام اس ممکن است در هر سنی رخ دهد ، اما معمولا در افراد بین 16 تا 55 سال بیشتر رخ می دهد.
جنسیت. احتمال ابتلا به ام اس در ن 2 تا 3 برابر است.
سابقه خانوادگی. اکر یکی از والدین یا خواهر بردر های شما مبتلا به ام اس شده اند، شما در معرض خطر ابتلا به بیماری هستید.
عفونت. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه برخی از ویروس ها و احتمالا باکتری ها می توانند به بروز و ابتلا به ام اس دامن بزنند خصوصا ویروس ایستاین بار که موجب تب غده ای میشود.
آب و هوا. بیماری ام اس در کشور های دارای آب و هوای معتدل مانند کانادا، آمریکای شمالی، نیوزیلند، جنوب شرقی استرالیا و اروپا بسیار رایج است.
ویتامین D . پایین بودن سطح
ویتامین D و کمبود نور خورشید خطر ابتلا به ام اس را افزایش می دهد.
برخی بیماری های خود ایمنی. اگر بیماری تیروئید، دیابت نوع 1 یا بیماری التهابی روده دارید احتمال ابتلا به بیماری ام اس بیشتر است.
سیگار کشیدن. اگر سیگار بکشید احتمال ابتلا به ام اس در شما بیشتر می شود. مواد شیمیایی موجود در سیگار ممکن است برروی سیستم ایمنی تاثیر بگذارند و به برانگیختن ام اس دامن بزنند.
بیماری پارکینسون یک اختلال پیشرفته ی عصبی است که بر روی حرکات فرد تاثیر می گذارد.علائم پارکینسون به تدریج و گاهی اوقات با یک لرزش ناگهانی خفیف فقط در یک دست شروع می شود. لرزش در این بیماری معمول است اما ممکن است سبب سفتی عضله و یا کند شدن حرکات نیز شود.
این بیماری بعد از آایمر، معمول ترین بیماری مخرب اعصاب است. بیماری پارکینسون یکی از انواع بیماری های نورولوژیک است و فردی که دچار این بیماری شده به تدریج توانایی های جسمی و روحی خود را از دست می دهد و در صورت عدم انتخاب راهکاری برای درمان مناسب، سرعت پیشرفت بیماری بیشتر می شود و علائم بیشتری بروز پیدا می کنند.
نشانه های این بیماری معمولا از 55 تا 60 سالگی نمایان می شود اما امکان بروز آن در افراد جوان تر نیز وجود دارد. همچنین داشتن عضوی از خانواده که به این بیماری مبتلابوده خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را افزایش می دهد.
در مراحل اولیه ی بیماری پارکینسون، ممکن است در صورت شما علائم آن به صورت خفیف دیده شود. در هنگام حرکت ممکن است بازوهایتان نوسان نکنند. ممکن است در صحبت کردن دچار لکنت زبان شوید.
علائم پارکینسون در طول زمان بدتر می شود.
بیماری پارکینسون قابل درمان نیست، داروها فقط ممکن است علائم شما را به طور قابل توجهی بهبود بخشد. گاهی اوقات پزشک شما عمل جراحی را برای بهبود بخشیدن به علائمتان پیشنهاد می کند.
بیماری پارکینسون را اولین بار دانشمندی بریتانیایی، دکتر جیمز پارکینسون در سال 1817 میلادی ، توصیف کرد.
دکتر پارکینسون این بیماری را فلج لرزاند نامید، ولی در واقع همه ی افراد مبتلا به این بیماری لرزش ندارند.
ساقه ی مغز که بخشی از مغز می باشد، در برگیرنده ی مغز میانی، پل مغزی و بصل النخاع است.
درون ساقه ی مغز منطقه ای کوچک به نام ماده جسم سیاد وجود دارد که نقشی در تنظیم حرکات بدن دارد.
در بیماری پارکینسون، بر اثر متوقف شدن ساخت
دوپامین (ماده ی شیمیایی که در مغز به ارتباط سلول های عصبی کمک می کند) توسط سلول ها در جسم سیاه، دوپامین کاهش می یابد.
بر اثر از بین رفتن سلول هایی که دوپامین را ترشح می کنند، مغز پیام های لازم چگونگی حرکت و زمان حرکت را دریاقت نمی کند، در نتیجه کنترل عضلات به تدریج از بین می رود.
بیماری پارکینسون یک اختلال مغزی پیشرونده است، درواقع تغییرات داخل مغز در طول زمان ادامه پیدا می کنند.
احتمال ابتلای ن به بیماری پارکینسون بیشتر از مردان است.
علائم و نشانه های بیماری پارکینسون می تواند برای هر فردی متفاوت باشد. علائم اولیه گاها خفیف هستند و نادیده گرفته می شوند. نشانه ها اغلب در یک طرف بدن شما شروع می شوند و در همان سمت شروع به بدتر شدن می کند، حتی بعد از اینکه علائم هر دو طرف بدن را تحت تاثیر قرار دهد.
لرزش. لرزش یا ترمور معمولا در یک اندام، اغلب دست یا انگشتان، شروع می شود. دست شما هنگامیکه در حالت استراحت هم قرار دارید ممکن است بلرزد.
کندی. با گذشت زمان، بیماری پارکینسون ممکن است حرکت شمارا کند و آهسته کند، به طوری که انجام کارهای ساده هم سخت شود. گام های شما ممکن است هنگام راه رفتن کوتاه تر شوند و برای راه رفتن پای خود را بکشید.
سفتی یا رژیدیتی اندام ها. سفتی عضله در هر بخشی از بدن شما ممکن است رخ دهد. این سفت و سخت شدن عضلات ممکن است دردناک باشد و دامنه ی حرکت شما را محدود کند.
نداشتن تعادل.
از دست دادن توانایی انجام حرکات ناخودآگاه. بر اثر این بیماری ممکن است توانایی کارهایی ازجمله چشمک زدن، لبخند زدن یا نوسان دست هایتان هنگام راه رفتن را از دست بدهید.
تغییرات گفتاری. شما ممکن است با صدای نرم و آرام و با سرعت بالا شروع به صحبت کنید و جملات را به صورت یکنواخت و بدون بالا و پایین بردن تن صدایی بیان کنید.
تغییرات نوشتاری. نوشتن برایتان ممکن است بسیار سخت شود و کلمات را ریزتر از قبل بنویسید.
اگر دچار هر یک از علائم مرتبط با بیماری پارکینسون هستید به پزشکتان مراجعه کنید.
اگر در رابطه با این بیماری سوالی دارید و یا در خود و اطرافیانتان این علائم را مشاهده کردید میتوانید سوالات خود را در بخش زیر ارسال کنید.
همچنین در بخش
مشاوره رایگان می توانید سوالات خود را بیان کنید.
آنوریسم مغزی یک تورم بادکنک مانند در رگ خونی مغز است. اغلب به نظر می رسد که یک توت آویزان بر روی ساقه است.
آنوریسم مغزی ممکن است پارگی به وجود آورد و باعث خونریزی مغزی و
سکته مغزی شود. این نوع سکته مغزی هموراژیک به عنوان خونریزی ساب آراکنویید شناخته می شود.
نشت یا پارگی عروق درگیر آنوریسم فرد را در خطر مرگ نیز ممکن است قرار دهد و نیازمند درمان سریع است.
اکثر آنوریسم های مغزی مشکلات سلامتی یا علائم خاصی ندارند به همین دلیل اغلب آنوریسم ها در طی آزمایش هایی که برای سایر شرایط و بیماری ها انجام می شود تشخیص داده می شوند.
درمان هایی که برای آنوریسم و رگ های پاره شده انجام می شود از ایجاد پارگی در آینده نیز جلوگیری می کنند.
نوع و شدت خطرات ناشی از پارگی آنوریسم به اندازه ی آن و محلی که پارگی در آن رخ داده بستگی دارد.
آنوریسم مغزی ناشی از یک اشکال و ضعف در جدار شریان های مغزی است که به تدریج به دلیل بالا بودن فشار داخل عروق، سبب ایجاد حباب و برجستگی می شود، و چون جدار آن ها از جدار طبیعی شریان ها ضعیف تر است ممکن است سبب خونریزی مغزی شود. فشار خون بالا، استعمال تنباکو و مصرف سیگار خطر ابتلا به آنوریسم مغزی را نیز افزایش می دهند.
سردرد ناگهانی و شدید از علائم کلیدی آنوریسم مغزی است. این نوع سردرد اغلب به عنوان بدترین سردردی که فرد تجربه کرده شناخته می شود. بیش از 1 درصد از افراد دچار آنوریسم مغزی هستند که هیچوقت باعث بروز علائم یا مشکل خاصی در آن ها نشده. اکثر آنوریسم ها کوچک باقی می مانند و هرگز شناسایی نمی شوند، اما برخی از آن ها به تدریج بزرگتر شده و به بافت ها و عصب های اطرافشان فشار وارد می کنند.
علائم و نشانه های ناشی از آنوریسم مغزی عبارتند از :
آنوریسم هایی که پاره شده یا نشت می کنند خطرناک تر هستند و می توانند منجر به سکته مغزی یا مرگ شوند. خون نشت کرده در این نوع آنوریسم، وارد یکی از غشاهای پوشاننده ی مغز (مننژها) و کانال نخاعی می شود. به این نوع شرایط خونریزی زیر
عنکبوتیه یا هموراژی ساب آراکنوئید گفته می شود.
در بعضی موارد، یک آنوریسم ممکن است مقدار کمی خون را نشت دهد. این نشت فقط ممکن است باعث سردرد شدید و ناگهانی شود.
در صورت بروز سردرد بسیار شدید و ناگهانی حتما به پزشک مراجعه کنید.
اگر یکی از اطرافیانتان از سردرد شدید و ناگهانی یا از دست دادن هوشیاری و تشنج شکایت می کند، حتما او را برای معاینه نزد پزشک متخصص مغز و اعصاب ببرید.
بیماری آنوریسم مغزی نتیجه ی تنگ شدن شریان های مغزی است. آنوریسم مغزی معمولا در شاخه های شریان ها به وجود می آیند، زیرا این بخش دارای شریان های ضعیف تری است.
اگرچه آنوریسم ها می توانند در هر نقطه از مغز ظاهر شوند ، اما در شریان های مغز شایع تر هستند.
علت بیماری آنوریسم مغزی ناشناخته است، اما تعدادی از عوامل ممکن است خطر این شرایط را افزایش دهند.
تعدادی از عوامل می توانند موجب ضعف در دیواره ی شریان ها شوند و خطر آنوریسم مغزی را افزایش دهند. بیماری آنوریسم مغزی در بزرگسالان بیشتر از کودکان و در ن شایع تر از مردان است.
برخی از این عوامل به مرور زمان به وجود می آیند و برخی دیگر به صورت مادرزادی.
عواملی که به مرور زمان به وجود می آیند شامل موارد زیر هستند :
اختلالات بافت هم بند از جمله
سندروم اهلرز-دنلوس Ehlers-Danlos که رگ های خونی را تضعیف می کند.
بیماری کلیوی پلی کیستیک. یک اختلال ارثی است که منجر به ایجاد کیست های متعدد مملو از مایع در کلیه ها شده و معمولا فشار خون را افزایش می دهد.
تنگی دیواره ی آئورت
ناهنجاری های عروق کرونر مغزی AVM . یک اتصال غیر طبیعی بین شریان ها و رگ های مغز است که جریان طبیعی خون بین آن ها را قطع می کند.
سابقه ی خانوادگی بیماری آنوریسم مغزی. به خصوص فامیل درجه یک مانند پدر و مادر یا خواهر و برادر.
زمانی که آنوریسم مغزی پاره می شود، خونریزی معمولا فقط چند ثانیه طول می کشد. خون می تواند باعث آسیب مستقیم به سلول های اطراف شود و بر اثر خونریزی سلول ها آسیب می بینند یا از بین می روند. همچنین فشار داخل جمجمه را افزایش می دهد. اگر فشار بیش از حد افزایش یابد، عرضه ی خون و اکسیژن به مغز ممکن است مختل شود، به این معنا که از دست دادن هوشیاری یا حتی مرگ ممکن است رخ دهد.
عوارض جانبی که می تواند پس از پارگی آنوریسم مغزی ایجاد شود عبارتند از :
خونریزی مجدد. آنوریسم که پاره شده یا نشت کرده است در معرض خطر خونریزی دوباره قرار دارد. خونریزی مجدد می تواند سبب آسیب بیشتر به سلول های مغزی شود.
Vasospasm. بعد از پارگی آنوریسم مغزی، رگ های خونی مغز ممکن است بطور ناگهانی باریک بمانند. این وضعیت می تواند جریان خون را به سلول های مغز محدود کند و موجب آسیب بیشتر سلول ها شود.
هیدروسفالی. هنگامی که آنوریسم مغزی دچار پارگی شود، موجب خونریزی در فضای بین مغز و بافت اطراف (خونریزی سوبارانوئید). خون می تواند گردش مایع اطراف مغز و نخاع (مایع مغزی نخاعی) را متوقف کند.
هیپوناتومی. کاهش سطح یون سدیم خون هیپوناتومی نام دارد. خونریزی سوبارانوئید بر اثر پارگی آنوریسم مغزی می تواند در تعادل سدیم خون اختلال ایجاد کند. این شرایط ممکن است به هیپوتالاموس آسیب برساند.
افت در سطح سدیم خون می تواند منجر به تورم سلول های مغزی و آسیب دائمی شود.
طبق تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا،سان فرانسیسکو، بیش از 600 نوع اختلالات سیستم عصبی وجود دارد. اختلالات سیستم عصبی بیماری هایی هستند که بر مغز و سیستم عصبی مرکزی و محیطی تاثیر می گذارند. در شناخت علائم و نشانه های بیماری های عصبی، ابتدا مهم است که انواع مختلف اختلالات سیستم عصبی را بشناسیم.
انواع مختلفی از اختلالات سیستم عصبی وجود دارد ، از جمله :
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی میلیون ها نفر در سراسر جهان به اختلالات عصبی مبتلا هستند، حدود 24 میلیون نفر به بیماری آایمر و 326 میلیون نفر به میگرن دچار هستند. طبق آمار مؤسسهی ملی اختلالات عصبی و
سکتهی مغزی آمریکا، حدود 50 میلیون نفر در این کشور یعنی 1 نفر از هر 5 آمریکایی به اختلالات عصبی و سکتهی مغزی دچارند.
اگر شما یا یکی از عزیزانتان از یکی از این مشکلات سیستم عصبی رنج می برید ممکن است کنجکاو باشید که علت به وجود آمدن این اختلالات چیست. علت چنین اختلالاتی می تواند بسیار متفاوت باشد. نخاع و مغز هر دو توسط غشاهایی عایق شده اند. اعصاب محیطی که در عمق و زیر پوست هستند نیز آسیب پذیر هستند. اختلالات سیستم عصبی می تواند یک مسیر کلی عصب یا یک نورون را تحت تاثیر قرار دهند. حتی یک اختلال کوچک در مسیر ساختاری سیستم عصبی می تواند منجر به نارسایی شود. اختلالات سیستم عصبی می توانند نتیجه ی برخی از عوامل باشند از جمله :
ژنتیک
علائم اختلالات سیستم عصبی می تواند به طور قابل توجهی بسته به نوع اختلال و همچنین منطقه ی مورد آسیب، متفاوت باشد. در برخی موارد ممکن است علائم احساسی را تجربه کنید در حالیکه در برخی موارد علائم فیزیکی نمود پیدا می کنند.
در حالیکه بسیاری از مردم اغلب برای اولین بار به دنبال علائم فیزیکی یک اختلال هستند، مهم است که درک کنیم نشانه و علائم احساسی نیز وجود دارند. به عنوان مثال، ممکن است نوسانات خلقی یا بی نظمی های ناگهانی را تجربه کنید. افرادی که از اختلالات سیستم عصبی رنج می برند ممکن است افسردگی و توهم را تجربه کنند.
این علائم همچنین می توانند نشان دهنده ی اختلالات و شرایط دیگر نیز باشند. اگر این علائم را در خود یا افراد نزدیکتان مشاهده کردید مهم است که به موقع به دنبال پیگیری علت این علائم باشید.
علائم فیزیکی اختلالات عصبی اغلب شامل موارد زیر است :
در صورت درمان نشدن، اختلالات سیستم عصبی می تواند منجر به عوقب جدی شود. اثرات کوتاه مدت و بلند مدت بی ثباتی سیستم عصبی، بسته به اختلال و شدت بیماری می تواند بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال، تقریبا 50 درصد از افراد مبتلا به بیماری ام اس حداقل یکبار دچار افسردگی شده اند.
اگر نگران وجود یکی از انواع اختلالات عصبی در خود هستید مهم ترین اقدام این است که به دنبال کمک یک پزشک حرفه ای بروید. تعدادی از معاینات پزشکی جهت تشخیص وجود بیماری عصبی انجام می شود.
چنین آزمایش هایی ممکن است شامل غربالگری ژنتیکی، آزمایش عصبی، اسکن مغزی و سایر آزمایشات باشد.
اگر هر کدام از موارد زیر را مشاهده کردید حتما از متخصص مغز و اعصاب کمک بخواهید :
تشخیص و درمان بیماری ام اس آسان نیست و اغلب ممکن است با سایر بیماری هایی که علائم مشابه دارند اشتباه گرفته شود. ممکن است از زمانی که اولین بار متوجه وجود مشکل شوید تا زمانی که به طور قطعی متوجه شوید که ام اس دارید زمان زیادی طول بکشد.
زمانیکه به پزشک
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید ممکن است آزمایش های مختلفی را انجام دهید و چندین ماه به طول بیانجامد تا تشخیص نهایی داده شود.
آزمایش هایی که انجام می دهید شامل موارد زیر است :
آزمایش خون. آزمایش خون جهت جلوگیری از تشخیص بیماری ای دیگر با علائم مشابه بیماری ام اس انجام می شود.
آزمایش پونکسیون کمری. در این آزمایش نمونه ی کوچکی از مایع نخاعی از قسمت پایین کمر توسط سوزن کشیده می شود. این مایع می تواند ناهنجاری هایی را در آنتی بادی هایی که با بیماری ام اس ارتباط دارند نشاد دهد. مایع نخاعی همچنین به تشخیص عفونت ها و شرایطی دیگر که مشابه ام اس هستند کمک می کند.
ام آر آی MRI. با استفاده از دستگاه اسکن ام آر آی که توسط میدان های مغناطیسی و امواج رادیویی قوی کار میکند، از داخل مغز یا نخاع شما عکس برداری می شود. با استفاده از ام آر آی مناطق آسیب دیده به نام ضایعات یا پلاک مشاهده شده و به تشخیص و درمان بیماری ام اس کمک می کند.
آزمایش پتانسیل های برانگیخته. در این تست سرعت انتقال پیام بین مغز و چشمان، گوش ها و پوست اندازه گیری می شود. اگر ام اس به میلین اطراف اعصاب (آکسون ها) آسیب رسانده باشد واکنش های شما آهسته تر خواهد بود. برای معاینه ی چشم ها، طرح هایی روی یک صفحه به نمایش در خواهد آمد و الکترود ها نحوه ی واکنش مغزتان به چیزی که میبینید را اندازه گیری می کنند. برای آزمایش شنوایی، صدایی مانند کلیک از طریق هدفون برای شما پخش خواهد شد. در آزمایشی دیگر شوک های کوچکی روی پوست شما داده می شود و واکنش عضلات شما بررسی می شود.
تشخیص بیماری ام اس در افراد مبتلا به علائم غیرمعمول یا بیماری پیشرونده مشکل تر است. در این موارد، آزمایش های بیشتری با تجزیه ی مایع نخاعی، پتانسیل های تحریک شده و تصویر برداری ممکن است مورد نیاز باشد.
هیچ درمانی برای ام اس وجود ندارد. درمان ها معمولا بر سرعت بخشیدن به بهبودی از حملات، کاهش پیشرفت بیماری و کنترل علائم ام اس متمرکز است. برخی افراد علائم خفیفی دارند که هیچ درمانی لازم نیست.
کورتیکواستروئید ها . مانند پردنیزون دهانی و متیل پردنیزولون وریدی برای کاهش التهاب عصب تجویز می شود.عوارض جانبی ممکن است شامل بی خوابی، افزایش فشار خون، تغییرات خلقی و احتباس مایعات باشد.
تبادل پلاسما (پلاسما فرز) . قسمتی از بخش مایع خون شما (پلاسما) برداشته شده و از سلول های خونی جدا می شود. سپس سلول های خونی با محلول پروتئین (آلبومین) مخلوط شده و دوباره به بدن شما برگردانده می شود. تبادل پلاسما زمانی انجام می شود که علائم شما جدید و شدید هستند و نسبت به استروئید ها واکنش نشان نداده اند.
یکی از انواع درمان بیماری ام اس ، درمان اصلاح بیماری DMT است که در آن تغییر طولانی مدتی در ام اس فرد ایجاد می شود. کسانی که این درمان بیماری ام اس را دریافت می کنند نسبت به افرادی که درمان نشده اند ، کمتر دچار پیشرفت در بیماری می شوند.
این نوع درمان اصلاح بیماری نیز نامیده می شود ، زیرا نه تنها با علائم مبارزه می کند بلکه دوره ام اس را نیز تغییر می دهد.
این درمان بیماری ام اس میتواند موارد زیر را بهبود بخشد :
در برخی افراد تاثیر این درمان به قدری خوب می تواند باشد که هیچ نشانه ای از فعال بودن ام اس در آن ها در لحظه باقی نماند.
DMT های موجود در حال حاضر فقط برروی درمان بیماری ام اس دارای دوره های عود اثر گذار هستند. برای درمان بیماری ام اس پیشرونده نیز دارویی به نام اکرلی زوماب ocrelizumab تایید شده است.
بسیاری از درمان های اصلاح کننده بیماری ام اس، خطرات زیادی را برای سلامتی ایجاد می کنند. انتخاب درمان مناسب برای فرد بستگی به عواملی از جمله مدت زمان و شدت بیماری، اثر بخشی درمان های قبلی و سایر مسائل مربوط به سلامت دارد.
برخی از نمونه درمان بیماری ام اس برای افرادی با دوره های عود شامل داروهای تزریقی زیر می باشد :
اینترفرون های بتا
فیزیو تراپی . درمانگر فیزیوتراپ می تواند تمرینات کششی و تقویتی را به شما آموزش دهد و نشان دهد چگونه از وسایل برای انجام کارهای روزانه راحت تر استفاده کنید.
فیزیو تراپی در درمان بیماری ام اس و درمان لرزش بدن موثر است و می توانید با استفاده از وسایل کمکی حرکتی در صورت وم، به کاهش ضعف پا و سایر مشکلات راه رفتن که مربوط به ام اس است کمک کنید.
شل کردن عضلات . ممکن است سفتی عضلانی دردناک یا غیر قابل کنترلی داشته باشید و به ویژه در پاها دچار اسپاسم شوید. شل کننده های عضلانی مانند
باکلوفن و تیزانیدین (زانافلکس) ممکن است کمک کننده باشند.
ماساژ، رفلکسولوژی، طب سوزنی و یوگا نیز از این موارد درمان بیماری ام اس می باشند.
میگرن می تواند دردی کوبنده یا ضربان دار را معمولا در یک طرف سر ایجاد کند. علائم همراه با آن اغلب شامل تهوع، استفراغ و حساسیت شدید به نور و صدا می باشد.
حمله های میگرن معمولا بین چند ساعت تا چند روز به طول می انجامند و می توانند دردی ایجاد کند که فرد را ناتوان کند.
علائم هشدار دهنده ی این سردرد با نام آورا AURA معمولا قبل یا هنگام درد بروز می کنند. این علائم شامل هاله های نورانی، نقطه های سیاه یا سوزش در یک طرف سر، دست یا پا است.
درمان های دارویی به جلوگیری از ایجاد بعضی از میگرنها یا کاهش درد آن ها کمک می کند. اگر سردرد های شدید و میگرن دارید حتما با متخصص مغز و اعصاب صحبت کنید تا بهترین
درمان سردرد را در اختیار شما قرار دهد. بهترین درمان ها برای این نوع سردرد ترکیبی از درمان های دارویی با اصلاح سبک زندگی می باشد.
میگرن اغلب در دوران کودکی، دوران بلوغ یا اوایل جوانی شروع می شود. برای میگرن 4 مرحله را می توان در نظر گرفت که البته افراد مبتلا به آن ااما تمام این مراحل را تجربه نمی کنند.
یک تا دو روز قبل از میگرن شما احتمالا متوجه تغییراتی می شوید که خبر از آمدن آن را می دهند. پیش نشانه در حدود 60 درصد از کسانیکه مبتلا به این بیماری هستند دیده می شود.
این تغییرات شامل موارد زیر هستند :
آورا معمولا قبل یا در حین میگرن اتفاق می افتد. اغلب افراد بدون تجربه ی آورا دچار این سردرد نمی شوند.
آورا پدیده ی عصب شناختی گذرایی و به تدریج در طی چند دقیقه ظاهر می شوند و کمتر از 60 دقیقه به طول می انجامد. آورا اغلب شامل اختلالات بصری مانند : هاله هایی از نور یا دیدن اجسام به صورت زیگزاگ و موج دار است.
گاهی اوقات آورا شامل تغییرات حسی، حرکتی یا اختلال در گفتار و ضعف عضلات نیز می شود.
علائم آورا عبارتند از :
معمولا اگر میگرن درمان نشود بین 4 تا 72 ساعت طول می کشد. فرکانس حملات از فردی به فرد دیگر متفاوت است. ممکن است. ممکن است فردی در ماه یکبار دچار میگرن شود و فردی دیگر در ماه چندین بار درد به سراغش آید.
در هنگام میگرن شما با موارد زیر روبرو می شوید :
مرحله ی آخر بعد از حمله ی میگرن مشاهده می شود. بعضی از افراد بعد از حمله ی میگرنی احساس سرخوشی و راحتی دارند در حالیکه عده ای دیگر احساس افسردگی و بی قراری می کنند.
به مدت 24 ساعت علائم زیر را تجربه می کنید :
میگرن ها اغلب قابل تشخیص و درمان نیستند. اگر به طور مداوم دچار حملات میگرن می شوید و علائم آن را تجربه می کنید، لیستی از حملات و روش درمانی که انجام می دهید تهیه کنید و سپس به پزشک مراجعه کنید تا درباره ی میگرنتان صحبت کنید.
اگر سابقه ی سردرد دارید و تغییر ناگهانی در الگوی سردردتان حس کردید، حتما به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. به محض مشاهده و تجربه ی هرکدام از علائم زیر فورا به پزشک یا اورژانس مراجعه کنید :
اگرچه علت میگرن هنوز کامل مشخص نیست، با این حال عوامل ژنتیک و محیطی در ایجاد این بیماری نقش دارند. میگرن ممکن است ناشی از تغییرات در مغز و تعامل آن با عصب تریمینال (مسیر درد) باشد.
عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز-شامل سروتونین که به تنظیم درد در سیستم عصبی کمک می کند- نیز ممکن است تاثیر گذار باشد. محققان هنوز در حال مطالعه نقش
سروتونین در این بیماری هستند.
سطح سروتونین هنگام این نوع سردرد کاهش می یابد. کاهش سطح سروتونین باعث رهایش نوروپپتید ها از اعصاب ترژمینال به پوسته ی بیرونی مغر یعنی مننژیت می شود. نتیجه ی این اعمال منجر به سردرد میگرن می شود. باقی ترانسمیترها از جمله پپتید وابسته به ژن کلسی تونین، نقش مهمی در ایجاد درد دارد.
تعدادی از عوامل وجود دارند که باعث ایجاد میگرن می شوند.
تغییرات هورمونی در ن. به نظر می رسد نوسانات
استروژن باعث ایجادسردرد در بسیاری از ن می شود. ن با سابقه ی میگرن اغلب قبل یا حین دوره ی قاعدگی که سطح استروژن پایین است، سردردهایشان شروع می شود.
عده ای دیگر حین بارداری یا یائسگی این سردرد هارا تجربه می کنند. داروهای هورمونی از جمله قرص های ضدبارداری ،ممکن است سردرد میگرن را بدتر کند، با این حال عده ای دیگر با مصرف این داروها میزان سردردشان کاهش می یابد.
غذا ها. پنیر، غذاهای شور و غذاهای فرآوری شده از جمله عوامل ایجاد این سردرد هستند. گرسنگی و غذا نخوردن از جمله این موارد هستند.
افزودنی های مواد غذایی. موادی مانند شیرین کننده ی آسپارتام که در بسیاری از غذاها یافت می شود، باعث ایجاد میگرن می شود.
نوشیدنی. الکل، به خصوص شراب و آبجو از عوامل موثر در میگرن هستند.
استرس. استرس در محل کار و خانه.
محرک های احساسی. نور، صدای بلند، بوی قوی، دود سیگار …
تغییرات در الگوی خواب. کم خوابیدن یا زیاد خوابیدن از جمله این موارد هستند.
عوامل فیزیکی. ورزش های شدید جسمانی و فعالیت جنسی.
تغییرات آب و هوا. تغییرات آب و هوا و فشار هوا در ایجاد سردرد شما تاثیر گذار هستند.
داروها. داروهای ضد بارداری و داروهایی مثل نیتروگلیسیرین.
عوامل متعددی باعث می شوند که سردرد شما تشدید شود :
گاهی اوقات تلاش برای کنترل دردهای میگرن باعث مشکلاتی می شود از جمله :
دردهای شکمی. بعضی از داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی مانند ایبوپروفن ، ممکن است درد شکمی، خونریزی، زخم و سایر عوارض را داشته باشند، به خصوص اگر در دوز های بالا و مدت طولانی مصرف شوند.
مصرف بیش از حد دارو. مصرف بیش از حد داروهای ضد درد به مدت 10روز در ماه در 3 ماه متوالی،باعث به وجود آمدن عوارض جدی و سردردهای شدید می شوند.
سندروم سروتونین. یک بیماری نادر می باشد که به طور بالقوه تهدید کننده ی زندگی است. این شرایط هنگامی پیش می آید که سطح سروتونین بدن افزایش می یابد.
علائم گاهی اوقات بعد از ضربه ی فیزیکی، جراحی، عفونت یا استرس روانی قابل توجهی شروع می شوند. در موارد دیگر علائم در طول زمان بدون هیچ عامل تحریک کننده ای ایجاد می شوند.
شیوع فیبرومیالژی در ن بیشتر از مردان است. بسیاری از افراد مبتلا به فیبرومیالژی دارای سردردهای تنشی، اختلالات مفصلی اندومتریال TMJ ،
سندروم روده تحریک پذیر، اضطراب و افسردگی هستند.
درد و کمبود خواب ناشی از فیبرومیالژی می تواند توانایی و عملکرد شما در محل کار و خانه را کاهش دهد. ناامیدی در برخورد با این وضعیت غالبا موجب افسردگی و اضطراب نیز می شود.
این اختلال اغلب با سایر شرایط دردناک دیگر نیز همراه می شود مانند :
انواع سردرد
هنوز دلیل قطعی فیبرومیالژی مشخص نیست اما به احتمال زیادی عده ای از عوامل در ایجاد این حالت دخیل هستند از جمله :
محققان معتقدند تحریک عصبی مکرر باعث می شود مغز افراد مبتلا به فیبرومیالژی تغییر کند. این تغییر شامل افزایش غیر طبیعی سطح برخی از مواد شیمیایی خاص (انتقال دهنده های عصبی) در مغز است که باعث ایجاد درد می شود.
تنگی کاروتید به معنای بسته شدن و تنگ شدن شریان کاروتید در گردن است. تنگی کاروتید زمانی اتفاق می افتد که چربی (پلاک) در عروق خونی ای که خون را به مغز و سر شما وارد می کند، رسوب می کند. انسداد عروق خطر ابتلا به
سکته مغزی را افزایش می دهد. زمانی که خون رسانی به مغز قطع شده یا به طور جدی کاهش یابد ، درمان اورژانسی باید انجام شود.
سکته مغزی ، مغز را از اکسیژن محروم می سازد و در عرض چند دقیقه سلول های مغزی شروع به مردن می کنند. سکته مغزی شایع ترین علت مرگ و علت اصلی ناتوانی دائمی در مردم است.
تنگی کاروتید به تدریج پیشرفت می کند. اولین نشانه ی این بیماری سکته یا حمله ی ایسکمی (TIA) است. حمله ی ایسکمی کاهش موقتی خونرسانی به بخشی از مغز می باشد.
درمان تنگی کاروتید معمولا شامل ترکیبی از بهبود لایف استایل و سبک زندگی، مصرف دارو و گاهی اوقات جراحی می باشد.
در اولین مراحل شروع بیماری تنگی کاروتید معمولا علائم و نشانه ای بروز پیدا نمی کند. این وضعیت ممکن است تا مدت ها مورد بی توجهی قرار بگیرد و زمانی برسد که بر اثر اختلال در خونرسانی به مغز ، فرد دچار سکته مغزی یا حمله ی ایسکمی شود.
علائم سکته مغزی و حمله ی ایسکمی عبارتند از :
در صورت وجود علائم سکته مغزی حتما به پزشک مراجعه کنید، حتی اگر برای مدت کوتاهی این علائم بروز پیدا کردند.
بیماری تنگی کاروتید ناشی از ایجاد پلاک در شریان هایی است که خون را به مغز شما منتقل می کنند. پلاک ها شامل کلسترول ، کلسیم ، بافت فیبری و دیگر باقی ماخنده های سلولی هستند که در مکان آسیب دیدگی درون شریان قرار می گیرند. این فرآیند آترواسکلروز نامیده می شود.
شریان های کاروتید که با پلاک ها مسدود مس شوند، سفت و باریک هستند. این شریان ها در رساندن اکسیژن و مواد مغذی به ساختار های حیاتی مغز که مسئولیت کارهای روزمره ی شما را بر عهده دارند، دچار مشکل می شوند.
عواملی که خطر ابتلا به بیماری تنگی کاروتید را افزایش می دهند شامل موارد زیر هستند :
تری گلیسیرید (چربی خون) سبب انباشت پلاک می شود.
بیماری تنگی کاروتید باعث 10 تا 20 درصد از سکته ها می شود.
بیماری تنگی کاروتید می تواند به خاطر عوامل زیر باعث سکته مغزی شود :
برای جلوگیری یا کند کردن روند بیماری تنگی کاروتید این پیشنهاد ها را در نظر بگیرید.
آپنه خواب را افزایش می دهد که تمام این موارد به ابتلا به تنگی کاروتید کمک می کنند.
میاستنی گراویس با ضعف و خستگی سریع در یکی از عضلات تحت کنترل ارادی شما مشخص می شود.
میاستنی گراویس ناشی از اختلال در ارتباط طبیعی بین اعصاب و عضلات است.
هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد، اما درمان ها می توانند به کاهش علائم و نشانه ها از جمله ضعف در عضلات دست یا پا، دوبینی، افتادگی پلک، اختلال در گفتار، جویدن ، بلع و تنفس کمک کنند.
اگرچه هر فردی در هر سنی می تواند دچار این اختلال شود، اما در ن بالای 40 سال و مردان بالای 60 سال رایج تر است.
عضله ای که توسط میاستنی گراویس دچار ضعف شده است به مرور زمان در اثر استفاده از آن، ضعیف تر می شود. از آنجایی که علائم هنگام استراحت بهبود می یابند، ضعف عضلات به طور ناپیوسته اتفاق می افتد. علادم این بیماری در طول زمان پیشرفت می کند و در عرض چند سال به بدترین حالت خود می رسد.
اگرچه میاستنی گراویس می تواند بر روی هرکدام از عضلاتی که به صورت ارادی آن ها را کنترل می کنید تاثیر بگذارد، با این حال برروی تعداد خاصی از عضلات بیشتر تاثیر می گذارد.
در بیش از نیمی از افرادی که مبتلا به میاستنی گراویس هستند، علائم و نشانه هایشان شامل مشکلات چشم می شود، از جمله :
پتوز)
حدود 15 درصد از افرادی که به میاستنی گراویس مبتلا هستند، اولین علائمی که در آن ها ظاهر می شود شامل تغییر در عضلات صورت و حلقشان است. این علائم عبارتند از :
میاستنی گراویس باعث ضعف در عضلات گردن، دست ها و پاها می شود اما این حالت اکثرا هم زمان با ضعف در دیگر عضلات مانند چشم ها، صورت و حلق همراه می شود.
این اختلال دست ها را بیشتر از پاها تحت تاثیر قرار می دهد. اگر عضلات پاهای شما درگیر شود هنگام راه رفتن دچار مشکل می شوید و به صورت کج کج ممکن است راه بروید. اگر گردن شما درگیر شود نگه داشتن سرتان دچار مشکل می شود.
اگر در موارد زیر دچار مشکل شدید حتما به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید :
اعصاب شما توسط رها سازی مواد شیمیایی (انتقال دهنده های عصبی یا نوروترانسمیتر ها) که دقیقا روی گیرنده های سلول های عضلانی در محل اتصال عصب-عضله قرار می گیرند، با عضلات ارتباط برقرار می کنند.
در میاستنی گراویس ، سیستم عصبی شما
آنتی بادی هایی را تولید می کند که بسیاری از رسپتور های (گیرنده) عضلات برای نوروترانسمیتر استیل کولین را بلاک یا نابود می کنند. بر اثر کم شدن رسپتور ها، سیگنال های عصبی هم کمتر دریافت می شود در نتیجه باعث ضعف در عضله می شود.
آنتی بادی ها همچنین می توانند عملکرد پروتئینی به نام تیروزین کیناز را بلاک کنند. این پروتئین در تشکیل رابطه عصب-عضله نقش دارد. بر اثر بلاک شدن این پروتئین ممکن است میاستنی گراویس رخ دهد.
محققان بر این باورند که غده ی تیموس، بخشی از سیستم ایمنی بدن شما که در قفسه ی سینه و بالای جناغ سینه قرار دارد، ممکن است باعث ایجاد یا تحریک تولید آنتی بادی هایی که استیل کولین را متوقف می کنند، شود.
غده ی تیموس در بزرگسالانی که سالم هستند اندازه ی کوچکی دارد. در افرادی که دچار میاستنی گراویس هستند اندازه ی این غده ی به طور غیر طبیعی بزرگ تر است.
بعضی از افراد بر اثر عواملی دیگر به جز بلاک شدن استیل کولین یا رسپتور تیروزین کیناز، دچار میاستنی گراویس می شوند. این نوع از میاستنی گراویس به نام آنتی بادی منفی شناخته می شود. آنتی بادی هایی به نام LRP4 که بر علیه دیگر پروتئین ها فعالیت می کنند، در پیشرفت این بیماری نقش دارند.
عوامل ژنتیکی نیز ممکن است در میاستنی گراویس دخیل باشند.
بعضی از کودکان با فرم نادر و ارثی میاستنی گراویس به نام سندروم میستنیک مادرزادی ، به دنیا می آیند.
عواملی که میانستی گراویس را بدتر می کنند :
عوارض جانبی میاستنی گراویس قابل درمان هستند، اما برخی از آن ها می توانند تهدید کننده ی زندگی باشند.
بحران میاستنیک یک وضعیت تهدید کننده ی زندگی است و زمانی اتفاق می افتد که عضلات مسئول کنترل تنفس به قدری ضعیف می شوند که کارشان را به خوبی نمی توانند انجام دهند. درمان اورژانسی برای این وضعیت کمک مکانیکی برای تنفس است. استفاده از دارو و انجام دیالیز در کمک به این مشکل کمک کننده خواهد بود.
حدود 15 درصد از افراد مبتلا به میاستنی گراویس، تومور تیموس دارند. اکثر این تومورها خوش خیم هستند.
افراد مبتلا به میاستنی گراویس اغلب دچار این وضعیت ها می شوند :
تیروئید پرکار یا کم کار. غده ی تیروئید که در گردن وجود دارد، هورمون هایی را ترشح می کند که متابولیسم شما رو کنترل می کند.
اگر تیروئی شما کم کار باشد، ممکن است دچار افزایش وزن، ضعف و خستگی، خوابآلودگی، پوست خشک، خشن و سرد، عدم تحمل به سرما، کاهش تعریق و دیگر مسائل شوید. اگر تیروئید شما پرکار باشد علائمی چون کاهش وزن، افزایش خفیف فشار خون، افزایش تعریق و حساس شدن به گرما و دیگر علائم را خواهید داشت.
افراد مبتلا به میاستنی گراویس بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های خود ایمنی از جمله آرتریت روماتوئید یا لوپوس هستند.
درد ناشی از سردرد مربوط به احساس درد و ناراحتی در ناحیه ی سر، جمجمه یا گردن است.تقریبا تمام افراد در زندگی خود حداقل یکبار دچار سردرد شده اند. برخی از سردردها گذرا و کوتاه هستند و برخی دیگر طولانی و مکرر. عواملی از جمله استرس، عفونت های سینوسی، میگرن و کم شدن آب بدن از جمله عواملی هستند که در بروز سردرد دخیل اند. گاهی اوقات سردرد می تواند ناشی از مشکلی دیگر باشد مانند فشار خون بالا. سردرد می تواند یکی از نشانه های وجود فشار خون باشد . در این مقاله بررسی رابطه ی بین سردرد و فشار خون خواهیم پرداخت.
فشار خون بالا که به بیماری فشار خون نیز معروف است، در ایالاتمتحده از هر سه بزرگسال یک نفر را درگیر میکند. در ایالات متحده از هر سه بزرگسال یک نفر به این بیماری مبتلا است. این بیماری علائم جزئی دارد و گاهی هم بدون علامت است از این رو بسیاری از افراد ممکن است مبتلا به فشار خون باشند اما اطلاعی از آن نداشته باشند
فشار خون بالا می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی و
سکته مغزی را افزایش دهد، به همین دلیل حداقل یک بار در سال برای چک کردن به پزشک مراجعه کنید.
هنوز ارتباط بین فشار خون بالا و سردرد ، به طور قطع ثابت نشده است با این حال برخی از پژوهش ها نشان می دهند که هیچ ارتباطی وجود ندارد و برخی دیگر وجود یک ارتباط قوی را بین این دو نشان می دهد.
چیزی که ثابت شده این است که فشار خون بالا باعث بروز بیماری به نام پرفشاری خون بدخیم می شود.
بر اثر پرفشاری خون، فشار خون داخل جمجمه بر اثر بالا رفتن ناگهانی فشار خون، زیاد می شود. سردرد ی که بر اثر فشار خون ایجاد می شود،.شبیه به میگرن یا سردردهای دیگر نیست و درمان هایی که برای این نوع سردرد ها انجام می شود مانند مصرف آسپرین، موثر نیستند.
علاوه بر سردرد، تاری دید، درد قفسه سینه و تهوع نیز از عوارض جانبی پرفشاری خون است. اگر دچار این علائم شدید هرچه سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
درمان سردرد چیست؟
سردرد می تواند بسیار کلافه کننده باشد و بعد از اینکه درد به سراغتان می آید سریعا دنبال راهی برای تسکین فوری آن می گردید. اگر شما دچار بیماری پرفشاری خون هستیند و تحت درمان دارویی قرار دارید، خیلی مهم است که برای رفع سردردتان چه درمانی را انتخاب کنید. چک کردن برچسب روی دارو هایتان راهی مناسب برای اطمینان از انتخاب روش درمان مناسب و جلوگیری از هرگونه مشکل و اختلال است.
رژیم غذایی مناسب می تواند یکی از بهترین راه ها جهت جلوگیری از سردرد باشد. روش های طبیعی زیادی برای درمان سردرد وجود دارند و برخی مواد غذایی و اضافه کردن آن ها به رژیم غذایی تان ، نقطه ی شروع خوبی است.
التهاب یکی از دلایلی است که باعث بروز سردرد می شود و مواد غذایی ضد التهابی، موادی هستند که التهاب را در بدن شما کاهش می دهند و گردش خون شما را بهبود می بخشند. این مواد غذایی ضد التهابی شامل موارد زیر هستند :
تخم کتان
مصرف غلات کامل برای بدن بسیار مفید است و همواره ایده ی خوبی می باشد. اما، اگر شما دچار سردرد های شدید می شوید، از خوردن آرد سفید اجتناب کنید. غلات کامل، سطح قتد خون را متعادل می کنند و این امر موجب کنترل میگرن نیز می شود.
روغن های ضروری از جمله نعناع و اسطوخودوس، به آرام کردن
سیستم عصبی مرکزی بسیار کمک می کند. از جمله کمک های این روغن ها، تسکین سردرد های ضربانی (احساس نبض در سر) به خصوص در مواردی که سردرد ها ناشی از استرس هستند، می باشد.
طبق پژوهش های انجام شده، ثابت شده است که مصرف بیش از اندازه ی کافئین، سبب افزایش میزان سردرد و همچنین بالا رفتن فشار خون می شود. از این سو، توجه کردن به مقدار کافئین موجود در رژیم غذایی تان مهم است. همچنین، به خاطر ترک یا کاهش مصرف کافئین، ممکن است دچار سردرد شوید که از علائم ترک کافئین است.
داروهایی که نیاز به نسخه ندارند از جمله آسپرین، از جمله درمان های متداول سردرد هستند. در صورت ابتلا به فشار خون بالا، فقط در حالتی می توانید از آسپرین مصرف کنید که فشار خون شما تحت کنترل باشد. علاوه بر این، مصرف آسپرین برای برخی از افراد که در معرض خطر سکته مغزی هستند، توصیه می شود.
اگر به طور مداون دچار سردرد می شوید، حتما جهت پیدا کردن علت و روش درمانی مناسب به پزشک مراجعه کنید. مشکلات سلامت روانی یا مشکلات گردش خون برخی از دلایل بالقوه ی سردرد های مداوم و مکرر هستند. چک کردن مداوم فشار خون و کنترل کردن آن بسیار در سلامتی مهم است. اگر فشار خون تشخیص داده نشود و تحت درمان مناسب قرار نگیرد، می تواند سبب آسیب کلیوی، بیماری های قلبی و سایر مشکلات شود.
اگر وجود پرفشاری خون در شما قبلا تشخیص داده شده باشد ، و گهگاه در قسمت سران احساس فشار شدید می کنید، حتما در اولین فرصت به پزشک مراجعه کنید. این علائم می تواند خبر از وجود بحران پرفشاری خون دهند. پس در اسرع وقت جهت ویزیت به پزشک مراجعه کنید.
با استفاده از برنامه ی درمانی مناسب و توسط تشخیص صحیح، می توان فشار خون بالا را که همیشه موجب نگرانی است را با روش های مختلف کنترل کرد.
لازم است مانند هر وضعیت پزشکی دیگری، سردردهای مداوم و مکررتان را باید جدی بگیرید و جهت علت یابی نزد پزشک بروید. حتی اگر فکر می کنید فشار خونتان علت مستقیم در بروز سردرد شما نیست، در هر صورت باید در مورد علائمی که دارید با پزشکتان صحبت کنید. اصلاح سبک زندگی و تغییر دادن برخی از عادات ، می تواند بر فشار خون بالا و سردرد تاثیر مثبت بگذارد. یکی از راه های بهبود گردش خون و کاهش استرس، پیاده روی صبحگاهی است.
از دیگر روش ها، مصرف مقدار زیاد میوه، سبزیجات و مواد ضد التهابی است که باعث می شود از نرمال بودن فشار خونتان و طبیعی باقی ماندن آن، مطمئن شوید.
منیزیم و پتاسیم، ماده های معدنی ضرروی برای سلامت قلب هستند. برای حفظ سلامتتان و طبیعی نگه داشتن فشار خونتان، حتما داروهای تجویز شده توسط پزشک را به دقت مصرف کنید.
در طول زمان ما فقط عضلاتمان را از دست نمی دهیم، بلکه مغزمان نیز دچار آتروفی و تحلیل رفتگی می شود. به طور خاص توانایی ذخیره شناختی مغز شما به مرور زمان کاهش می یابد. این امر می تواند مشکلاتی را در انجام وظایف ذهنی ایجاد کند. محققان معتقدند به همان اندازه که تمرینات ورزشی به حجم عضلات شما می افزاید، با داشتن لایف استایل و سبک زندگی سالم و همچنین انجام تمرینات مغزی منظم و هدفمند، توانایی ذخیره شناختی مغز شما افزایش می یابد.
محققان در یکی از مطالعات دقیق در مورد ارتباط بین شیوه زندگی و خطر ابتلا به
سکته مغزی، زوال عقل یا دمانس، دریافتند افرادی که در چند نوع فعالیت سالم شرکت می کنند، خطر ابتلا به دمانس در آن ها کاهش پیدا می کند.
در این تحقیقات پنج رفتار سالم برای تقویت مغز مورد بررسی قرار گرفت :
افرادی که پنج یا چهار مورد از این موارد را رعایت می کنند، حدود 60 درصد احتمال ابتلا به دمانس یا اختلالات ذخیره شناختی در آن ها کاهش می یابد.
رژیم غذایی کم چرب، کم کلسترول و سرشار از اکسیدان راهی برای تقویت مغز است. علاوه بر رژیم غذایی خوب، ورزش منظم نیز به سلامت عروق در نتیجه حفاظت از بافت مغز، کمک می کند. پژوهشگران بر این باورند که غیرفعال بودن مغز باعث دمانس می شود. بنابراین، فعالیت های نسبتا منفعل مانند نشستن طولانی مدت مقابل تلویزیون، در طول زمان به مغز آسیب می رساند.
علاوه بر رژیم غذایی سالم و ورزش منظم، راه هایی دیگر برای تقویت و تمرین مغز نیز وجود دارد. رومه خواندن، بازی سودوکو و جدول کلمات می توانند تمرین های خوبی برای تقویت مغز باشند.
از جمله تمرینات موثر عبارتند از :
hand-eye) را افزایش دهید
. سرگرمی و ورزش هایی را دنبال کنید که مهارت های تحرکی شما را درگیر کنند. از جمله این فعالیت ها می توان به نقاشی کردن، بازی با پازل و طراحی اشاره کرد.سلامت مغز، حافظه، سلامت عاطفی و عملکرد شناختی می توانند تحت تاثیر مواد غذایی که مصرف می کنید قرار بگیرند. برای در امان ماندن از زوال مغزی ،آایمر و
سکته مغزی باید حتما به نوع غذایی که مصرف می کنید توجه داشته باشید تا سلامت مغز شما تهدید نشود. در این مقاله شما را با برخی از مواد غذایی خاص که برای سلامت مغز مضر هستند، آشنا خواهیم کرد.
اگر هنگام انتخاب نوشیدنی، به جای نوشابه، آب پرتقال را انتخاب کردید چندان هم از انتخاب خود خوشحال نباشید.
شکر می تواند باعث کاهش انعطاف پذیری شناختی و ایجاد ضعف در حافظه ی بلند مدت و کوتاه مدت شود. آب میوه هم مانند نوشابه دارای مقدار زیادی شکر است و این مقدار از شکر می تواند سلامت مغز شما را به خطر می اندازد.
بر اساس پژوهش منتشر شده در سال 2015 در مجله ی نوروساینس، موش هایی که رژیم غذایی پر از قند و چربی داشته اند، ابتلا به زوال عملکرد شناختی مغز در آن ها بسیار بیشتر بوده است. همچنین حافظه ی کوتاه مدت و بلند مدت آن ها آسیب دیده بود.
انعطاف پذیری شناختی که شامل حل مسئله در مواجهه با اطلاعات و ورودی های جدید است نیز در این موش ها کاهش یافته بود.
طی بررسی ها و پژوهش های انجام شده بر باکتری های روده ای این موش ها قبل و بعد از رژیم غذایی آن ها، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که قند و چربی باعث تغییر سیستم باکتری های شما می شوند و علاوه بر غذا، تعامل بین غذا و تغییرات می هم بر سلامت مغز تاثیر گذار هستند و بر اثر ایجاد مشکلاتی برای مغز باید به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
شاخص گلوکز، مقدار قندی است که در بدن در واحد زمان پس از مصرف کربوهیدارت ها آزاد می شود. غذاهایی که شاخص گلوکز بالایی دارند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهند.
بعضی از کربوهیدارت ها بر ذهن تاثیر منفی دارند و سلامت مغز را نیز تهدید می کنند. طبق پژوهش های انجام شده، ن یائسه ای که میزان مصرف غذا هایی با شاخص گلوکز بالا مانند برنج سفید، کرن فلکس، نان و سیب زمینی در آن ها زیاد است، بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند.
همچنین، افرادی که فیبر، لاکتوز، سبزیجات و میوه های غیرآبدار بیشتری مصرف میکردند احتمال ابتلا به افسردگی در آن ها کمتر بوده است.
غذاهایی با شاخص گلوکز بالا، بعد از مصرف باعث بالا رفتن ناگهانی قند خون شما می شوند که نتیجه ی آن تولید مقدار زیادی
انسولین می باشد. طبق پژوهش ها، مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده، با خستگی، نوسانات خلقی و دیگر نشانه های افسردگی مرتبط است.
مصرف غذاهای سرخ شده، احتمال ابتلا به بیماری هایی از جمله آایمر را افزایش می دهد.
با نگاهی به مضرات غذاهای سرخ شده متوجه می شویم که این نوع از غذاها سلامت مغز را تهدید می کنند. این نوع غذاها، باعث افزایش کلسترول و چربی ها اشباع می شوند.
چربی اشباع غذاهای سرخ شده، به سد خونی مغزی (نوعی مکانیسم جداسازی که به موا خاصی اجازه ی عبور به رگ های خونی درون مغز را نمی دهند) آسیب وارد می کنند. وقتی این سد آسیب ببیند، مواد مضر وارد رگ های خونی مغز می شوند و به مغز و سلامت مغز آسیب می زنند. همچنین این آسیب ها باعث اختلال در جذب مواد مغذی لازم برای مغز هم می شوند.
غذاهای سرخ شده سطح کلسترول خون را نیز افزایش می دهند. همین افزایش کلسترول ارتباط با بروز آایمر و زوال عقلی دارد. پروتئین هایی که از عوامل اولیه ی بروز آایمر و زوال عقل هستند از جمله پروتئین های بتا-آمیلوئید، در مغز افرادی که سطح کلسترول بد LDL بالا و کلسترول خوب
HDL پایینی دارند، بیشتر است.
ازجمله مواد غذایی که به سلامت مغز آسیب می زنند، غذاهایی با چربی اشباع بالا هستند. پنیر و پیتزا جزو بزرگترین منابع چربی اشباع شده در رژیم غذایی هستند.
این نوع رژیم غذایی نه تنها در ارتباط با ضعف حافظه هستند، بلکه به هیپوتالاموس که تنظیم وزن بدن را بر عهده دارد نیز آسیب می زند. رژیم غذایی پرچرب باعث از بین رفتن قابلیت مغز شما در تنظیم اشتها و مقدار غذایی که می خورید، می شود در نتیجه احتمال ابتلای شما به چاقی و افزایش وزن را بالا می برد.
رژیم غذایی پرچرب علاوه بر تاثیر روی سلامت مغز، همچنین باعث التهاب نواحی دیگری نیز می شود. بر اثر التهاب شریان های شما، احتمال ابتلا به سکته مغزی زیاد می شود. ممکن است بر اثر داشتن این نوع رژیم غذایی علاوه بر حمله ی قلبی به انسداد شریان های مغزی نیز دچار شوید.
چربی های ترانس به عملکرد و سلامت مغز و حافظه آسیب وارد می کنند.
با وجود اینکه FDA تصمیم به حذف کامل چربی های ترانس از رژیم غذایی دارد، همچنان در بسیاری از غذاها مقدار زیادی از چربی ترانس وجود دارد.
از جمله غذاهایی که حاوی مقدار زیادی ازاین نوع چربی هستند عبارتند از :
این نوع از چربی ها در دمای اتاق جامد هستند. از جمله نتایجی که چربی های ترانس دارند ضعیف تر شدن عملکرد شناختی و کاهش حجم مغز است که بسیار سلامت مغز را تهدید می کند. افرادی که مقدار مصرف چربی ترانس در آن ها بیشتر است، در آزمون های حافظه ضعیف تر عمل می کنند.
طبق پژوهش های انجام شده، رژیمی جدید که MIND نام دارد، خطر ابتلا به آایمر و تهدیدات سلامت مغز را می تواند بین 35 تا 50 درصد بسته به رعایت کردن شما، کاهش دهد.
14 غذای اولیه توسط این رژیم به دو دسته ی سالم و ناسالم تقسیم شده است :
محدود کردن چربی های اشباع و شکر برای سلامت مغز بسیار مفید است. حداقل هفته ای یک بار ماهی مصرف کنید.
تابهحال در مورد بیش فعالی در کودکان زیاد صحبت شده و بیشتر افراد با این اختلال آشنایی دارند ولی بسیاری از شما نمیدانید که این اختلال صرفا مخصوص کودکان نیست و در بزرگسالان هم دیده میشود. نکتهی مهمی که باید به آن توجه کنید این است که معمولا ظهور بیش فعالی در بزرگسالی در افرادی رخ میدهد که در کودکی هم به آن دچار بودهاند. اگر میخواهید در مورد این اختلال و روشهای درمان آن بیشتر بدانید، در ادامهی مطلب با ما همراه باشید.
اختلال کمتوجهی بیش فعالی یا ADHD، اختلالی است علاوه بر کودکان، در بزرگسالان نیز رخ میدهد. مطابق بررسیها حدود ۴ تا ۵ درصد از بزرگسالان در آمریکا به این اختلال مبتلا هستند. البته معمولا درصد کمی از افراد، در فرایند تشخیص و
درمان آن قرار میگیرند.
به طور معمول هر فردی که در کودکی دارای این اختلال بوده، در بزرگسالی هم دچار آن خواهد شد. ممکن است در برخی از این بیماران، به دلیل عدم تشخیص و درمان در کودکی، بعدها در زندگی به مرور زمان این بیماری در بزرگسالیشان تشخیص داده شود. با وجود اینکه برخی کودکان مبتلا به این اختلال، این مرحله را پشت سر میگذارند، ۶۰ درصدشان در بزرگسالی هنوز هم با آن درگیر خواهند بود. اختلال کمتوجهی بیش فعالی که در ادامه بهطور خلاصه بیش فعالی در بزرگسالان» نامیده میشود، در ن و مردان بهطور مساوی، بروز میکند.
در صورت ابتلا به بیش فعالی بزرگسالان، احتمالا در انجام فعالیتهای زیر با مشکل مواجه خواهید بود.
بهخاطر سپردن اطلاعات
میزان مشکلاتی که این چالشها در زندگیتان ایجاد میکنند یا حتی اینکه با کدام مشکل مواجه شوید، در افراد مختلف متفاوت است. هیچ دو بزرگسالی که دچار این اختلال هستند، علائم و چالشهای مشابه نخواهند داشت. برای مثال شما ممکن است در موضوع مورد علاقهتان انگیزه و اشتیاق داشته باشید یا قادر به تمرکز باشید، بعضی از مبتلایان به این اختلال ممکن است منزوی و ضداجتماعی باشند، درحالیکه برخی نیز اجتماعی هستند و با دیگران به راحتی رابطه برقرار میکنند.
مبتلایان به این اختلال به طور معمول در مدرسه با مشکلاتی مواجه بودهاند. برای مثال؛
لازم است برای تشخیص این اختلال به روانپزشکی مراجعه کنید که در زمینهی درمان و تشخیص بیش فعالی بزرگسالان تجربه داشته باشد. در این صورت پزشک با استفاده از یکی یا ترکیبی از روشهای زیر به تشخیص بیماریتان اقدام خواهد کرد.
متخصصان، سن خاصی را برای تشخیص اولین علائم بیش فعالی بزرگسالان تعیین نکرهاند، ولی در این نکته توافق وجود دارد که در بزرگسالی، این اختلال ناگهانی ظاهر نخواهد شد. به همین دلیل معمولا پزشک متخصص در مورد رفتارها و علائمی که در کودکی داشتهاید، سوالاتی مطرح و مواردی را بررسی میکند. برای مثال:
در صورت تشخیص اختلال بیشفعالی بزرگسالان توسط
پزشکتان ، لازم است با همکاری هم، یک برنامهی درمانی مخصوص خودتان را طراحی کنید. که میتواند شامل دارو، جلسات درمانی، ارائهی اطلاعات بیشتر در مورد اختلال و یادگیری روشهای برخورداری از حمایت خانواده باشد.
با رعایت این موارد زیر نظر پزشک قادر خواهید بود که بر چالشهای این اختلال در زندگی روزمرهتان غلبه کنید و احساس بهتری داشته باشید.
تکتهی قابل توجه این است که پزشک برای تجویز یک برنامهی درمانی مؤثر و کامل برای شما، باید کاملا از همهی شرایطتان مطلع باشد. چون افراد مبتلا به این اختلال، معمولا شرایط مختلف و اختلالهای دیگری را هم تجربه میکنند. برای مثال ممکن است اختلال وسواس فکری عملی، اختلال در یادگیری، اضطراب یا سایر اختلالهای خلقی یا حتی وابستگی به الکل و مواد مخدر هم داشته باشید.
معمولا برای بزرگسالانی که به اختلال بیش فعالی مبتلا هستند، داروهای محرک تجویز میشود. تحقیقات نشان دهندهی بهبود قابل توجه در علائم دو سوم از بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی، پس از مصرف این داروها است. نمونههایی از داروهای محرک شامل:
متیل فنیدات (Methylphenidate)
احتمال دارد که پزشکان برای بیش فعالی داروهای غیرمحرک هم تجویز کنند. در واقع ممکن است این داروها به تنهایی یا همراه با داروهای محرک تجویز شوند. داروهای غیرمحرک عبارت است از:
اتوموکستین (Atomoxetine)
احتمالا برنامههای درمانی شما به غیر از دارو شامل موارد زیر نیز هست:
با انجام فعالیتهای زیر خودتان میتوانید تاحدی موفق به کنترل و مدیریت اختلال بیش فعالی شوید زندگی عادی و دور از هر مشکلی داشته باشید:
1. مصرف داروهای تجویز شده طبق دستور پزشک
هر نوع داروی تجویزی توسط پزشک متخصص برای درمان اختلالاتی که با آنها مواجهاید را درست طبق دستور پزشکتان مصرف کنید. در صورت فراموش کردن یک بار خوردن دارو، لازم نیست دفعهی بعد برای جبران، دوز دارو را دو برابر کنید. در صورت بروز هرگونه مشکل یا عوارض جانبی، در اولین فرصت آن را با پزشک خود مطرح کنید.
2. تخلیهی انرژی اضافه
اگر احساس بیقراری یا داشتن انرژی اضافه دارید، با انجام فعالیتهایی مانند تمرینات ورزشی یا سرگرمی مورد علاقهتان، این انرژی اضافه را تخلیه کنید.
3. برنامهریزی
با تهیهی فهرستی عملی و منطقی از کارهای روزانهتان، تلاش کنید که تکتک این وظایف را به انجام برسانید. از دفترهای برنامهریزی روزانه استفاده کنید، برای خودتان یادداشت بگذارید و حتی در صورت وم با استفاده از یادآور ساعت انجام وظایف مختلف را به خودتان یادآوری کنید.
4. تنفس آرام
اگر به واکنشهای پرخاشگرایانه مانند بحث با دیگران گرایش دارید، این برانگیزش را کنترل و متوقف کنید. برای مثال، قبل از هر واکنشی، درحالیکه به آرامی نفس میکشید، تا ده بشمارید. اشتیاق برای این رفتارهای ناگهانی معمولا با انجام این تکنیک به همان سرعت که ایجاد میشوند، از بین میرود.
5. کمک گرفتن از دیگران
همهی ما گاهی نیاز داریم تا از دیگران کمک بگیریم. پس از درخواست کمک از دیگران، نترسید. در صورت داشتن تفکرات و رفتارهای مخرب، برای کنترل آنها از ایدهها و روشهای مشاور کمک بگیرید.
6. حذف عوامل ایجادکنندهی حواسپرتی
اگر در اطرافتان عواملی وجود دارد که حواستان را پرت میکند، مانند صدای محیط، تلویزیون یا موسیقی، یا از هدفون استفاده کنید، یا به مکان آرامتری بروید یا از اطرافیانتان بخواهید که محیط آرامتری برایتان فراهم کنند تا شما قادر به تمرکز کردن باشید.
معمولا برای بیشتر افراد تفاوت میان استرس و اضطراب مشخص نیست. حتی بیشتر افراد فکر میکنند هر دو یک چیز هستند و این دو واژه را بهجای یکدیگر استفاده میکنند. با وجودی که هر دو واژهی استرس و اضطراب برای بیان احساسات و افکار منفی بهکار میروند، ولی در واقع دو اختلال روانی جدا از هم هستند. درک تفاوت استرس و اضطراب، نیاز به دقت زیادی دارد و شاید دلیل اینکه مردم تفاوتی بین استرس و اضطراب قائل نمیشوند، این باشد که نشانههای جسمانی که در هنگام استرس و اضطراب حس میکنند همسان است. علائم مختلفی مانند افزایش ضربان قلب، تنش و ناراحتی در ماهیچهها، و بیخوابی ممکن است هنگام وقوع هر دوی این حالات نمود پیدا کند. در این مقاله تفاوت استرس و اضطراب را بررسی خواهیم کرد تا شما با شناخت دقیق هر یک از این اختلالات بتوانید زودتر به مشکل خود پی ببرید و حالتان را سریعتر خوب کنید.
روشنترین تفاوت میان استرس واضطراب این است که استرس دلیل مشخصی دارد، ولی برای اضطراب دلیل خاصی نمیتوان یافت. به علاوه استرس معمولا، تجربهای موقتی است، در حالی که اضطراب، یک مشکل دائمی و رایج دربارهی سلامت روح و روان افراد است.
استرس واکنش بدن در برابر تغییرها و چالشهاست و از نظر مدت زمان و شدت، در افراد مختلف متفاوت است. اضطراب، حالتی از احساس هراس و ترس و نگرانی است. زمانیکه مرز میان استرس و اضطراب در نظرتان بسیار باریک شد، به خودتان یادآوری کنید که استرس میتواند محرکی برای ایجاد اضطراب باشد و اضطراب میتواند یک نمود بیرونی از استرس حاد باشد.
استرس واکنشی به مشکلات و فشارها، و اضطراب واکنشی به استرسها است. ولی غالبا افرادی که اضطراب دارند، معمولا تحت فشار عوامل استرسزای بیرونی نیز هستند. پس برای شناسایی دقیق تفاوت میان استرس و اضطراب، باید بهدقت حالواحوال خود را بررسی کنید. اگر عواملی مانند فشار امتحان، پروژههای کاری، تکالیف مدرسه یا انتظارات بیش از حد اطرافیانتان منجر به خستگی و آشفتگیتان شده است، پس دچار استرس شدهاید.
ولی در صورتی که به طور کلی احساس ترس و ناراحتی وجودتان را احاطه کرده است، و بیش از اینکه نگران امروزتان باشید، از آیندهتان هراس دارید، یا اگر عاملی که باعث نگرانیتان شده بهطور روشن و از نزدیک در زندگیتان تأثیرگذار نیست، یا علت نگرانیهایتان را درک نمیکنید؛ باید گفت بیشتر دچار اضطراب هستید تا استرس. مطابق تعاریف علمی متخصصان، استرس به معنی احساس قرارگرفتن تحت فشارهای روانی و احساسی است، درحالیکه اضطراب، احساسی است شامل نگرانی، ناراحتی، و ترس.
استرس زمانی به پایان خواهد رسید که رویدادی که آن را ایجاد کرده، تمام شود. اگر صرفا دچار استرس هستید، برای رفع آن باید منبع و عامل اصلی این استرس را پیدا و برای رفع آن تلاش کنید.
دیوید اشپیگل (David Spiegle) استاد علومرفتاری و روانپزشکی دانشگاه استنفورد در مورد تفاوت میان این دو اختلال میگوید: تفاوت کلیدی میان استرس و اضطراب، در احساس درماندگی است… اراده داشته باشید و با استرستان مبارزه کنید. همین مبارزه از احساس درماندگی شما خواهد کاست.» جالب است بدانید استرس در بیشتر مواقع با اقدامی عملی برطرف میشود، اما حل مشکل اضطراب به مشاوره، دارودرمانی و مراجعه به
متخصص نیاز دارد.
به طور کلی داشتن اضطِراب در زندگی افراد اجتنابناپذیر است و همه ما تاکنون سطحی از اضطراب را تجربه کردهایم. گاهی مشکلات کاری و شبیه به آن به اضطراب، بیخوابی و حتی ترسهای مرضی اجتماعی منجر میشوند. ولی اگر خودتان مشکلاتتان را مدیریت و با آنها مقابله نکنید، تجربهی استرس و اضطراب در زندگیتان همیشگی خواهد بود. برای مثال در مورد مشکلات کاری، حتی اگر برای برطرف کردن اضطرابی که برایتان بههمراه میآورد، تصمیم به ترک آن شغل هم بگیرید، مطمئن باشید در شغل بعدی نیز با استرسها و اضطرابهای جدیدی مواجه خواهید شد.
همواره به خودتان یادآوری کنید که استرس و اضطراب در زندگی همه وجود دارند. پس شما با مسئلهای دشوار و غیرقابل حل مواجه نیستید. باید بدانید استرس بر اثر عاملی بهوجود میآید که شما را تحت فشار قرار داده، و استمرار آن عامل موجب وقوع اضطراب میشود. در واقع اضطراب، حالت ناخوشایندی از احساسات است که حتی پس از رفع عامل استرس هم باقی میماند. استرس میتواند به اضطراب منجر شود.
با توجه به این که استرس موتور محرکهی اضطِراب است، ولی بهتر است توجه داشته باشید زمانی که اضطراب مزمن و دائمی شود، لازم است حتما بهطور ویژه و صرف نظر از اینکه نتیجهی استرس است، اقدام به درمان آن شود.
معمولا طرافیان افراد برای حل مشکل اضطرابشان به اشتباه سفر، مهمانی و تفریح را توصیه میکنند. ولی این راهکارهای موقتی در درمان اضطرابِ مزمن و اساسی موثر نیست. فردی که استرس دارد، از علت آن مطلع است، ولی اضطِراب به دلیل عدم آگاهی نسبت به علت آن، به مشکل بزرگی تبدیل خواهد شد.
بیشتر علائم استرس و اضطراب، یکی و مشابه هستند. مانند کجخلقی،
اختلال در خواب، ازدسترفتن تمرکز و ناراحتی در ناحیه معده. ولی مورد متمایزی که باید به آن توجه کنید، نگرانی و هراس همیشگی در اضطراب است. تمام مشکلات مربوط به اضطراب یک اشتراک دارند: ترس و نگرانی همیشگی و بیدلیل مخصوصا در مورد مسائلی که هنوز روی ندادهاند. مثلا: اگر مدیرم عوض شود و مدیر جدید مرا اخراج کند، نمیتوانم کرایه خانهام را پرداخت کنم و صاحبخانه مرا بیرون میاندازد.» از خودتان بپرسید چرا باید برای مشکلی که هنوز پیش نیامده و احتمال وقوع آن کم است، رنج ببرید؟
اولین گام برای درمان استرس و اضطراب، تشخیص آنها از یکدیگر است. به دلیل اینکه درمان این دو اختلال با هم تفاوت اساسی دارد و اقدام مناسب برای درمان آنها موجب بازگشت سلامت روح و روان شما خواهد شد.
امروزه از عبارت حملهی پانیک» هم بهاشتباه در مورد اضطراب و استرس نام برده میشود. واقعیت این است که هر شوک و وحشت ناگهانی بهمعنای پانیک نیست. بلکه حملهی پانیک، بهمعنای هجوم ناگهانی نگرانی و ترس بسیار شدید است.
علائم حملات پانیک معمولا بهشکل افزایش ضربان قلب، عرقکردن، لرزش، درد در قفسهی سینه، حالت تهوع، احساس خفگی، سردی و بیحسی در دستها و صورت نمود مییابد.در این حملات فرد فکر میکند که دچار
سکته شده است. حملات پانیک معمولا به طور ناگهانی ایجاد میشوند و زمان آنها بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه است. برخی نشانههای بیرونی آن هم ممکن است در حدود ۱ ساعت به طول بینجامد.
معمولا افراد پس از وقوع این حملات برای اولینبار، آن را با حملهی قلبی اشتباه میگیرند و به اورژانس مراجعه میکنند. این نشان میدهد که حملات پانیک بسیار جدیتر از شوک و ناراحتیهای کوچک روزمره هستند. حملات پانیک نتیجهی اضطرابِ مزمن هستند و لازم است به تفاوت آنها با استرس و اضطراب توجه شود.
اگر تاکنون حملات پانیک را تجربه کرده باشید، بهتر است بدانید که جرئی از نشانههای اضطِراب است و برای درمان آن باید به متخصص مراجعه کنید. حل این مشکل بهتنهایی امکانپذیر نخواهد بود. از افرادی که به آنها اعتماد دارید، کمک بگیرید. حتی صحبت کردن باعث میشود احساس بهتری پیدا کنید. برای رفع مشکلات روحی و روانی لازم است قاطعانه تصمیم بگیرید و با تکیه بر اراده درونیتان، برای رفع آنها اقدام کنید. نداشتن استرسها و اضطرابها در دنیای امروزه تقریبا غیرممکن است، اما شما میتوانید با اعتمادبهنفس و اراده بر آنها غلبه کنید.
اگر شما هم هر روز صبح با استرس از خواب بیدار میشوید، باید بدانید که اضطراب صبحگاهی ریشههای روانی دارد و بسیار شایع است. این اضطراب، تعریف بالینی ندارد، اما معمولا آن را اضطرابی میشناسند که بلافاصله بعد از بیداری یا در ساعت اولیهی بیداری در افراد ایجاد میشود. در این مقاله، انواع مختلف اضطراب صبحگاهی، علل ایجاد آن و در نهایت، چند نکتهی کاربردی برای کاهش و رهایی از آن را شرح خواهیم داد.
اضطراب صبحگاهی به میزان شدیدی استرسزا است، چون باعث میشود فرد روزش را به بدترین شکل ممکن شروع کند. مواردی مانند اختلال وسواس فکری یا اختلالات اضطرابی که حالتی شدیدتر هستند نیاز به درمان و مراجعه به
متخصص مغز و اعصاب دارند. ممکن است اضطرابِ صبحگاهی در طول روزهایی از بین برود، اما معمولا چون فرد روزش را با اضطراب صبحگاهی شروع میکند، تا زمانی که می خواهد مجددا به رختخواب برود هم میزان بالایی از استرس را با خود حمل خواهد کرد.
معمولا اضطرابهای صبحگاهی صرفا اضطراب عمومی هستند. شما تنها با احساس اضطراب یا استرس در مورد روزی که پیش رو دارید و بدون داشتن حملهی عصبی بیدار میشوید.
اما برخی از انواع اضطرابِ صبحگاهی وجود دارند که همراه با حالتهای شدید سایر اختلالات اضطرابی، مثل اختلال هراس یا اختلال وسواس فکری هستند.
در بیشتر موارد، علت اضطراب فرد پیچیدهتر از آن است که قابل حدس باشد. به طور کلی اضطراب حاصل چند دهه تجربه، ژنتیک اتفاقات و انتخابهای زندگی فرد است. عواملی که به اضطراب منجر میشوند، آنقدر زیاد هستند که شاید شناسایی دقیق دلیل آن را غیرممکن کردهاند.
اما بهطور کلی، در مورد اضطرابِ صبحگاهی موضوع کمی سادهتر است، به دلیل اینکه وما و به تنهایی نوع خاصی از اضطراب محسوب نمیشود، بلکه یک واکنش به اضطرابی است که میتواند چند علت احتمالی داشته باشد. علتهای احتمالی اضطراب عبارتاند از:
شایعترین دلیلی که موجب اضطرابِ صبحگاهی در افراد میشود، این است که همواره در طول روز اضطراب دارند. پس از بیدار شدن از خواب، بدنشان سرشار از اضطراب در این مورد میشود که روزشان چگونه خواهد بود. این موضوع بهویژه در افرادی که شغلهای پر استرسی دارند، شایعتر است. اما این امکان هم وجود دارد که فرد با احساس وحشت یا حملات پانیک (که فرد از شدت اضطراب احساس مرگ و
سکته دارد ) و سایر استرسهای روزانه نیز مواجه شود. بیدار شدن از خواب موجب میشود، بدن بهخاطر احتمال داشتن یک روز پراسترس احساس ناراحتی کند و این احساس ناراحتی در قالب اضطرابِ صبحگاهی خود را نشان میدهد.
برخی افراد بلافاصله پس از بیدارشدن به سراغ قهوه یا غذای چرب میروند. مصرف این مواد منجر به افزایش عصبی بودن، اضطراب و استرس در زمان صبح میشود. البته نوشیدن مقدار کم قهوه معمولا باعث اضطراب نمیشود، ولی گاهی میتواند موثر باشد. این مواد همچنین ممکن است در بعضی افراد باعث بروز
سردرد شوند که بر شدت آشفتگی آن ها میافزاید.
داشتن اضطراب و استرس بر عادتهای خواب هم تأثیر منفی دارند، و حتی منجر به داشتن خواب باکیفیت پایین هم میشود. با احتمال بالایی افرادی که خوب نمیخوابند، با اضطراب بیشتری هم بیدار خواهند شد، چون بدنشان در تلاش برای بازیابی خود از استرسهای گذشته است. کابوسها و حملههای هراس احتمالی در طول شب هم میتوانند به احساس استرس و اضطراب بعد از بیداری شدت ببخشند.
با وجودی که اغلب افراد به دلیل فشارهای استرسزا در ادامهی روز اضطراب را تجربه میکنند، فقط برخی افراد دچار اضطرابِ صبحگاهی میشوند، به دلیل اینکه صبح روزهای گذشته استرس زیادی را تحمل کردهاند. برای مثال، اگر برای چند روز متوالی در هنگام صبح و پس از بیدار شدن با همسرتان جروبحث کرده باشید، احتمالا بدنتان با این هشدار بیدار میشود و این بیدارشدن اضطرابهای بیشتری به دنبال خواهد داشت.
واقعیت این است که در بیشتر موارد، اضطرابِ صبحگاهی به این دلیل ایجاد میشود که از نظر ذهنی در مورد اضطرابی که قرار است در طول روز تجربه کنید، هراس دارید. این امر نتیجهی وجود اضطراب مستمر در زندگی است، و متأسفانه میان آنهایی که دارای علائم اضطراب هستند، بسیار شایع است.
مشکل دیگری که وجود دارد ماندگاری اضطرابِ صبحگاهی است. اگر یکبار صبحتان را با احساس اضطراب شروع کنید، احتمال اینکه هر روز صبح دوباره آن را احساس کنید، زیاد است. چون بدنتان با نگرانی در مورد اضطرابی از خواب بیدار میشود که منتظر تجربهی آن از طرف شماست. درمان این مشکل بدون کمک گرفتن یا تغییر در سبک زندگی، دشوارتر خواهد بود.
برای رفع اضطرابِ صبحگاهی لازم است موارد زیر را در نظر بگیرید:
این قدم بسیار اهمیت دارد. لازم است اطمینان یابید که با تمام وجود آمادهی مواجهه با هر روزتان هستید و
استرس زیادی را تجربه نخواهید کرد. اضطرابِ صبحگاهی رابطهی مستقیمی با میزان علاقهی شما به روز پیش رویتان دارد. اگر فکر کنید که روزتان پراسترس خواهد بود، اضطرابتان هم افزایش مییابد. برای انجام بهتر این گام، ابتدا لازم است دلیل استرستان را کشف کنید.
اگر شغلتان با استرس زیادی همراه است، بهدنبال راههای لذت بردن از آن باشید. حتی اگر در یکی از بدترین شغلهای دنیا هم کار کنید، میتوان راههایی برای افزایش کیفیت کارتان یا افزایش لذت بردن از آن پیدا کرد. سعی کنید انجام کار را برای خودتان جالبتر کنید تا استرسی که تجربه میکنید، کاهش یابد.
افرادی که در رابطه با همسرشان مشکل دارند، حتما باید به این مشکلات رسیدگی کنند. اگر منفعل باشید و انتظار حل شدن خودبخودی همهچیز را داشته باشید، به جایی نخواهید رسید. اگر در طول روز آنقدر استرس دارید که با اضطرابِ صبحگاهی از خواب بلند میشوید و واقعا به دنبال رفع آن هستید، لازم است به سرعت تغییراتی در سبک زندگیتان ایجاد کنید.
شاید دلیل استرستان حس یکنواختی و خوش نگذراندن در زندگی است. در این صورت لازم است برای رفع این مسئله، تغییراتی در برنامههای زندگیتان ایجاد کنید. به باشگاههای ورزشی بروید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید. هر کاری که میخواهید انجام دهید، لذت بردن از آن را هم در نظر داشته باشید.
همهی این مثالها فقط برای نمونه هستند. آنچه در نهایت برای انجامش تصمیم میگیرید، باید بر مبنای دلیل ایجاد استرس و اضطرابتان باشد. فقط در این صورت است که میتوانید اطمینان یابید قدمهای لازم برای مقابله با آن را برداشتهاید. اما در طول این فرایند به خودتان یادآوری کنید که رسیدگی به استرستان، بهترین راه برای اطمینان از این است که دیگر بیدار شدن با اضطراب صبحگاهی را به یک روز پراسترس پیوند نمیزنید.
راهکار دیگری که میتوانید انجام دهید ورزش است. ورزش کردن را به عنوان اولین کاری که هر روز صبح باید انجام دهید، برنامهریزی کنید. ورزش، بهویژه پیادهروی سریع، اگر از لحاظ فیزیکی قادر به انجامش باشید، موجب از بین رفتن
هورمونهای استرس و آزادسازی انتقالدهندههای عصبی در مغزتان را میشود. به علاوه ماهیچههایتان را خسته میکند و به طور کلی منجر به بهبود کلی سلامت ذهنی و جسمیتان خواهد شد.
پژوهشها همواره ثابت کردهاند که ورزش روزانه به اندازهی برخی داروهای مهم کاهندهی اضطراب یا حتی قدرتمندتر از آنها عمل میکند. وقتی صبح بیدار میشوید، بدنتان انرژی زیادی در زمان استراحت و خواب ذخیره کرده و همهی این اضطراب باید کاهش پیدا کند تا روز بهتری داشته باشید. ورزش پس از بیداری، مثل دویدن، دوچرخهسواری یا هر فعالیت دیگری که میتوانید انجام دهید، سریعترین و بهترین روش برای کاهش قابل ملاحظهی اضطراب است.
گاهی اضطراب صبحگاهی از تفکر منفی ناشی میشود. کسی که اضطرابِ صبحگاهی دارد، با این ذهنیت از خواب بیدار میشود که قرار است روز پراسترسی را تجربه کند و همین تفکر به اضطراب منجر میشود. شاید خود فرد متوجه شکلگیری چنین ذهنیتی نباشد، اما در واقع تفکر منفی بر احساس اضطراب در شروع روز موثر است.
اگر شما هم چنین حالتی دارید، لازم است خودتان را متعهد به انجام تمرینهای تفکر مثبت کنید. البته در نظر داشته باشید که اثرگذاری این تمرینها برای برخی افراد ماهها زمان خواهد برد، اما تاثیر آن در افزایش تفکر مثبت ثابت شده است. در این صورت در زمان بیدار شدن، آنقدرها هم از آغاز روز وحشت نخواهید داشت. برخی از این تمرینها عبارتند از:
جملههای تأکیدی برای همه تاثیر ندارند، اما میتوانند مفید باشند. در واقع جملههای تأکیدی، عبارتهای مثبتی هستند که باید در زمانی که حس خوبی ندارید، مدام برای خودتان تکرار کنید. شاید در ابتدا بی فایده یا حتی احمقانه بهنظر برسند، اما در بلندمدت دیدگاهتان به زندگی را بهبود خواهند داد.
چه خودتان این کار را انجام دهید یا از دوستتان بخواهید برایتان انجام دهد، به هر حال باید هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، یادداشت مثبتی جایی در خانه قرار داده شده باشد. این یادداشتها باید هر روز تغییر کنند و شامل عبارتهایی شبیه به امروز لبخند بزن» یا کارت عالیه»! باشند. این یادآوریهای صبحگاهی شاد هم عملکردی شبیه به جملههای تأکیدی دارند؛ تنها تفاوتشان این است که جالبتر هستند و میتوانند مطابق علایقتان باشند.
یکی دیگر از کارهای مفید این است که هر شب یا هر روز صبح، دربارهی اتفاقات فوقالعادهای که در زندگیتان تجربه کردهاید یا قرار است تجربه کنید، در یک دفترچه بنویسید. برای انجام این کار باید نگرش منفیتان را بهحداقل برسانید تا مجبور شوید به چیزهای مثبت فکر کنید. با گذشت زمان در طول روز چیزهای مثبت بیشتری خواهید دید.
در نهایت، لازم است برای خودتان هدف تعیین کنید. این کار برای مواقعی که فکر میکنید انگار هیچ راهی در زندگی ندارید، بسیار مفید است. یک هدف کلی به همراه اهداف کوچکتر در زیر آن فهرست کنید. هر کدام از این اهداف کوچک باید تاریخی داشته باشند که در آن زمان محقق شود. همهی این موارد را در یک تقویم مشخص کنید. هدف گذاری باعث ایجاد انگیزه در هر روزتان و کمک به مقابله با برخی از دلایل اصلی اضطراب و منفینگری میشود.
آیا این کارها بهسرعت حال مثبتی در شما ایجاد میکنند؟ دادن پاسخ مثبت به این پرسش دشوار است. اما هرچه مثبتتر باشید، احساس بهتری نسبت به روزتان خواهید داشت و هرقدر احساس بهتری داشته باشید، احتمال کاهش اضطراب صبحگاهیتان بالاتر خواهد رفت.
در نهایت، مهمترین قدم، مقابله با اضطرابتان است. اکثر افراد در زمان صحبت در مورد کنترل اضطرابشان، بهدنبال رفعورجوع سریع آن هستند. اما کاهش اضطراب اصلا چیزی نیست که در کوتاه مدت و یک شبه حاصل شود. چه بخواهید خودتان در خانه به درمان اضطرابتان اقدام کنید یا از دیگران و حتی پزشک متخصص کمک بگیرید، باید مطمئن باشید که به زندگی بدون اضطراب متعهد هستید. اگر در این کار مداومت داشته باشد، مطمئنا کمتر به اضطراب صبحگاهی دچار خواهید شد.
بیشتر افراد مبتلا به صرع قادر به کنترل و مدیریت این بیماری هستند. موفقیت در مدیریت و درمان صرع تا حد زیادی به شدت علائم صرع ، سلامت عمومی فرد و شیوهی پاسخگویی او به درمان بستگی دارد. برخی روشهای درمان صرع عبارتند از:
داروهای ضد صرع (ضد تشنج و انعقاد): در صورتی که این داروها مطابق با تجویز پزشک
متخصص مغز و اعصاب مصرف شوند، تاثیر خوبی در کاهش تعداد تشنجها دارند و حتی در برخی افراد میتوانند تشنج را به طور کامل حذف کنند.
رژیم کتوژنیک: این رژیم غذایی با داشتن چربی زیاد و کربوهیدرات کم، مناسب بیمارانی است که نتیجهی موثری از درمانهای دیگر دریافت نکردهاند.
محرک امواج عصبی یا VNS: با قرار دادن این وسیله زیر پوست سینه اعصاب گردنی تحریک و از تشنج جلوگیری خواهد شد.
جراحی مغز: در این روش، جراح بخشی از مغز که موجب تشنج است را برداشته یا اصلاح میکند.
پژوهشگران همچنان به تحقیقاتشان ادامه میدهند تا بهترین روش درمان صرع را بیابند. برای مثال تحریم مغزی یکی از درمانهایی است که در آینده به کار گرفته خواهد شد. در این روش الکترودی درون مغز و ژنراتوری درون سینه قرار داده میشود. امواجی که ژنراتور به سمت مغز ارسال میکند موجب کاهش تعداد تشنجها میگردد. یکی دیگر از روشهای در حال مطالعه ساخت دستگاهی مشابه دستگاه تنظیمکننده ضربان قلب است که با بررسی الگوی فعالیتهای مغزی و ارسال شارژ الکتریکی یا دارو به مغز تشنج را متوقف خواهد کرد. به علاوه روشهای کمتهاجمی جراحی و پرتوجراحی نیز در حال بررسی و مطالعه بیشتر نوسط محققان هستند.
همانطور که گفتیم، اولین گزینه برای درمان صرع استفاده از داروهای ضدتشنج است. البته این داروها با تاثیر بر انتقالدهندههای عصبی و کاهش فعالیتهای الکتریکی منجر به تشنج، فقط موجب کاهش شدت و تعداد تشنجها میشوند و توانایی توقف یک تشنج در حال وقوع را ندارند. روش جذب این داروها به این صورت است که ابتدا از طریق معده جذب شده و پس از ورود به جریان خون، به مغز میرسند. در نهایت نیز با عبور از مجاری هاضمه از طریق ادرار از بدن خارج میشوند.
داروهای ضدتشنج موجود در بازار بسیار متنوع هستند. برخی از رایجترین داروها عبارتند از:
لوتیراستام (کِپرا)
معمولا برای کودکانی که به صرع مبتلا هستند، رژیم غذایی کتوژنیک توصیه میشود. این رژیم غذایی حاوی چربی زیاد و کربوهیدرات اندک است و بدن را وادار به فرایند کتوسیز (ketosis) میکند. یعنی بدن بهجای گلوکز از چربی برای تولید انرژی استفاده خواهد کرد. البته لازم است افرادی که این رژیم را رعایت میکنند بهخصوص کودکان، برای حفظ توازن و تعادل بدنی حتما تحت نظر پزشک یا متخصص تغذیه قرار داشته باشند، چون رژیم کتوژنیک مستم ایجاد توازن میان چربی، کربوهیدرات و پروتئینها است.
اثربخشی و نتیجهی این رژیم برای همهی بیماران یکسان نیست. برای بعضی از انواع تشنجها موثرتر است و در صورت رعایت درست و کامل، موجب کاهش تعداد تشنجها میشود.
رژیم دیگری که بیشتر برای نوجوانان و بزرگسالان موثر است،
اتکینز تعدیلشده» نام دارد. در این رژیم هم تمرکز اصلی بر میزان مصرف چربی زیاد و مقدار مصرف کربوهیدرات تحت کنترل است. در 50درصد از بزرگسالانی که از رژیم اتکینز استفاده کردهاند، دفعات تشنج تنها پس از چند ماه مصرف کاهش یافته است. با توجه به اینکه رژیمها حاوی چربی و مقدار کمی فیبر هستند، یبوست از عوارض احتمالی آنها خواهد بود. لازم است پیش از شروع هر رژیم غذایی با پزشکتان م کنید تا از جذب مواد مغذی لازم و حیاتی برای بدن مطمئن شوید. توجه داشته باشید که در همهی انواع رژیم غذایی عدم مصرف غذاهای فرآوریشده مفید خواهد بود.
در مواردی که دارودرمانی تاثیری در کاهش و کنترل تشنجها نداشته باشد، گزینهی جراحی در نظر گرفته میشود. رایجترین روش جراحی به منظور درمان صرع تکهبرداری یا جراحی لوبکتومی موقتی است. به این صورت که با برداشتن تکهای از مغز که علت بروز تشنج است ( معمولا بخشی از لوب گیجگاهی) زمینهی توقف تشنجها فراهم میشود. گاهی در حین این عمل جراحی فرد هوشیار نگه داشته میشود تا پزشکان از برداشتن قسمتهایی از مغز که با عملکردهای مغزی مانند بینایی، شنوایی، تکلم و حرکت در ارتباط هستند، پرهیز کنند.
اگر قسمتی از مغز که دلیل ایجاد تشنج است خیلی بزرگ یا حیاتی باشد از روش جراحی دیگری با نام برشهای چندگانه زیر نرم شامهای (M.S.T) استفاده میشود. در این روش جراحی برای ایجاد وقفه در مسیر عصبی، برشهایی در مغز ایجاد میشود که موجب توقف گسترش تشنج به سایر بخشهای مغز خواهد شد. بنابراین بیماران پس از این جراحیها قادر به کاهش یا حتی توقف کامل مصرف داروها هستند.
البته هر عمل جراحی عوارض خاص خود را نیز دارد. گاهی این جراحیها موجب ایجاد عوارض و پیامدهای ناشی از بیهوشی، خونریزی و عفونت یا تغییرات شناختی در فرد میشوند. قبل از اقدام برای جراحی، حتما در مورد مزایا و معایب آن اطلاعات کامل کسب و با پزشکتان م کنید.
معمولا کودکان مبتلا به صرع بیش از سایر کودکان با مشکلات رفتاری و یادگیری مواجه میشوند، بااینحال هنوز وجود ارتباط کاملا مشخص میان صرع با رفتار و یادگیری ثابت نشده است. آمارها نشان میدهد که ۱۵ تا ۳۵ درصد از کودکانی که به مشکلات ذهنی دچارند صرع را هم تجربه میکنند. بنابراین احتمال یکسان بودن ریشهی این مشکلات وجود دارد. همچنین سردرد یکی از شایعترین شکایت بیماران مبتلا به صرع مقاوم به درمان است. به منظور
درمان سردرد در این بیماران لازم است ارتباط و شیوع انواع سردرد در آنها بررسی شود.
به طور کلی نیز در برخی افراد، دقایق یا ساعاتی قبل از وقوع تشنج تغییرات رفتاری بهوجود میآید که دلیل آن فعالیت غیرعادی مغز در اثر تشنج است. این تغییرات رفتاری شامل موارد زیر هستند:
مصرف داروهای ضدتشنج نیز بر رفتار بیماران اثرگذار است. معمولا این مشکل با تغییر یا تنظیم مصرف دارو حل میشود. لازم است مشکلات و تغییرات رفتاری با پزشک در میان گذاشته شوند. پیگیری روشهای درمان صرع نیز میتواند بهشکل انفرادی، خانوادگی و همراه با گروهی از بیماران صورت گیرد.
صرع بیماری مزمنی است که در بسیاری از ابعاد زندگی فرد تاثیر منفی دارد. به دلیل غیر قابل پیشبینی بودن زمان وقوع تشنج، فعالیتهای روزانه و استقلال فرد مبتلا بهشدت تحت تأثیر قرار میگیرد. برای مثال موقعیتهایی مانند تردد از یک خیابان شلوغ برای فرد مبتلا خطرناک خواهد بود. به همین دلیل در برخی کشورها برای رانندگی افراد مبتلا به صرع ممنوعیتهای قانونی وجود دارد. البته این قوانین در مناطق مختلف متغیر است.
دیگر مشکلات این بیماری شامل موارد زیر است:
علاوه بر روش درمانی مناسب و پیگیری و مراجعه منظم به پزشک، رعایت موارد زیر نیز میتوانند مفید باشند:
روشی قطعی برای درمان صرع وجود ندارد، اما تشخیص به موقع و اقدام زودهنگام برای درمان آن بسیار اهمیت دارد. به دلیل اینکه از بروز آسیبهای حاد مغزی ناشی از تشنجهای طولانیمدت و کنترلنشده و مرگ بیدلیل و ناگهانی در بیمار جلوگیری میکند. صرع و بهطورکلی، تشنجها با کمک دارودرمانی بهخوبی قابل کنترل و مدیریت هستند. بنابراین، درمان صحیح و مناسب نقش مهمی در بهبود وضعیت بیمار ایفا میکند و کیفیت زندگیاش را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر قرار خواهد داد.
در مورد جراحی نیز همانطور که قبلا گفتیم ۲ نوع جراحی مغزی انجام میشود. در روش اول با برداشتن ناحیهای از مغز که موجب ایجاد تشنج است، به کاهش و توقف تشنجها کمک میشود. در صورتی که ناحیهی مسئول در ایجاد تشنجها در مغز بزرگ و حیاتی باشد، جراح با ایجاد برشهایی در مغز از روش دیسکانکشن یا قطع ارتباط مسیر
عصب استفاده میکند تا از گسترش تشنج به سایر نواحی مغز جلوگیری شود.
پژوهشها نشان میدهد که در ۸۱ درصد افراد دچار صرع حاد، ۶ ماه پس از جراحی، تشنج به طور کامل یا تقریبی متوقف میشود و پس از ۱۰ سال، ۷۲ درصد از بیماران کاملا یا به شکل تقریبی دیگر دچار تشنج نمیشوند. پژوهش و مطالعه به منظور یافتن روشهای درمانی گوناگون صرع در حال توسعه است.
سکته عامل اصلی بیماری صرع است. ولی در ۶ نفر از هر ۱۰ بیمار علت بیماری غیرقابل تشخیص است.
صرع چهارمین بیماری عصبی رایج در دنیاست که بیش از ۶۵ میلیون نفر در دنیا از آن رنج میبرند. احتمال ابتلا به صرع در همهی سنین وجود دارد، ولی بیشتر در کودکان (۳ تا ۶ سال) و افراد مسن (بالای ۵۵ سال) و به میزان نامحسوسی در مردان بیشتر از ن ظاهر میشود. تشنجهای مکرر و غیرقابل تشخیص نشانهی اصلی این بیماری مزمن هستند که از نظر شدت و ضعف علائم بروز با یکدیگر تفاوت دارند.
در صورتی که شدت تشنج قوی باشد، همراه با اسپاسم و انقباض عضلانی غیرقابل کنترل است که از چند ثانیه تا چندین دقیقه طول خواهد کشید. ولی زمان بروز تشنجهای ضعیف فقط چند ثانیه است و در این زمان بسیار کوتاه، فرد دچار عدم هوشیاری میشود، به همین دلیل به سختی قابل شناسایی هستند.
دلیل ایجاد صرع، بروز اختلال در انتقال پیامهای عصبی بین سلولهای مغز است و تاکنون درمان مشخصی برای آن شناسایی نشده، البته به کمک دارو و سایر راهکارها قابل کنترل است. با این وجود، پژوهشها نشان میدهند که یک سوم بیماران مبتلا به صرع حتی با دریافت درمانهای دارویی مختلف هم دچار تشنجهای غیرقابل کنترل میشوند. حملههای تشنجی صرع میتواند فرد را با گیجی و عدم هوشیاری مواجه کند. به نحوی که در پایان تشنج فرد حتی به یاد نخواهد داشت که چه اتفاقی برایش رخ داده است و تا مدتی احساس ناراحتی و بیماری خواهد داشت.
در صورت بروز حملات تشنجی حتما به پزشک
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
در هر فردی و وابسته به شدت بیماری، صرع با نشانههای متفاوتی ظاهر میشود. ولی اصلیترین نشانهی صرع، تشنج است. انواع تشنج با توجه به علائم فعالیتهای غیرطبیعی مغز، به سه گروه زیر طبقهبندی میشوند.
این نوع تشنج با بیهوشی همراه نیست و علائم آن شامل تغییر در حواس پنجگانه، سرگیجه، انقباض و اصطلاحا مورمورشدن ماهیچهها است.
بر خلاف نوع ساده، با از دستدادن هوشیاری همراه است و نشانههای آن انجام حرکات تکرارشونده، عدم واکنش و پاسخگویی و خیره شدن به یک نقطه است.
این تشنج با تحت تأثیر قرار دادن تمام مغز در شش مدل روی میدهد:
– تشنج غیابی: به این تشنج صرع کوچک» نیز گفته میشود و اغلب در کودکان رخ میدهد. از علائم آن حرکات تکرارشونده مثل لرزش لبها، چشمکزدن و خیرهماندن نگاه به یک نقطه است. این تشنج ممکن است بصورت خوشهای رخ دهد و باعث بیهوشی کوتاه مدت شود.
– تشنج تونیک: در این نوع تشنج سفتی ماهیچهها و عضلات دیده میشود. معمولا بر عضلات کمر، بازوها و پاها تاثیر میگذارد و حتی ممکن است باعث زمین خوردن فرد شود.
– تشنج آتونیک: تشنج آتونیک نیز با از دست دادن کنترل عضلات در فرد موجب سقوط ناگهانی میشود.
– تشنج کلونیک: در این حالت ماهیچههای بازو، صورت و گردن بهشدت دچار تکانهای نامنظم، سریع و مکرر میشوند.
– تشنج میوکلونیک: در این نوع تشنج هم دست و پا دچار انقباض و پرشهای ناگهانی و غیرارادی میشوند.
– تشنج تونیک-کلونیک: این تشنج که به آن صرع بزرگ» نیز گفته میشود، شدیدترین نوع صرع است و میتواند موجب از دست دادن ناگهانی هوشیاری، تکانخوردن، لرزش و سفت شدن بدن، گازگرفتن زبان، و حتی ازدستدادن کنترل ادرار و مدفوع شود.
بروز تشنج دلایل متعددی دارد. مانند:
بعضی از محرک ها موجب ایجاد و تحریک برخی بیماری ها از جمله
سردرد نیز میشوند. در بررسیهای صورت گرفته بر روی بیماران صرع موارد و موقعیتهایی مورد شناسایی قرار گرفتهاند که موجب تحریک تشنج میشوند. برخی از این عوامل عبارتند از:
علت مشخصی برای وقوع این بیماری شناخته نشده، اما دلایل متعددی میتوانند موجب تشنج شوند از جمله:
سکته که از عوامل اصلی صرع در افراد بالای ۳۵ سال است؛
با وجود تأثیر وراثت در ابتلا به بیماری صرع و وجود صرع در خانوادهها به صورت ارثی، امکان اینکه یک فرد بر اثر عوامل ارثی به صرع مبتلا شود بسیار کم است و بسیاری از فرزندانی که والدینشان دچار این بیماری هستند، هرگز به صرع مبتلا نشدهاند. به طورکلی احتمال ابتلا به این بیماری برای هر فرد عادی تا سن ۲۰ سالگی یک درصد است. ولی برای فردی که والدینش به بیماری صرع ارثی دچار باشند، احتمال ابتلا به صرع ۲ تا ۵ درصد خواهد بود.
نکتهی قابل توجه این است که عوامل ژنتیکی موجب اثرپذیری بیشتر فرد از عوامل محیطی و محرک تشنج میشود. بررسیها نشان داده که احتمالا بیش از ۵۰۰ ژن در بروز بیماری صرع نقش دارند. در صورتی که به دلایل ژنتیکی آستانه تشنج در فرد پایین باشد، در مقابل محرکهای تشنج آسیبپذیرتر است و اگر آستانه تشنج در فردی بالا باشد، احتمال تشنج در او کاهش خواهد یافت.
روشن است که اگر والدین بنا به دلایلی مانند سکته یا ضربه به سر دچار صرع شده باشند، احتمال ابتلای فرزندان به این بیماری افزایش پیدا نخواهد کرد. توبروز اسکلروسیز و نوروفیبروماتوز از جمله بیماریهای ژنتیکیای هستند که ممکن است باعث تشنج شوند. صرع باعث نازایی نخواهد شد. تنها مشکلی که ایجاد میشود، تاثیر مصرف داروهای کنترل صرع در زمان بارداری بر روی جنین است. هرگز خودسرانه مصرف داروها را قطع نکنید و قبل از بارداری یا بهمحض اطلاع از بارداری دربارهی مصرف داروها با پزشک متخصصتان صحبت کنید. همچنین بهتر است افراد مبتلا به صرع پیش از اقدام به تشکیل خانواده با مشاور ژنتیک گفتوگو کرده و آگاهیهای لازم را کسب نمایند.
بروز تشنج مهمترین نشانهی صرع است و به طور کلی میتواند علامت یک مشکل پزشکی جدی باشد. اگر مشکوک هستید که دچار تشنج شدهاید، سریعا به پزشک مراجعه کنید. پزشک با بررسی سابقهی پزشکی و علائم شما، آزمایشهای لازم برای تشخیص نوع بیماریتان را تجویز خواهد کرد که معمولا آزمایشهایی در حوزهی اعصاب برای تعیین توانایی حرکتی و عملکرد روانی هستند.
البته پزشکان برای تشخیص قطعی بیماری صرع عوامل دیگری که موجب تشنج میشوند را هم به صورت کامل مورد بررسی قرار میدهند. به این منظور با انجام آزمایشهایی برای بررسی دقیق خون مانند شمارش کامل خون (هوموگرام) و مطالعهی شیمی خون موارد زیر آزمایش و بررسی میشود:
الکتروانسفالوگرام (EEG) است که خوشبختانه انجام آن درد و فشاری به همراه ندارد. در این آزمایش ابتدا دو الکترود به جمجمه متصل میشود و از فرد خواسته میشود تا فعالیتهای خاصی را انجام دهد. گاهی نیز با انجام این آزمایش در هنگام خواب، عملکرد مغزی فرد ثبت میشود. به هر حال، چه فرد تشنج داشته باشد یا نداشته باشد، وجود تغییرات در الگوهای امواج مغزی طبیعی در صرع امری رایج است.
سایر آزمایشهای تصویربرداری از مغز برای تعیین دلایل وقوع تشنج و مشکلات مغزی عبارتند از:
طبق بررسیهای جدیدی که توسط پژوهشگران انجام شده است، یکی از روشهای تقویت ذهن و بهبود سلامت مغز و مهارتهای شناختی حل کردن معما است. نتایج یک پژوهش که به تازگی در مجلهی جهانی روانشناسی سالمندی منتشر شده، ثابت کرده است که هر چقدر افراد در سنین بیش از ۵۰ سال، بیشتر بازیها و معماهایی مثل جدول کلمات متقاطع و سودوکو حل کنند، عملکرد مغزشان کاراتر خواهد شد و هرچه انجام این فعالیت در زندگی روزمره منظمتر باشد، تاثیر بیشتری بر بهبود عملکرد مغزی و تقویت ذهن خواهد داشت.
بسیاری از مشکلات مغزی از جمله آایمر،
سکته مغزی و … در سنین بالا بیشتر مشاهده میشود. در این مقاله به شرح نتایج پژوهشی میپردازیم که نشاندهندهی تأثیر حل کردن جدول و سودوکو بر سلامتی و تقویت ذهن است.
در این پژوهش که با حضور ۱۹ هزار و ۱۰۰ نفر صورت گرفته است، از افرادی که معمولا معما حل میکنند خواسته شد تا چندین آزمون شامل تستهای شناختی را به صورت آنلاین حل و نتایج را اعلام کنند. یافتهها نشان داد که هرچه افراد بیشتر عادت به حل کردن انواع معماها، مثل جدولهای مختلف و سودوکو داشته باشند، در آزمونهای ارزیابی توجه، استدلال و حافظه عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. مطابق با این بررسی، عملکرد مغز افرادی که اهل حل کردن معما هستند، برابر با عملکرد مغز اشخاصی است که حداقل ۱۰ سال جوانتر از آنها هستند. از طرف دیگر، در آزمونهای سنجش
حافظهی کوتاهمدت، عملکرد مغز علاقهمندان به معما برابر با عملکرد مغز اشخاصی بود که ۸ سال از آنها جوانتر بودند.
10 ورزش مفید و موثر برای تقویت مغز و حافظه!
دکتر آن کربت (Ann Corbett)، سرپرست تیم پژوهشی و استاد دانشگاه پزشکی اکستر، در مورد این پژوهش اعلام کرده، بررسیهای ما حاکی از پیشرفت چشمگیر سرعت و دقت عملکرد شرکتکنندگانی بود که به حل معما علاقه داشتند. هرچند ما هنوز نمیتوانیم ادعا کنیم که حل جدول و معما ااما موجب کاهش خطر ابتلا به زوال عقل در سنین بالاتر میشود، اما این پژوهش نشان میدهد که تداوم در این فعالیتهای معمایی به عملکرد بهتر مغز در طولانی مدت کمک میکند. به علاوه با انتشار یافتههای این پژوهش، نتایج پژوهشهای پیشین، مبنی بر تأثیر مثبت حل کردن جدول و معما بر عملکرد بهتر مغز و تقویت ذهن برای سالهای طولانیتر، تأیید شد.
پژوهشگران در نظر دارند پژوهشهایشان را با همین شرکتکنندگان و پس از گذشت زمان نیز تکرار کنند و به بررسی رابطهی میان پیچیدگی معما و میزان زمان حل معما با بهبود عملکرد مغز و تقویت ذهن بپردازند.
دکتر جری ادواردز Jerri D. Edwards، استاد دانشگاه فلوریدای جنوبی که بر زمینهی مطالعاتی تواناییهای شناختی و بازیهای ذهنی تمرکز دارد، با اظهار نظر در مورد این پژوهش اعلام کرده که با توجه به روش تحقیق به کار گرفته شده در آن، که همبستگی و نه تصادفی بوده است، نمیتوان به صورت قطعی به این نتیجه رسید که انجام بازیهای ذهنی موجب بهبود عملکرد شناختی افراد و تقویت ذهن میشوند. او اعتقاد دارد که باید احتمال علاقهمند بودن افرادی که توانایی شناختی بهتری دارند، به این بازیها نیز در نظر گرفته شود.
طبق نظر او، ممکن است افراد با توانایی شناختی ضعیفتر هم به این بازیها بپردازند، اما احتمالا در زمان مواجه شدن با ضعف شناختی دچار سرخوردگی میشوند و بازی را رها خواهند کرد.
ادواردز تأکید کرده که با در نظر گرفتن پژوهشهای بالینی بسیاری که به روش تصادفی صورت گرفتهاند، انجام تمرینهای شناختی کامپیوتری که سرعت پردازش مغز را به مرور زمان بهبود میدهند، در جلوگیری از کاهش توانایی شناختی و کمک به تقویت ذهن در سنین بالا موثرتر خواهد بود.
به علاوه ادواردز معتقد است، تواناییهایی وجود دارند که حتی با افزایش سن تقویت هم میشوند، مانند مهارتهای گفتاری. بنابراین، هر چه به صورت طبیعی سن مغز بیشتر شود، عملکرد آن در بازیهای کلمهمحور بهبود مییابد. در مقابل، برخی مهارتهای شناختی مانند انتقال توجه از موردی به مورد دیگر، توجه همزمان به چند مورد، چابکی ذهنی، و بیتوجهی به حواس پرتی با افزایش سن دچار ضعف میشوند. بنابراین بسیار مهم است که مغزتان را با انجام مداوم چنین وظایفی به مرور زمان به چالش بکشید.
یکی از مواردی که ادواردز بر آنها تاکید دارد، نقش بازیها در تحریک توانایی شناختی و تقویت ذهن است. ولی او از وجود شواهد حاصل از آزمایشهای تصادفی کنترلشده که نشاندهندهی تأثیر آنها در بهبود
عملکرد شناختی، کاهش احتمال زوال عقل و بهبود تواناییهای شناختی باشد، اظهار بیاطلاعی میکند.
طبق گفتهی دکتر جسیکا لنگبام (Jessica Langbaum)، پژوهشگر در زمینهی آایمر که یکی از مدیران بنیاد جلوگیری از آایمر نیز هست، شواهدی مبنی بر تاثیر مثبت انجام فعالیتهای محرک توانایی شناختی، مانند حل جدول، در تقویت قابلیتهایی مانند فکر، توجه و استدلال کردن وجود دارد. ولی ما هنوز اطمینان نداریم که این امر ناشی از تاثیر مستقیم انجام این فعالیتها باشد. به علاوه، هنوز تاثیر انجام چنین فعالیتهایی بر تاخیر شروع ناتوانیهای شناختی از جمله زوال عقل یا زوال عقل ناشی از آایمر برای ما روشن نیست.
او عقیده دارد با وجود قابل توجه بودن تتایج این پژوهش، به دلیل ارائهی دادهها توسط خود شرکتکنندگان، نباید به طور کامل بر آنها تکیه و اعتماد کرد.
به گفتهی دکتر گایاتری دِوی (Gayatri Devi)، عصبشناس متخصص در اختلالات حافظه، در مورد بررسی مغز در وضعیت طبیعی یا زوال (از جمله زوال ناشی از آایمر) باید همواره به این نکته توجه کرد که عملکرد مغز انسان حاصل توازن بین وضعیت آسیبشناسی و قدرت شناختی مغز است. بهعبارت دیگر، با بروز مشکل در وضعیت آسیبشناسی مغز (مانند زوال عقل شدید و پیشرونده)، حتی بالا بودن توانایی شناختی هم قادر به کاهش شدت پیشرفت بیماری نخواهیم بود.
خبر خوب این است که بیشتر انواع زوال عقل و آایمر، عموما به کندی پیشرفت میکنند. بنابراین به منظور تقویت ذهن و قدرت مغز و توانایی شناختی، فرصت ایجاد تاخیر در شروع نشانهها یا حتی جلوگیری کامل از آن وجود دارد.
در نهایت حل کردن معماهایی مانند جدول و انجام سایر فعالیتهای ذهنی در تقویت ذهن و افزایش قدرت آن موثر هستند، همانگونه که انجام ورزش جسمی نیز این تاثیر را دارد. طبق گفتهی دکتر دوی؛ باید به این نکته توجه کرد که که به مرور زمان و با افزایش سن، باید به صورت مستمر از مغزتان استفاده کنید و آن را به چالش بکشید. لازم نیست حتما زیاد جدول یا سودوکو حل کنید؛ یادگرفتن یک زبان جدید یا یک مهارت جدید نیز بسیار موثر است.
دوی اضافه کرده: صرف نظر از اینکه به انجام چه فعالیتی مشغول هستید، زمانی که با مسائل چالشبرانگیز در زندگیتان مواجه شوید، همهی قسمتهای مغزتان درگیر پیدا کردن یک راهحل خواهند شد. که موجب تقویت شبکههای مغزی و توانایی شناختیتان میشود.
با توجه به نتایج پژوهش اخیر، در صورتی که افراد بالای۵۰ سال زمان بیشتری را در فعالیتهای روزمرهشان به حل کردن معما، جدول و سودوکو یپردازند، عملکرد مغزی بهتری خواهند داشت. البته برخی پژوهشگران نیز بر همبستگی و نه تصادفی بودن روش انجام پژوهش تاکید کردهاند و معتقدند نباید با اطمینان در مورد تاثیر فعالیتهای ذهنی بر عملکرد بهتر مغز اظهار نظر کرد.
با اینحال،
متخصصان مغز و اعصاب بر این تکته تاکید دارند که بهچالشکشیدن مغز با روشهایی مانند حل معما یا یادگیری زبان، تاثیر مثبتی بر چابکی ذهنی و توانایی شناختی دارد. بنابراین انجام فعالیتهای ذهنی را در برنامه روزمرهی زندگیتان قرار دهید؛ حل معما یا آموختن یک زبان جدید علاوه بر افزایش هیجان و لذتبخش کردن لحظات زندگیتان، به سرعت و چابکی ذهنتان نیز کمک خواهد کرد.
آیا تا به حال در هنگام احساس غمگین و بیانگیزه بودن به علائم افسردگی در وجودتان شک کردهاید؟ با وجودی که افسردگی تنها به احساس غم محدود نمیشود، ولی ویژگیهای خُلقی مانند تجربهی احساس اندوه، زودرنجی و پوچی در بین همهی اختلالات افسردگی، مشترک است و به همراه تغییرات جسمی و ذهنی که رخ میدهد، توانایی فرد برای زندگی و عملکردهای معمول را کاهش میدهد. به علاوه فرد افسرده احتمالا احساساتی مانند اضطراب، بی ارزشی، ناامیدی، بیحمایتی، احساس گناه، اختلال در خواب و اشتها، احساس خستگی و عدم تمرکز را تجربه خواهد کرد.
جالب است بدانید که افسردگی متداول ترین نوع اختلال نوروتیک یا روانی است، تا حدی که به آن سرماخوردگی روانپزشکی گفته میشود. با وجود اینکه ممکن است برخی فقط یکبار در طول زندگیشان این بیماری را تجربه کنند، ولی برای بیشتر مبتلایان، علائم این اختلال تکرارشونده هستند.
موفقیت در درمان افسردگی منوط به تشخیص در مراحل اولیه و پیگیری برای انجام اقدامات درمانی مانند دارودرمانی، رواندرمانی و تغییر سبک زندگی بیمار است و در صورت عدم پیگیری در زمان مناسب، پیامدهای جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. افرادی که به افسردگی حاد مبتلا باشند میتوانند به درجهای از ناامیدی برسند که دست به خودکشی بزنند. بنابراین آگاهی از نشانههای این بیماری نقش مهمی در پیشگیری و درمان این بیماری دارد.
علائم افسردگی هم مانند هر اختلال روانی دیگر، مشخصهای آشکار دارد و آن تاثیر منفی بیماری در روند عادی زندگی روزمره فرد است. این علائم عبارتند از:
ناامیدی
افسردگی، این احساس را در ذهن بیمار تقویت میکند که هرگز اتفاق خوبی برایش رخ نخواهد داد. توجه کنید که معمولا در چنین مواقعی افکار منفی، به افکار خودکشیگرایانه منجر میشوند و لازم است اقدامات پیشگیرانه صورت گیرد.
اختلال در تمرکز
مبتلایان به
افسردگیِ حاد معمولا با عدم تمرکز مواجه میشوند. برای مثال ممکن است در مطالعه رومه یا تماشای یک سریال تلویزیونی دچار مشکل شوند و تصمیمگیری، حتی در سطح تصمیمات ساده برایشان مشکل باشد.
اختلال در الگوی اشتها
معمولا افراد مبتلا، به عنوان مکانیسم مقابله، به خوردن بیش از حد معمول یا کمتر از حد معمول روی میآورند که نتیجهی آن کاهش یا افزایش شدید در وزنشان است.
اختلال در الگوی خواب
بیشتر مبتلایان دچار تغییر در الگوی رایج خوابشان میشوند. تغییر الگوی خواب میتواند هم به صورت خواب زیادتر از معمول و هم به صورت بیخوابی خود را نشان دهد. از نشانههای ابتلا به افسردگی حاد در افراد، بیدار شدن در زمان صبح خیلی زود است.
بیانگیزه بودن
معمولا مبتلایان به افسردگی، انگیزهی انجام فعالیتهای معمول روزمرهشان را از دست میدهند یا ظرفیت تجربهی شادی را نخواهند داشت. حتی ممکن است دچار کاهش یا عدم تمایلات جنسی شوند.
بیانرژی بودن
بیشتر مبتلایان به افسردگی از احساس خستگی شکایت میکنند، دچار کندی در فکر کردن میشوند و برای انجام فعالیتهای روزمره و معمول خود با مشکل مواجهند.
کاهش اعتمادبهنفس
بیماران مبتلا به افسردگی، اکثر اوقات در فکر کاستیها و شکستهایشان هستند و احساس گناه و درماندگی در فعالیتهایشان میکنند. جملاتی مانند من شکست میخورم.» یا زندگی خیلی عجیب و وحشتناکه.» مدام در ذهنشان تکرار میشود.
دردهای فیزیکی
عدهای از مبتلایان به افسردگی، به جای شکایت از حس ناراحتی و اندوهشان، مدام از سردرد یا مشکلات معده صحبت میکنند.
اختلال حرکتی
برخی از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، از نظر قوای جسمی و فیزیکی دچار تحلیل یا به بیقراری حرکتی مبتلا میشوند، برای مثال ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و برای چند ساعت متوالی در اتاق قدم بزنند.
در زمان مطالعه و بررسی علائم افسردگی در نظر داشته باشید که تشخیص این اختلال بسیار پیچیده است، به دلیل اینکه گاهی دورههای افسردگی بخشی از اختلال دوقطبی یا سایر بیماریهای روانی هستند. اینجاست که اهمیت مراجعه به یک
پزشک متخصص مغز و اعصاب مشخص میشود. البته توصیف خود فرد افسرده از علائمی که احساس میکند هم بسیار مهم است، و ثابت شده که این امر تحت تاثیر تفاوتهای فرهنگی نیز هست. برای مثال در فرهنگ غربی، مبتلایان به افسردگی معمولا در مورد احساساتشان صحبت میکنند. ولی در کشورهای شرقی، به نحو عجیبی بیشتر در مورد دردهای جسمی تاکید میشود. بنابراین مهم است که افراد به درمانگرانی مراجعه کنند که دارای فرهنگ مشترک باشند یا از ویژگیهای فرهنگی بیمار شناخت کافی داشته باشند.
ثابت شده که عوامل زیادی در ابتلا به افسردگی موثر هستند. اختلال افسردگی، گاهی به دلیل بیماریهای جسمی، مشکلات زندگی، یا هر عامل محرک دیگری ظاهر میشود و گاهی نیز بدون بروز هیچ یک از دلایل گفته شده و به طور ناگهانی بروز خواهد کرد. اما به هر حال موارد زیر نقش مهمی در ظاهر شدن این بیماری دارند:
ژنتیک
گاهی اختلالات خُلقی و افکار خودکشیگرایانه زمینهی ژنتیکی دارند، ولی به هر حال ژنتیک فقط یکی از عوامل موثر در افرایش خطر ابتلا به افسردگی در افراد است. ژنهای دوقلوهای همسان هم دارای تشابه صددرصدی هستند، ولی فقط سی درصد احتمال وجود دارد که هر دو به افسردگی مبتلا شوند. معمولا نشانههای افسردگی در افرادی که زمینهی ژنتیکی داشته باشند، در سنین پایینتر بروز میکند. و علاوه بر عامل ژنتیک، عوامل بسیار دیگری نیز در ابتلای این افراد به اختلال افسردگی مؤثر هستند، مانند مشکلات زندگی و اتفاقات ناگوار.
شرایط زندگی
موقعیت محل ست، شرایط مالی و وضعیت تاهل فرد، تأثیر زیادی در بروز افسردگی دارند. اما همواره این فرضیه نیز پذیرفته شده که به صورت برعکس، دلیل بروز شرایط نامناسب در زندگی فرد میتواند افسردگی او باشد. برای مثال درصد بروز افسردگی در افراد بیخانمان بیشتر است، ولی در برخی موارد نیز ممکن است وجود اختلال افسردگی در این افراد دلیل آوارگیشان باشد.
تروما
تجربهی
تروما یا همان ضربهی روحی شخص در سن پایین میتواند در نوع واکنش مغز نسبت به ترس و استرس، تغییرات بلندمدت ایجاد کند. این تغییرات مغزی موجب میشود که احتمال بروز افسردگی در افرادی که سابقهی ترومای دوران کودکی دارند، افزایش یابد.
مواد مخدر
احتمال ابتلا به افسردگی در افرادی که به مواد مخدر اعتیاد دارند، افزایش مییابد.
ابتلا به سایر بیماریها
ثابت شده که احتمال ابتلا به این بیماری در افرادی که سابقهی اضطراب، دردهای مزمن و
سردردهای مزمن، اختلالات خواب، یا اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) دارند، بیشتر خواهد بود.
ساختار مغز
بررسی تصاویر مغزی این نکته را ثابت کرده که میزان فعالیت لوب پیشانی مغز در افراد مبتلا، کاهش مییابد. به علاوه گفته میشود که الگوهای مغزی این افراد هنگام خواب متفاوت است. افسـردگی حتی موجب تغییر نحوهی پاسخگویی غدهی هیپوفیز و هیپوتالاموس فرد نسبت به تحریکات هورمونی نیز میشود.
ابتلا به این بیماری ویژهی گروه خاصی نیست و در هر قوم و نژاد، سن، طبقهی اجتماعی و اقتصادی ظاهر میشود. ولی افراد مختلف تجربههای متفاوتی از بیماری خواهند داشت.
ن
دلایل مختلفی مانند ژنتیک، بیولوژی، باروری، تغییرات هورمونی و روابط بینفردی منجر به ابتلای ن به آن میشود. بسیاری از ن دچار تغییرات رفتاری و جسمی مانند احساس افسردگی و تحریکپذیری در دوران قاعدگی هستند و بسیاری از ن افسرده نیز تجربهی احساس علائم شدیدتری در دوران پیش از قاعدگی دارند. به علاوه، علائم آن تا زمان آغاز قاعدگی در مبتلایان به سندرم پیش از قاعدگی (PMS) و اختلال ملال پیش از قاعدگی (PMDD)به تدریج شدیدتر میشوند. پژوهشگران در حال بررسی چگونگی تاثیر تغییر دورهای هورمونها بر ساختار شیمیایی مغز در مبتلایان به این بیماری هستند.
همچنین بسیاری از ن دچار اختلالات خُلقی مقطعی مانند افسردگی پس از زایمان میشوند. این اختلال در فاصله کمی پس از وضعحمل ظاهر میشود و اضطراب، گریه، بیخوابی یا افکاری مانند آسیب رساندن به خود یا نوزاد از علائم آن هستند. به نحوی که انجام فعالیتهای عادی روزمره برای فرد با مشکل همراه میشود.
مردان
به طور کلی به دلایل فرهنگی مردان بیش از ن دچار خجالت از افسردگیشان میشوند. به همین دلیل به دنبال راههایی برای فرار از درمان آن مانند خوددرمانی با مصرف مواد مخدر هستند. عدم اقدام برای درمان افسردگی در مردان پیامدهای غیرقابل جبرانی در پی دارد، و به همین دلیل آمار خودکشیهای منجر به فوت در مردان بیشتر است.
کودکان و نوجوانان
معمولا همهی کودکان در سنین اولیهی رشد با مشکلات احساسی مقطعی روبهرو میشوند، اما گاهی و در برخی کودکان این بحرانهای مقطعی به افسردگی میانجامد. ثابت شده که در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال یادگیری، اختلال کمتوجهی-بیشفعالی، اختلال اضطراب و اضطراب نافرمانی مقابلهجویانه (ODD) احتمال ابتلا به افسردگی بیشتر است. به علاوه، وجود سابقهی خانوادگی اختلالات خُلقی، استرس زیاد، و تروما نیز موجب افزایش احتمال افسردگی در سنین پایین خواهد شد.
معمولا کودکان افسرده کمتر از احساساتشان صحبت میکنند و به جای آن بیشتر از دردهای فیزیکی شکایت دارند. اما در نوجوانان علائم افسردگی متفاوتتر است و باید جدی گرفته شود. این نشانهها شامل رفتارهای پرخطر، مصرف مواد مخدر، پرخاشگری، مشکلات تحصیلی و فرار هستند. به علاوه، آمار خودکشی در نوجوانان افسرده بالاتر است. سازمان جهانی بهداشت در گزارشی اعلام کرده که خودکشی سومین عامل مرگومیر نوجوانان در سنین بین پانزده تا نوزده است.
سالخوردگان
معمولا این بیماری در سنین بالا قابل درمان نیست، به دلیل اینکه که بسیاری از این مبتلایان، افسردگی را یکی از پیامدهای طبیعی پیری و حتی واکنشی طبیعی در مقابل مشکلات جسمی و روحی سالخوردگی میدانند. ممکن است میان علائم آن در سالخوردگان با جوانترها تفاوتهایی وجود داشته باشد. برخی از علائم که مخصوص سنین بالا هستند شامل اختلال در حافظه، دردهای مبهم و توهم است. به علاوه یکی از عوارض جانبی داروهایی مانند داروهای فشارخون،
سکته و حملهی قلبی، و حتی شکستگی لگن ابتلا به افسردگی است. چون این داروها معمولا در سالخوردگی مصرف میشوند و با ظهور افسردگی نیز ارتباط دارند.
این بیماری بسیار مخرب ولی به میزان موثری قابل درمان است. تنها کاری که باید انجام دهید پیگیری برای مراجعه به مراکز درمانی و رعایت مراحل درمان پزشکتان است. روشهای معمول درمان افسردگی عبارتند از:
روان درمانی: رفتار درمانی شناختی (CBT)، درمان بینفردی، و درمان خانوادهمحور
دارودرمانی: داروهای ضدافسردگی،
داروهای آنتیسایکوتیک (ضد روانپریشی)، و تثبیتکنندههای خُلقی
استراتژیهای خود مدیریتی
ورزش درمانی
درمان تحریک مغزی: درمان الکتروشوک (ECT) و تحریک مغناطیسی جمجمهای تکرارشونده (RTMS)
نور درمانی: قرار دادن فرد در معرض طیف کامل نور با کمک یک جعبهی نور برای تنظیم میزان ترشح هورمون ملاتونین
رویکردهای ذهن/جسم/روح: مدیتیشن، ایمان و دعا
درمانهای جایگزین: تغذیهدرمانی، طب سوزنی، و مراقبه
وضعیتهایی شامل اعتیاد و بیماریهایی مثل اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) و اختلال کمتوجهی-بیشفعالی موجب ایجاد اختلال در فرایند درمان افسردگی میشوند. روشن است که درمان موفق هر کدام از این مشکلات نیز، موجب بهبود قابل توجه علائم افسردگی خواهد شد.
آنژیوگرافی مغز از کاتتر، تصویربردار با اشعه ایکس و تزریق مواد کنتراست استفاده می کند تا رگ های خونی مغز برای ناهنجاری هایی مانند آنوریسم مغز و بیماری مانند آترواسکلروز، بررسی شوند. آنژیوگرافی روشی است که دقیقترین اطلاعات از عروق را تهیه ودر اختیار جراح یا
متخصص مغز و اعصاب قرار میدهد. با توجه به این اطلاعات، متخصص میتواند برخی از بیماریها را بدون نیاز به عمل جراحی باز، درمان کند یا در صورت نیاز به عمل ، این اطلاعات، متخصص را در انجام سریع و دقیق این امر کمک میکند. آنژیوگرافی مغز تصاویری بسیار دقیق و واضح را از را از رگ های خونی در اختیار قرار می دهد.
پزشک شما درمورد نحوه ی آماده سازی، از جمله هرگونه تغییرات در برنامه داروهایتان آموزش های لازم را خواهد داد. درباره ی شرایطتان با پزشک خود حتما صحبت کنید. اگر حامله هستید، اخیرا دچار بیماری شدید، داروی خاصی مصرف می کنید یا به مواد کنتراست ید دار حساسیت دارید به پزشک خود اطلاع دهید.
در حال حاضر آنژیوگرافی به منظور تشخیص، به صورت سرپائی از طریق کشاله ران یا مچ دست انجام میشود. ابتدا از طریق یک کاتتر که وارد فضای داخلی عروق و تا مبدأ عروق مورد بررسی هدایت می شود، ماده به ابتدای رگ مورد بررسی تزریق و سپس تصویربرداری رادیوگرافیک انجام میشود. عروقی که دچار اتساع، تنگی یا انسداد شده اند در تصویر کاملاً مشخص هستند.
پزشکان از این روش برای تشخیص یا تایید ناهنجاری ها در رگ های خونی مغز استفاده می کنند از جمله :
سکته مغزی.
آنژیوگرافی مغز در موارد زیر انجام می شود :
سردرد شدید
تمام داروهایی که مصرف می کنید شامل مکمل های گیاهی، آلرژی هایی که دارید به خصوص به داروهای بیهوشی عمومی یا مواد کنتراست ید دار، باید به پزشک خود اطلاع دهید. پزشک ممکن است شما را از مصرف آسپیرین یا دارهای ضدالتهابی غیر استروئیدی تا مدتی قبل از عمل منع کند.
اگر در طی این عمل به شما آرامبخش بخواهد داده شود، تا 4 یا 8 ساعت قبل از عمل نباید بنوشید یا غذا بخورید.
در این عمل تجهیزات اشعه ی ایکس استفاده می شود.
کاتتر یک لوله ی پلاستیکی است که بصورت عروقی استفاده می شود و بسیار نازک است. کاتتر درون عروق بزرگ قرار گرفته و در جای خود ثابت می شود و بسیار انعطاف پذیر است.
کاتتر از طریق برشی کوچک که توسط سوزن ایجاد شده، وارد شریان کشاله ران می شود. با استفاده از هدایت اشعه ایکس، بدون درد به عروق گردن که خون را به مغز می رسانند هدایت می شود.
سایر تجهیزات مورد استفاده در این روش عبارتند از :
تزریق داخل وریدی IV
اشعه ایکس از طریق اکثر اشیا از جمله بدن عبور می کند. اساس ایکس ری آنژیوگرافی مشابه ایکس ری های معمولی است. تنها تفاوت آنژیوگرافی با ایکس ری در این است که اشعه ایکس توسط تشدیدکنندههای تصویر و نتایج تصویر با TV camera نمایش داده میشود. در سیستمهای آنژیوگرافی جدید، هر فریم از سیگنال TV آنالوگ به فریم دیجیتال تبدیل شده و در حافظه کامپیوتر ذخیره میشود.
ممکن است در هنگام ورود سوزن به رگهایتان در تزریق داخل وریدی IVو زمان تزریق بی حسی موضعی، کمی احساس درد و سوزش داشته باشید. بیشتر این احساس در ناحیه برش پوست است که با بی حس کنندهی موضعی بی حس شده است. به علاوه ممکن است هنگامی که سوزن داخل ورید یا شریان قرار میگیرد، احساس فشار کنید.
اگر فرایند آنژیوگرافی مغز با آرامش انجام شود، تزریق آرامبخش داخل وریدی IV باعث میشود قبل از عمل احساس آرامش، خواب آلودگی و راحتی کنید که بستگی به میزان تاثیر بی حسی در بدنتان دارد.
ممکن است در زمان ورود کاتتر نیز کمی احساس فشار کنید که جدی نخواهد بود.
همانطور که ماده کنتراست در حال عبور از بدنتان است، ممکن است احساس گرما داشته باشید که البته به سرعت فروکش میکند.
ممکن است از شما خواسته شود تا کاملا بیحرکت بمانید تا زمانی که تصاویر x-rayگرفته شوند.
احتمالا سختترین بخش فرایند آنژیوگرافی مغز برای شما چندین ساعت ماندن روی تخت خواهد بود.
پس از تکمیل فرایند، کاتتر توسط رادیولوژیست خارج میشود. برای جلوگیری از هر گونه خونریزی از محل برش، باید محل با استفاده از دستگاه بستن عروق یا با فشار دادن، بسته شود. فشار ممکن است با دست یا با استفاده از گیرهی مخصوص اعمال شود که عموما بسته شدن کامل ناحیه برش داده شده ده دقیقه به طول میانجامد. اگر رادیولوژیست بر استفاده از دستگاه بستن عروق تاکید کند، پلاگین کوچکی که به عنوان کاتتر قرار داده شده خارج میشود و ناحیه مورد نظر به سرعت بسته میشود، تا زمان لازم برای بستری ماندن شما پس از عمل کاهش یابد.
قبل از اینکه به خانه بازگردید، لازم است چند ساعت را برای بررسی نتیجه عمل در اتاق ریکاوری بمانید.
اگر کاتتر در کشاله ران قرار داده شود، در مورد مدت زمان خاصی که لازم است پایتان را صاف نگهدارید دستورالعملهای خاصی به شما داده میشود. این دستورالعملها بر مبنای تکنیک مورد استفاده در بستن محل برش متفاوت هستند. شما میتوانید برای کاهش درد و تورم در محل ورود کاتتر از یخ استفاده کنید.
پس از عمل میتوانید فورا رژیم غذایی معمولتان را ادامه دهید و 8 تا 12 ساعت پس از عمل نیز قادر خواهید بود فعالیتهای معمول روزانهتان را انجام دهید.
در صورت احساس هرکدام از موارد زیر فورا به پزشک خود اطلاع دهید.
– ضعف یا بیحسی در ماهیچههای صورت، بازوها یا پاها
– لکنت زبان
– مشکلات بینایی
– علائم عفونت در ناحیه ورود کاتتر
– سرگیجه
– درد در قفسه سینه
– دشواری تنفس
– حساسیت پوستی
– دشواری استفاده از اندامی که برش داده شدهاند.
یک رادیولوژیست، پزشکی که به طور ویژه برای نظارت و تفسیر معاینات رادیولوژی آموزش دیده، نتایج را با شما در میان خواهد گذاشت.
ممکن است نیاز به معاینات بعدی باشد. پزشک شما دلیل اصلی نیاز به معاینه دیگر را توضیح خواهد داد. گاهی به دلیل احتمال وجود اختلالات بالقوه که نیاز به بررسی بیشتر یا معاینه با تکنیک تصویری خاص دارند، لازم است معاینه بعدی انجام میشود. همچنین ممکن است پیگیری معاینات برای نظارت بر تغییر اختلالات در طول زمان، ضروری باشد. گاهی این کار برای بررسی روند درمان یا تغییرات ثابت یا متغیر در طول زمان بهترین راه است.
– آنژیوگرافی مغز ممکن است نیاز به انجام جراحی را از بین ببرد. و اگر پس از آنژیوگرافی هنوز جراحی لازم باشد، بهتر انجام میشود.
– آنژیوگرافی مغز عکسهای دقیق، شفاف و دارای جزئیات بسیاری را از رگهای خونی مغز در اختیار ما قرار میدهد. این امر به طور ویژه در زمانی که پزشک در حال بررسی روش جراحی یا دیگر درمانها باشد، بسیار مفید است.
– نتایج آنژیوگرافی مغز دقیقتر از دیگر روشهای ایجاد شده توسط
سونوگرافی داپلر اولتراسوند یا دیگر عکسبرداریهای غیرتهاجمی از رگهای خونی است.
– استفاده از کاتتر ترکیب تشخیص و درمان را در یک روش واحد امکانپذیر میکند.
– پس از معاینه با x- ray هیچ اشعهای در بدن بیمار باقی نمیماند.
– x- ray معمولا در محدوده تشخیصی معمول برای این معاینات، عوارض جانبی به دنبال ندارد.
– همواره احتمال کمی برای ابتلا به سرطان ناشی از قرار گرفتن در معرض اشعه وجود دارد. با این حال مزیت یک تشخیص دقیق مهمتر از توجه به این خطر احتمالی است.
– خطر بسیار کمی در مورد واکنش آلرژیک به تزریق ماده کنتراست وجود دارد.
– اگر سابقه الرژی به ماده کنتراست x- ray داشته باشید، ممکن است رادیولوژیست شما استفاده از داروهای خاصی را برای 24 ساعت پیش از آنژیوگرافی مغز توصیه کند تا خطر واکنش آلرژیک را کاهش دهد. با این حال خطر واکنش آلرژیک ناشی از ماده کنتراست تزریق شده به یک شریان در صورتی که به رگ وارد شود، کمتر است.
– ن باید در صورت احتمال باردار بودن، به تکنسین x- ray یا پزشکشان اطلاع دهند.
– مادران شیرده باید برای شروع تعذیه نوزادشان با شیر، به مدت 24 ساعت پس از تزریق ماده کنتراست صبر کنند.
– خطر واکنش آلرژیک جدی به ماده کنتراستی که حاوی ید باشد بسیار نادر است و بخش رادیولوژی برای برخورد مناسب با این مشکل به خوبی تجهیز شده است.
– اگر دیابت یا بیماری کلیوی دارید، ممکن است کلیههایتان بر اثر ماده کنتراست آسیب ببیند. در بیشتر موارد، احتمالا پس از پنج تا هفت روز کلیههایتان عملکرد قبلی خود را باز خواهند یافت.
– هر فرایندی که شامل قراردادن کاتتر در داخل رگ خونی باشد، قطعا خطراتی دارد. این خطرات شامل خطر آسیب به رگ خونی، کبودی یا خونریزی در محل برش، و عفونت است. با این حال، برای کاهش این خطرات همواره موارد احتیاطی در نظر گرفته میشود.
– خطر بسیار کمی وجود دارد که در اطراف محل ورود کاتتر ه خونی تشکیل شده، شریان مسدود شود و نیاز به باز کردن رگ خونی ایجاد شود.
– در صورتی که در طول انجام فرایند آنژیوگرافی مغز، کاتتر پلاکهای دیواره رگ خونی را تخریب کند و منجر به انسداد جریان خون در مغز شود، خطر سکته مغزی وجود دارد. اگرچه بروز سکته مغزی در اثر عوارض مرتبط با آنژیوگرافی مغز نادر است.
– به ندرت ممکن است کاتتر به دیواره شریانها آسیب بزند، که منجر به خونریزی داخلی میشود. همچنین امکان دارد که نوک کاتتر ماده کنتراست را از پوشش داخلی شریان جدا کند، که منجر به انسداد جریان پایین دست در رگ خونی میشود. توجه کنید که معمولا کودکان در رگهایشان پلاک ندارند، و مانند بزرگسالان مستعد چنین عوارضی نیستند.
در طول فرایند، برای استفاده از حداقل دوز ممکن اشعه و در عین حال گرفتن بهترین عکسها به منظور بررسی، مراقبتهای خاصی صورت میگیرد. سازمانهای ملی و بینالمللی حفاظت رادیولوژی به طور مستمر تکنیکهای استاندارد مورد استفاده توسط متخصصان رادیولوژی را بررسی و به روز میکنند.
سیستمهای مدرن x-rayبرای حداقل سازی پراکندگی اشعهها، دارای پرتوهای کاملا کنترل شده و روشهای کنترل دوز هستند. این امر ضمانت میکند دیگر بخشهای بدن که عکسبرداری نمیشود، در معرض حداقل میزان اشعه قرار میگیرند.
در هنگام اجرای فرایند آنژیوگرافی مغز، برای کودکان یا نوجوانان، اغلب برای حداقلسازی تابش اشعه به تخمدانها یا بیضهها در زیر لگن پوشش سربی قرار میدهند.
بیماران دارای اختلال عملکرد کلیه، احتمالا کاندیداهای مناسبی برای این عمل نیستند.
بیمارانی که سابقه واکنش آلرژیک به
ماده کنتراست حاوی ید برای x-ray دارند، در معرض واکنش بعدی به ماده کنتراست مشابه هستند.
حملات پانیک از جمله اختلالات روانی است که به معنای بروز نشانههای ناگهانیِ وحشت، اضطراب، ترس بسیار شدید و نگرانی است. در این حالت که نوعی واکنش عصبی فوری به محرکهای شرطی بیرونی است، قلب شما به شدت میزند و نمیتوانید نفس بکشید. حتی شاید احساس کنید در حال دیوانه شدن یا مردن هستید یا دچار
سکته مغزی یا قلبی شده اید و خطر را بسیار شدیدتر و بیشتر از آنچه در واقعیت هست، احساس میکنید. عدم درمان حملات پانیک ممکن است منجر به اختلال پانیک یا تشدید بیماری شود. این حملات ممکن است شما را از فعالیتهای روزمره بازدارند. با این حال راههایی برای درمان این بیماری وجود دارد و با درمان مناسب میتوانید علائم پانیک را از بین ببرید یا به حداقل برسانید. البته توجه داشته باشید که برای تشخیص و درمان این وضعیت حتما به پزشک یا
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
از جمله روشهای جلوگیری از حملات پانیک شامل موارد زیر هستند :
ترس همان احساس عادی ما هنگام روبهرو شدن با چیزی ناشناخته یا موقعیتی نامناسب است که همهی ما آن را تجربه کردهایم. ترس واکنش غیر ارادی سیستم عصبی بدن ما به موقعیتهای خطرناک یا خطرآفرین است. اما حملات پانیک موجی شدید و ناگهانی از اضطراب و وحشت است و به ناگهانی و فلجکننده بودن، شناخته میشوند. این حملات بدون هیچ اخطاری و ناگهانی رخ میدهند. حتی امکان این وجود دارد که وقتی در حالت آرامش یا در خواب هستید دچار حمله شوید.
این احتمال وجود دارد که برخی افراد تنها یک بار دچار حملهی پانیک شوند، ولی بیشتر بیماران با تکرار آن در زندگیشان مواجه میشوند. علت تکرار حملات پانیک مواجهه فرد با موقعیتهای محرک یا استرسزا مانند صحبت کردن در جمع یا عبور از یک پل در ارتفاع بالا است؛ مخصوصا اگر بیمار سابقهی حملهی پانیک را در این موقعیتها داشته باشد. دلیل وقوع پانیک در این موقعیتها این است که فرد با احساس خطر و ناچاری مواجه است.
شاید شما فقط با یک یا چند حملهی پانیک در طول زندگیتان مواجه شده باشید و در بیشتر زمانها احساس سلامتی و شادابی داشته باشید یا شاید حملات پانیک شما به دلیل بیماریهای دیگری مانند اختلال پانیک، فوبیای ترس از اجتماع یا افسردگی رخ دهند. به هرحال حتما برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید برای درمان حملات پانیک روشهای درمانی اثربخشی وجود دارند تا بیماران بتوانند به زندگی عادی خود بپردازند.
معمولا بیماران زمانی دچار حملات پانیک میشوند که در منزل نباشند، ولی به هر حال این حملات ممکن است در هر زمان یا هر مکانی رخ دهد. بیمارانی وجود دارند که در حال پیادهروی، رانندگی، در سالن سینما، در زمان خرید از فروشگاه یا حتی استراحت در منزل این حملات را تجربه کردهاند.
علائم حملهی پانیک به صورت سریع و ناگهانی ایجاد میشوند و معمولا پس از ده دقیقه به بیشترین حد خود خواهند رسید. معمولا بیماران حملات پانیک را برای 20 تا 30 دقیقه تجربه میکنند و زمان آن از یک ساعت فراتر نمیرود. علائم شایع حملهی پانیک عبارتند از:
اکثر علائم حملهی پانیک در بدن فیزیکی هستند و برخی افراد به علت شدت احساس این نشانهها آن را حملهی قلبی در نظر میگیرند. دیده شده که اکثر افرادی که دچار حملات پانیک شدهاند، برای درمان به دکتر یا اورژانس مراجعه کردهاند. درست است که جدی گرفتن نشانههایی مانند مشکل تنفسی، تپش قلب و احساس درد در قفسهی سینه ضروری است، ولی لازم است به این نکته توجه کنید که معمولا افراد حملات پانیک را با حملات قلبی اشتباه میگیرند ولی تا به حال برعکس این مورد رخ نداده است.
افراد زیادی هستند که در طول زندگیشان حملات پانیک را تجربه میکنند ولی با مشکل یا عوارض جانبی دیگری مواجه نمیشوند. اگر جزو افرادی هستید که تا بحال تنها یک یا دو حملهی پانیک داشتهاید، جای نگرانی نیست. ولی برخی از افرادی که با حملات پانیک مواجه میشوند، در واقع دچار اختلال پانیک هستند. دلیل ایجاد اختلال پانیک در فرد رخ دادن مکرر حملات پانیک، تغییرات عمده در رفتار معمول فرد، و نگرانی و استرس زیادی است که برای رخ دادن حملههای بعدی حس میکند.
اگر تجربهی علائم زیر را دارید، این احتمال وجود دارد که از جمله افراد مبتلا به اختلال پانیک باشید:
در گذشته تصور میشد که آگورافوبیا بیماری ترس از مکانهای باز و عمومی است، ولی امروزه ثابت شده که آگورافوبیا تحت تاثیر حملات پانیک ایجاد میشود. آگورافوبیا موجب میشود فرد نگران وقوع حملهی پانیک در موقعیتهایی باشد که فرار از آنها برایش سخت یا خجالتآور است یا نتواند کمک دریافت کند.
در نهایت این ترسها از رفتن شما به مکانهای شلوغ مانند باشگاههای ورزشی و مراکز خرید یا استفاده از وسایل نقلیه مانند هواپیما، مترو و حتی ماشین شخصی جلوگیری میکند. حتی در صورت شدت بیماری فقط در خانهی خود و کنار عزیزانتان احساس امنیت خواهید کرد.
مکانها و کارهایی که احتمال دارد افراد دچار آگورافوبیا از آنها اجتناب کنند:
سردرد در برخی افراد، باعث تشدید نشانههای پانیک نیز میشوند.
اگرچه دلیل وقوع حملات پانیک و ایجاد اختلال پانیک در بیمار هنوز به صورت دقیق مشخص نشده، ولی ثابت شده که حملههای پانیک در خانوادهها به صورت ارثی است. به علاوه، احتمال زیادی وجود دارد که میان حملات پانیک و تغییرات اساسی در سبک زندگی افراد ارتباط مستقیمی وجود داشته باشد. تغییرات مهم زندگی مثل ، ازدواج، فرزنددار شدن یا طلاق، فارغالتحصیلی از دانشگاه، ورود به محل کار جدید یا از دست دادن شغل، اضطراب زیاد، مرگ عزیزان، و غیره نیز میتوانند محرک حملهی پانیک باشند.
به علاوه حملات پانیک میتوانند به دلیل وقوع مشکلات یا بیماریهای فیزیکی هم رخ دهند. اگر از جمله افرادی هستید که از نشانههای پانیک رنج میبرید، لازم است حتما با مراجعه به پزشک متخصص از نظر این موارد بررسی شوید:
هیپوگلیسمی (قند خون پایین)؛
خبر خوب این است که حملهها و اختلال پانیک قابل درمان هستند و به طور معمول با استراتژیهای خوددرمانی یا چند جلسه درمان، به صورت کامل رفع میشوند.
1. روش درمانی رفتار آگاهانه
روش درمانی رفتار آگاهانه مؤثرترین راه برای درمان حملههای پانیک، اختلال پانیک و آگورافوبیاست. تمرکز درمان رفتار آگاهانه بر فکر کردن در مورد الگوها و رفتارهایی است که محرک حملهی پانیک هستند. در واقع این روش به فرد کمک میکند تا به ترسهایش به صورت واقعبینانه نگاه کند.
برلی مثال اگر در حال رانندگی دچار حملهی پانیک شوید، از وقوع تصادف یا احتمال حملهی قلبی وحشت خواهید کرد، ولی باید بدانید که احتمال این موارد بسیار کم است. تنها مشکلی که برای شما رخ میدهد این است که مجبور شوید خودرو خود را به کنار جاده هدایت کنید و برای مدتی توقف داشته باشید. وقتی به خودتان یادآوری کنید که هیچ اتفاق وحشتناکی قرار نیست رخ بدهد، تجربهی حملهی پانیک بعدی با ترس کمتری همراه خواهد بود.
2. روش درمانی افشا
در روش درمانی افشا شما در یک محیط امن و تحت کنترل در معرض حالات فیزیکی پانیک قرار داده میشوید. این روش برای پیدا کردن راههای بهتر کنار آمدن با حملات بسیار مفید است. شاید از شما خواسته شود که سرتان را به اطراف بچرخانید، نفسنفس بزنید، یا نفس خود را نگه دارید. یعنی در این تمرینات برای حالات و احساسات پانیک شبیهسازی صورت میگیرد. پس از چند بار تکرار این تمرینات، ترس شما از وقوع این علائم کمتر میشود و قادر به کنترل حملات پانیک خواهید بود.
اگر به
آگورافوبیا دچار هستید، قرار گرفتن در موقعیتهایی که از آنها ترس دارید بخشی از درمانتان است. در روش درمانی افشا برای فوبیاهای خاص، فرد آنقدر در معرض موقعیتی که از آن میترسد قرار میگیرد تا به تدریج آن ترس از بین برود. در طول این تجربه شما مطمئن خواهید شد که این موقعیت آسیبی در پی نخواهد داشت و قادر به کنترل احساساتتان خواهید بود.
3. روش درمان دارویی برای حملات پانیک
استفاده از دارو برای درمان موقت اختلال پانیک با کاهش برخی علائم آن مناسب است ولی دارو قادر به درمان کامل یا حذف علائم نیست. مصرف دارو در موارد بسیار شدید میتواند مفید باشد، ولی به تنهایی کاربرد ندارد. بلکه زمانی موثر خواهد بود که به عنوان مکمل درمانهای دیگر و با تغییر سبک زندگی فرد همراه باشد. در واقع مهمترین بخش درمان حملات پانیک، تشخیص علت وقوع آن است.
داروهایی که معمولا برای اختلال پانیک به کار گرفته میشوند، عبارتند از:
داروهای ضدافسردگی: لازم است که این داروها را به صورت مداوم مصرف کنید، نه فقط در هنگام حمله. چون برای تاثیرگذاری این داروها در بدن چندین هفته زمان لازم است.
بنزودیازپینها: این داروها جزو داروهای ضد اضطرابی هستند که تاثیر زمانی سریعی دارند (معمولا بین نیم ساعت تا یک ساعت). مصرف
بنزودیازپینها در زمان حملهی پانیک موجب برطرف شدن سریع علائم میشود. ولی آنها باید در مصرف آنها احتیاط کنید. چون به شدت اعتیادآورند و قطع کردن مصرفشان میتواند عوارضی جدی به دنبال داشته باشد.
چمد نکته دیگر وجود دارد که برای کمک به خودتان لازم است بدانید
درست است که برای درمان حملههای پانیک، کمک و درمان تخصصی بسیار موثر است، ولی کارهای زیادی وجود دارد که با انجام آنها میتوانید به خودتان کمک کنید:
1. ارتباط صمیمی با خانواده و دوستانتان را حفظ کنید.
در زمان احساس تنهایی، اضطراب شما افزایش مییابد. بهتر است رابطه خود را با افرادی که برایتان ارزش قائل هستند حفظ کنید. اگر احساس تنهایی میکنید فقط کافی است خودتان را برای ملاقات با افراد جدید و دوستی با آنها تشویق کنید.
2. در مورد پانیک و اضطراب آن مطالعه کنید.
هر چه در مورد پانیک اطلاعات بیشتری داشته باشید، مقدار بیشتری از اضطراب و سردرگمیتان رفع میشود. بنابراین در مورد اختلال پانیک، اضطراب، و احساس ترس ناشی از حملهی پانیک مطالعه کنید. با مطالعهی این موارد مطمئن خواهید شد که شما در حال دیوانه شدن نیستید و حالات و احساساتی که در زمان حملهی پانیک تجربه میکنید عادی هستند.
3. الکل و سیگار و کافئین مصرف نکنید.
مصرف این مواد خطر وقوع حمله را در افراد مستعد افزایش میدهد. پس بهتر است از مصرف سیگار، الکل، قهوه و هر نوشیدنی دارای کافئین دیگری اجتناب کنید. حتی در مصرف داروهایی مانند قرصهای لاغری و داروهای سرماخوردگی بدون خوابآلودگی که حاوی مواد محرک هستند، احتیاط کنید.
4. به صورت منظم به ورزش بپردازید.
ورزش طبیعیترین روش برای رفع اضطراب است، مخصوصا ورزشهای هوازی ریتمیک مانند ایروبیک، شنا، دویدن یا حتی پیادهروی که در آنها فعالیت همزمان دست و پا ضروری است. میتوانید به صورت روزانه حداقل نیم ساعت و در سه دورهی ده دقیقهای ورزش کنید.
5. تمرینهای ریلکسیشن را انجام دهید.
انجام منظم فعالیتهایی مثل یوگا و ریلکسیشن باعث آرامش بدن میشود. بنابراین لازم است با صرف زمانهای منظم در برنامه روزانه، به افزایش تعادل فکریتان کمک کنید.
6. به میزان کافی و با آرامش بخوابید.
کمخوابی یا مناسب نبودن شرایط خواب باعث افزایش اضطراب میشود. برنامه روزانهتان را طوری تنظیم کنید که هر شب حداقل ۷ تا ۹ ساعت خواب آرام داشته باشید.
7. کنترل تنفستان را یاد بگیرید.
تنفس سریع (Hyperventilation) موجب وقوع حالاتی میشود که در هنگام حملهی پانیک به وجود میآیند. مثل گیجی و سختی قفسهی سینه. از طرف دیگر تنفس عمیق برطرف کنندهی علائم پانیک است. بنابراین شما با کنترل تنفستان، قادر به آرام کردن خودتان در زمان شروع اضطراب خواهید بود. با کنترل بهتر تنفستان، مدیریت موثرتری هم بر ترستان خواهید داشت.
نام بیماری آایمر یا فراموشی برای همه آشنا و شنیده شده است. در سال 1906 آلویز، روانپزشک آلمانی این بیماری علاج ناپذیر را به جهانیان معرفی کرد. برخی بر این باورند که فقط سالمندان به این بیماری دچار می شوند اما این تصور همیشه درست نیست. به طور کلی این بیماری بیشتر در سنین بالای 65 بروز می کند اما امکان ابتلا جوانان نیز به این بیماری وجود دارد که به آن آایمر زودرس گفته می شود. در ادامه بیشتر به علائم این بیماری، روش های تشخیص و درمان آن خواهیم پرداخت.
ممکن است برای شما پیش آمده باشد که نام یکی از آشنایان، تاریخ تولد، مناسبت یا حتی تاریخ روز جاری را فراموش کنید و یا کلید، موبایل یا وسیله ضروری را در منزل جا بگذارید. گاهی حس کنید مسیر خانه به محل کار برایتان نا آشناست. ترتیب مراحل انجام کاری که بارها آن را انجام داده اید مانند آشپزی را فراموش کنید. خاطراتی که بخش مهمی از زندگی شما هستند را به یاد نیاورید. این فراموشی ها میتوانند برای همه اتفاق بیافتند اما حتی اگر شما در سنین 40 سالگی هم باشید ممکن است از علائم آایمر جوانی باشند، پس این نشانه ها را جدی بگیرید.
آایمر زودرس قبل از 65 سالگی تشخیص داده میشود. این بیماری معمولا در دهه های 40 و 50 بروز میکند اما احتمال اینکه بعضی افراد در دهه 30 سالگی با آن درگیر شوند نیز وجود دارد.
بیماری آایمر سبب می شود به تدریج در توانایی فکر کردن درست، قدرت حافظه و در نهایت مراقبت از خودتان دچار مشکل شوید، این خبر تکان دهنده ای است و بیانگر آن است که باید خودتان را برای تغییراتی که پیش رو دارید آماده کنید. باید با برنامه ریزی مطمئن شوید که با گذشت زمان مراقبت های لازم را دریافت میکنید. برای این کار باید از اعضای خانواده و دوستانتان کمک بگیرید و حتی می توانید در ابتدا با مراجعه
متخصص مغز و اعصاب و به دفاتر انجمن آایمر و گرفتن راهنمایی و مشاوره خودتان را برای رویارویی با مشکلات آینده آماده کنید.
طبق آمار انجمن آایمر بیشتر از 5 میلیون نفر در آمریکا به آایمر دچار هستند. حدود 5 درصد از این افراد به آایمر زودرس مبتلا هستند.
اکثر افراد فکر میکنند بیمارییهایی همچون آایمر،
سکته مغزی، سکته قلبی و …فقط در افراد میانسال و افراد مسنتر پیش میآید، اما این تفکر غلطی است.
تشخیص آایمر زودرس در جوانی دشوار است، چرا که گاهی میتوان علائم بیماری را ناشی از استرس یا مسائل روزمره زندگی مانند فشار کار و زندگی دانست.
زمانی که آایمر روی مغز تاثیر بگذارد سبب کاهش توانایی های حافظه و قدرت تفکر می شود. این تاثیرات اغلب به آرامی اتفاق می افتد و میتواند در هر فرد متفاوت باشد به طور کلی آایمر را میتوان متداول ترین شکل زوال عقل دانست. اختلال در عملکرد حافظه و سایر توانایی های ذهنی که در زندگی روزمره تاثیر بگذارد را زوال عقلی می گویند.
علائم زیر نشانه های بیماری آایمرهستند:
۱. ضعیف شدن حافظه
زمانی که بیشترازحد معمول فراموشکار می شوید، به طور مثال بیشتر اوقات تاریخها یا رویدادهای مهم را فراموش میکنید و نیاز به یادآوریهای مکرر دارید، باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
۲. ایجاد مشکل در برنامهریزی و حل مسائل
اگر در برنامهریزی یا پیگیری برنامههایتان دچار مشکل میشوید، ممکن است به آایمر دچارباشید. اگر چنین باشد کار کردن با اعداد برای شما سخت خواهد بود. در این صورت حل مسائل و انجام محاسبات ریاضی برای شما تبدیل به یک چالش خواهد شد.
۳. بروز مشکل در انجام وظایف معمول
گاهی فرد مبتلا به آایمر دچار مشکل عدم تمرکز می شود. با پیشرفت بیماری انجام فعالیت های روزمره ای که نیازمند تمرکز و تفکر هستند، زمانبر خواهند شد. امکان دارد فرد در هنگام رانندگی دچار مشکل شده و در مسیری آشنا گم شود. این مورد یکی از نشانه های مهم آایمر زودرس است.
۴. اِختلال در تشخیص زمان یا مکان
مشکل داشتن با دنبال کردن تاریخ ها و درک نادرست از گذر زمان دو علامت رایج آایمر زودرس هستند. برنامهریزی برای اتفاقات آینده برای فرد مبتلا به آایمر دشوار است، چون این اتفاقات سریع اتفاق نمیافتند. با پیشرفت بیماری آایمر فرد در مورد مکانی که در آن حضور دارد، نحوه، مسیر و دلیل رفتنش به آن محل شدیدا دچار فراموشکاری می شود.
۵. کاهش بینایی
اختلالات بینایی نشانه دیگری از آایمر است. امکان دارد در زمان مطالعه یا رانندگی در تشخیص فاصله، رنگ و کنتراست دچار مشکل شوند. البته گاهی به علت
سردرد ممکن است دچار اختلال بینایی بشوید، از این رو بهتر است برای تشخیص، به پزشک مراجعه کنید.
۶. ایجاد مشکل در یافتن واژههای درست
افراد مبتلا به آایمر ممکن است در هنگام صحبت کردن ناگهان حرفشان را قطع کنند، چون امکان دارد فراموش کنند که با چه کلمه ای می توانند جمله خود را تمام کنند. به همین دلیل اغلب حرف های تکراری میزنند. آنها ممکن است برای یافتن واژگان مناسب برای موضوعات خاص با مشکل مواجهه شوند. به همین دلیل شروع مکالمه یا شرکت در یک بحث برای فرد مبتلا به آایمر سخت به نظر میرسد.
۷. قرار دادن وسایل در جاهای اشتباه
اگر مبتلا به آایمر زودرس باشید امکان دارد وسایل را در جاهای اشتباه و غیر معمول بگذارید. در این زمان تمرکز کردن و به خاطر آوردن جایی که وسیله را در آن قرار داده اید به شدت دشوار است، تا جایی که ممکن است فکر کنید شخصی وسیله شما را یده یا قصد شوخی با شما را دارد. با پیشرفت بیماری این مشکل بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
۸. ایجاد مشکل در تصمیمگیری
امکان دارد افراد مبتلا به آایمر زودرس در تصمیم گیری های مالی دچار مشکل شوند، این موضوع باعث گرفتن تصمیمات مالی غلط و زیان بار می شود. به طور مثال فرد مبلغی بیشتر از مقدار خریدش به فروشنده می پردازد.
اغلب فرد بیمار نسبت به رعایت بهداشت فردی بی توجه میشود و ممکن است تعداد دفعات استحمام یا تعویض لباس های کثیف وی به شدت کاهش یابد.
۹. کنار کشیدن از کار و فعالیتهای اجتماعی
با پدیدار شدن علائم این بیماری، امکان دارد متوجه شوید که هر روزبیشتر ازقبل از فعالیتهای اجتماعی، پروژههای کاری یا سرگرمیهایی که قبلا برایتان جذاب بودند، دوری میکنید. این فاصله گرفتن با پیشرفت بیماری بیشتر نیز خواهد شد.
۱۰. ایجاد تغییرات در خُلق خو و شخصیت
در خلق و خو و شخصیت فرد مبتلا به آایمر زودرس نوسانات شدیدی بروز می کند. برخی از این تغییرات عبارتند از:
بیشتر محققان معتقدند چندین عامل باعث بیماری آایمر زودرس می شوند و این بیماری فقط محدود به یک عامل مشخص نیست و علت دقیق آن به طور کامل مشخص نیست.
طی تحقیقات محققان ژن هایی کشف شدند که احتمال دارد به طور مستقیم باعث آایمر شوند یا در ابتلا به آن نقش داشته باشند. این ژن ها موروثی هستند. دارا بودن این ژن ها میتواند باعث بروز آایمر زودرس شوند. احتمال داده می شود کمتر از 5 درصد از آایمرهای تشخیص داده شده بخاطر وجود این ژن ها باشند. البته تحقیقات درباره این مساله به پایان نرسیده است.
همانطور که گفته شد آایمر وما با افزایش سن اتفاق نمی افتد، اما با بالا رفتن سن خطر ابتلا به آن بیشتر می شود، به طوری که در سالمندان بالای 85 سال ریسک ابتلا به آایمر در حدود 50 درصد می باشد.
اگر یکی از والدین، خواهر یا برادر یا یکی از فرزندان به آایمر مبتلا باشند، احتمال مبتلا شدن شما به آایمر بیشتر می شود. همچنین اگر بیشتر از یک نفر از اعضای خانواده به آایمر مبتلا باشند،، احتمال ابتلای شما نیز بسیار بیشتر خواهد شد.
آزمایش یا روش مشخصی برای تشخیص آایمر زودرس وجود ندارد، اما متخصص مغز و اعصاب با بررسی چند راه و گروهی از علائم میتواند ابتلا یا عدم ابتلای شما به این بیماری را تشخیص دهد.
متخصص مغز و اعصاب در ابتدا در رابطه با سابقه پزشکی و علائمی که در حال حاضر برایتان آزار دهنده هستند، سوال نموده، سپس از شما تست هایی گرفته میشود تا حافظه تان بررسی شود و مشخص شود که برای حل مسائل چگونه عمل می کنید.
بعد از این مرحله با انجام آزمایشات تصویر برداری نظیر
ام آرآی یا اسکن ایجاد یا عدم ایجاد تغییرات در مغز شما بررسی میشود. سپس در صورت نیاز و صلاحدید پزشک آزمایشات ژنتیک انجام میشود تا بررسی شود که حامل ژن های آایمر زودرس هستید یا خیر.
اکثر کارشناسان معتقدند که بیماری آایمر به علت تجمع پروتئینی به نام
آمیلوئید در مغز ایجاد میشود.
بیشتر پزشکان و کارشناسان بر این باورند که تجمع پروتئینی به نام آمیلوئید در مغز باعث بروز بیماری آایمر می شود. میزان بیشازحد این پروتئین در چگونگی فکر کردن فرد تأثیرگذار است.
گاهی، این بیماری جنبهی ارثی دارد و امکان دارد به دلیل وقوع تغییراتی در ژنهایی که از والدین منتقل میشوند، رخ دهد.
از آنجایی که هنوز دلیلی برای بروز زود هنگام آایمر در بعضی افراد پیدا نشده، تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
درحقیقت هم اکنون هیچ درمانی برای بیماری آایمر وجود ندارد. در بعضی موارد علائم آایمر را می توان تا حدی با داروهایی که برای بهبود و تقویت حافظه یا کم کردن اختلالات خواب استفاده می شوند، برطرف کرد. برای درمان های جایگزین تحقیقاتی در دست انجام است.
قسمت مهمی از کنترل بیماری آایمر، مثبت اندیشی است. باید به کارها و فعالیت هایی که هنوز از انجامشان لذت میبرید، ادامه دهید. همچنین روش های گوناگونی مانند یوگا و تنفس عمیق برای تمدد اعصاب پیشنهاد می شود.
به سلامتی و تناسب اندام خود توجه کنید. برای اینکارغذاهای سالم بخورید، ورزش منظم را فراموش نکنید.
داروهایی برای کاهش بعضی علائم آایمر زودرس وجود دارند. ممکن است متخصص مغز و اعصاب داروهایی مانند دونپزیل (آریسپت)، ذگالانتامین (رازادین)، ممانتین (نامندا)، ریواستیگمین (اگسلون)، دونپزیل/ ممانتین (نامزاریک) را برای کند کردن روند ضعف حافظه تجویز کند.
این داروها علائم بیماری را تا چند ماه یا حتی چند سال به تأخیر می اندازند و یا بهبود می بخشند. آنها می توانند زمان بیشتری برای داشتن یک زندگی مستقل را به شما بدهند. بعلاوه ممکن است متخصص مغز و اعصاب برای درمان بی خوابی، هراس شبانه، مقابله با اضطراب و سایر مشکلات مرتبط با آایمر، استفاده از قرص خواب، داروهای ضدافسردگی یا آرامبخشها را برای شما مناسب ببیند.
مواردی هست که باید زودتر برای آنها برنامهریزی کنید تا در آینده برایتان مشکل ساز نشوند. مثلا، بهتر است به یک وکیل مراجعه کرده و با او درمورد مسائل حقوقی تان م کنید.
به یکی از نزدیکان قابل اعتمادتان وکالت دهید تا در روزهایی که دیگر قادر به تصمیم گیری های مالی و یا حتی تصمیمات مرتبط به سلامتتان نیستید، به جای شما تصمیم گیری کنند.
بهتر است درباره نحوهی پرداخت هزینههای مرتبط با سلامت و درمانتان نیز فکر کنید. جلسه ای با اعضای خانودتان گذاشته و با آنها در مورد مسائل مالی و میزان پولی که باید برای درمان هزینه کنید صحبت کنید.
محیا کردن تجهیزات ایمنی که در خانه به آنها نیاز خواهید داشت و یا کمک گرفتن از پرستاری حرفهای مساله دیگری است که باید به آن توجه کنید.
یک گروه حمایت کننده برای مراقبت از خودتان تشکیل دهید. اعضای خانواده، بستگان، دوستان و آشنایان، همسایه ها و صد البته پزشک معالجتان میتوانند از اعضای این گروه باشند. موضوع قابل اهمیت این است که تعیین کنید به چه چیزهایی نیاز دارید، برنامهی مشخص و واقعبینانهای آماده کنید و اطرافیانتان را در جریان آنها قرار دهید.
علائم بیماری آایمر اغلب با گذشت زمان بدتر میشوند. برای افراد زیادی فاصله زمانی شروع علائم تا تشخیص رسمی آن توسط متخصص مغز و اعصاب بین 2 تا 4 سال است. به این دوره مرحله اولیه گفته می شود. مرحله پس از تشخیص مرحله دوم نام دارد که معمولا بین 2 تا 10 سال طول میکشد و در آن اختلالات شناختی خفیف هستند. در مرحله نهایی امکان بروز زوال عقل وجود دارد. زوال عقل، شدیدترین فُرم از این بیماری است. امکان دارد در این مرحله بیمار در دورههایی حافظهاش را بهطور کامل از دست بدهد و در انجام فعالیت هایی مثل مدیریت مالی، رانندگی وحتی مراقبت از خود دچار مشکل شده و به کمک نیاز پیدا کند.
تیک عصبی در واقع حرکت سریع، ناخواسته، و تکراری ماهیچههای بدن است که موجب اختلال در فعالیت حرکتی فرد میشود. در سنین کودکی تا حدود ۵ سالگی، بروز این مشکل عادی است ولی بهندرت در بزرگسالی رخ میدهد. تیک عصبی مشکلی جدی است که اگر به موقع برای درمانش اقدام نشود گسترش مییابد و حتی قادر به ایجاد اختلال در فعالیتهای روزانه نیز هست. با طولانیشدن تیک بیش از یک سال، بیماری به نام سندروم تورِت ایجاد میشود که لازم است جداگانه برای درمان و رفع آن اقدام شود.
تیک عصبی در دو نوع متفاوت وجود دارد؛ تیکِ عصبی حرکتی که حرکات بدن را تحت تأثیر زیادی قرار میدهد و تیک عصبی صوتی که روی صدای افراد تأثیرگذار است. از علائم تیک عصبی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تیک عصبی به دلایل مختلفی نظیر اضطراب، استرس، خستگی، هیجان یا حتی شادی ظاهر میشود. تمرکز روی این مشکل و صحبت مدام در مورد این اختلال هم منجر به وخامت آن خواهد شد.
معمولا در ابتدا این مشکل با احساسی ناخوشایند در بدن آغاز میشود. ادامهی این احساس ناخوشایند در بدن منجر به تیک میشود.
در بیشتر موارد تیکِ عصبی مشکل جدی و خطرناکی نیست و منجر به تخریب مغز نخواهد شد در واقع در صورت جدی نبودن مشکل، به همان سرعتی که ظاهر شده است، برطرف میشود.
ولی در برخی موارد که علائم آن آزاردهنده و جدیتر هستند، یا کودکتان دچار چنین مشکلی است، بهتر است به پزشک مراجعه کنید. به طور کلی در صورت مشاهدهی علائم زیر مراجعه به
پزشک ضروری است:
در صورتی که علائم تیکِ عصبی چندان جدی و شدید نباشد، معمولا با درمانهای خانگی برطرف خواهد شد. به عنوان مثال تلاش برای کاهش استرس و خستگیهای روزمره موجب خواهد شد که این اختلال تا میزان زیادی از بین برود.
اما درصورت بروز تاثیرات منفی و اختلال در زندگی عادی و روزمرهتان، لازم است پزشک برای انجام یک یا ترکیبی از درمانهای زیر اقدام کند.
روشهای روان درمانی شامل:
ERP که به معنای قرارگیری بیمار در حالت تیک با عادتکردن به آن است. یعنی فرد درگیر تیک عصبی قادر به پیشبینی و کنترل آن خواهد بود.
درمان با ایجاد عادات مع: در این روش با شکلگیری عادتهای حرکتی در فرد، حرکتهای ناشی از تیک عصبی خنثی میشوند. در واقع با تقویت مستمر عادتهای حرکتی جدید و خنثیکننده، پس از مدتی تیکهای عصبی از بین خواهند رفت.
روشهای درمان دارویی نیز وجود دارد که در کنار روشهای رواندرمانی یا در صورت عدم تاثیر آنها در بهبود بیمار، مورد استفاده قرار میگیرند.
با گذشت زمان، برخی تیکها کاملا از بین میروند و برخی شدیدتر میشوند. گاهی اوقات ممکن است بروز تیکها فقط چند ماه طول بکشد، ولی در بیشتر مواقع حتی تا چند سال نیز بیمار را درگیر میکند. معمولا این مشکل از حوالی ۸ سالگی تا بلوغ شکل میگیرد و بعد از بلوغ حادتر هم میشود.
پژوهشها نشان میدهد که:
از هر ۳ نفر، ۱ نفر در بزرگسالی هرگز تیکِ عصبی را تجربه نخواهد کرد.
از هر ۳ نفر، ۱ نفر در بزرگسالی فقط تا حدی خفیف، تیک عصبی را تجربه میکند.
از هر ۳ نفر، ۱ نفر در بزرگسالی درصورت وقوع تیک عصبی، با علائم و مشکلات شدید مواجه خواهدشد.
علت بروز تیکِ عصبی دقیقا مشخص نشده است. به طور کلی این مشکل به دلیل تغییرات بخشهایی از مغز که کنترل حرکات را برعهده دارند، رخ میدهد. البته بهنظر میرسد که این اختلال تا حد زیادی ریشهی ارثی و خانوادگی دارد و حتی گاهی به عنوان عوارض مشکلات دیگری مانند اختلال وسواس و بیشفعالی در فرد ظاهر میشود.
به علاوه، بیماریهای مانند هانتینگتون و اختلالات مغزی نیز قادر به ایجاد تیک عصبی هستند و مصرف برخی مواد مخدر مانند کوکائین و آمفتامین هم موجب بروز تیک عصبی میشود.
تومور مغزی تودهای از سلولهای مغزی است که بر اثر رشد غیرطبیعی سلولها ایجاد میشود و میتواند خوشخیم یا بدخیم باشد. به علاوه تومور مغزی در شکلها و اندازههای مختلف ایجاد میشود و علائم آن بسته به محلی از مغز که در آن رشد کرده، متفاوت است. برای مثال اگر تومور فرد در منطقهای از مغز باشد که حرکات بازوها و بینایی را کنترل میکند، علائم تومور مغزی ضعف اندام و تاری دید خواهد بود. در ادامهی این مطلب با برخی علائم تومور مغزی آشنا خواهید شد تا در صورت بروز آنها در خود و یا اطرافیانتان بتوانید به سرعت برای تشخیص و درمان آن اقدام کنید.
معمولا شایعترین نشانهی وجود تومور تشنج است. تومور باعث ایجاد تحریکاتی در مغز میشود که این تحریکات منجر به فعالیت غیرقابل کنترل عصبهای مغزی خواهد شد. بنابراین حرکات غیرعادی از فرد سر میزند. تشنج هم مانند تومور، انواع مختلفی دارد. ممکن است یک اندام یا بخشی از صورت دچار حرکات ناگهانی و سریع شود یا تمام بدن شروع به تشنج کند.
یکی دیگر از نشانههای احتمالی تومور مغزی وقوع بیحسی در قسمتی از بدن یا صورت است. بهخصوص در صورت قرار داشتن تومور مغزی روی قسمت
ساقهی مغز (محل ارتباط مغز با طناب نخاعی)، بیحسی و حرکات نامنظم ایجاد میشود.
اگر انجام امور سادهای مانند استفاده از دستهکلید برایتان دشوار است، برای راه رفتن و حفظ تعادلتان با مشکل مواجه هستید، یا با دست، بازو، و پاهایتان درگیر هستید، همهی این موارد میتوانند از علائم تومور مغزی باشند. به طور کلی مشکل در تکلم، بلع یا کنترل حالات چهره هم از نشانههای احتمالی وجود مشکلی در سر شما است.
دوبینی، تاری، و از بین رفتن دید، با وجود تومور در ارتباط است. گاهی فرد نقاط یا اشکال متحرکی را میبینید که به اورا (تشعشع نورانی) معروف هستند.
بروز حالت تهوع یا احساس ناراحتی در معده مخصوصا در مواردی که دلیلی برای آن یافت نشود، میتواند از علائم تومور مغزی باشد.
با وجودی که تومورها معمولا تغییرات بزرگی در رفتار و شخصیت فرد ایجاد میکنند، اما در فرد مبتلا به تومور یادآوری اتفاقات، احساس سردرگمی و موضوعات غیرعاطفی شایعتر است.
نگران نباشید. برخلاف تصور رایج، سردرد معمولا از علائم اولیهی تومور مغزی در نظر گرفته نمیشود. ممکن است که
سردرد از علائم ابتلا به تومورهای بزرگ باشد ولی جزو نشانههای اولیهی فوری نیست.
گاهی دیده شده که برخی اختلالات ژنتیکی منجر به ایجاد تومور مغزی شود. ولی بیشتر تومورهای مغزی در افرادی ظاهر شده است که نه تنها مستعد ابتلا به آن نبودهاند، بلکه عوامل خطرناک شناختهشدهای هم داشتهاند. از نظر سنی هم به طور کلی افراد در هر سنی میتوانند مبتلا به تومور مغزی شوند، ولی احتمال ابتلای کودکان و بزرگسالان بالای ۶۰ سال به تومور مغزی بالاتر است.
پژوهشها ثابت کردهاند که برخلاف آنچه شایع شده، تلفن همراه نمیتواند عامل خطرناکی در بروز تومور باشد. در واقع تاکنون هیچ مدرک مستندی یافت نشده که بتواند ارتباط بین استفاده از تلفن همراه و ایجاد تومور مغزی را تأیید کند.
متداولترین روشهای درمان تومورهای مغزی بزرگ و بدخیم شامل دارودرمانی، عمل جراحی، اشعهدرمانی و شیمیدرمانی است. خبر خوشحالکننده اینکه همهی تومورهای مغزی خطرناک نیستند. بسیاری از تومورها کوچک و در مراحل اولیه هستند و حتی به درمان هم نیازی ندارند. در صورت تشخیص این نوع از تومورها توسط پزشک، فقط میزان رشد و تغییرات آنها در دورههای زمانی مشخص بررسی میشود.
تا به حال برایتان پیش آمده که فردی در یک مکان عمومی و به طور ناگهانی در جلوی چشمان شما دچار تشنج شود؟ آیا میدانید تشنج چیست و بر اثر چه عواملی ایجاد میشود؟ در این مواقع باید چه اقداماتی برای کمک به فرد بیمار انجام دهیم؟ در این مقاله مهمترین اطلاعات را در مورد تشنج، علائم و روشهای کنترل و مدیریت بهتر آن را در اختیارتان قرار میدهیم.
تشنج در واقع یک فعالیت غیرطبیعی مغز است که در اثر تغییر در فعالیت الکتریکی آن، ایجاد میشود. این تغییر میتواند موجب بروز واکنشهای شدید هیجانی شود یا هیچ نشانهای نداشته باشد. نکتهی قابل توجه این است که فقط بیماری صرع موجب بروز تَشنج نمیشود، بلکه عوامل دیگری مانند تب بالا در کودکان، وجود عفونت در بدن، یا ضربه مغزی در ایجاد تشنج نقش دارند.
معمولا تشنج شدید شامل لرزش شدید و از دست رفتن کنترل بدن است. تشنجهای خفیف با وجودیکه علائم قابل توجهی ندارتد، ولی ممکن است نشاندهندهی وجود مشکل بزرگی در بدن باشند. بنابراین از آنجا که بروز هر نوع تَشنج میتواند به آسیبدیدگی فرد منجر شود یا علامت هشداری مبنی بر وجود مشکلی جدی در بدن باشد، لازم است به آن اهمیت دهید و فورا برای بررسی دلایل و اقدام به درمان، به پزشک مراجعه کنید.
این تَشنج به دلیل رخ دادن در هر دو طرف مغز، هر دو طرف بدن را تحت تاثیر قرار میدهد. تشنجهای گسترده خود به دو گروه تقسیم میشوند. اولین گروه، تشنجهای صرع بزرگ (گرند مال) و تونیک کلونیک هستند و عموما در بیماران مبتلا به صرع ایجاد میشوند. دومین گروه، تشنجهای صرع کوچک (پتی مال) هستند که به تشنجهای غایب نیز معروفند. این دسته از تشنجها علائم فیزیکی کمی دارند و معمولا شروع آنها برای چند ثانیه طول میکشد. به علاوه به دلیل پنهان بودن علائم، ممکن است که اطرافیان بیمار متوجه نشوند و نتوانند درطول حمله به وی کمک کنند.
این تشنجها نیز در بیماران مبتلا به صرع و به صورت پی در پی رخ میدهد. محل وقوع آنها تنها در یک طرف مغز است و تنها یک طرف از بدن را نیز درگیر تَشنج میکند. این نوع از تشنجها با نامهای دیگری مانند تشنج فوکال، جکسونین و لوب گیجگاهی هم شناخته میشوند.
این گروه از تشنجها ناشی از آسیبهایی مانند ضربه به سر یا وجود بیماری است. بنابراین در صورت درمان بیماری، تشنج هم از بین خواهد رفت.
این امکان وجود دارد که بیماران هر دو نوع تشنجهای جزئی و گسترده را بهطور همزمان یا به دنبال هم تجربه کنند. معمولا حملهی تَشنج از چند ثانیه تا حدود ۱۵ دقیقه زمان میبرد. گاهی قبل از شروع حمله علائم زیر در بیمار دیده میشود.
سردرد
به علاوه نشانههای زیر در مورد شروع حمله هشدار میدهند:
تنشجها میتوانند بر اثر مشکلات متعددی در بدن ایجاد شوند. هر مشکلی در بدن که منجر به آسیب مغزی شده باشد، میتواند به بروز تَشنج منجر گردد. برخی از این عوامل عبارتند از:
آسیبهای مغزی یا وجود نقص در بخشی از مغز در هنگام تولد
بیماری تشنج میتواند ارثی نیز باشد. بنابراین در صورت وجود این مشکل در خانوادهتان پزشک خود را در جریان بگذارید. در نهایت، برخی از تشنجها بهویژه در کودکان، ممکن است بر اثر عوامل ناشناخته روی دهند.
درصورت عدم اقدام به موقع و مناسب برای درمان تشنج، ممکن است به مرور علائم آن شدیدتر و مدت زمان حمله نیز طولانیتر شود. حتی امکان دارد بیمار بر اثر تشنج طولانی به کما برود و حتی گاهی نیز تشنج منجر به مرگ میشود. افتادن و سایر آسیبهایی که بر اثر این افتادن بیمار را تهدید میکنند از اثرات رایج تشنج هستند. توصیه میشود که بیماران مبتلا به صرع، همیشه از دستبند مخصوص هشداردهندهی این بیماری برای اطلاع اطرافیان و کمکرسانی بهموقع استفاده کنند.
غالبا تشخیص نوع تَشنج برای پزشک هم دشوار است. بنابراین
پزشک برای تجویز درمان مناسب برای بیمار، از تستهای تشخیصی ویژه استفاده میکند. فرایند تشخیص به این صورت است که ابتدا پزشک با بررسی سوابق پزشکی بیمار به دنبال علت یا عواملی احتمالی بروز تشنج میگردد. برای مثال استرسهای شدید، سردردهای میگرنی، بینظمی و اختلالات خواب از عواملی هستند که علائمی شبیه به تشنج دارند. در گام بعد پزشک با انجام تستهای آزمایشگاهی مخصوص، عواملی احتمالی بروز فعالیتهای تشنجگونه را شناسایی میکند. این تست شامل بررسی مایع مغزی-نخاعی (Spinal Tap) برای تشخیص احتمال عفونتهای مغزی، آزمایش خون برای بررسی عدم تعادل الکترولیتی، سمشناسی برای بررسی داروها و سموم احتمالی موجود در بدن و بررسی امواج مغزی در طول تشنج برای تشخیص نوع تشنج هستند. همچنین اسکنهای تصویری نظیر ام آر آی، با ارائهی تصویر از امواج مغزی، در تشخیص موارد غیرطبیعی، وجود تومور، یا مسدود بودن احتمالی یکی از عروق خونی در مغز که میتوانند سبب بروز تشنج شود، به پزشک کمک میکند.
انتخاب و اجرای درمان مناسب برای تَشنج توسط پزشک، به علت بروز آن بستگی دارد. در واقع درمان اصلی تشنج، با رفع علت بروز آن صورت میگیرد. درصورتی که تشنج به دلیل ابتلای فرد به صرع باشد، معمولا از گزینههای درمان دارویی، تحریک عصب یا رژیم غذایی خاص معروف به رژیم کتونی، و یا جراحی بهمنظور اصلاح موارد غیرطبیعی موجود در مغز، استفاده میشود. پیگیری مداوم و رعایت نظم در فرایند درمان، به موفقیت در کاهش یا توقف علائم تشنج کمک شایانی میکند.
اولین قدم برای کمک به این افراد، سالمسازی و متناسبسازی محیط اطراف با شرایط بیمار، برای جلوگیری از بروز هر نوع آسیب احتمالی است. اقدامات اولیه درصورت بروز حمله شامل موارد زیر است.
هنگام بروز حمله، فرد را به پهلو خوابانده و یک بالش زیر سر او قرار دهید.
تا اطمینان از پایان حمله در کنار بیمار بمانید.
درصورت مشاهدهی هر کدام از موارد زیر بلافاصله با اورژانس تماس بگیرید:
از آنجا که پس از شروع تشنج امکان متوقف کردن آن وجود ندارد، در نظر داشته باشید که برای کمک باید خونسردیتان را حفظ کنید. آکادمی
عصبشناسی آمریکا دستورات زیر را به منظور کمکرسانی به افراد حین تشنج منتشر کرده است:
بهمحض مشاهدهی علائم تشنج، زمان آن را در نظر داشته باشد. معمولا تشنجها بین ۱ تا ۲ دقیقه زمان میبرند. درصورتی که مدت زمان تشنج در بیمار مبتلا به صرع بیش از ۳ دقیقه طول کشید، به سرعت با اورژانس تماس بگیرید.
فرد را به پهلو بخوابانید تا کف یا استفراغی که از دهانشان خارج میشود، وارد مجرای تنفسیشان نشود.
اگر فرد در حالت ایستاده دچار تشنج شد، ، بلافاصله او را در آغوش بگیرید و سعی کنید وی را روی زمین بخوابانید تا مانع افتادن او شوید.
هرگز سعی نکنید بدن فرد را در حین تشنج نگه دارید.
بیمار را از مبلمان یا اشیائی که درصورت افتادن، موجب آسیب دیدن او میشوند، دور نگه داشتهاید.
هیچ جسم خارجی در دهان فرد قرار ندهید.
بیماران مبتلا به صرع، درصورت برخورداری از حمایت مناسب، قادر به ادامهی زندگی مانند افراد عادی هستند. برخی از شیوههای مواجهه با صرع که لازم است توسط خود بیمار و اطرافیانش رعایت شوند، عبارتند از:
تایچی و تنفس عمیق
در بسیاری از موارد پیشگیری از بروز تقریبا غیرممکن است. اما افراد مبتلا به صرع میتوانند با پیگیری درمان دارویی و سایر مراقبتهای درمانی مطابق با نظر پزشک، به همراه رعایت سبک زندگی مناسب، تا حد زیادی ریسک بروز تشنجها را کاهش دهند. استفاده از تکنیکهای کاهش استرس، رژیم غذایی سالم، استراحت کافی، و اجتناب از مصرف خودسرانهی دارو برای تحقق این هدف بسیار موثر است.
سردرد یک ناراحتی آزاردهنده و گاهی غیرقابل تحمل است که در هر ساعتی از روز میتواند ایجاد شود. علائم سردرد معمولا وابسته به ساعت و زمانی ایجاد و با توجه به شدت آن، متفاوت است. یکی از آزاردهندهترین سردردها، سردردهای صبحگاهی است که بسیاری از افراد، بعد از بیدار شدن از خواب، آن را تجربه میکنند و معمولا باعث خراب شدن کل روزشان نیز میشود. چون ممکن است حتی با مصرف مسکن ها نیز سردرد به طور کامل برطرف نشود و علائم آن تا ساعتها باقی بماند و فرد را وادار به مراجعه به پزشک کند.
انواع متفاوتی از سردرد صبحگاهی وجود دارد که هرکدام دلایل و علائم خاصی دارند. از جمله انواع این سردردها میتوان سردردهای میگرنی، سردردهای تنشی (TTH)، سردردهای ناشی از استفاده بیش از حد از داروها و… را نام برد. اما آیا تکرار مداوم سردرد صبحگاهی، نشانهی داشتن بیماری خطرناکی است؟ در ادامه، شما را با پنج دلیل رایج و مهم سردرد صبحگاهی و راهکارهایی برای کاهش احتمال ابتلا به آن آشنا میکنیم.
این پنج دلیل عبارتند از:
بیخوابی یکی از علائم افسردگی و اضطراب است. بنابراین هر دو دلیلی برای بروز سردرد صبحگاهی مزمن هستند.
در سال ۲۰۱۶ مطالعهای با هدف بررسی اختلالات خلقوخو و تأثیر آن بر سردردهای مختلف انجام شد. در این مطالعه، پژوهشگران با جمعآوری و تحلیل اطلاعات حدود ۹ هزار بزرگسال در ده کشور مختلف اروپایی، که با ابزار پرسشنامهی بررسی سردرد، افسردگی و اضطراب انجام شد، به این نتیجه رسیدند که شایعترین نوع سردرد مرتبط با اضطراب و افسردگی، سردرد ناشی از مصرف بیش از اندازه دارو یا به اختصار
MOH بود. سردرد تنشی دومین نوع رایج سردرد ناشی از افسردگی و اضطراب شناخته شد و میگرن در جایگاه سوم سردردهای مرتبط با این عامل قرار گرفت.
به علاوه در این مطالعه نشان داده شد که سردردهای تنشی، فقط با اضطراب مرتبط هستند، نه با افسردگی.
روشن است که اگر فردی بر اثر اختلالات خلقی مانند اضطراب و افسردگی دچار
سردرد مزمن شود، ترکیب همافزای این عوامل تاثیر منفی زیادی بر کیفیت زندگی و فعالیتهای روزانهی او خواهد داشت.
در افرادی که دچار سردرد صبحگاهی مزمن یا تکرارشونده هستند، تشخیص و درمان علائم اضطراب و افسردگی، مهمترین گام برای حفظ شرایط خلقی و مدیریت اختلالات خواب است. معمولا پزشکان برای این افراد، داروهای ضدافسردگی تجویز میکنند. به دلیل اینکه برخی داروهای ضدافسردگی قادر به بهبود شرایط خواب فرد هستند و برخی از آنها حتی برای پیشگیری از سردردهای میگرنی هم مفید هستند.
علاوه بر درمان دارویی و توصیه به استفاده از مکملهای غذایی توسط پزشک، مراجعه به متخصصان خواب یا روانپزشکان برای اجرای درمانهای مؤثرتری از جمله شناختدرمانی، اصلاح رفتاری یا سایر تکنیکها برای آموزش ریلکسیشن نیز موثر خواهد بود.
برخی مشکلات و اختلالات خواب که در ادامه آمده است، میتوانند منجر به ایجاد سردرد صبحگاهی شوند:
طبق گزارش بنیاد میگرن آمریکا، در میان عوامل مختلفی که میتوانند در ایجاد سردرد صبحگاهی موثر باشند. گاهی یک دلیل ساده مثل خروپف هم بر افزایش احتمال ابتلا به سردرد صبحگاهی تاثیرگذار خواهد بود.
خروپف یکی از علائم رایج وقفه تنفسی در خواب یا آپنه خواب است. آپنه خواب، یکی از دلایل سردرد صبحگاهی است و زمانی ایجاد میشود که در تنفس فرد وقفه ایجاد شود یا فرد در زمان خواب، به صورت سطحی تنفس کند. البته همهی خروپفها وما علامت آپنه نیستند.
برای تشخیص علائم وقفه تنفسی در خواب، نشانههای زیر را بررسی کنید.
یکی دیگر از اختلالات خواب، محرومیت از خواب است که میتواند حاد یا مزمن باشد.
به گفته متخصصان، بزرگسالان به ۷ تا ۹ ساعت خواب شبانه نیاز دارند. خوابیدن کمتر از ۶ ساعت و بیشتر از ۸ و نیم ساعت، احتمال ابتلا به سردرد صبحگاهی را افزایش میدهد.
اخیرا پژوهشی در مورد تأثیر اختلالات خواب بر سردردهای صبحگاهی انجام شده است. در این پژوهش، بیش از ۱۸۰۰ فرد بزرگسال شرکتکننده به سه دسته مبتلایان به میگرن، مبتلایان به سردردهای تنشی و افرادی که مبتلا به سردرد نبودند، تقسیم شده و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد افرادی که دچار سردردهای میگرنی بودند، دورههای بیداری در شب را بیشتر تجربه میکردند. فقط ۳۲ درصد از شرکتکنندگان مبتلا به میگرن، بعد از خواب احساس راحتی داشتند.
به طور کلی لازم است سردرد صبحگاهی تکرارشونده، خروپف و سایر علائم آپنه خواب را به پزشک گزارش دهید تا در صورت وم، آزمایشهای شبانه را برای بررسی آپنه خواب تجویز کند. در بسیاری از موارد، تشخیص و درمان آپنه خواب منجر به درمان سردرد صبحگاهی نیز میشود.
البته به این نکته مهم هم توجه کنید که آپنه خواب میتواند نشانهای از وجود بیماریها و اختلالات جدیتر و خطرناکتر باشد. مثلا فشار خون بالا یا بیماریهای قلبی هم چنین علائمی دارند. پزشک ممکن است آزمایشهایی برای تشخیص این بیماریها و یا اختلالات محتمل دیگر، تجویز کند.
برای داشتن خوابی سالم و راحت موارد زیر را رعایت کنید:
نیکوتین و الکل، مخصوصا چند ساعت پیش از خواب اجتناب کنید. زیرا خواب منظم را مختل میکنند.
نوعی دیگر از سردرد به نام سردرد ثانویه وجود دارد که ناشی از اختلالات دیگر در بدن است و میتواند به ایجاد فشار روی اعصاب حساس به درد منجر شود.
معمولا سردردهای ثانویه ناشی از یکی از موارد زیر است:
سکته مغزی
در سال ۲۰۰۴ نیز پژوهشی در مورد تأثیر مصرف الکل و داروها بر سردردهای مکرر انجام شد. این مطالعه بر روی ۱۹ هزار نفر از کشورهای مختلف اروپایی صورت گرفت.
در میان شرکتکنندگان در این مطالعه، افرادی که سابقه مصرف زیاد الکل داشتند (یعنی بیش از ۶ بار در روز)، نسبت به کسانی که فقط یک یا دو بار مینوشیدند، سردرد صبحگاهی مزمن بیشتری را تجربه میکردند.
همچنین مشارکتکنندگانی که برای درمان افسردگی، اضطراب و بیخوابی، داروهای خاص مصرف میکردند، بین ۷/۶ تا ۱۷/۵ درصد بیشتر از سایرین، به سردرد صبحگاهی دچار میشدند.
دندان قروچه یا عادت ساییدن دندانها، یکی از اختلالات ناشی از تنش است و اگر شدید باشد، ممکن است منجر به سردرد شود. افرادی که دچار دندانقروچه هستند، ممکن است در طول شب یا هنگام بیداری، بدون اینکه متوجه شوند، این کار را انجام دهند.
دندان قروچه یکی از انواع اختلالات خواب نیز بهشمار میآید و معمولا افرادی که دچار این مشکل هستند، خروپف هم میکنند و در معرض ابتلا به آپنه خواب قرار دارند.
افرادی که دچار دندانقروچه هستند، معمولا این کار را ناخودآگاه انجام میدهند و حتی از وجود این اختلال آگاهی ندارند. بنابراین بهتر است نشانهها و علائم دندانقروچه را با هم مرور کنیم:
طبق نتایج پژوهشهای اخیر، نوشیدن الکل و مصرف دخانیات، در افزایش احتمال ابتلا به دندانقروچه موثرند.
همهی کسانی که به سردرد صبحگاهی دچار میشوند، وما نیاز به مراجعه به پزشک ندارند. ولی در صورت تجربهی هر کدام از علائم زیر، حتما به
پزشک مراجعه کنید:
همانگونه که روشن شد، عوامل مختلفی در ایجاد سردرد صبحگاهی دخالت دارند و هر کدام از این عوامل نیز ناشی از دلایل متفاوتی هستند.
برای مثال مصرف نوشیدنیهای الکلی یکی از دلایلی است که منجر به افزایش بیخوابی و دندانقروچه میشود. ترک مصرف الکل، میتواند تا حدودی مشکلات و اختلالات خواب و دندانقروچه را کاهش دهد و بنابراین ابتلا به سردرد صبحگاهی کاهش خواهد یافت.
به علاوه، بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز میتواند به نوشیدن الکل، اختلالات خواب، دندانقروچه و مواردی از این دست منجر شود. همهی این عوامل در ایجاد سردرد صبحگاهی موثرند.
عدم اقدام برای درمان سردرد صبحگاهی، تأثیرات منفی و ناخوشایندی در کیفیت زندگی روزمرهتان خواهد داشت. خبر خوب این است که بسیاری از دلایل ایجاد سردرد صبحگاهی قابل پیشگیری هستند. بیشتر کسانی که به سردرد صبحگاهی مبتلا میشوند با تغییر سبک زندگی و مراجعه به پزشک میتوانند آن را درمان و از آن وقوع دوبارهی آن پیشگیری کنند.
سکته مغزی (هموراژ مغزی) عارضهای نورولوژیک است که بر اثر اختلال در خونرسانی به یک ناحیه از مغز ایجاد میشود. خبر بد این است که آمار سکته مغزی در ایران نگران کننده است و طبق بررسیها، سن سکته مغزی در ایران ۱۰ سال پایینتر از سایر کشورهاست. و خبرخوب این است که سکته مغزی میتواند پیشگیری و درمان شود. بنابراین لازم است تا همهی ما در مورد این عارضه و دلایل بروز آن بیشتر بدانیم. در این مقاله با ما همراه باشید تا با یکی از علتهای بروز سکته مغزی، یعنی خونریزی مغزی آشنا شوید.
در واقع خونریزی مغزی، نوعی سکته مغزی است که طی آن به دلیل پارگی یک شریان در مغز، خونریزی موضعی در بافتهای اطراف بهوجود میآید و در عرض چند دقیقه سلولهای مغزی را از بین میبرد. ریشهی یونانی واژهی خون، hemo است و Hemorrhage به معنای سرازیر شدن خون است. خونریزیهای مغزی، خونریزیهای داخل جمجمه یا خونریزیهای درونمغزی نیز نامیده میشوند. حدود ۱۳ درصد از سکتههای مغزی بهدلیل خونریزیهای مغزی اتفاق میافتند.
خونریزی مغزی چندین علامت دارد. برخی
سردرد را اولین نشانهی خونریزی مغزی میدانند، اما بسیاری از مواقع وجود دارد که فرد با وجود خونریزی مغزی اصلا دچار سردرد نیست. خونریزی مغزی یک مشکل اورژانسی است و نیاز به پیگیری و درمان فوری دارد، درغیر اینصورت میتواند به آسیبهای دائمی یا حتی مرگ بینجامد. بنابراین اگر یک یا چند مورد از علائم را دارید، یا مواردی که در ادامه توضیح میدهیم را تجربه کردید، حتما آن را جدی بگیرید و بهمحض احساس خطر به اورژانس مراجعه کنید. اقدام به موقع میتواند جلوی آسیب بیشتر و عوارض خونریزی مغزی را بگیرد.
در صورتی که خون ناشی از ضربه (آسیب) بافتهای مغزی را تحریک کند، آنها متورم میشوند. به این وضعیت اِدم مغزی گفته میشود. این خون بهشکل یک توده جمع میشود که به آن هماتوم میگویند. این وضعیت باعث افزایش فشار روی بافت مغزی اطراف، کاهش جریان خون حیاتی و به دنبال آن مرگ سلولهای مغزی میشود. محل خونریزی میتواند در داخل مغز، بین مغز و غشاهای اطراف آن، بین لایههای پوشانندهی مغز یا بین جمجمه و پوشش مغز باشد.
آنوریسم: نوعی ضعف در دیوارهی شریان خون است که باعث برجستگی و تورم آن میشود. در صورتی که این شریان پاره و دچار خونریزی شود، به سکته مغزی منجر خواهد شد.
علائم خونریزیمغزی میتوانند بسته به عوامل مختلفی مانند محل خونریزی، شدت خونریزی و میزان بافتهایی که تحتتأثیر خونریزی قرار گرفتهاند، متفاوت باشند. علائم گاهی بهطور ناگهانی و گاهی بهمرور زمان ظاهر شده و وخیمتر میشوند. تجربهی هر کدام از علائم زیر میتواند نشانهی بروز خونریزی مغزی در شما باشد. این خطر را جدی بگیرید و به سرعت به اورژانس مراجعه کنید. علائم خونریزی مغزی عبارتاند از:
همواره در نظر داشته باشید که بسیاری از این علائم، اغلب بر اثر شرایط و بیماریهای دیگری بهجز خونریزی مغزی بهوجود میآیند.
وضعیت بیمار پس از خونریزی مغزی به اندازهی خونریزی و میزان تورم بستگی دارد. برخی از بیماران بهطور کامل بهبود مییابند. عوارض احتمالی خونریزیمغزی عبارتاند از:
سکته مغزی، کاهش عملکرد مغز یا عوارض جانبی ناشی از داروها یا درمانها و حتی مرگ بیمار با وجود درمان پزشکی فوری.
با توجه به اینکه معمولا خونریزیهای مغزی بر اثر عوامل خطر خاصی ایجاد میشوند، با رعایت موارد زیر میتوان خطر خونریزی مغزی را کاهش داد.
پس از مراجعه به
پزشک، براساس علائمتان تشخیص میدهد که کدام بخش از مغزتان آسیب دیده است. به علاوه پزشک در صورت وم، انواع آزمایشهای تصویربرداری مانند سیتی اسکن (برای تشخیص خونریزی داخلی یا تجمع خون)، MRI یا حتی آزمایش عصبشناختی یا معاینهی چشم به عنوان نشانگر تورم عصب بینایی را انجام میدهد. پونکسیون کمری (نمونهبرداری از مایع مغزینخاعی) معمولا انجام نمیشود، چون ممکن است خطرناک باشد و شرایط بیمار را وخیمتر کند.
درمان خونریزی مغزی با توجه به محل، علت و میزان خونریزی متفاوت است. برای مثال معمولا برای کاهش تورم و جلوگیری از خونریزی، عمل جراحی لازم است. داروهای خاصی هم ممکن است تجویز شوند که شامل مُسکنها، کورتیکواستروئیدها یا دیورتیکها (ادرارآورها) برای کاهش تورم و داروهای ضدتشنج برای کنترل تشنجها هستند.
سروتونین همان هورمون ضد افسردگی یا هورمون شادی و سرخوشی است که ماده شیمیایی مهمی در مغز به شمار میرود. به دلیل اینکه به عنوان انتقالدهنده عصبی در مغز فعالیت میکند، یعنی به سلولهای عصبی کمک میکند که با یکدیگر کار کنند. میزان سروتونین در مغز بر طیف وسیعی از ابعاد سلامت مانند خواب، روابط شویی، فعالیتهای بدن، حالات روحی و… تاثیرگذار است.
زمانی که سروتونین به میزان کافی در مغزتان ترشح شود، احساس شادی بیشتر و انگیزهی بالاتری خواهید داشت. چندین روش طبیعی برای افزایش میزان این ماده در بدنتان وجود دارد که در ادامه برایتان توضیح خواهیم داد. با انجام منظم و مداوم این روشها به ترشح بیشتر سروتونین در بدنتان کمک کنید.
همهی انواع ویتامین B برای سلامتی مفید هستند و به حفظ تناسب اندام کمک میکنند. اما ویتامین B6 و ویتامین B12 در افزایش ترشح میزان سروتونین، تاثیر بسیار بالایی دارند. ثابت شده که مصرف ویتامینB، به درمان افسردگی در سنین بالا هم کمک میکند.
به طور متوسط، هر فرد روزانه ۵۰ تا ۱۰۰ گرم ویتامین B دریافت میکند. برای اطمینان از کافی بودن میزان این ویتامین در بدنتان میتوانید به
متخصص مراجعه کنید تا برای بررسی کمبود ویتامین B برایتان آزمایش خون تجویز کند.
شاید ویتامین C مانند ویتامین B در افزایش سروتونین در بدن تاثیرگذار نباشد، اما مطالعات نشان میدهد که ویتامین C خاصیت ضدافسردگی دارد و تا حد زیادی به افزایش روحیه و بهبود حالات روحی کمک میکند.
در یکی از پژوهشهای انجام شده، ثابت شد افرادی که در طول تنها ۱ هفته ویتامین C بیشتری مصرف کرده بودند، بهبود محسوسی در حالات روحیشان دیده شد.
مصرف ویتامین C منجر به افزایش ترشح سایر مواد شادیآور در بدن مانند دوپامین و اپینفرین هم میشود. ویتامین C در سبزیجات با برگهای سبز تیره، گوجهفرنگی، پرتقال و فلفل دلمهای به وفور وجود دارد.
منیزیم هم در افزایش ترشح سروتونین بسیار موثر است. بعلاوه مصرف منیزیم در برخی افراد برای
درمان سردرد نیز موثر است. بیشتر افراد با کمبود مواد معدنی مانند منیزیم در بدنشان مواجه هستند. جالب است بدانید منزیم علاوه بر افزایش سروتونین باعث تعادل فشار خون و بهبود عملکرد اعصاب نیز میشود. تحقیقات نشان داده که بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی با مصرف این مادهی معدنی، بهبود یافتهاند. برای افزایش مصرف منیزیم موادی مانند سبزیجات با رنگ سبز تیره، ماهی، موز و حبوبات را در رژیم غذاییتان بگنجانید.
یکی از نشانههای کمبود سروتونین، میل به مصرف قند و شیرینیجات است. به دلیل اینکه انسولین برای ساخت تعدادی از مؤلفههای سروتونین ضروری است. البته با وجود ضرورت وجود قند در فرایند تولید سروتونین، مصرف بیش از حد آن تاثیرات منفی بر حالات روحی فرد دارد و از نظر جسمی نیز باعث بروز بیماریهای قلبی و دیابت میشود. بنابراین لازم است برای افزایش ترشح سروتونین از روشهای سالمتر استفاده کنید.
اگر با تریپتوفان آشنا نیستید بهتر است بدانید که تریپتوفان نوعی اسیدآمینه است که وجودش برای تولید سروتونین حیاتی بوده و افزایش آن در رژیم غذاییتان باعث افزایش مقدار ترشح
سروتونین در بدن خواهد شد.
این ماده را در گوشت بدون چربی، تخم مرغ و لبنیات میتوانید پیدا کنید. گیاهخواران هم با مصرف آجیل و دانهها به تریپتوفان دست پیدا میکنند.
به طور کلی هر چه میزان کورتیزول در مغز بیشتر باشد، امکان ساخت و ترشح سروتونین کاهش مییابد. کورتیزول در واقع همان هورمون استرس است و شما را از آرامش دور میکند.
ماساژ روش مفیدی برای رهایی از فشارها و استرسها است و کمک میکند که احساس بهتری داشته باشید. بررسیها نشان میدهند که بعد از یک جلسه ماساژ، به دلیل کاهش کورتیزول و استرس، میزان سروتونین در بدن افزایش پیدا میکند.
قرار گرفتن در معرض نور خورشید هم باعث ترشح سروتونین میشود. حتی در زمستان هوای ابری هم، اشعهها و نور ملایم خورشید باعث شادی و احساس خوب در شما میشود.
حداقل ۲۰ تا ۳۰ دقیقه را در صبحها یا بعدازظهر، بیرون از منزل به گردش و پیادهروی بپردازید و از هوای تازه، نور مستقیم یا غیرمستقیم خورشید بهره ببرید.
در مورد فواید ورزش برای بدن زیاد صحبت کردهایم. انجام حرکات ورزشی به ترشح بیشتر سروتونین هم کمک میکند. در واقع هر فعالیتی که باعث افزایش ضربان قلبتان شود، به ترشح بیشتر سروتونین هم کمک میکند.
ورزش را در برنامه روزانهتان قرار بدهید و ورزشهایی را انتخاب کنید که برایتان جذاب و نشاطآور باشند.
با وجودی که مثبتاندیشی به دلیل تبلیغات زیاد و کلیشهای امروزه چندان مورد استقبال قرار نمیگیرد، ولی واقعیت این است که مثبتاندیشی به معنای واقعی در زندگی باعث میشود تا انتقالدهندههای عصبی بهتر عمل کنند و سروتونین بیشتر تولید شود.
برای تقویت مثبت اندیشی در خود لازم است تا رویکردتان در زندگی را تغییر دهید. از کارهایی شروع کنید که حس و حال بهتری در شما ایجاد میکنند. مثلا با افرادی که از معاشرت یا آنها لذت میبرید رفتوآمدکنید، فیلمهای کمدی ببینید، زمان بیشتری برای تفریح اختصاص دهید و غیره.
مدیتیشن با افزایش ترشح اسید ۵-هیدروکسیایندولیستیک، که از مواد لازم برای تولید سروتونین است، میران سروتوتین را در بدن افزایش میدهد.
به علاوه، مدیتیشن موجب کاهش اثرات هورمون استرس و افزایش نشاط در شما میشود.
خودمراقبتی برای هر فرد و با توجه به شرایط و نحوهی زندگی او معنای متفاوتی دارد. ولی در هر حال تلاش کنید خودتان را دوست داشته باشید، برای خود زمانی در نظر بگیرید، فشارهای کاریتان را کم کنید و بیشتر به خودتان و سلامتیتان اهمیت بدهید. به شیوهای زندگی کنید که تا حد امکان استرس را در خود کاهش دهید تا با کاهش کورتیزول در بدنتان، میزان سروتونین افزایش یابد.
همانطور که خواندید، تریپتوفان به ترشح بیشتر سروتونین کمک میکند و با رعایت رژیم غذایی و مصرف برخی از مواد میتوان میزان تریپتوفان را در بدن افزایش داد. مواد غذایی حاوی آهن، منابع پروتئین و نیز منابع ویتامین B6 و ریبوفلاوین، مقدار قابل توجهی اسیدآمینه دارند و با همکاری کربوهیدراتها میتوانند به افزایش جذب اسیدهای آمینه و در نتیجه ترشح تریپتوفان در خون کمک کنند. پس برای افزایش میزان سروتونین لازم است در کنار مصرف مواد غذایی حاوی تریپتوفان، کربوهیدرات هم مصرف کنید.
این نکته را هم در نظر داشته باشید که تریپتوفان دریافتی از مواد غذایی برای جذب شدن بهوسیلهی
مغز باید با سایر اسیدهای آمینه رقابت کنند. به همین دلیل، در صورت مصرف مکملهای حاوی سروتونین که دارای تریپتوفان تصفیه شده و خالص هستند، سطح سروتونین سریعتر افزایش خواهد یافت.
اما برای مصرف مکملهای حاوی تریپتوفان، حتما لازم است به پزشک مراجعه کنید. اگر به روشهای طبیعی علاقه دارید، مصرف مداوم برخی مواد غذایی مانند بلغور جو دوسر، برنج، کربوهیدراتهای سالم، و حبوبات را در رژیم غذاییتان قرار دهید تا افزایش میزان ترشح سروتونین در بدنتان تا حد زیادی تضمین شود.
آجیل و دانهها
همه انواع آجیل و دانهها سرشار از تریپتوفان و شامل فیبر، ویتامینها و آنتی اکسیدان هستند. بنابراین با مصرف مداوم این مواد غذایی مفید علاوه بر افزایش سروتونین، بدنتان را در جلوگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی، پیشگیری از سرطان و مشکلات تنفسی یاری کنید.
تخممرغ
تخم مرغ تا حدود زیادی افزایش دهندهی سطح تریپتوفان پلاسمای خون است. در مصرف تخممرغ، زرده را حذف نکنید، زیرا سرشار از تریپتوفان، تیروسین، بیوتین، اسیدهای چرب امگا ۳، کولین و… است. به علاوه تخممرغ حاوی مزایای بسیاری از جمله خواص آنتیاکسیدانی است.
ماهی سالمون
سالمون سرشار از خواص مفید برای بدن است. جالب است که سالمون حاوی تریپتوفان نیز هست و علاوه بر افزایش میزان سروتونین به کاهش فشار خون و متعادل کردن سطح کلسترول نیز کمک میکند و سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ است.
پنیر
پنیر هم منبع غنی دیگری از تریپتوفان است. پنیر جزو خوراکیهای پرطرفدار است و انواع مختلفی دارد که میتواند برای سلیقههای مختلف جذاب باشد. پس از مصرف آن غافل نشوید.
بوقلمون
بوقلمون هم حاوی مقادیر زیاد تریپتوفان است. مسیحیان از این غذا در روز شکرگزاری استفاده میکنند. ولی ارزش این مادهی غذایی به حدی بالاست که بهتر است روزهای بیشتری به خوردن آن اختصاص داده شود.
آناناس
آناناس سرشار از مادهای به نام بروملین است، نوعی پروتئین که موجب کاهش عوارض شیمیدرمانی است و به درمان سرفههای شدید کمک میکند. میتوان از آناناس در طبخ غذاهای مختلف هم کمک گرفت.
به طور کلی با مصرف مواد غذایی مناسب و دارای فیبر، انجام مداوم ورزش، و تقویت مثبتنگری میتوان بدون مصرف مواد شیمیایی، میزان سروتونین را افزایش داد. مصرف مواد پروبیوتیک که به هضم بهتر غذا و بهبود عملکرد سیستم گوارش کمک میکنند نیز مفید خواهد بود.
بیخوابی یکی از مشکلات اصلی دنیای امروزی است که آسیبهای جسمی و روانی بسیاری برای فرد به همراه دارد. به دلیل اینکه خواب جزو نیازهای اصلی بدن انسان است و داشتن خواب با کیفیت و کافی، مزایای جسمی و روحی بسیاری مانند افزایش تمرکز، تقویت حافظه، کاهش استرس، کمک به ثابت نگه داشتن وزن و… .دارد. بسیاری از افراد بهمحض آنکه اراده کنند، خوابشان میبرد، ولی برای برخی افراد بهخواب رفتن یک فرایند چند ساعته است و در صورت خوابیدن هم خواب به اصطلاح سبکی خواهند داشت. بروز اختلال طولانی مدت و مزمن در خواب، علاوه بر کاهش توانایی فرد در انجام امور روزمره و تمرکز، عوارض جبرانناپذیری روی بدن دارد. اگر شما هم جزء افرادی هستید که خودتان یا نزدیکانتان عوارض بیخوابی و اختلالات خواب را تحمل میکنید، مقاله پیشرویتان را از دست ندهید.
اختلالات خواب، شرایطی هستند که بر کیفیت و کمیت خواب بهطور منظم تأثیر میگذارند. بسیاری از افراد گاهی بهعلت استرس، برنامههای فشرده و سایر عوامل بیرونی، مشکلات خواب را تجربه میکنند. ولی هنگامیکه این مشکلات بهطور منظم و دائمی اتفاق بیفتد و باعث بروز مشکلاتی در زندگی روزمره شود، احتمال دارد نشاندهندهی اختلال خواب باشند و نشانه دیگرش این است که روزبهروز شایعتر میشود.
در برخی موارد، اختلالات خواب میتوانند نشانهای از یک مشکل سلامتی جسمی یا روحی باشند. اینگونه مشکلات خواب معمولا با درمانِ علت زمینهای برطرف میشوند. به علاوه استرس و فشارهای کاری هم تاثیر زیادی دارند. هنگامیکه اختلالات خواب در اثر یک بیماری دیگر ایجاد نشده باشند، درمان معمولا شامل ترکیبی از درمانهای پزشکی و تغییرات سبک زندگی است.
اگر مشکوک به داشتن اختلال خواب هستید، فورا برای تشخیص و درمان آن به
متخصص مراجعه کنید. اختلالات خواب درصورتیکه درمان نشوند، عوارض منفی روی انرژی، خلقوخو، تمرکز و سلامت کلی شما ایجاد میکنند. بر عملکرد شما در محل کارتان تأثیر میگذارند، باعث تنش و کشمکش در روابطتان میشوند و به طور کلی توانایی شما برای انجام فعالیتهای روزمره را کاهش میدهند.
علائم اختلال خواب بسته به شدت و نوع آن متفاوت است. اگر اختلالات خواب بر اثر عوارض بیماری دیگری بهوجود آمده باشند، میتواند علائم متفاوتی نیز از خود بروز دهند. با اینحال علائم کلی اختلالات خواب عبارتاند از:
شرایط، بیماریها و اختلالات بسیاری وجود دارند که میتوانند به اختلالات خواب بیانجامند. برخی از این موارد عبارتند از:
استرس و اضطراب، با تاثیر منفیای که در کیفیت خواب دارند، موجب سختی در بهخواب رفتن یا در خواب ماندن میشود. کابوس دیدن، حرف زدن در خواب یا راه رفتن در خواب نیز از عوارض استرس و اضطراب هستند که موجب اختلال در خواب میشوند.
نوکتوریا یا تکرر ادرار شبانه ممکن است شما را مجبور کند تا در طول شب چندین بار از خواب بیدار شوید که همین امر موجب ایجاد اختلال در خوابتان خواهد شد. عدم تعادل هورمونی و بیماریهای دستگاه ادراری هم میتوانند در ایجاد این شرایط موثر باشند. اگر تکرر ادرار شما با خونریزی یا درد همراه است، به سرعت به پزشک مراجعه کنید.
درد ثابت و همیشگی میتواند بهخواب رفتن را دشوار و یا پس از بهخواب رفتن، شما را از خواب بیدار کند. برخی از شایعترین دلایل درد مزمن عبارتاند از:
سردرد مداوم
در برخی موارد، هم درد مزمن با اختلالات خواب تشدید میشود. بهعنوان مثال پزشکان معتقدند که مشکلات خواب با پیشرفت فیبرومیالژیا مرتبط است.
آلرژیها، سرماخوردگیها و عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی با ایجاد اشکال تنفسی در طول شب به اختلالات خواب منجر میشوند. به علاوه ناتوانی در تنفس از طریق بینی هم میتواند باعث مشکلات خواب شود.
انواع بسیار متفاوتی از اختلالات خواب وجود دارند که برخی از آنها ممکن است بر اثر مشکلات سلامتی زمینهای بروز کنند.
بیخوابی به معنی مشکل در بهخواب رفتن یا در خواب ماندن است. بیخوابی گاهی بر اثر استرس و اضطراب، هورمونها، پرواززدگی (jet leg)، و مشکلات گوارشی ایجاد میشود یا شاید نشانهای از یک بیماری دیگر باشد. مشکلات و عوارض بیخوابی عبارتند از:
سه نوع بیخوابی وجود دارد که به ترتیب بر اساس کاهش شدت عبارتند از:
پاراسومنیاها، گروهی از اختلالات خواب هستند که باعث حرکات و رفتارهای غیرطبیعی در هنگام خواب میشوند. مانند موارد زیر:
آپنهی خواب اختلال وقفههای تنفسی در طول خواب و یک وضعیت پزشکی جدی است که باعث کاهش میزان اکسیژن بدن میشود. به علاوه ممکن است با بیدار کردن شما را در طول شب به اختلال خواب بیانجامد.
نارکولپسی حملات خوابی است که در طول روز اتفاق میافتند. یعنی فرد ناگهان احساس خستگی میکند و بدون اطلاع بهخواب میروید. این اختلال اغلب میتواند به فلج خواب هم منجر شود؛ وضعیتی که در آن فرد بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، قادر به حرکت بدنش نیست. هرچند نارکولپسی گاهی بدون دلیل هم رخ میدهد، ولی مشاهده شده که معمولا به اختلالات عصبی خاصی مانند اسکلروز چندگانه یا ام اس (MS) مربوط است.
سندروم پای بیقرار (RLS) اختلال نیاز شدید به تکان دادن پاها است که گاهی با حس مورمور شدن و سوزش در پاها نیز همراه میشود. با وجودی که این علائم میتوانند در طول روز اتفاق بیفتند، در شب بسیار شایعتر هستند. علت دقیق بروز RLS مشخص نیست، ولی ثابت شده که معمولا با مشکلات سلامتی خاص مانند ADHD و بیماری پارکینسون مرتبط است.
پزشک شما در ابتدا یک معاینهی فیزیکی انجام میدهد و سوالاتی در مورد علائم و سابقهی پزشکیتان میپرسد. به علاوه ممکن است آزمایشهای مختلفی را برای شما تجویز کند، برای مثال:
آزمایش خون ژنتیک: معمولا برای تشخیص نارکولپسی و سایر مشکلات سلامتی زمینهای بهکار میرود که احتمال دارد از دلایل بروز اختلالات خواب باشند.
الکتروانسفالوگرام: برای بررسی فعالیت الکتریکی مغز و شناسایی مشکلات احتمالی مربوط به این فعالیت انجام میشود.
پلیسومنوگرافی (تست خواب): مطالعهای در مورد خواب است که با ارزیابی سطوح اکسیژن، حرکات بدن و امواج
مغزی چگونگی ایجاد اختلال در خواب را بررسی میکند.
این آزمایشها در تعیین روش درمانی مناسب برای اختلالات خواب، بسیار مفید هستند.
روش درمان اختلالات خواب با توجه به نوع و علت زمینهای آنها تعیین میشود و معمولا شامل ترکیبی از درمانهای پزشکی و تغییرات سبک زندگی است.
درمان پزشکی برای اختلالات خواب شامل موارد زیر است:
ایجاد تغییرات و بهبود سبک زندگی میتواند کیفیت خواب شما را تا میزان قابل ملاحظهای بهبود دهد. بهخصوص اگر به عنوان مکمل درمانهای پزشکی انجام شود. برخی از تغییرات مفید عبارتند از:
تنطیم یک ساعت مشخص برای خوابیدن و بیدار شدن در هر روز هم میتواند در بهبود کیفیت خواب شما نقش قابلتوجهی را ایفا کند. معمولا افراد در آخر هفتهها دیرتر از خواب بیدار میشوند، ولی به این نکته توجه کنید که این کار موجب دشواری بیدار شدن و بهخواب رفتن در طول هفتهی کاری میشود.
شاید در ظاهر مشخص نشود ولی واقعیت این است که اختلالات خواب با تاثیر مخربشان میتوانند آسیبهایی در شما ایجاد کنند که به کمک فوری نیاز پیدا کنید. حل مشکلات خواب طولانیمدت به زمان زیادی نیاز دارد. با اینحال، بهطور منظم و پیگیر با پزشکتان در ارتباط باشید و اگر برنامهی درمانیتان را رعایت کنید، در نهایت بر این مشکل غلبه میکنید و خواب بهتری را تجربه خواهید کرد. همچنین ممکن است لازم باشد برای بهدست آوردن اطلاعات بیشتر و در میان گذاشتن آن با پزشکتان، به وبسایت انجمن پزشکی خواب ایران مراجعه کنید.
مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis) یا همان اماس نوعی بیماری التهابی مزمن، ناتوانکننده و اغلب پیشرونده در سیستم اعصاب مرکزی است که موجب اختلال در انتقال پیامهای عصبی بین مغز و سایر قسمتهای بدن و در نهایت تحلیل غیرقابل برگشت اعصاب میشود. هنوز دانشمندان موفق به کشف علت بروز بیماری اماس نشدهاند و با انجام پژوهشهای متعدد در حال بررسی این موضوع هستند. در میان مطالعات انجام شده وجود ارتباطاتی نیز میان مصرف روزانۀ گوشت قرمز فراورینشده و کاهش تغییرات
مغزی برای ابتلا به ام اس (MS) کشف شده است. با ما همراه باشید تا در مورد نتایج مطالعات مربوط به ارتباط مصرف گوشت قرمز و رژیم مدیترانهای در کاهش ابتلا به بیماری اماس اطلاعات جالبی به دست آورید.
طبق گزارش خبرگزاری ایرنا، به نقل از دکتر عبدالحسین هوشمند، مدیرعامل انجمن اماس ایران، که در یک نشست خبری در مورد بیماری اماس عنوان شد، ایران از نظر شیوع بیماری اماس در خاورمیانه در سطح بالایی قرار دارد، ولی در مقایسه با کشورهای اروپایی و آمریکایی میزان ابتلا کمتر است. در ایران از هر ۱۰۰ هزار نفر، ١١٠ نفر به این بیماری مبتلا هستند. ولی در بین مردم آمریکا، احتمال ابتلا به اماس از هر هزار نفر، یک مورد یا ۰/۱ درصد است. این احتمال در افراد دارای خویشاوند درجهیک مبتلا به اماس بیشتر میشود (حدود دو تا چهار درصد). به علاوه، در دوقلوهایی که یکی از آنها دچار این بیماری باشد، احتمال ابتلا برای دیگری حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد خواهد بود.
در برخی موارد، تغییرات مغزی در فرد سالها پیش از بروز هرگونه علامت اماس رخ میدهد. در این باره، پژوهشی در مجلۀ برِین (Brain) منتشر شده است. این پژوهش بر روی ۸۱ نفر انجام شد. ۱۰ سال پیش از طریق MRI، از مغز این افراد تصویربرداری کرده بودند. پس از بررسیها مشخص شد ۸۳ درصد از افراد با وجود نشانههایی غیرعادی در تصویر مغزی در طول زمان دچار پیشرفت بیماری اماس شدند. این افراد کسانی بودند که بهتعبیر
متخصصان در اولین تشخیص بالینی، مشکوک به بیماری میلینزدا شناخته شدند.
طبق پژوهشهای انجام شده، عوامل محیطی شامل تغذیه و رژیم غذایی در ابتلا به بیماری اماس نقش دارد. به طور ویژه نتایج مطالعه دانشمندان دانشگاه کورتین (Curtin) در پِرت استرالیا ثابت کرده که در میان اجزای یک رژیم غذایی، مصرف گوشت قرمز فراورینشده، بر بیماریهای عصبی مانند اماس موثر است.
در پژوهش صورت گرفته در دانشگاه کورتین، از نتیجه بررسی جامع اوسیمیون (AusImmune) استفاده شد. این مطالعۀ موردـشاهدی (case-control) و مولتیسنتر (پژوهشی که در آن چندین بیمارستان، کلینیک و مؤسسۀ تحقیقاتی مشارکت میکنند) به بررسی عوامل خطرساز موثر در بروز بیماریهای دستگاه عصبی مرتبط با میلین پرداخته است. در مجموعه دادهها، ۲۸۲ مورد از افراد دارای تجربه ابتلا به بیماریهای میلینزدا به همراه ۵۵۸ نفر از افراد سالم (بهعنوان گروه کنترل) مورد بررسی قرار گرفتند.
در این پژوهش برای افراد، رژیم غذایی مدیترانهای درنظر گرفته و به منظور سنجش اثرگذاری رژیم در افراد، به میزان وفاداریشان به رژیم، امتیازی اختصاص داده شد. امتیاز 9 نشاندهندهی بیشترین میزان وفاداری به رژیم غذایی است و صفر، کمترین میزان بود.
به علاوه امتیاز دیگری با نام امتیاز قرمز» هم تعریف شد. به این صورت که برای افرادی که یک وعدۀ غذایی ۶۵ گرمی گوشت قرمز فراورینشده مانند گوشت گاو و گوساله مصرف میکردند، یک امتیاز منظور میشد. سپس، نمونهی مورد بررسی به چهار دسته تقسیمبندی شدند؛ گروه یک (امتیاز صفر تا دو)، گروه دو (امتیاز سه تا چهار)، گروه سه (امتیاز پنج)، گروه چهار (امتیاز شش تا نه).
در نهایت مشخص شد که رابطهای میان امتیازبندی صورت گرفته و میزان ابتلا به بیماریهای عصبی وجود ندارد. اما با مقایسۀ دادهها میان گروه دو، سه و چهار با گروه یک مشخص شد که دادهها گویای کاهش خطر ابتلا به بیماریهای عصبی بودند.
از نظر علمی، گوشت قرمز دارای مواد مغذی ریز و درشت مهمی مانند پروتئین، آهن، روی، سلنیوم، پتاسیم، ویتامین D، و ویتامین B( که برای
درمان سردرد نیز مفید می باشد) است. به علاوه، گوشت گاوهایی که از علف سبز تغذیه میکنند، حاوی اسیدهای آمینه چند اشباع نشده امگا ۳ است. این مواد مغذی به عملکرد صحیح مغز کمک میکنند. بنابراین، مشاهدهی تاثیر مثبت مصرف گوشت قرمز فراورینشده در کاهش خطر ابتلا به بیماری اماس کاملا منطقی است.
با بررسی امتیاز قرمز مذکور در پژوهش، ثابت شد که از نظر آماری، مصرف گوشت قرمز فراورینشده تنها عامل دارای تاثیر معنادار بر کاهش خطر بیماریهای عصبی مانند اماس است. یعنی کاهش خطر ابتلا به بیماریهای عصبی ارتباط مستقیم و معناداری با میزان گوشت قرمز مصرفی افراد حاضر در پژوهش داشت.
در افرادی که در گروه دو قرار داشتند، ۳۷ درصد کاهش خطر ابتلا به بیماریهای عصبی، در گروه سوم، ۵۲ درصد و در گروه چهارم ۴۲ درصد کاهش خطر ابتلا به بیماری گزارش شد. با مصرف گوشت قرمز برای کسانی که دارای خویشاوند درجهیک مبتلا به بیماریهایی مانند اماس بودند، نرخ کاهش در خطر ابتلا، از دو تا چهار درصد به یک تا دو و نیم درصد کاهش پیدا کرده بود. این میزان برای دوقلوهایی که یکی از آنها مبتلا بود هم از ۳۰ تا ۵۰ درصد به ۱۴ تا ۳۲ درصد رسیده بود.
در تحقیقات مذکور، که از دادههای اوسیمیون» استفاده شده است، در افراد دارای رژیم غذایی سالم، ۵۰ درصد کاهش خطر ابتلا به بیماریهای عصبی گزارش شد. در پژوهشهای دیگری که نتایجی دربارهی تاثیر مثبت مصرف گوشت قرمز فرورینشده بر بیماریهای عصبی منتشر کردند هم ثابت شد که مصرف گوشت قرمز فراورینشده به تنهایی (و نه به عنوان بخشی از رژیم غذایی مدیترانهای) بر کاهش خطر ابتلا به بیماریهای عصبی تاثیرگذار است.
دکتر لوسیندا. جِی.بلک (Lucinda.J. Black)، سرپرست تیم پژوهشی در صحبتهایش به این نکته اشاره کرده؛ مطالعات انجام شده توسط گروه ما با افرادی ارتباط دارد که شدیدا در خطر ابتلا به
اماس هستند، یعنی افرادی که سابقۀ ابتلا به این بیماری در میان اعضای درجهیک خانوادهشان وجود دارد. پژوهش دیگری هم برای بررسی اثرات مصرف گوشت قرمز فراورینشده و ارتباط آن با وضعیت سلامت در افراد عادی انجام شده است.»
برخی مطالعات اخیر نشان میدهد افرادی که مقادیر کمتری از گوشت قرمز فراورینشده مصرف میکنند (مثلا در حد ۶۵ گرم یا کمتر در روز)، احتمال مرگشان بیشتر است. ولی این نکته را هم در نظر داشته باشید که با وجود همهی این مطالعات و نتایج، هنوز هم برخی به مزایای مصرف گوشت قرمز فراورینشده اعتقادی ندارند. برای مثال در سال ۲۰۱۵، سازمان بهداشت جهانی (WHO) گوشت قرمز را عامل احتمالی ابتلا به سرطان اعلام کرد.
انتخاب و مصرف رژیم مناسب برای هر فرد به عوامل مختلفی مانند تأثیرات فرهنگی، ترجیحات شخصی و وضعیت اقتصادیـاجتماعی. او بستگی دارد. تحقیقات و شواهد بسیاری در مورد تاثیر رژیم غذایی سالم بر وضعیت بدن و سلامت در حال انجام است. در مورد تاثیر مثبت مصرف گوشت قرمز فراورینشده بر ابتلا به اماس هم باید منتظر نتایج پژوهشهای آینده بمانیم.
مطالعات صورت گرفته در مورد عوامل مرتبط با افسردگی نتایج متعددی را نشان دادهاند، ولی تقریبا همیشه در ن شیوع افسردگی بیش از مردان گزارش شده است. در پژوهشهای صورت گرفته دلایل احتمالی این مسئله نوسانات هورمونی یا حتی نقش سنتی ن در نگهداری از فرزندان گزارش شدهاند.
برای بیشتر ن اضطراب وابسته به موقعیت (برای مثال ناشی از سخنرانی در جمع یا فعالیتهای مهم زندگی مانند خرید خانه یا ماشین) معمول است. مشکل، زمانی خود را نشان میدهد که نگرانیهای شخص دائمی و فزاینده شود. در یک نظرسنجی، تقریبا یک نفر از هر ۱۰۰۰ زن شرکت کننده دچار اضطراب بودند و درصد بالایی از آنها یعنی ۸۱٪ گفتهاند که حداقل هفتهای یک بار احساس اضطراب کردهاند. در مقالهی پیش رو دلایل اضطراب ن و روشهای مقابله با آن طبق نتایج نظرسنجی را با هم بررسی میکنیم و در نهایت راهکارهای موثر در بهبود اضطراب ن را معرفی میکنیم تا با رعایت آنها آرامش بیشتری را تجربه کنید.
بث باتلاگینو (Beth Battaglino)، مدیرعاملHealthy Women، میگوید: اضطراب همهگیر شده است. بیشتر دوستان و اعضای خانواده ما با این مشکل مشترک مواجه هستند. بنابراین لازم است تا دربارهی آن حرف بزنیم.» به علاوه، بیشتر شرکتکنندگان در این نظرسنجی اعلام کردند که اضطراب، زندگی روزمرهشان را با اختلال مواجه ساخته است. اضطراب میتواند سلامت و آرامش فرد را دچار اختلال کند و روی خواب و تمرکز او تاثیر منفی بگذارد.
موفقیت در کار و کسب درآمد کافی، بهخصوص با بالارفتن سن و نزدیک شدن به بازنشستگی، دلیل اصلی نگرانیهای ن است. چنین نگرانیهایی در ن نسبت به مردان شدیدتر است که البته به شرایط شغلی و مالی محدود نمیشود. به طور کلی طبق گزارش انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، اختلال اضطراب در ن دو برابر مردان بروز میکند.
این تفاوت تعجببرانگیز نیست. طبق گفتهی جنیفر شنون (Jennifer Shannon)، یک رواندرمانگر فعال در کالیفرنیا: ن اغلب گمان میکنند که باید در تمام زمینههای زندگی خود به نتیجهی مطلوب برسند و در غیر این صورت شکست خورده محسوب میشوند. ن تمایل دارند که در انجام همه فعالیتهایشان بدون نقص باشند، تربیت فرزندان، نگهداری از منزل، مدیریت هزینهها و … حتی مایلند در ملاقاتها تاثیر خوبی روی دیگران بگذارند.» در واقع زنها مسئولیت همه را روی دوش خود حس میکنند.
خوشبختانه ۵۷٪ از ن شرکتکننده در نظرسنجی گفتند از صحبت در مورد اضطراب خود با متخصصین احساس خجالت نمیکنند، و ۶۴٪ از پاسخدهندگان از این کار رضایت داشتند. حالا چطور میتوانیم متوجه شویم که زمان مراجعه به
متخصص فرا رسیده است؟ طبق نظر شنون: زمانی که علائم اضطراب زندگی روزمرهی شما را دچار اختلال کرد.» اگر برای مدت دو ماه یا بیشتر حداقل سه روز در هفته دچار بیخوابی میشوید یا هر هفته حمله پانیک را تجربه میکنید، لازم است به متخصص مراجعه کنید. پزشک ممکن است به شما توصیه کند به مشاور مراجعه کنید تا مشخص شود به جلسات منظم روان درمانی نیاز دارید یا مصرف دارو اضطرابتان را درمان خواهد کرد.
اگر با داشتن یک ذهن آشفته، برای خوابیدن تلاش کنید، به دلیل چنین تحریکی خواب رفتنتان دشوار خواهد بود. طبق تحقیق دانشگاه برکلی، کمبود خواب نواحیای از مغز که به تحلیل احساسات و نگرانی فزاینده مرتبط است را تحریک میکند. یعنی یک چرخهی معیوب شکل میگیرد که زندگی و سلامتتان را دچار مشکل جدی میکند. در نظرسنجی مشخص شد که نیمی از ن شرکتکننده معمولا کمتر از ۷ ساعت میخوابند، که میزان مطلوبی نیست.
اگر میخواهید به راحتی به خواب بروید، در مورد امور روزانهتان دوباره فکر کنید و زمانی را به نوشتن نگرانیهایتان و پیدا کردن روشهای کنترل آنها اختصاص دهید. با این روش مسائلی در طول روز موجب آزارتان میشوند، کمتر مزاحم خواب شبانهتان خواهند شد. حتی اگر نیمه شب بیدار شدید و نتوانستید دوباره بخوابید، کاغذ و قلمی کنار تخت داشته باشید و افکارتان را یادداشت کنید. حواستان باشد که نباید با گوشی این کار را انجام دهید، چون نور صفحهی گوشی موجب ایجاد اختلال بیشتر در خوابتان میشود.
هشتاد درصد ن اظهار کردهاند که یائسگی باعث اضطرابشان شده است. هورمون استروژن در تنظیم خلق و خو، خواب، و احساس کلی سلامتی و راحتی شما موثر است. در پیشیائسگی سطح این هورمون شروع به بالا و پایین رفتن میکند. تحقیقات نشان میدهد حتی نی که معمولا روحیه آرامی دارند، در دورهی پیشیائسگی و بعد از آن نسبت به اضطراب آسیبپذیرتر خواهند شد.
علاوه بر اختلال هورمونی، گرگرفتگی هم میتواند با ایجاد اختلال در خواب مشکل را شدیدتر کند. برای رفع این مشکل به پزشک مراجعه کنید. احتمالا دکتر هورمون درمانی را توصیه کند، مثلا با مصرف کنترلکنندههای بارداری با دز پایین، نوسان هورمونی تعدیل خواهند شد. علاوه بر این، حواستان به خودتان باشد و بیشتر به احساساتتان اهمیت دهید. هر زمان که احساس خوشایندی ندارید از کارها و عوامل استرس زا دوری کنید.
۶۱ درصد از ن شرکتکننده تایید کردند که به حمله پانیک دچار میشوند. این حمله احساسی ناگهانی و مقاومتناپذیر از ترس است که با عرق کردن، تپش قلب، تنگی نفس، لرزش، و اطمینان از اینکه اتفاق بدی قرار است رخ بدهد همراه است.
ادنا فائو، دارای دکترای روانشناسی و مدیر مرکز
درمان و مطالعات اضطراب در دانشگاه پنسیلوانیا میگوید: اگر احساس میکنید به زودی قرار است دچار حملهی پانیک شوید، سعی کنید به آرامی یا در یک کیسهی کاغذی تنفس کنید. اگر متوجه شدید که نمیتوانید مانع حملهی پانیک بشوید، بگذارید اتفاق بیافتند و مطمئن باشید مشکل خاصی پیش نخواهد آمد. این حملات معمولا کمتر از ۱۰ دقیقه طول میکشند و رفع خواهند شد.
اما به دلیل اینکه فشار مداوم اضطراب تاثیرات منفیای روی بدن و ذهنتان میگذارد، ضروری است که روشهایی برای کنترل علائم اضطراب پیدا کنید. برخی از موثرترین این روشها عبارتند از:
تامپسون میگوید: در میان انبوه اخبار، پیامها، سریالهای درانتظار برای دیدهشدن و اطلاعاتی که روزانه به اشتراک گذاشته میشود، احساس برانگیختگی بیش از حد، کاملا قابل توجیه است.» برای رسیدن به احساس تعادل گوشیتان را خاموش کنید، در یک فضای آرام و ترجیحا زیبا بنشینید و به اطراف نگاه کنید. او میگوید: وقتی به آسمان، خورشید و درختان نگاه کنید، مشکلات در نظرتان کوچکتر جلوه میکنند.»
توصیه متخصصان به تنفس عمیق دلایل بسیاری دارد. از جمله اینکه موجب افزایش اکسیژنرسانی به
مغز میشود. دکتر فائو این تکنیک موثر را پیشنهاد کرده است: دمی عمیق داشته باشید و در حالیکه تا ۴ میشمرید به خود بگویید آرام باش»، سپس بازدم را بیرون بدهید. این کار را بهمدت یک دقیقه، یا اگر در ترافیک ماندهاید برای زمان طولانیتر، انجام بدهید.
زمزمهی آهنگین نه تنها موجب افزایش تمرکز میشود، بلکه ضربان قلب و فشار خون را کاهش میدهد، که هر دو اینها در هنگام اضطراب افزایش پیدا میکنند. خواندن ترانههای دوران کودکی یا ترانههایی که دوست دارید هم موجب تحریک عصب واگ و کمک به تنظیم خلق میشود.
منظور از این جمله دقیقا عمل در آغوش گرفتن است. دکتر جین لاو تامپسون، روان درمانگر ساکن در فلوریدا میگوید: تماس انسانی باعث ترشح هورمون
اندروفین میشود که معمولا در زندگی به میزان لازم دریافت نمیکنیم.» اگر شخصی که در کنارش احساس آرامش میکنید در دسترس نیست، دکتر تامپسون روشی را پیشنهاد کرده که به تنهایی میتوانید انجام دهید: ساعدهایتان را از بالا به پایین بمالید، سپس بازوانتان را به دور خود بپیچید و فشار دهید.»
مواردی که موجب آزارتان میشود را یاداشت کنید، سپس از خود سؤال کنید احتمال اینکه چنین اتفاقی برایتان رخ دهد چقدر است؟ چه مواردی موجب بروز این اتفاقات خواهد شد؟ چگونه میتوانم جلوی بروز آن را بگیرم؟ فائو میگوید:با اینکار به سرعت متوجه خواهید شد که همه چیز مرتب میشود، دلیلی برای ترس و نگرانی وجود ندارد و قرار نیست کنترل اوضاع از دستتان خارج شود.»
احساسات اضطرابآور همیشگی و ماندگار نیستند. تسلیم شدن و حفظ آرامش در میانهی اضطراب و صبر برای اتمام آن بهطورطبیعی کمککننده است. زمانی که تحت فشارید به جای اینکه فکر کنید حتما باید یا آن مبارزه کنید تا خلاص شوید، به این فکر کنید که میتوانید همین حالا با تجربهی این احساس کنار بیایید.
۳۳ درصد از ن گفتهاند که در هنگام احساس اضطراب ورزش میکنند. متخصصان این راه حل را انتخابی هوشمندانه و موثر میدانند. برای مثال یوگا آرامکنندهی سیستم اعصاب است، که بخشی از آن به دلیل تمرکزی است که این تمرینات روی تنفس دارند. اگر علاقهای به یوگا ندارید یا نمیتوانید در حال حاضر زمانی را به ورزش اختصاص دهید، برای احساس آرامش کمی قدم بزنید. محققان هاروارد کشف کردهاند که حتی ۲۰ دقیقه پیادهروی میتواند با خالی کردن ذهن، هورمون
استرس را کاهش دهد.
۴۱ درصد از ن گفتهاند که به سراغ غذا میروند. متخصصان معتقدند که باید در این انتخاب تجدیدنظر کنید. درست است که غذاهای پرچرب و شیرین توجه شما را از استرس منحرف و مرکز پاداش مغزتان را روشن میکنند، اما منجر به افزایش و سپس افت قند خون میشوند که اتفاق مطلوبی در هنگام درگیری با اضطراب نیست. به علاوه خطر افزایش وزن و تاثیر منفی بر سلامتتان را هم در نظر بگیرید. بنابراین با هوس شیرینی مقابله کنید و تا حد ممکن به سراغ غذاهای سالم بروید.
۴۴ درصد از ن اعلام کردهاند که در هنگام اضطراب تلویزیون تماشا میکنند. متخصصان معتقدند که گاهی فرار از واقعیتهای زندگی با رفتن به سراغ تلویزیون اشکالی ندارد. اما اخبار استرس آفرین را دنبال نکنید و فقط آنچه موجب آرامشتان میشود را ببینید. همچنین، به صورت مداوم و بی وقفه به تماشای فیلم و سریال ننشینید چون مانع خوابتان خواهد شد.
۳۱ درصد هم گفتهاند در مواجهه با اضطراب به مطالعهی کتاب یا مجله میپردازند. متخصصان معتقدند خواندن متنی خوب مانند تماشای تلویزیون افکارتان را به جایی جدید میبرد، یعنی دقیقا جایی که هنگام اضطراب احساس میکنید با بودن در آنجا احساس بهتری خواهید داشت. این راه حل برای متوقف کردن افکار درونی اضطرابآور بسیار مفید است.
۳۳ درصد ن گفتهاند که هنگام اضطراب، انزوا و تنهایی را ترجیح میدهند. متخصصان معتقدند: د هنگام اضطراب، دوری از کسانی که احساس خوبی به شما نمیدهند، هوشمندانه است اما توجه داشته باشید که ارتباط با افراد مثبتاندیش میتواند به کنترل اضطرابتان کمک کند. میتوانید از دوستتان بخواهید برای دیدار و صحبت کردن به شما سر بزند.
۳۳ درصد از ن هم گفتهاند برای غلبه بر اضطراب به نوشتن افکار و مشاهدات یا انجام سایر کارهای خلاقانه روی میآورند. متخصصان معتقدند صرف زمان روی فعالیتهای هنرمندانه کمک شایانی به بیرون ریختن موارد منفی در ذهنتان خواهد کرد. سعی کنید در کلاسهای منظم شرکت کنید، مثلا
سفالگری یا نویسندگی، تا بهصورت منظم و مداوم ذهنتان را در محیطی مبتکرانه قرار دهید.
شما بهعنوان یک زن، برای رسیدن به آرامش و دور شدن از اضطرابها و نگرانیهایتان چه میکنید؟ آیا تجربه متفاوتی دارید که نتیجهبخش بوده باشد و بخواهید آن را با ما درمیان بگذارید؟ منتظر کامنت های شما هستیم.
بی اشتهایی عصبی یا آنورِکسیا یک اختلال است که به اختصار بیاشتهایی نامیده میشود. در این اختلال افراد دچار ترس غیرطبیعی از افزایش وزن و کاهش وزن غیرطبیعی میشوند. افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی نسبت به وزن متوسط خود برآورد نامناسبی دارند و مرتب در حال تلاش برای کنترل وزن و تناسب اندام خود هستند. اعتماد به نفس کم و فشار روانی جامعه و رسانهها باعث بیماری بی اشتهایی عصبی (بیماری آنورکسیا) میشود. بیمار باید با مراجعه به پزشک
متخصص مغز و اعصاب روند درمان را طی کند. در این مقاله به اختصار شما را با بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا و علائم و عوارض آن آشنا میکنیم.
این افراد در جهت کاهش وزن، بهشدت میزان مواد غذایی مصرفی خود را کنترل میکنند. حتی برای جلوگیری از افزایش وزن به بالا آوردن غذایی که میل کردهاند روی میآورند. برای کاهش وزن از ملینها، مواد ادرارآور و تنقیه استفاده میکنند و مدام در فکر کاهش وزن هستند. ترس از افزایش وزن همیشه در این افراد وجود دارد حتی اگر با کاهش وزن زیاد دچار سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن شوند.
بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی، ارزش خود را به میزان لاغری خود می دانند. آنورکسیا قابلیت مختل کردن زندگی شما را دارد. اما با درمان آن میتوانید عزت نفس از دسترفته را جبران کرده و به خودتان برگردید، قادر خواهید بود دوباره سالم زندگی کنید و شاهد از بین رفتن تمام عوارض جانبی این بیماری باشید.
نشانهها و علائم فیزیکی بی اشتهایی عصبی به گرسنگی شباهت دارد. آنورکسیا با مشکلات عاطفی و عصبی همراه است و ترس از افزایش وزن مشخصهی اصلی این بیماری است.
نشانههای این عارضه به سختی شناسایی میشوند، زیرا وزن پایین برای هر فرد با فرد دیگر تفاوت دارد وبعضی افراد آنقدرها لاغر به نظر نمیرسند. از طرفی افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی دائماً سعی در مخفی کردن عادات غذایی و مشکلات فیزیکی خود دارند.
سردرد نیز شود)؛
گاهی بعضی از افراد مبتلا به بیاشتهایی، مانند مبتلایان به پرخوری عصبی یا بولمیا به پرخوری هم گرایش دارند، اما عموماً مبتلایان به بی اشتهایی با وزن پایین درگیرند و مبتلایان به پرخوری عصبی اضافهوزن دارند.
بیماری بیاشتهایی عصبی یا
آنورکسیا دارای نشانه های روانی مختلفی است.
نشانههای رفتاری آنورکسیا به این شکل منجر به کاهش وزن میشوند:
متأسفانه اکثر افراد مبتلا به بیاشتهایی تمایلی به درمان ندارند. این افراد بهقدری در مورد افزایش وزن وسواس دارند که از مشکلات دیگر چشمپوشی میکنند. اگر کسی را میشناسید که از این عارضه رنج میبرد لطفاً از او بخواهید که به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کند.
اگر دارای مشکلات گوارشی هستید یا از علائم بالا چیزی را در خود مشاهده کردید، به دنبال کمک باشید. با کسی که به او اطمینان دارید در مورد بیاشتهایی عصبیتان صحبت کنید.
بی اشتهایی عصبی دلایل نامشخصی دارد. این بیماری مانند خیلی از بیماریهای دیگر، ترکیبی از عوامل روانشناسی، بیولوژیکی و محیطی است.
بعضی از مبتلایان به بیاشتهایی، به وسواس فکری دچار هستند. از این رو داشتن یک رژیم غذایی مشخص برای آنها راحتتر از گرسنه ماندن است. بعضی تمایل به کمالگرایی دارند که باعث میشود تصور کنند که به اندازهی کافی لاغر نیستند. شاید هم از اضطراب زیادی برخوردارند و با کاهش غذا خوردن، سعی در غلبه بر اضطراب خود دارند.
هر چند مشخص نیست که عامل این مشکل چه ژنهایی هستند، اما به احتمال زیاد، تغییرات ژنتیکی هستند که ریسک ابتلا به این بیماری را زیاد میکنند. بعضیها از لحاظ ژنتیکی به کمال گرایی، لجاجت و حساسیت تمایل دارند. که همهی این موارد با بی اشتهایی (آنورکسیا) رابطه دارند.
فرهنگ جامعهی امروزی روی لاغری و تناسب اندام تمرکز زیادی دارد. لاغر بودن اغلب با ثروت و موفقیت یکسان تصور میشود. این موضوع باعث فشار فکری زیاد در جهت لاغر ماندن میشود و این مورد در مورد ن جوان بیشتر رایج است.
بی اشتهایی عصبی در میان ن و دختران جوان بیشتر شایع است. هر چند به خاطر فشارهای اجتماعی، شمار مردان مبتلا هم روز به روز در حال افزایش است.
هر چند افراد در هر سنی میتوانند به بیاشتهایی عصبی مبتلا شوند، اما این عارضه در میان نوجوانها بیشتر شایع است. و در افراد بالای ۴۰ سال کمتر دیده شده. به خاطر تغییرات هرمونی زیادی که در دوره بلوغ در بدن اتفاق میافتد، نوجوانان بیشتر شاهد ابتلا به این بیماری هستند. آنها کمتر دربرابر فشارها تاب میآورند و به انتقاد در مورد وزن بدن حساسیت بیشتری نشان میدهند.
رژیم گرفتن میتواند به بیاشتهایی عصبی منجر شود. با توجه به مدارک محکمی که وجود دارد، خیلی از نشانههای بیاشتهایی عصبی درست مانند نشانههای گرسنگی است. اثری که گرسنگی روی مغز میگذارد، باعث تغییر حال فرد میشود و در پی آن اضطراب، تغییر افکار و کاهش اشتها صورت میگیرد. کاهش وزن و گرسنگی کارکرد
مغز را در افراد آسیبپذیر تغییر میدهند. به نحوی که بازگشت به عادات گذشته بسیار مشکل میشود.
تغییرات در بعضی ژنهای خاص خطر ابتلا به بی اشتهایی را افزایش میدهد. اگر از اقوام درجه یک کسی به این عارضه مبتلا باشد، خطر ابتلا به این بیماری افزایش پیدا میکند.
تغییر خانه، کار، مدرسه، روابط و بیماری یا مرگ یک عزیز میتواند با ایجاد استرس، خطر ابتلا به بی اشتهایی آنورکسیا را افزایش دهد.
بی اشتهایی عصبی دارای عوارض بسیار است که در بدترین شرایط امکان دارد کشنده هم باشد. حتی مرگ بر اثر این بیماری میتواند ناگهانی باشد. تعادلنداشتن
الکترولیتها مثل پتاسیم، سدیم و کلسیم در بدن و همچنین ضربان نامنظم قلب از دلایل مرگ ناگهانی بر اثر این عارضه است.
اگر این بیماری منجر به سوءتغذیه شود، امکان دارد هر ارگان حیاتی در بدن صدمه ببیند و این آسیب میتواند جدی و برگشتناپذیر باشد.
متأسفانه برای پیشگیری از بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) راه تضمینیای وجود ندارد. مگر اینکه پزشک عمومی با مطرح کردن پرسشهایی در مورد عادات غذایی بیمار نشانههای اولیه را تشخیص دهد و جلوی گسترش بیشتر آن را بگیرد.
اگر علائم بیاشتهایی عصبی را در نزدیکان خود دیدید، با او صحبت کنید و نهایتاً تلاش کنید که متقاعد شود و به پزشک مراجعه کند. امکان دارد قادر به از بین بردن این اختلال نباشید اما حداقل میتوانید عادات غذایی شخص مبتلا را بهبود دهید.
تشخیص بیماری بی اشتهایی عصبی (بیماری آنورکسیا) بسیار مشکل است.
اگر پزشک در مورد ابتلای شما به بی اشتهایی آنورکسیا شک داشته باشد، موظف است چندین آزمایش برای تشخیص بیماری انجام دهد.
این آزمایشها شامل:
اندازهگیری ضربان قلب ، فشار خون و دمای بدن، اندازهگیری قد و وزن، کنترل مشکلات پوستی و ناخنها، معده، ششها و قلب.
روانشناس موظف است در مورد احساسات، افکار و عادتهای غذایی فرد سؤالهایی مطرح کند. سؤالات خودارزیابی کامل در این آزمایشها ضروری است.
کلیه و
غدهی تیروئید، شمارش گلبولهای قرمز خون، عملکرد کبد، میزان الکترولیتها و پروتئین ها و آزمایش ادرار نیز انجام میگیرد.
برای مشخص کردن تراکم استخوانی از اشعهی ایکس استفاده میشود. همچنین احتمال ابتلا به مشکلات قلبی و ذاتالریه نیز در نظر گرفته میشود. برای تشخیص بینظمی ضربان قلب از آزمایش الکتروکاردیوگرام استفاده میشود.
راهنمای تشخیص اختلالات روانی (DSM-5) که انجمن روانشناسی آمریکا آن را منتشر کرده می تواند مورد استفادهی روانشناس قرار گیرد.
معمولاً تیمی از پزشکها، روانشناسها و متخصصان تغذیه درمان بیماری آنورکسیا را برعهده دارند. در ادامه به درمانهایی که برای بیماران مبتلا به این بیماری در نظر گرفته میشود، می پردازیم:
در صورت وجود خطر جانی، فرد مبتلا به بیاشتهایی عصبی باید در بیمارستان بستری شود؛ مخصوصا در صورت بروز مشکلاتی مثل ضربان قلب نامنظم، کمآبی بدن، نداشتن تعادل الکترولیت یا مشکلات روانشناسی اورژانسی. همچنین بستری شدن در بیمارستان برای افرادی که دارای مشکلات سوءتغذیه، اختلالات حاد روانشناسی یا خودداری از مصرف غذا به صورت مداوم دارند، ضروری است.
فرد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، به خاطر ماهیت پیچیدهی این بیماری نیازمند نظارت دائمی علائم حیاتی، سطح آب بدن و الکترولیتها میباشد. در موارد حاد، مواد غذایی باید از طریق سرم که از مسیر بینی وارد معده میشود، مواد غذایی را دریافت کند.
هدف اول درمان، بازگرداندن بیمار به وزن طبیعی است. زیرا بدون رسیدن به وزن طبیعی درمان بیهوده و بینتیجه است. خدمات زیر برای رسیدن به وزن طبیعی مورد نیاز است:
۱ـ یک متخصص تغذیه که با برنامهی غذایی مناسب، کالری مورد نیاز برای بدن بیمار را تعیین کرده و کمک کند شخص به وزن ایدهآل برسد.
۲ـ یک پزشک عمومی که ضمن مراقبتهای پزشکی، روی کالری مصرفی بیمار نظارت داشته و به او کمک کند تا به وزن ایده آل برسد.
۳ـ یک روانشناسی که بتواند با راهکارهای رفتاری مناسب، فرد را راضی کند در ادامهی درمان همراهی داشته باشد.
۴ـ خانواده که میتواند در پذیرش عادات غذایی مناسب کمک شایانی به بیمار و تیم پزشکی برساند.
این نوع درمانها که طی جلسات متعدد انجام میشوند، برای درمان بیاشتهایی کاربردی هستند:
جلسات خانوادگی: برای درمان نوجوانها این جلسات بیشتر کاربرد دارد. نوجوانهای مبتلا به بیاشتهایی آنورکسیا درک درستی از غذا و سلامتی بدن خود ندارند، به همین خاطر والدین میتوانند طی این جلسات به کودکان خود برای رسیدن به وزن مناسب کمک کنند.
جلسات خصوصی: جلسات رفتار درمانی شناختی برای بزرگسالان میتواند بسیار مفید باشد. در طی این جلسات مصرف وعدههای غذایی به امری عادی تبدیل میشود و این قضیه هدف اصلی جلسات رفتاردرمانی است. همچنین در این جلسات، رفتارهای لازم برای افزایش وزن هم توصیه میشود. هدف دوم تغییر افکار ناشی از عدم مصرف مواد غذایی است.
متأسفانه برای درمان بیاشتهایی عصبی هیچ دارویی تأیید نشده چراکه هیچکدام تأثیرگذار نیستند. هر چند داروهای ضدافسردگی یا سایر داروهای روانپزشکی در بهبود افسردگی و اضطراب و سایر مشکلات ذهنی و عوامل این بیماری میتوانند مؤثر باشند.
برای فرد مبتلا به آنورکسیا مراقبتهای شخصی بسیار سخت است. از این رو درمان این بیماری نیازمند تیم های پزشکی مختلف است. پیشنهاد میشود در کنار درمانهای حرفهای مراحل زیر را هم دنبال کنید:
۱ـ تعهد داشتن به برنامهی درمانی ضروری است. لازم است به برنامه غذایی خود پایبند باشید و از جلسات درمانی خود غافل نشوید؛ حتی اگر رعایت آن مشکل باشد.
۲ـ لازم است در مورد مصرف انواع ویتامینها و مواد معدنی مورد نیاز بدن و مکملهای غذایی مناسب با پزشک خود م کنید. احتمالا به علت عادت بد غذایی دارای فقر مواد مغذی لازم مثل
ویتامین D و آهن هستید، البته بهتر است این ویتامینها و مواد معدنی لازم را از رژیم غذایی دریافت کنید.
۳ـ منزوی بودن بس است. با دوستان و خانوادهی خود معاشرت کنید. این افراد به فکر سلامتی شما هستند و به صلاح شما فکر میکنند.
۴ـ در برابر وسوسهی نگاه کردن به آینه و وزن کردن مداوم خود مقاومت کنید. با انجام دادن این کارها تنها عادات بد خود را تقویت میکنید.
گاهی بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی، سرخودانه از مکملهای غذایی و داروهای گیاهی به خصوص برای کاهش وزن به روش نادرست استفاده میکنند. قرصهای لاغری و مکملهای کاهش وزن یا داروهای گیاهی دارای عوارض جدی هستند و ممکن است با داروهای پزشکی دیگر در تداخل باشند. علاوه بر این، چنین محصولاتی تحت نظارتهای دقیقی قرار ندارند و مشخص نیست ترکیب آنها همان چیزی باشد که روی بسته ذکر شده.
طبیعی بودن همیشه دلیل منطقی برای سالم بودن نیست. در صورت مصرف داروهای یا مکملهای گیاهی، لازم است حتماً با پزشک خود م کنید.
درمانهای اضطراب هم میتوانند با افزایش آرامش، در درمان بی اشتهایی عصبی نقش داشته باشند؛ روشهایی مثل یوگا، مدیتیشن و ماساژ هم توصیه میشوند.
از بزرگترین چالشهای درمانی بی اشتهایی عصبی میتوان به این اشاره کرد که بیمار تمایل به استفاده از روشهای درمانی ندارد. این موانع شامل:
مواجهه با بیاشتهایی آسان نیست؛ خصوصاً با پیامهای متناقضی که شخص از جامعه، فرهنگ و حتی خانواده دریافت میکند. حتی دیده شده افرادی آرزو دارند دچار بیاشتهایی شوند تا کمی وزن از دست بدهند.
برای مواجهه با بیاشتهایی عصبی کمکهای پزشکی و رواندرمانی از همه چیز راهگشاتر هستند. یادگیری روشهای مؤثر برای مواجهه و داشتن حامی خوب از دوستان یا خانواده در درمان بی اشتهایی عصبی ضروری است.
بهتر است شخص تنها به پزشک مراجعه نکند و یک دوست یا یکی از اعضای خانواده همراه او باشد. چون امکان فراموشی برخی نکات وجود دارد. همچنین همراه شما توانایی دارد توضیحات جامعتری به پزشک شما بدهد.
تهیهی لیست پیش از ملاقات پزشک به این صورت بسیار راهگشا است:
پزشک یا روانشناس نیز تعدادی پرسش مطرح میکند، شامل:
اختلالات گوارشی باشد؟
در قسمت پنجم عصب جمجمه، عصب سهقلو یا سهشاخه قرار دارد. مسئولیت تأمین اعصاب حرکتی و حسی با عصب سهقلو میباشد.
چهار هستهی این عصب نقش ویژهای در اعمال حرکتی و حسی اندام مثل صورت، دندانها و پوست دارند.
به این صورت که حواس حسی، اطلاعات را از صورت و بدن و با استفاده از مجراهای موجود که در دستگاه عصبی وجود دارند، پردازش میکند. و در بخشهای دوم و سوم عصب سه قلو درد بیشتر اتفاق میافتد.
عصب سه قلو، که (گانگلیون) سهقلو نیز نامیده میشود، مثل غده ای است که از قسمت جانبی مغز درآمده باشد.
بله نوعی بیماری عصبی به نام درد عصب سه قلو وجود دارد. به این صورت است که اعصابی که در مغز مسئولیت حواس جمجه، دندانها، صورت، بینی و دهان را دارند، در این بیماری مختل میشوند.
۱ـ احساس سوزش همراه با درد شدید در ناحیه صورت
۲ـ بهطور معمول این نوع درد با ضربه زدن به صورت و لمس آن، اصلاح کردن، مسواک کردن، جویدن و قرارگیری در معرض باد ظاهر میشود.
۳ـ در طول روز ممکن است چندین بار حملات صورت گیرند و بیشتر اوقات تا پانزده دقیقه ادامه پیدا میکنند.
۴ـ دردی که در یک قسمت صورت ظاهر میشود.
تعدد اسکلروز (تصلب)
روماتویید آرتریت
نشانگان شوگرن (نوعی از اختلالات التهابی)
بالا رفتن سن
افراد بالای 40 سال اغلب در معرض خطر مبتلا شدن به این بیماری هستند و در ن به طور معمول سه برابر بیشتر از مردان مشاهده شده.
در بیماران مبتلا به اماس نورالژی عصب سه قلو شدیدتر از افرادی عادی رخ میدهد.
منقبض شدن عضلات صورت به طور غیر ارادی که به کشیده شدن دهان و بسته شدن ناگهانی چشم منجر میشود. این موضوع امکان دارد باعث ایجاد نوعی تیک دردناک برای فرد شود.
مبتلایان به درد عصب سهقلو، از فعالیت خاصی منع نمیشوند. ولی توصیه میشود تا حد امکان در معرض باد (سرد و گرم) قرار نگیرند.
برای این بیماران رژیم غذایی خاصی در نظر گرفته نمیشود. فقط توصیه میشود در صورت تشدید درد در یک قسمت از صورت، با طرف دیگر غذا را بجوند.
از آنجا که معمولاً این بیماری بهطور ناگهانی پیش میآید، پیشگیری خاصی برای آن وجود ندارد ولی با کم شدن میزان استرس و فشارهای عصبی و همچنین قرار نگرفتن در معرض باد مستقیم (سرد و گرم) میتوان تا حد زیادی از بروز آن جلوگیری کرد. همچنین توصیه میشود بیمار فعالیتهایی که باعث تشدید درد میشوند مانند جویدن و اصلاح صورت را انجام ندهد.
متخصص مغز و اعصاب باید صورت گیرد.
۱ـ از بین بردن فشار عروقی که بر عصب سه قلو به صورت وارد میشود.
۲ـ قطع عقده گاسر» از طریق پوست:
با این روش رشتههای عصبی کوچک بدون میلین» و رشتههای عصبی دارای غشای نازک میلین» بهوسیله حرارت از بین میروند.
۳ـ تجویز داروهای ضد تشنج برای بیمار، البته با مصرف این نوع داروها ممکن است حتی در مدت زمان طولانی تاثیری در تسریع درمان به چشم نیاید.
۴ـ روش میکروسکوپی:
این شیوه برای از بین بردن فشار وارد شده بر عصب سه قلو میتواند راهگشا باشد، چرا که درد امکان دارد از فشار عروق داخل ریشه عصب سه قلو صورت گرفته باشد.
۵ـ عمل جراحی:
معمولاً به دو روش صورت میگیرد:
کاربامازپین» (ضد تشنج): این دارو انتقال ایمپالسها در اعصاب را کاهش میدهد و باعث تسکین درد در بیماران مبتلا به نورالژی عصبی میشود.
نکته: مصرف کاربامازپین باید همراه با غذا باشد و کنترل سطح سرمی دارو باید انجام شود تا بتوان از ایجاد اثرات سمی در مقادیر بالا جلوگیری کرد.
۱ـ در موارد مصرف طولانی مدت، بیمار از نظر دپرسیون» مغز استخوان، باید تحت مراقبتهای ویژه باشد.
۲ـ خوابآلودگی
۳ـ سر گیجه و
سردرد
۴ـ تهوع
نکته: ممکن است به بیمارانی که از مصرف کاربامازپین» عاجزند، فنیتوئین» تجویز شود.
حتما چالش سطل آب یخ که در جهت معرفی بیماری als بود را به یاد دارید. اما با این همه فکر میکنید چند درصد از مردم این بیماری سخت را که نام دیگر آن اسکلروز جانبی آمیوتروفیک است میشناسند؟ در ادامهی این مقاله قصد داریم بیماری als را معرفی و نشانهها و نحوهی تشخیص آن را بیان کنیم.
این بیماری تغییراتی در نحوهی عملکرد بدن به وجود آورده و همچنین موجب ضعف عضلانی میشود. در مراحل بعدی
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) اعصاب کنترلکنندهی تنفس را هم تحت تأثیر قرار میدهد که بسیار طاقتفرسا است.
بیماری als در بین بیماریهای نورونهای حرکتی (MND) بسیار متداول است. بهخاطر لو گِریگ (Lou Gehrig) بازیکن معروف بیسبال که به بیماری als دچار شد، بیماری لو گریگ نیز نامیده میشود. هدف چالش سطل آب یخ معروف که در سال ۲۰۱۴ اجرا شد، بالابردن آگاهی و به دست آوردن بودجه برای تحقیقات بیشتر روی این بیماری بود.
طبق برآوردی که در سال ۲۰۱۶ توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) انجام شد، بین ۱۴۵۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نفر در ایالات متحده به بیماری als دچار بودهاند و سالانه حدود ۵۰۰۰ نفر هم به این آمار افزوده میشود. آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به بیماری als در ایران وجود ندارد، اما اینطور تصور میشود که از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر، ۲ تا ۵ نفر در سراسر جهان، مبتلا به این بیماری هستند.
مبتلایان به بیماری als اکثراً پس از مشاهدهی نخستین نشانهها، بین ۳ تا ۵ سال برای زندگی فرصت دارند، اما عمر حدود ۱۰ درصد از بیماران به ۱۰ سال یا بیشتر هم میرسد.
متأسفانه برای بیماری alsدرمان قطعی موجود نیست. اما با برخی مراقبتهای پزشکی میتوان نشانههای آن را بهبود بخشیده و کیفیت زندگی را بالاتر برد.
ایالاس سلولهای عصبی در نیمکره چپ و راست
مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهد؛ که به ازدست دادن عملکرد حرکتی، ضعف عضلانی، مشکلات تنفسی، فلج و نهایتاً مرگ منجر میشود.
مبتلایان به بیماری als اکثراً بعد از دیده شدن اولین نشانهها، بین ۳ تا ۵ سال فرصت زندگی دارند؛
هنوز علت اصلی این بیماری معلوم نیست، اما عوامل ژنتیکی و شرایط محیطی از عوامل مؤثر این بیماری هستند؛
درحالحاضر درمان قطعی برای بیماری als موجود نیست. درمانهای فعلی، صرفا در جهت بهبود نشانهها، فراهم کردن حمایتهای عاطفی و اجتماعی و کاهش دادن روند پیشرفت بیماری میباشد.
ایالاس نوعی اماندی (MND) میباشد. این بیماری به نورونهای حرکتی یعنی آن دسته از سلولهای عصبیای که در حرکت ارادی عضلاتِ دست و صورت و پا استفاده میشوند حمله میکند.
نورونهای حرکتی در مغز و نخاع وجود دارند. با پیشرفت بیماری als، این سلولها هم استهلاک پیدا کرده و میمیرند و دیگر پیامی به عضلات فرستاده نمیشود. مغز دیگر توانایی کنترل حرکات ارادی را ندارد و ضعف و تحلیل عضلات صورت میگیرد.
با پیشرفت بیماری als ، همهی عضلات ارادی رفتهرفته تحت تأثیر قرار میگیرند. فرد مبتلا دیگر قادر به کنترل صورت، پا و دست خود نمیباشد. عدم توانایی در تنفس هم میتواند به
نارسایی تنفسی منجر شود.
نیمی از بیماران مبتلا به als بعد از تشخیص اولیه، ۳ سال یا کمی بیشتر قادر به ادامهی زندگی هستند، اما ممکن است در بعضی افراد این مدت طولانیتر باشد. حدود ۲۰ درصد از افراد مبتلا بعد از تشخیص اولیه، ۵ سال یا کمی بیشتر، ۱۰ درصد ۱۰ سال یا کمی بیشتر و ۵ درصد هم حدود ۲۰ سال قادر به ادامهی زندگی هستند.
فیزیکدان معروف، استیون هاوکینگ، وقتی به بیماری als مبتلا شد، ۲۱ ساله بود. او در سال ۲۰۱۸ در حالی که ۷۶ سال سن داشت، از دنیا رفت.
دلیل مشخصی برای به وجود آمدن بیماری als شناخته نشده، اما تقسیمبندی انواع این بیماری براساس پیوند ژنتیکی و نشانههای موجود میباشد.
ایالاس به دو نوع وراثتی یا تکگیر تقسیمبندی میشود.
ای ال اس تکگیر (Sporadic ALS): تصادفی اتفاق میافتد و در واقع ۹۰ تا ۹۵ درصد از کل موارد ابتلا به این بیماری از این نوع است. تشخیص دقیقی از عامل یا علت خطر در این نوع از بیماری als موجود نمیباشد.
ایالاس خانوادگی (Familial ALS): تقریبا ۵ تا ۱۰ درصد از موارد بیماری als وراثتی بوده و از خانواده منتقل میشوند. ۵۰ درصد شانس ابتلا برای فرزند فرد مبتلا به این بیماری وجود دارد. این بیماری به ندرت در سنین نوجوانی گریبان افراد را میگیرد. در حال حاضر محققان دربارهی ژنهای مرتبط به این بیماری به تحقیق مشغول هستند.
دیگر علتهای احتمالی بیماری als عبارتاند از:
عوامل محیطی هم میتوانند نقش مهمی در این بیماری داشته باشند
طبق مطالعهای گزارش شده که احتمال ابتلا به بیماری als، طی دوران جنگ سال ۱۹۹۱ در نیروهای نظامی حاضر در منطقهی خلیج فارس، بیشتر از نیروهای نظامی دیگر مناطق بوده است.
موارد یافت شدهی مرتبط با بیماری als:
هرچند شواهد مشخصی مبنی بر این که تغییرات خاص در سبک زندگی میتواند خطر مبتلا شدن به این بیماری را کاهش بدهد، یافت نشده.
معمولاً نشانههای بیماری als در اواخر دههی ششم و اوایل دههی هفتم زندگی مشاهده میشوند.
پیشرفت این بیماری بین افراد مختلف، متفاوت است. در مراحل اولیه، نشانههای بیماری als ممکن است اصلا به چشم نیایند، اما ضعف ناشی از این بیماری با گذشت زمان خودش را بیشتر نشان میدهد.
سست شدن بدن؛
وجود مشکل در انجام کارهای روزمرهای مانند راهرفتن؛
انقباض و گرفتگی عضلات شانه، دستها و زبان؛
احساس ضعف در کف و مچ پاها و دستها؛
خنده یا گریهی کنترل نشده و به شکل انفجار، که بیاختیاری عاطفی نامیده میشود؛
دشواری در بالا نگهداشتن
سر و نگه داشتن بدن در وضعیت مناسب؛
صحبت کردن نامشخص و مشکل در تنظیم مناسب صدا؛
خستگی؛
تغییرات شناختی؛
مشکل با بزاق و مخاط؛
درد؛
در مراحل بعدی، مشکل در تنفس و بلع.
در همهی موارد ابتلا به بیماری als، وقوع ضعف پیشرفتهی عضلانی حتمی است، اما شاید اولین نشانهی آن هم نباشد.
بعضی مبتلایان دچار مشکل در قدرت حافظه و تصمیم گیری میشوند که نهایتاً منجر به نوعی دمانس معروف به زوال عقلی پیشانی گیجگاهی (frontotemporal dementia) خواهد شد.
بیاختیاری عاطفی و اضطراب هم ممکن است نوساناتی در حس و حال و واکنشهای هیجانی بیمار به وجود بیاورد.
درمان قطعی برای بیماری als وجود ندارد. هدف از انجام درمانهای فعلی جلوگیری از مشکلات غیرضروری، کمکردن نشانهها و کاهش سرعت پیشرفت بیماری میباشد.
ایالاس میتواند طیفی از تغییرات ذهنی، جسمی و اجتماعی را به وجود بیاورد. بنابراین اغلب گروهی از
متخصصان مغز و اعصاب در جهت کنترل نشانههای بیماری آنها را یاری کرده و کیفیت زندگیشان را بهبود میبخشند.
در سال ۱۹۹۵، ریلوزول (Riluzole)، توسط ادارهی موادغذایی و دارویی ایالات متحدهی آمریکا (FDA) به عنوان درمانی برای بیماری als تایید شد. بهنظر میرسد ریلوزول احتمالا با کاهش دادن سطح گلوتامات بدن باعث کند شدن روند پیشرفت این بیماری میشود. گلوتامات اکسیتوتوکسینی است که با آسیب نورونها در ارتباط است.
رادیکاوا (Radicava) هم در می سال ۲۰۱۷، برای درمان بیماری als مورد تأیید قرار گرفت. رادیکاوا قادر است کاهش عملکرد جسمی در فرد مبتلا را تا یکسوم کاهش دهد.
چندین پروژهی تحقیقاتی بررسی راههای موجود برای درمان جنبههای مختلف بیماری als، با استفاده از داروهای جدید را برعهده دارند. داروهایی هم برای درمان نشانههای مختلف این بیماری توسط پزشکان تجویز میشود.
کمک میکند که مبتلایان بیماری als بتوانند درد را کنترل کنند و واکنش بهتری نسبت به مشکلات حرکتی داشته باشند.
فیزیوتراپیست در این زمینهها میتواند کمک کرده و اطلاعاتی ارائه دهد:
کمکهای حرکتی، مانند واکر و صندلی چرخدار؛
تمرینهای کمفشار برای افزایش تناسب عروقی و قلبی و رویهمرفته سلامتی؛
میتواند به بیمار کمک کند تا مدت طولانیتری مستقل عمل کند؛
ابزارهایی درجهت سهولت فعالیتهای روزمره، مانند رمپ (سطح شیبدار برای حرکت آسانتر ویلچر).
کمک به بیماران در انتخاب فناوریهای کمککننده و تجهیزات تطبیقی در جهت سهولت انجام کارهای روزمره؛
تجویز تمرینهایی در جهت جبرانِ ضعف دست و بازو.
ابزارهای تنفسی در جهت بهبود تنفس بیمار در طول شب میتوانند کمککننده باشند. بعضی بیماران ممکن است به تهویهی مکانیکی نیاز داشته باشند. یک سر لوله به دستگاه تنفسی وصل است و سر دیگر ازطریق سوراخی که با جراحی در گردن ایجاد شده یا همان تراکستومی، وارد نای میشود.
زمانی که به طور آهسته حرفزدن مشکل میشود میتواند مفید باشد. گفتاردرمانها با آموزش روشهای تطبیقی میتوانند به بیماران یاری برسانند. روشهای دیگر برقراری ارتباط عبارتاند از نوشتن و تجهیزات ارتباطی مبتنی بر کامپیوتر.
حمایت تغذیهای هم اهمیت دارد، چون مشکل در بلعیدن باعث سختتر شدن تغذیهی مناسب میشود. متخصصان تغذیه میتوانند کمک کرده و وعدههای مغذی که بلعشان آسانتر باشد را آمادهسازی کنند. دستگاههای مکش و لولههای تغذیه هم گاهی مفید واقع میشوند.
با هیچ تکآزمایشی بیماری als تشخیص داده نمیشود؛ بنابراین تشخیص مبتنی بر نشانهها و نتایج آزمایشها برای حذف کردن بیماریهایی با نشانههای مشابه است.
آزمایشهایی که میتوانند به تشخیص بیماری als کمک کنند اینها هستند:
electromyography) که طی آن انرژی الکتریکی عضلات شناسایی میشود؛
این آزمایشها میتوانند کمکی در جهت حذف نوروپاتی محیطی یا آسیب عصبی محیطی، و میوپاتی یا بیماری عضلانی برسانند.
ممکن است بیماریهای دیگری همچون تومور نخاعی یا فتق دیسک گردن هم باعث این نشانهها بشوند، که با اسکن امآرآی (MRI) قابل شناسایی هستند.
آزمایشهای دیگر در جهت کمک به حذف مشکلات دیگر ، عبارتاند از آزمایش ادرار و خون و بیوپسی عضلانی.
بیماریهایی که ممکن است نشانههایی مشابه بیماری als داشته باشند، عبارتاند از بیماری لایم، ایدز، ویروس فلج اطفال، اماس (MS)و ویروس نیل غربی.
اگر نشانهها هم در نورونهای حرکتی بالایی وجود داشته باشند و هم در پایینی، به احتمال زیاد فرد به بیماری als است.
نشانههای نورون حرکتی بالایی عبارتاند از سفتی و مقاومت عضلات در برابر واکنش و حرکتهای غیرارادی. نشانههای نورون حرکتی پایینی عبارتاند از آتروفی عضلانی، ضعف و انقباض.
نکتههای زیر میتوانند در جهت تطبیق فرد مبتلا به بیماری als و اطرافیانشان با وضعیت موجود یاریرسان باشند.
مسلما برای شما هم سخت است، کسی که دوستش دارید، دیگر نمیتواند مثل گذشته همراهیتان کند، اما پیشبینیهای لازم برای وقتی به منزل شما میآید را فراموش نکنید.
همیشه کیفی که به راحتی بشود در دست گرفت را با وسایلی مانند دستمال کاغذی، دستمال مرطوب و قاشق و چنگالی پر کرده و با خود به همراه داشته باشید. محیط منزل را با نیازهای خود هماهنگ کنید؛ برای مثال، وسیلهای برای بالابردن نشیمنگاه توالت فرنگی در نظر بگیرید.
ارتباط اجتماعی مهم است. با دوستان خود معاشرت کنید و تا جایی که میتوانید به ادامهی فعالیتهای قبلی خود بپردازید. شاید گروههای محلی یا آنلاینی وجود داشته باشند که پاسخگوی پرسشهایتان باشند و آموزههایی از تجربیات مشترکشان را برای شما بیان کنند.
با دوست، عضوی از خانواده یا شخص دیگری هماهنگ کنید تا آخر هفته را با شما بگذراند یا شما را بیرون ببرد. البته افرادی که از مبتلایان به ایالاس نگهداری میکنند، پیش از هر چیز باید سلامتی خود را فراموش نکرده و از خودشان هم مراقب کنند.
با پیشرفت ایالاس، درمان آن مدام گرانتر میشود. درمورد مؤسسهها و سازمانهایی که قادر به کمکهای مالی هستند یا شرایط استفاده از حمایتهای بنیاد امور بیماریهای خاص تحقیق به عمل آورید.
آنچه مبتلایان به بیماری als میتوانند انجام بدهند، تا حد زیادی به شرایط اقتصادیشان بستگی دارد، اما گروههای حمایتی هم میتوانند آنها را یاری کنند تا با استفاده از کمکهای ابزاری و عملی، با چالشهای مالی و عاطفی بیماری als روبرو شوند.
بخشی از مغز به نام مخچه مسئولیت هماهنگی حرکات بدن را برعهده دارد. به این صورت که مغز دستور حرکت را به بخشی از بدن صادر میکند، سپس انتقال سیگنالهای الکتریکی از طریق نخاع به اعصاب محیطی صورت میگیرد و نهایتاً عضلهای تحریک و منقبض شده و باعث حرکت آن عضو میشود.
اعصاب حسی در هر بخش از بدن، مسئولیت جمعآوری اطلاعات مربوط به پروپریوسپشن (
proprioception، احساس وضعیت و حرکت بدن و اندامها، بدون اینکه از حس بینایی استفاده کند) را از محیط برعهده دارد، یعنی وضعیت زمانی و مکانی بدن را نشان میدهد. بازگشت این سیگنالها ازمسیری متفاوت اما از راه همان اعصاب محیطی در نخاع صورت میگیرد. مخچه مسئولیت دریافت این اطلاعات، اطلاعات تعادلی بهدستآمده از سیستم وستیبولار گوش داخلی و اطلاعات بینایی که از چشمها به دست آمده را برعهده دارد. تا باعث نرم و روانتر شدن حرکت هدفمند فرد شود. آتاکسی در واقع از عدم کار کردن یک یا چند مورد از اجزای ذکرشده در این مسیر ناشی میشود.
ناهنجاری و آسیب به مخچه باعث ایجاد آتاکسی مخچهای (Cerebellar ataxia) میشود. وقتی ستونهای پشتی نخاع درست عمل نکنند آتاکسی حسی (Sensory ataxia) رخ میدهد. مسئولیت انتقال اطلاعات پروپریوسپشن از بدن به مغز برعهدهی ستونهای پشتی نخاع است. آسیب دیدن بخشهایی از مغز که وظیفهی تفسیر اطلاعات را دارند نیز ممکن است به آتاکسی حسی منجر شود. آتاکسی وستیبولار (Vestibular ataxia) باعث درست کار نکردن مجراهای وستیبولار شده و این قضیه به از دست دادن تعادل منجر میشود.
۱ـ جنسیت
آتاکسی ژنتیکی گاهی به جنسیت وابسته است، یعنی نقص ژنتیکی روی کروموزمهای جنسی X یا Y قرار دارد و می تواند اتوزومال باشد، یعنی در یکی از ۲۳ جفت کروموزوم دیگر ناهنجاری وجود دارد.
آتاکسی تلانژکتازی(ataxia telangiectasia) اتوزومال مغلوب(autosomal recessive) و آتاکسی اپیزودیک(episodic) و آتاکسی اسپینوسروبولار (spinocerebellar) نمونههایی از آتاکسی اتوزومال غالب (autosomal dominant ataxia) هستند.
۲ـ آسیب ساختاری به مغز
هر گونه جراحت و آسیبی که باعث کاهش روند خونرسانی به بافت مغزی شامل مخچه شده یا به آن حمله کند، میتواند به آسیب ساختاری مغز منجر شود. از جمله این آسیبها میتوان، خونریزی مغزی و تروما، تومور یا
سکته مغزی، و اسکلروز چندگانه یا ام اس(multiple sclerosis) را نام برد.
۳ـ ژنتیک
گاهی آتاکسی براثر نقص ژنتیکی ایجاد شده و ارثی است. دلیل آن برخی مواقع میتواند آسیب ساختاری به نخاع یا مخچه باشد.
۴ـ بیماری سلیاک
بیماری سلیاک که معمولاً نوعی اختلاف گوارشی محسوب میشود، بیماریای است با واسطهی سیستم ایمنی (immune-mediated illness) . در این بیماری، بدن توانایی هضم
گلوتن را ندارد، ولی قادر است بر اندامهای فراوان دیگری در بدن تأثیر داشته باشد. آتاکسی مربوط به گلوتن گاهی یکی از دلایل آتاکسی ایدیوپاتیک پراکنده (sporadic idiopathic ataxia) است.
۵ـ بیماری ویلسون
بیماری ویلسون که بر توانایی بدن در متابولیسم مس اثر میگذارد، بیماری اتوزوم مغلوب میباشد که میتواند به آتاکسی منجر شود. این بیماری نمونهای است که نشان میدهد تا چه حد دستهبندی آتاکسی دشوار است. زیرا آتاکسی هم دارای دلایل ساختاری است وهم ژنتیکی.
نکته: گاهی تشخیص دلیل بیماری آتاکسی ممکن نیست. این نوع آتاکسی را در دستهی آتاکسی ایدیوپاتیک (idiopathic ataxia) قرار میدهند.
۶ـ مواد شیمیایی و مسمومیتها
از جمله عواملی که توانایی اثرگذاری روی عملکرد بدن و مغز را دارند میتوان اختلال هورمونی، موادشیمیایی، مسمومیتها، سوء تغذیه و الکترولیت را نام برد. در این اثرات امکان برگشتناپذیری وجود دارد. الکل هم مسمومیت شایعی است که میتواند منجر به آتاکسی شود. سایر علتها شامل داروهایی که برای درمان اختلالات تشنج (seizure disorders) استفاده میشوند و بسیاری از داروهای تجویزی دارای لیتیوم، داروهای نئشهکننده (Recreational drugs) ، داروهایی که حالت خوشی کاذب ایجاد میکنند و باعث احساس نکردن خستگی و تنشهای روحی میشوند مانند ماریجوانا (PCP) ، کتامین (ketamine) و … میتوانند باعث ایجاد آتاکسی شوند. مسمومیت غذایی با جیوه هم گاهی به آتاکسی منجر میشود. همچنین کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین B12 نیز میتوانند باعث بروز آتاکسی شوند.
بسته به اینکه کدام بخش مغز یا بدن تحتتأثیر قرار گرفته، نشانههای آتاکسی با هم تفاوت دارند. معمولا ویژگی مشترک تمام نشانههای آتاکسی، عدم وجود هماهنگی است.
نشانههای آتاکسی عبارتاند از:
بررسی سابقهی پزشکی فرد و معاینهی جسمی برای تشخیص بالینی فرایند بیماریِ ناشی از آتاکسی ضرورت دارد. پزشک می تواند سؤالاتی از بیمار بپرسد، مانند این که آیا او درمعرض سموم و مواد شیمیایی قرار گرفته یا نه. کاوش در سابقهی خانوادگی فرد از جمله موارد بررسی سابقهی پزشکی است. و طی آن پزشک درمورد اقوام و بستگانی که مبتلا به مشکلات عصبی هستند، سؤالاتی میپرسد. آزمایش عصبی به منظور جستوجوی تغییرات در حسهای فرد و ضعف عضلانی صورت میگیرد.
از تستهای آزمایشگاهی نظیر آزمایش ادرار، پونکسیون کمری و خون، برای بررسی وجود اختلالات شیمیایی و الکترولیت و پیدا کردن داروهای سمی و سایر سموم به کار برده میشوند. گاهی نیز برای تشخیص آتاکسی به MRI یا سیتیاسکن مغز و نخاع نیاز داریم. اگر درمورد نوروپاتی محیطی (peripheral neuropathy) (اعصاب بیرون مغز و نخاع) نگرانیهایی وجود داشته باشد، بررسیهای هدایت عصبی (Nerve conduction studies) میتواند مفید باشد. آزمایش ژنتیکی برای بررسی احتمال وجود علت خانوادگی یا ژنتیکی، استفاده میشود.
تشخیص قطعی دلیل اصلی آتاکسی دشوار است و اغلب زمانبر. زیرا دلایل فراوانی برای آن وجود دارد. به منظور تشخیص علت قطعی و دلیل اساسی آتاکسی امکان دارد که متخصص مراقبتهای بهداشتی اولیه، از
متخصص مغز و اعصاب یا متخصص داخلی، کمک و مشاوره بگیرد.
درمان آتاکسی بستگی به علت اصلی و ریشهای ایجادکنندهی آن دارد. اگر تشخیص داده شود شود که آتاکسی برگشتناپذیر است، درمانهای فیزیکی مبنای اصلی مراقبتهای پزشکی میشوند و روی تحرک، ایمنی، بالا بردن کیفیت زندگی و به حداکثر رساندن عملکرد بدن تمرکز میشود.
از آنجایی که آتاکسی نشانهی بیماری یا عارضهای اساسی است، پیشآگهی آن بستگی به واکنش بدن به درمان آن علت اصلی دارد. برای مثال، بعضی از دلایل ایجادکنندهی آتاکسی مانند نامتعادلی الکترولیتی، قرار گرفتن درمعرض بعضی مواد شیمیایی، برگشتپذیر هستند و پیشآگهی می تواند راهگشا باشد، ولی علتهای دیگری نیز وجود دارند مانند آسیبهای ناشی از مصرف الکل و دلایل ژنتیکی که برگشتناپذیرند، پیشآگهی در آنها در حد متوسط تا ضعیف میباشد.
ازآنجاکه آتاکسی نشانهی بیماریای اساسی و ریشهای است، وما قابل پیشگیری نیست. ولی پرهیز از علل خارجی آتاکسی (مواد شیمیایی و سموم محیطی) میتواند به جلوگیری از ابتلای افراد به آتاکسی کمک کند. درحال حاضر، علل ژنتیکی آتاکسی پیشگیری نمیشوند.
فلج بل نوعی بیماری میباشد که به طور ناگهانی و موقت باعث فلج شدن عضلات یک طرف صورت میشود. و در پی آن انجام حرکاتی مثل تکان دادن بینی، پلک یا دهان برای فرد دشوار میشود. فلج بل به آویزان شدن یا سفت بهنظر رسیدن یک طرف صورت که دچار شده منجر میشود.
وقتی یکی از اعصاب صورت درست کار نمی کند، این فلج اتفاق می افتد و بیشتر اوقات یک ویروس مسبب این اختلال است. عصب صورت، در حین درست کار کردن، پیغامهایی را دریافت میکند که از مغز به صورت فرستاده شده. این پیغام ها ممکن است حامل محتواهایی مانند لبخند زدن، بستن پلک یا اخم کردن باشند یا به غدد بزاقی فرمان تف کردن بدهند. ولی با التهاب و تحت فشار قرار گرفتن این عصب، یعنی زمان رخ دادن فلج بل، ارسال این پیغام ها به درستی انجام نمیشود. در نتیجه عضلات یک طرف صورت به طور موقت ضعیف یا فلج میشود.
فلج عصب زوج هفتم مغزی یا عصب صورتی، مسبب فلج بل (Bell’s palsy) میباشد. فلج شدن عضلات صورت در این حالت به صورت ناگهانی و به طور موقت اتفاق میافتد. اغلب تنها یک طرف صورت گرفتار میشود. درگیری عصب صورتی اغلب به تنهائی یک بیماری نمیتواند باشد، بلکه علامتی است از یک بیماری دیگر مانند آسیب، عفونت و یا تومور عصب صورتی.
فلج عصب فاسیال، خودبهخود و بدون بروز نشانهای از دیگر بیماری ها، فلج ایدیوپاتیک بل مینامند. اگرچه چیزی که بیشتر دیده شده این است که فلج بل مکانیسمی ایمنی التهابی ویروسی دارد. این بیماری در هر گروه سنی امکان دارد اتفاق بیفتد. ولی در 40-20 سالگی بیشتر شایع است. در یک جمعیت صدهزار نفری سالانه 20-10 مورد از آن تفاق میافتد.
علت فلج صورت بل معلوم نشده، اما بیشتر اوقات دلیلش عملکرد
ویروس هرپس است که عامل اصلی ابتلا به سرما خوردگی می باشد. در بیشترموارد ابتلا به فلج یکطرفه صورت، عصبی که عضلات یک طرف صورت را کنترل میکند، به خاطر التهاب ایجاد شده دچار آسیب میشود.
به علاوه خیلی از عوامل بیماریزا می توانند باعث ضعیف یا فلج شدن شوند. اگر هیچ دلیل مشخصی برای فلج ناگهانی صورت در بیمار مشاهده نشود، در اصطلاح تخصصی فرد به فلج بل مبتلا شده.
فلج کامل یک طرف صورت، باعث میشود ظاهر فرد بیتفاوت و بیروح به نظر برسد، زیرا در طرف درگیر، عضلات ناحیه پیشانی تا زیر دهان بیحرکت میشوند. ممکن است گوشه دهان فرد، دچار افتادگی شده و نگه داشتن آب دهان در طرف درگیر به سختی انجام شود. حرکت دادن عضلات سمت درگیر باعث مضحک شدن چهرهی فرد مبتلا میشود.
چشم طرف درگیر امکان دارد بهطور کامل یا به هیچوجه بسته نشود و بنابراین امکان دارد اشک از آن چشم نشت کند. برخی از افراد از درد ناحیه فک، پشت گوش یا یک طرف صورت شاکی هستند. احساس کشیدگی یا انقباض در طرف درگیر طبیعی است و امکان دارد فرد به تغییراتی در حس چشایی و ترشح بزاق، افزایش حساسیت به سر و صدا یا اشکال در حرف زدن یا بلع غذا دچار میشود. فلج بل در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد، اما در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی بیشتر دیده شده. این بیماری گاهی اوقات میتواند به عفونتی در گوش میانی ارتباط داشته باشد.
سردرد
در موارد نادر، فلج ب قادر است اعصاب دو سمت صورت فرد را درگیر کند.
در صورت بروز هر نوع فلج مراجعه به
متخصص ضروری است. زیرا امکان دارد سکته مغزی اتفاق افتاده باشد. فلج بل به علت سکته مغزی اتفاق نمیافتد اما دارای علائم مشابه است. در صورت بروز ضعف یا افتادگی صورت باید به متخصص مراجعه شود تا علت زمینهای و شدت بیماری مشخص شود.
هیچ نوع آزمایش اختصاصی برای تشخیص فلج ب موجود نیست. پزشک به صورت فرد نگاه کرده و از او می خواهد که با بستن چشمها، بالا بردن ابرو، نشان دادن دندانها و اخم، عضلات صورت خود را حرکت دهد. سایر بیماری ها مانند
سکته مغزی، بیماری لایم، عفونت ها و تومورها نیز می توانند منجر به ضعف عضلات صورت شده و علائم فلج ب را داشته باشند. اگر علت علائم فردتشخیص داده نشود، پزشک ممکن است سایر آزمایشات را توصیه کند، مانند:
فلج بل یا فلج عصب صورت، مشکلی عمومی میباشد که اعصاب و عضلات صورت را درگیر کرده و به افتادگی یا فلج نیمی از صورت منجر میشود. افراد در هر سن و با هر جنسیتی امکان ابتلا به این بیماری را دارند. نشانههای این بیماری به دنبال وارد شدن آسیب به عصب صورت (عصب هفتم جمجمه) شروع شده و عضلات صورت را تحریک میکند.
این عصب عضلات نزدیک چشم، عضلات بالا برنده ابرو و عضلاتی که عامل لبخند زدن میباشند و نیز عضلاتی که باز و بسته شدن دهان بیمار را ممکن میکنند، را کنترل میکند. عصب صورت همچنین مسئول انتقال احساس از قسمت جلوی زبان، کنترل غدههای عرق صورت و مجراهای اشک چشم میباشد.
دلیل آسیب دیدن عصب صورت معمولاً ناشناخته است، اما این مشکل امکان دارد به خاطر یک عفونت ویروسی، آسیب های ادواری، مشکلات گردش خون به وجود بیاید و تمام این مشکلات می تواند باعث ایجاد التهاب در اطراف عصب شود. فلج بل یا فلج صورت اغلب بهطور کامل قابل درمان است. فرآیند بهبود ممکن است سریع باشد یا چندین ماه به طول بیانجامد. استفاده از روشهای فیزیوتراپی و کسب آموزشهای لازم، در سریع تر شدن دوره ریکاوری بیمار راهگشا است.
فلج بل در بیشتر موارد با یا بدون دارو به طور کامل قابل درمان است. برای درمان این بیماری هیچ دلیلی وجود ندارد، اما پزشک شما ممکن است به منظور تسریع بهبودی شما داروها یا درمان فیزیکی را تجویز کند. جراحی برای درمان فلج ب بهندرت کاربردی است.
این درمان احتمالاً تنها در صورتی که فلج صورت شدید باشد، صورت میگیرد.
متخصص طب فیزیکی می تواند ماساژ و ورزش عضلات صورت را آموزش داده و از ایجاد انقباض دائمی پیشگیری کند.
در گذشته، جراحی برای رفع فشار وارده به عصب صورت، از راه باز کردن مسیر استخوانی که عصب از آن عبور می کرد، صورت میگرفت.
امروزه، جراحی توصیه نمیشود. آسیب عصب صورت و کاهش دائمی شنوایی از خطرات احتمالی مرتبط با این جراحی میباشند. در موارد نادر، جراحی پلاستیک ممکن است برای اصلاح مشکلات ماندگار عصب صورت ضروری باشد.
بیماری هانتینگتون (Huntington’s Disease) یک بیماری ارثی میباشد که منجر به از کارافتادگی تصاعدی یا از بین رفتن سلولهای عصبی در مغز میشود. هانتینگتون روی تواناییهای عملکردی فرد تأثیر زیادی دارد و اغلب اختلالهای فکری (شناختی)، روانی و حرکتی در پی آن اتفاق میافتد. بیشتر در دهههای چهارم و پنجم زندگی عوارض این بیماری خود را نشان میدهند. اما پیش از این دوره یا بعد از آن هم ممکن است دیده شوند. در این مقاله به بیماری هانتینگتون، نشانهها، دلایل و راههای تشخیص و درمان آن میپردازیم.
به بروز این بیماری پیش از ۲۰ سالگی، بیماری هانتینگتون نوجوان میگویند. بروز بیماری در این سن و سال، معمولاً به مجموعهی عوارض متفاوت و پیشرفت سریعتر آن منجر میشود. برای کنترل عوارض بیماری هانتینگتون داروهایی موجود است، اما جلوی زوال روانی، جسمی و عملکردیِ آن را به هیچ روشی نمیشود گرفت.
بیماری هانتینگتون معمولا باعث اختلالهای شناختی، روانی و حرکتی با طیف گستردهای از عوارض و نشانهها میشود. ظهور اولین نشانهها در میان بیماران مختلف، متفاوت است. بعضی اختلالها، طی دورهی بیماری برجستهتر شده و بر توانایی عملکردیِ فرد بیشتر تأثیرگذار هستند.
بیماری هانتینگتون، منجر به اختلالات حرکتی غیرارادی و ارادی میشود. مانند:
دیستونی)
اختلال در حرکتهای ارادی، احتمالاً بیشتر بر توانایی فرد در انجام فعالیتهای روزانه، کار و ارتباط برقرار کردن و استقلال شخصی تأثیر میگذارد.
اختلالهای شناختی ناشی از بیماری هانتینگتون عبارتاند از:
اختلال تکانه که ممکن است به سرکشی، بدون فکر عمل کردن و بیقیدی جنسی منجر شود.
رایجترین اختلال روانی بیماری هانتینگتون، افسردگی است. این افسردگی، صرفا به خاطر باخبر شدن از ابتلا به بیماری نیست، بلکه احتمالاً بر اثر آسیب به مغز و به دنبال آن، تغییر در عملکرد
مغزی رخ میدهد. عوارض و علائم آن عبارتاند از:
Mania) در این اختلال ممکن است فرد به بیش فعالی، انرژی بهظاهر بالا و رفتارهای تکانهای و خودمهمانگاری دچار شود.
علاوه بر عوارض بالا، کاهش وزن هم در افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون رواج دارد، مخصوصا بعد از پیشرفت بیماری.
شروع و پیشرفت بیماری هانتینگتون در نوجوانان، کمی با بزرگسالان متفاوت است. مشکلاتی که معمولاً در اوایل دورهٔ این بیماری به چشم میآیند عبارتاند از:
اگر تغییراتی در حرکتها، وضعیت هیجانی یا توانایی ذهنی خود مشاهده کردید، به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. شاید بیماریهای دیگری به بروز عوارض و نشانههای بیماری هانتینگتون منجر شده باشند. بنابراین معاینهی کامل باید پیش از هر اقدامی انجام شود.
نقص ارثیِ یک ژن باعث بروز بیماری هانتینگتون میشود. این بیماری اختلال اتوزومال غالب میباشد؛ یعنی اگر فرد تنها یک نسخه از این ژن معیوب را دارا باشد، ابتلا شدن به این بیماری حتمی میشود.
هر فردی به غیر از کروموزمهای جنسی، از هر ژن، دو نسخه را به ارث میبرد، یک ژن از پدر و یک ژن از مادر. پدر یا مادری که دارای ژن معیوب باشند، ممکن است نسخهی معیوب یا نسخهی سالم آن را به فرزند خود انتقال دهند. یعنی هر بچهای در خانواده، ۵۰ درصد شانس به ارث بردن ژن معیوبی را دارد که به اختلال ژنتیکی منجر میشود.
پس از آغاز بیماری هانتینگتون، تواناییهای عملکردیِ فرد مبتلا کمکم رو به وخامت میروند. نرخ پیشرفت این بیماری و مدت آن، در افراد مختلف متفاوت است. از زمان بروز بیماری تا مرگ، اغلب ۱۰ تا ۳۰ سال به طول میانجامد. بیماری هانتینگتون نوجوان معمولا به مدت ۱۰ سال پس از بروز نشانههای نخستین، منجر به مرگ میشود.
افسردگی بالینی که با بیماری هانتینگتون همراه است، ممکن است ریسک خودکشی را در فرد بالا ببرد. بعضی تحقیقات نشان میدهند که بیشتر ریسک خودکشی، قبل از تشخیص بیماری و در مراحل میانی بیماری اتفاق میافتد، یعنی همان زمانی که فرد مبتلا کمکم استقلالش را از دست میدهد.
فرد مبتلا به بیماری هانتینگتون، در آخر برای مراقبت و تمام فعالیتهای روزمرهی خود، به کمک نیاز خواهد داشت. در مراحل پیشرفتهی بیماری، احتمالاً فرد زمینگیر شده و دیگر قادر به صحبت کردن نیست. اما بهطور کلی حرف دیگران را میفهمد و خانواده و دوستانش را میتواند شناسایی کند.
دلایل رایج مرگ بر اثر بیماری هانتینگتون عبارتاند از:
کسانی که در خانوادهشان سابقهی ابتلا به بیماری هانتینگتون را دارند، معمولا نگران انتقال این بیماری به فرزندشان هستند. تست ژنتیک و سایر گزینههای موجود، برای این افراد راهگشا است.
اگر پدر یا مادر مشکوک، قصد انجام دادن تست ژنتیک را داشته باشد، بهتر است با مشاور ژنتیک م کند. مشاور ژنتیک ریسکهای بالقوهای را که نتیجهٔ مثبت آزمایش به همراه میآورد، با او درمیان میگذارد. زوجهایی که در چنین شرایطی قرار دارند، در ابتدا باید تصمیم بگیرند که آیا قصد بچهدار شدن دارند یا نه.
گزینهی دیگری که برای این زوجها وجود دارد، تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی (Preimplantation Genetic Diagnosis) و لقاح مصنوعی (In Vitro Fertilization) میباشد. در این فرایند، تخمکها از تخمدان گرفته شده و با اسپرم پدر، در آزمایشگاه بارور میشوند. رویانها آزمایش میشوند تا فاقد ژن هانتینگتون باشند، و فقط آنهایی که جواب آزمایششان منفی است در رحم مادر جایگذاری میشوند.
تشخیص زودهنگام بیماری هانتینگتون، به طور عمده براساس پاسخ به پرسشها، بررسی سابقهٔ پزشکی خانوادگی، معاینهٔ جسمی عمومی و معاینههای روانی و عصبی صورت میگیرد.
متخصص سؤالاتی از شما خواهد پرسید و آزمایشهای نسبتا سادهای در مطب به انجام میرساند تا این موارد بررسی شوند:
متخصص همچنین آزمایشهای استانداردی هم برای ارزیابی این موارد انجام میدهد:
برای بررسی چند عامل که ممکن است در تشخیص شما مؤثر باشد هم به عصبشناس معرفی خواهید شد، از جمله:
شاید آزمایشهای تصویربرداری مغزی توسط پزشک برای بررسی عملکرد مغز، تجویز شود. روشهای تصویربرداری عبارتاند از امآرآی (MRI) و سیتی (CT) اسکن، که تصویرهای دقیقی از ساختار مغز ارائه میدهند.
این تصویرها قادر به نشان دادن تغییرات ساختاری در بعضی جاهای مغز هستند که بر اثر بیماری هانتینگتون به وجود آمدهاند؛ البته شاید این تغییرات در اوایل دورهی بیماری خود را نشان ندهند. این آزمایشها را میتوان برای حذف سایر بیماریهای مؤثر بر عوارض ایجادشده هم استفاده کرد.
اگر نشانههای بیماری هانتینگتون به طور واضح دیده شدند، احتمال میرود که تست ژنتیک هم برای یافتن ژن معیوب توسط پزشک تجویز شود.
این آزمایش برای تأیید تشخیص اولیه انجام میشود و اگر سابقهی بیماری هانتینگتون در خانواده وجود نداشته باشد، میتواند بسیار مؤثر باشد، اما این آزمایش اطلاعات بیشتری برای تعیین طرح مناسب درمانی ارائه نمیدهد.
قبل از انجام این آزمایش، فواید و عیوب اطلاع از نتایج آزمایش توسط مشاور ژنتیک برایتان توضیح داده میشود. مشاور ژنتیک میتواند پاسخگوی پرسشهای شما دربارهی الگوی ارثی بیماری هانتینگتون هم باشد .
برای کسی که دارای سابقهی خانوادگی بیماری هانتینگتون است، اما نشانهای از این بیماری در خودش وجود ندارد استفاده از تست ژنتیک راهگشا است، که به آن تست پیشبینیکننده گفته میشود. نتیجهی این آزمایش، فایدهی درمانی ندارد و زمان آغاز بیماری یا نشانههای ابتدایی محتمل را نشان نمیدهد.
شاید بعضیها این آزمایش را به این خاطر انجام میدهند که ندانستن، اضطرابشان را بیشتر میکند. بعضی افراد هم خواهان آن هستند که بعد از این آزمایش، برای بچهدار شدن تصمیم بگیرند.
ایجاد مشکل در استخدام یا بیمهشدن در آینده و اضطرابهای روبرو شدن با یک بیماری خطرناک، از ریسکهایی هستند که این آزمایش روی دوش فرد میگذارد.
هیچ درمانی قادر به تغییر روند بیماری هانتینگتون نمیباشد. اما بعضی داروها میتوانند باعث کاهش عوارض اختلالهای حرکتی و روانی شوند. کارهایی هم هستند که میتوانند به فرد مبتلا در سازگاری با تغییر در تواناییهایش برای مدتی یاری برسانند.
روند دارویی هم در طول زمان و بسته به اهداف کلی درمان عوض میشود. شاید بعضی داروها که برای درمان عوارض بیماری استفاده میشوند هم عوارض جانبی داشته باشند و باعث وخیمتر شدن سایر عوارض بشوند. بنابراین اهداف و طرح درمانی مدام باید در حال بررسی و بهروزرسانی باشند.
داروهایی که برای درمان اختلالهای حرکتی استفاده میشوند عبارتاند از:
تترابنازین (Tetrabenazine): برای از بین بردن حرکتهای ناگهانی یا پرشی غیرارادی (رقصاک) ناشی از بیماری هانتینگتون توصیه شده است. عارضهی جانبی جدی این دارو، ریسک ایجاد یا وخیمتر شدن افسردگی یا سایر بیماریهای روانی است. خواب آلودگی، تهوع و بیحسی هم از سایر عوارض جانبی احتمالی هستند.
دوز بالای آمانتادین قادر است اثرات شناختیِ بیماری هانتینگتون را وخیمتر کند. ممکن است تورم پاها و تغییر رنگ پوست هم از عوارضش باشد. عوارض جانبی لوتیراستام معده درد، تهوع و تغییر خلقوخو میباشد. کلونازپام هم امکان دارد به بدتر شدن عوارض جانبی شناختیِ بیماری هانتینگتون منجر شذه و خوابآلودگی ایجاد کند. ریسک اعتیاد یا سوءمصرف دارو هم پیشبینی میشود.
داروهای درمان اختلالهای روانی، بسته به اختلالها و عوارض آنها، متفاوت هستند. درمانهای احتمالی عبارتاند از:
داروهای ضدروانپریشی :(Antipsychotics) داروهایی مانند ریسپریدو(Risperidone)، کوئتیاپین (Quetiapine) و الانزاپین (Olanzapine) هم شاید از ناراحتی، برانگیختگی و سایر عوارض اختلال در خلقوخو یا روان پریشی جلوگیری کنند. اما این داروها ممکن است خودشان اختلالهای حرکتی متفاوتی را ایجاد کنند.
داروهای ضدافسردگی :(Antidepressants) داروهایی مانند اسسیتالوپرام (Escitalopram) ، سیتالوپرام (Citalopram)، فلوکستین (Fluoxetine) و سرترالین .(Sertraline) این داروها هم ممکن است روی
درمان اختلال وسواس فکری عملی تأثیر بگذارند. عوارض جانبی هم اسهال، تهوع، خوابآلودگی و فشارخون پایین میباشد.
داروهای تثبیتکنندهٔ خلق :(Mood Stabilizers) این داروها، مانند کاربامازپین (Carbamazepine)، والپروات (Valproate) و لاموتریژین (Lamotrigine)، میتوانند از بالا و پایین شدنِ خلقوخو، ناشی از اختلال دوقطبی جلوگیری کنند.
رواندرمان، یا روانشناس، روانپزشک، مددکار اجتماعی بالینی، با گفتوگودرمانی، در مدیریت مشکلات رفتاری، ایجاد راهکارهای مقابلهای، مدیریت انتظارات حین پیشرفت بیماری و آسان کردن ارتباط مؤثر بین اعضای خانواده، میتواند به فرد مبتلا یاری برساند.
در طی بیماری هانتینگتون ممکن است ماهیچههای دهان و گلو که برای ایجاد صدا ضروری هستند، ضعیف شوند. گفتاردرمان قادر است به بهبود توانایی واضح حرف زدن کمک کرده، یا استفاده از ابزارهای ارتباطی را به بیمار یاد دهد، مانند تختهای پُر از تصویر کارها و فعالیتهای روزمره. گفتاردرمانها قادرند مشکلات ماهیچههای مورداستفاده برای خوردن و قورت دادن را هم برطرف نمایند.
فیزیوتراپ با آموزش تمرینهای مناسب و ایمنی میتواند باعث افزایش انعطافپذیری، قوت، توازن و هماهنگی بدن بیمار شود. این تمرینها قادرند به حفظ تحرک تا حد لازم یاری رسانده و شاید باعث کاهش ریسک افتادن فرد مبتلا بشوند.
استفاده از تکیهگاه برای بهتر ایستادن و راهنمایی برای حالت مناسب قرارگیری بدن هم میتوانند باعث کاهش شدت بعضی مشکلات حرکتی بشوند.
وقتی بیمار مجبور به استفاده از واکر یا صندلی چرخدار شد، فیزیوتراپ میتواند استفادهی درست از این ابزار و حالت قرارگیری را آموزش دهد. تمرینهای قبلی هم برای سازگاری با سطح تحرک جدید عوض میشوند.
کاردرمان میتواند با ابزارهای کمکی که باعث بهبود تواناییهای عملکردی میشوند، به فرد مبتلا، اعضای خانواده و پرستارهای او یاری برساند. این راهکارها عبارتاند از:
مدیریت بیماری هانتینگتون بستگی به فرد مبتلا، اعضای خانواده و سایر پرستارهای خانه دارد. همراه با پیشرفت بیماری، فرد مبتلا به پرستارهایش بیشتر وابسته میشود. بعضی از مسائلی که رسیدگی به آنها اامی است و همینطور راهکارهای مناسب برای روبرو شدن با آنها، باید با پیشرفت بیماری تغییر کنند.
افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون اغلب دارای مشکل حفظ وزن مناسب بدن هستند. مشکل در خوردن، نیاز به کالری بیشتر، بهخاطر تقلای جسمی یا مسائل ناشناختهی سوختوسازی، امکان دارد از دلایل این مشکل باشند. برای تغذیهی مناسب، شاید بیمار به بیش از سه وعده غذایی در روز یا استفاده از مکملهای غذایی احتیاج داشته باشد.
مشکل با جویدن، قورت دادن و مهارتهای حرکتی ظریف، میتوانند باعث کاهش مقدار غذای مصرفی شده و خطر خفگی را بیشتر کنند. میتوان با حذف حواس پرتی ها هنگام خوردن غذا و انتخاب غذاهایی که خوردنشان راحتتر است، مشکلات را کم کرد. ظرفهایی که برای افرادی با مهارتهای حرکت ظریف محدود طراحی شدهاند و لیوانهایی که نی دارند، کاربردی هستند.
خانواده و پرستارها میتوانند محیطی خالی از عوامل استرسزا برای فرد مبتلا ایجاد کنند و مدیریت چالشهای شناختی و رفتاری را هم به عهده بگیرند. این راهکارها عبارتاند از:
با درمان بوتاکس، از انقباضهای عضلانی محرک میگرن نیز میتوان جلوگیری کرد. بوتاکس، سم بوتولینوم رقیق شده است که از آزاد شدن مواد شیمیایی در سلولهای عضلانی جلوگیری کرده و مانع انتقال پیام انقباض به فیبرهای عضلانی میشود، در نتیجه میگرن را درمان میکند. درمان میگرن با بوتاکس، وقتی شروع شد که بیماران برای درمان عارضههای دیگر به آن رو میآوردند و همزمان بهبود علائم میگرن در آنها مشاهده میشد. در نتیجه پژوهشهای گوناگون در زمینه درمان میگرن با بوتاکس صورت گرفت. بعد از سالها گردآوری دادههای بالینی و پژوهش، استفاده از بوتاکس در سال 2010 توسط سازمان غذا و دارو FDA برای درمان میگرن مزمن مورد تأیید قرار گرفت.
برای درمان میگرن، تزریق بوتاکس باید توسط
متخصص مغز و اعصاب هر سه ماه یکبار در محل هر یک از محرکهای عصبی انجام شود تا باعث شل شدن عضلههای پیرامونی شده، عصب فشرده نشود و حمله میگرن صورت نگیرد. از آنجایی که بوتاکس دارویی قوی است، صرفاً در صورتی پیشنهاد میشود که درمانهای پیشگیرانه دیگر موفقیتآمیز نباشند. این درمان فقط برای آن دسته از بیماران تجویز میشود که یا در ماه حداقل 14 بار به سردرد دچار میشوند یا درمانهای دیگر برایشان راهگشا نبوده.
در سالهای میانی دهه 1990، پزشکان متوجه شدند که درد میگرن مزمن در بیمارانی که برای درمان عارضههای دیگر بوتاکس دریافت کرده بودند بهبود یافته. در نتیجه پژوهشی دو مرحلهای آغاز شد که طی آن درمان بیمارانی که به طور متوسط 20 روز در ماه دچار سردرد میگرنی بودند تحت نظر قرار گرفتند. هر 12 هفته یک بار و به مدت 56 هفته، تزریق بوتاکس بر روی این گروه از بیماران ادامه پیدا کرد. در پایان سردرد 70 درصد از بیماران به نصف کاهش پیدا کرده بود. در اکتبر سال 2010، استفاده از بوتاکس برای درمان میگرن مزمن و درد پشت سر توسط FDA تایید شد. در طی این سالها بیش از صدهزار بیمار با این درمان از شر میگرن رهایی یافتهاند.
بوتاکس یا سم بوتولینوم نوع A، از آزاد شدن انتقال دهندهای عصبی به نام استیل کولین جلوگیری کرده و در نتیجه موجب اختلال در عملکرد معمول نقطه اتصال عصبی ـ عضلانی میشود. از نظر پژوهشگران، بوتاکس با انسداد ترشح استیل کولین مانع عملکرد گذرگاههای درد میشود. پژوهشهای بیشتری نیز در زمینهی یافتن ساز و کار دقیق سودمند بودن بوتاکس برای تسکین درد میگرن مزمن در حال انجام میباشد.
چنانچه روشهای درمانی مختلف موجب تسکین میگرن نشود، درمان با بوتاکس توسط پزشک پیشنهاد میشود. پزشک در ابتدا سابقه پزشکی و علائم بیمار، از جمله داروهای مصرفی فعلی و درمانهای پیشین با بوتاکس را بررسی کرده و سپس در صورت وم دستور اولتراسوند برای تعیین بهترین نقطه تزریق را میدهد.
برای کسب نتیجه بهتر در درمان سردرد بعد از تزریق بوتاکس، بر اساس معیارهایی بیمارانی که این درمان برایشان مفید است توسط متخصص مغز و اعصاب به طور صحیح انتخاب میشوند.
نکته دیگر تزریق بوتاکس در محلهای مناسب و طبق پروتکل FDA در 31 نقطه از عضلات سر و گردن شامل 7 نقطه در عضله فرونتال (پیشانی)، 4 نقطه در
عضلات تمپورال (گیجگاهی) هر طرف، 3 نقطه در عضلات اکسی پیتال (پس سری) هر طرف، دو نقطه در عضلات پاراوتبرای گردن هر طرف و 3 نقطه در عضله تراپزیوس (بالای شانه) هر طرف تزریق میشود و بنابراین با تزریق زیبایی تفاوت داشته و حتما باید توسط نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب) مجرب به انجام برسد.
بدین ترتیب مقدار مشخصی از آمپول بوتولونیوم توکسین رقیق شده توسط نورولوژیست در عضلات ذکر شده تزریق میشود. این کار در مطب و به صورت سرپایی و معمولا در عرض 10 تا 15 دقیقه انجام میشود و نیاز به آمادگی خاصی نیست و بعد از تزریق بوتاکس بیمار میتواند فعالیتهای روزمرهی خود را ادامه دهد.
گیجگاه هر دو سمت
پیشانی
بالای شانهها
پشت و دو طرف گردن
پشت سر
درمان با بوتاکس به طور میانگین 32 تزریق را شامل میشود، البته برخی بیماران ترجیح میدهند تزریقهای بیشتر یا کمتری داشته باشند. تزریقها هر 12 هفته یک بار انجام میشود و هر جلسه فقط چند دقیقه به طول میانجامد.
به محض تزریق بوتاکس، تأثیر آن بر
درمان سردرد شروع میشود و پس از نخستین تزریق، ظرف یک هفته نتیجهی کامل آن قابل تشخیص است. در اکثر بیماران، پنج مدت تزریق، طی مدت 15 ماه دریافت میشود. تزریق با سوزنی بسیار ظریف انجام میشود و اکثر بیماران درد آن را مانند درد ناشی از خراشی جزیی یا نیش پشه توصیف کردهاند.
اثر بوتاکس حتی سالها پس از تزریق، کاملاً برگشتپذیر میباشد.
هرچند تزریقبوتاکس برای درمان تمام سردردها راهگشا نیست، میگرن حدود 90 درصد از بیماران بعد از تزریق از قبل خفیفتر شده است. در آزمایشهای بالینی انجام شده، مشاهده شد که بیماران ماهانه 7 تا 9 بار کمتر از قبل دچار سردرد شدهاند.
شاخص تزریق بوتاکس برای درمان میگرن از این جهت مفید است که میزان موثر بودن جراحی در تسکین میگرن را هم تعیین میکند. بوتاکس از تحریک عصبهای مولد درد که بر اثر انقباض عضلانی صورت میگیرد، ممانعت میکند . اگر با تزریق درد آرام شود، جراحی هم برای آزاد کردن دائمی آن عصبها راهگشا خواهد بود. به علاه با تزریق میتوان عصب محرک میگرن را مشخص کرد. به این ترتیب عمل جراحی دقیقتر و مفیدتر پیش میرود.
اگر تابه حال مداخلهی جراحی را برای درمان میگرن مؤثر نمیدانسته اید، چنانچه واکنش مناسبی به بوتاکس نشان میدهید، جراحی روش مؤثری خواهد بود. جراحان از این روش به عنوان آزمایش پیش از تصمیمگیری دربارهی جراحی استفاده می کنند.
عوارض جانبی مانند تغییر رنگ و برآمده شدن پوست و کبودی دارد، البته در کمتر از یک درصد از بیماران چنین واکنشهای منفیای مشاهده میشود. اثرهای جانبی جدیتر به ندرت پیش میآید.
انسفالیت (encephalitis) به معنای التهاب و تورم مغز است. این بیماری از نوعی عفونت ویروسی یا باکتریایی ناشی میشود. به طور کلی انسفالیت خیلی شایع نیست و میتواند افراد مبتلا به ایدز و سرطان، کودکان و در کل افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند را درگیر کند.
انسفالیت مینور امکان دارد با علائم خفیفی خود را نشان دهد و یا اصلاً علائم خاصی نداشته باشد.
علائم خفیف این بیماری که در نوع مینور اتفاق میافتد، موارد زیر را شامل میشود:
سردرد
علائم شدید انسفالیت شامل موارد زیر است:
علائم خفیف این بیماری امکان دارد خیلی به علائم سرماخوردگی شباهت داشته باشد، ولی علائم شدید آن خیلی کم پیش میآید و میتواند تهدید کنندهی زندگی فرد باشد.
انسفالیت توسط راههای مختلف و با انواع مختلفی از میکروارگانیسمها به وجود میآید.
لازم است جهت پیشگیری، خودتان و عزیزانتان را در برابر کنه و پشههایی که امکان دارد حامل ویروسهای متعددی از جمله ویروس انتقالدهندهی انسفالیت باشند، محافظت کنید.
اگر هر کدام از این علائم را در خود مشاهده کردید، لازم است با پزشکتان م داشته باشید تا توسط آزمایش، تشخیص قطعی در مورد بیماریتان صادر شود، به خصوص در مورد کودکان، سالمندان و یا افرادی که مبتلا به ضعف دستگاه ایمنی هستند، این موضوع اهمیت ویژهای دارد.
علل ایجاد انسفالیت اغلب قابل شناسایی نیست، ولی مهمترین عامل بروز این بیماری، عفونت ویروسی میباشد. عوامل دیگر آن می توانند قارچها، باکتریها و انگلها باشند.
برای درمان انسفالیت با علائم خفیف، تنها تقویت سیستم ایمنی افراد کافی میباشد و فرد مبتلا میتواند با کمی استراحت و نوشیدن مایعات فراوان و رژیم غذایی سالم، به سلامتی برگردد.
استفاده از داروهای ضدتورم که متخصص آنها را تجویز کرده ضروری است تا فشار و تورم بر روی استخوان جمجمه که به سردرد شدید منجر میشود، بهبود پیدا کند.
تشنج امکان دارد عارضهای همراه با این بیماری باشد که میشود با مصرف داروهای ضد تشنج آن را درمان کرد.
اگر انسفالیت توسط عفونت ویروسی اتفاق بیفتد، ممکن است درمان آن دشوار باشد و داروهایی که برای انسفالیت باکتریایی تجویز میشوند، تأثیرگذار نباشند.
انسفالیت با علائم شدید امکان دارد بعد از مدت طولانی بهبود پیدا کرده اما معلولیت شناختی را به جای بگذارد. در این صورت بیمار به گفتار درمانی و
کاردرمانی برای احیای گفتار و حرکت نیاز پیدا میکند.
در صورت انجام درمان پزشکی به موقع و سریع، عوارض کمتری پیش روی بیمار خواهد بود. با درمان به موقع، امکان جلوگیری از مرگ هم وجود دارد و از بروز عوارض دائمی میتوان جلوگیری کرد.
اختلالات عصبی شناختی به گروهی از بیماریها میگویند که عملکرد ذهنی را دچار اختلال میکنند. سندرم مغز عالی اصطلاحی است که برای توصیف این شرایط به کار برده میشود. اما اختلالات عصبی شناختی در حال حاضر بیشتر مصطلح است.
اختلالات عصبی شناختی بیشتر برای سالمندان اتفاق میافتد، اما امکان رخ دادنش برای جوانان هم وجود دارد. کاهش عملکرد ذهنی در این بیماری امکان دارد موارد زیر را شامل شود:
بیماریهای عصبی مانند بیماری آایمر یا زوال عقل امکان دارد این نشانهها را به وجود بیاورند.بیماری های نوروژنیک به مرور منجر به از بین رفتن مغز و اعصاب میشوند. این امر باعث میشود که عملکرد مغز و اعصاب به مرور کند شود. آسیب مغزی یا سوء مصرف مواد نیز امکان دارد به اختلالات عصبی شناختی منجر شود. تشخیص عامل اصلی اختلالات عصبی شناختی اغلب بر اساس علائم گزارش شده و نتایج آزمایشهای تشخیصی توسط
متخصص مغز و اعصاب صورت میگیرد. متخصص بر اساس علت و شدت این اختلالات، بهترین روش درمان را تعیین میکند.
این که چه چیزی در انتظار افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی است، بستگی به علت ایجاد بیماری دارد. هنگامی که یک بیماری عصبی شناختی به تخریب اعصاب منجر شود، این وضعیت به مرور زمان وخیمتر خواهد شد. در موارد دیگر، عملکرد ذهنی به طور موقت کاهش یافته و ممکن است افراد مبتلا بعد از طی کردن دورهی درمان به طور کامل بهبود پیدا کنند.
اختلالات شناختی عصبی دارای نشانههای متفاوتی هستند که بستگی به علت آن دارد. نشانههای ناشی از بیماری، ممکن است این موارد باشند:
نشانههای دیگری که در افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی دیده شده عبارتند از:
سردرد، مخصوصاً در افرادی که به آسیب مغزی یا ضربه مغزی دچار شدهاند.
یک بیماری مغز و اعصاب اغلب علت اختلالات عصبی شناختی میباشد. بیماری های نوروژنیک که می توانند منجر به اختلالات عصبی شناختی شوند عبارتند از:
اما در افراد زیر ۶۰ سال، این اختلال معمولا بر اثر آسیب یا عفونت اتفاق میافتد. شرایط غیر تخریبکننده ای که امکان دارد منجر به اختلالات عصبی شناختی شوند شامل موارد زیر هستند:
خطر ابتلا به اختلالات شناختی عصبی، تا حدودی به سبک زندگی و عادتهای شما وابسته است. قرار گرفتن در معرض فات سنگین در محیط کار می تواند به شدت ریسک ابتلا به اختلالات عصبی را بالا ببرد. فات سنگین مانند سرب و جیوه امکان دارد به صورت تدریجی به سیستم عصبی آسیب وارد کنند. این بدان معنی است که قرار گرفتن مکرر در معرض این فات خطر ابتلا به کاهش عملکرد ذهنی را افزایش میدهد.
اختلالات عصبی شناختی از اختلال روانی ناشی نمیشوند. با این حال، بسیاری از نشانههای اختلالات عصبی شناختی، به بیماری های روانی خاص، از جمله اسکیزوفرنی، افسردگی و جنون شباهت دارد. برای اطمینان از تشخیص دقیق، آزمایشهای مختلف تشخیصی توسط پزشک انجام میشود. این آزمایشات می توانند بین نشانههای اختلالات عصبی و اختلال روانی تمایز ایجاد کنند. این آزمایشها اغلب عبارتند از:
الکتروانسفالوگرام (EEG): این آزمایش فعالیت الکتریکی مغز را تخمین می زند. این آزمون می تواند در شناسایی هر گونه مشکل مرتبط با این فعالیتها یاریرسان باشد.
درمان اختلالات عصبی شناختی به علت اصلی ایجاد آن وابسته است. بیمار دارای شرایط خاص ممکن است به استراحت کردن و دارو نیازمند باشد. در مقابل بیماریهای نوروژنیک ممکن است به انواع مختلفی از درمانها نیاز داشته باشند.
چشم انداز دراز مدت افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی، به نوع اختلال عصبی وابسته است. تعیین چشم انداز شفاف برای اختلالات عصبی شناختی مانند دمانس یا آایمر، چالش برانگیز است. این به این دلیل است که هیچ درمانی برای این شرایط موجود نیست و با وجود این بیماریها عملکرد ذهنی به طور مداوم و به مرور زمان رو به وخامت میرود.
با این حال، چشم انداز افراد مبتلا به اختلالات شناختی عصبی به علتهایی مانند سکته مغزی یا عفونت، به طور کلی مثبت میباشد. زیرا این شرایط موقت و قابل درمان هستند. در این موارد، اغلب انتظار میرود که بیمار بعد از درمان به طور کامل بهبود پیدا کرده و به زندگی روزمره و عادی خود ادامه دهد.
مننژیت (Meningitis)، عفونت و التهاب پردهی مغزی میباشد. عفونت مایع اطراف
مغزی و نخاعی منجر به التهاب میشود.
۱ـ مننژیت باکتریایی: فرد مبتلا باید فوراً در بیمارستان بستری شود. چرا که بسیار خطرناک و کشنده است. به محض ورود باکتری وارد خون، دیواره عروق خونی تخریب می شود و خونریزی در پوست و اعضای داخلی اتفاق میافتد.
نشانهها شامل: خستگی، تب، تهوع، لرز سرد، سردی دست ها و پاها، درد شدید مفاصل و عضلات، درد سینه و یا شکم، اسهال، ، تنفس سریع و در مراحل بعدی بثورات پوستی میباشد.
این نوع مننژیت، در کمتر از چند ساعت فرد را خواهد کشت. در موارد غیر کشنده، معلولیت دائمی رخ میدهد که شامل قطع عضو و یا زخم شدید است.
نشانههای مننژیت باکتریایی بعد از 3 تا 7 روز قابل مشاهده هستند.
در نوزادان تازه به دنیا آمده امکان دارد نشانههایی همچون:
سردرد، تب و سفتی گردن وجود نداشته باشد و یا به سختی این نشانهها قابل مشاهده باشند.
علائم این بیماری در نوزادان شامل بیحالی، تحریک پذیری، استفراغ و کاهش اشتها میباشد.
پزشک متخصص با مشاهدهی عکس العمل کودک ابتلا به این بیماری را تشخیص می دهد.
اگر چه نشانههای نخستین مننژیت باکتریایی و ویروسی به هم شباهت دارند، نشانههای بعدی مننژیتباکتریایی نظیر تشنج و اغما بسیار خطرناک هستند.
۲ـ مننژیت ویروسی: خفیف تر است و معمولاً بیشتر از مننژیت باکتریایی اتفاق میافتد. این نوع که از عفونت روده ای ناشی میشود، در اواخر تابستان و اوایل پاییز بسیار شایع است. بچه های کمتر از پنج سال و بزرگسالان زیر 30 سال ریسک ابتلای بیشتری دارند. نشانههای این نوع مننژیت در نوزادان و بزرگسالان با هم متفاوت است.
نشانهها در نوزادان شامل تحریک پذیری، تب، بد غذایی و سخت بیدار شدن میباشد.
نشانهها در بزرگسالان شامل سردرد شدید، تب بالا، سفتی گردن، حساسیت به نور، خواب آلودگی و یا مشکل در بیدار شدن، تهوع و استفراغ و کاهش اشتها میباشد.
علائم این نوع مننژیت معمولا 7 تا 10 روز به طول میانجامد.
۳ـ مننژیت قارچی: علائم این نوعمننژیت بسیار شبیه به انواع دیگر مننژیت می باشد. به هر حال، این علائم به تدریج ظاهر می شوند. علائم مشترک شامل سردرد، تب، تهوع و سفتی گردن می باشد. علائم اختصاصی این نوع مننژیت عبارتند از: عدم دوست داشتن نور، تغییر در وضعیت ذهنی، گیجی، توهم و تغییرات شخصیتی.
این بیماری حدود ده درصد به مرگ ختم میشود. در موارد غیر کشنده افراد به آسیب مغزی، ناشنوایی و یا از دست دادن اندام دچار میشوند.
امکان ابتلا به این بیماری در همهی افراد وجود دارد.
ریسک این بیماری در نوزادان کمتر از یک ماه به علت ضعف سیستم ایمنی، بیشتر میباشد.
افرادی که در تماس با بیمار دچار مننژیت ویروسی قرار گرفته اند، به احتمال زیاد به این عفونت مبتلا میشوند، اما بیماری آنها شبیه عوارض مننژیت نخواهد بود.
تشخیص زود و درمان به موقع مننژیت باکتریایی، از آسیب دائمی عصبی جلوگیری به عمل میآورد.
پزشک برای مننژیت باکتریایی، آنتی بیوتیک تجویز میکند. نوع
آنتی بیوتیک به باکتریای که باعث عفونت شده است، بستگی دارد.
بیماران مبتلا به مننژیت ویروسی، بعد از 7 تا 10 روز بهبود پیدا میکنند.
برای بیماران مبتلا به مننژیت قارچی، داروهای ضد قارچ با دوز بالا تجویز میشود.
افراد با سیستم ایمنی ضعیف، مانند: بیماران ایدزی، سرطانی و یا دیابتی، اغلب به درمان طولانی تری نیازمندند.
دیگر داروها و مایعات داخل وریدی برای درمان نشانههایی همچون ورم مغز، شوک و تشنج تجویز میشوند.
در برخی موارد بر اساس شدت بیماری و نیاز به داروها، بستری در بیمارستان برای بیمار ضروری است.
تجمع مایع بین جمجمه و مغز
آسیب های مغزی
هیدروسفالی
کاهش شنوایی
تشنج
واکسن ژوگه پنوموکوک : در حال حاضر در دوران کودکی به ایمنسازی کمک میکند و در پیشگیری از مننژیت پنوموکوکی تأثیر دارد.
تمام دانشجویان سال اول که در خوابگاه زندگی می کنند و واکسینه نیستند.
کودکان دارای دو سال و بیشتر که طحال ندارند و یا سیستم ایمنی ضعیفی دارند.
افرادی که به کشورهایی که در آنها، مننژیت مننگوکوک شایع است، سفر میکنند.
نوجوانان در سنین 11 تا 12 سال و نوجوانان در سن 15 سال که هنوز واکسینه نشدهاند.
انسفالوپاتی یک اصطلاح عمومی میباشد که برای توصیف بیماریهایی به کار برده میشود که عملکرد یا ساختار مغز فرد را تحت تأثیر قرار میدهند. آنسفالوپاتی انواع گوناگونی دارد که ممکن است دائمی باشند و یا موقتی. برخی از انواع آن مادرزادی و از بدو تولد با فرد همراه هستند و هرگز تغییری نخواهند کرد. در حالی که برخی پس از تولد به وجود آمده و امکان دارد روز به روز وخیمتر شوند.
در ادامهی این مقاله شما را با دلایل، علائم، روشهای تشخیص و درمان انسفالوپاتی آشنا میکنیم.
در زیر به برخی از انواع مهم آنسفالوپاتی میپردازیم.
آنسفالوپاتی مزمن ترومایتی: بر اثر ضربه و یا آسیب به مغز اتفاق میافتد.
آنسفالوپاتی گلیسین: یک بیماری ژنتیکی میباشد که بالا بودن سطح گلیسین (اسید آمینه) در مغز به صورت غیر طبیعی مشخصهی اصلی آن است.
آنسفالوپاتی هشیموتو: بسیار نادر است و از بیماریهای خود ایمنیای ناشی میشود که در آن بدن به غده تیروئید حمله میکند.
مغزی دائمی یا اختلال عملکرد ناشی میشود. فقدان اکسیژن در مغز، مانند زمانی که جنین در رحم مادر در معرض الکل قرار گیرد. این مثال تنها یکی از دلایل متعدد ایجاد این نوع انسفالوپاتی میباشد.
نشانههای این بیماری به علت و شدت بیماری بستگی دارد. اما عموم نشانههای این بیماری عبارتند از:
۱ـ تغییرات ذهنی
در جریان این بیماری، امکان دارد فرد دچار مشکل تمرکزی یا از دست دادن حافظه شود. همچنین ممکن است در به کار گیری مهارت های حل مسئله ناتوان شود.
معمولا افراد دیگر سریعتر از خود فرد بیمار از وجود این مشکلات آگاه میشوند. داشتن شخصیت در حال تغییر یکی از این نشانههای این بیماری میباشد. به عنوان مثال، امکان دارد فرد بیشتر از قبل آرام شده یا دچار تشنج فکری بشود. به هر حال تغییرات ایجاد شده کاملا حس میشوند.
۲ـ تغییرات عصبی
نشانههای عصبی ممکن عبارتند از:
اگر علائم انسفالوپاتی را در خود مشاهده میکنید، باید هرچه زودتر به
پزشک مراجعه کنید. اگر در حال حاضر درمانی را برای بیماریهای مغز دریافت میکنید، آگاهی از علائم زیر ضروری است و آنها را خیلی زود باید به پزشک اطلاع دهید:
این نشانهها می توانند نشانههایی از فوریت پزشکی باشند و به این معنی هستند که بیماری شما رو به وخامت است.
برای تشخیص انسفالوپاتی، دکتر سوالاتی در مورد سابقهی پزشکی و نشانههای بیمار مطرح کرده و همچنین معاینهی پزشکی هم برای بررسی علائم عصبی و روانی انجام خواهد شد.
اگر پزشک به وجود بیماری مغزی در بیمار شک داشته باشد، ممکن است انجام آزمایشاتی را برای تعیین دلایل و شدت بیماری به انجام برساند. این تست ها معمولاً شامل موارد زیر هستند:
الکتروانسفالوگرام EEG)) برای اندازه گیری فعالیت الکتریکی در مغز بیمار
درمان آنسفالوپاتی بسته به علت ایجاد کنندهی آن فرق میکند. برای درمان این اختلال امکان دارد از داروها برای کم کردن نشانهها و یا جراحی برای درمان علت زمینهای استفاده شود. پزشک همچنین گاهی مکملهای غذایی را برای کاهش شانس آسیب مغزی تجویز میکند. البته گاهی نیز رژیم غذایی مخصوصی برای درمان علل زمینهای پیشنهاد میشود. در بعضی موارد از بیماری، مانند زمانی که مغز اکسیژن کافی را دریافت نمیکند، امکان به کما رفتن بیمار وجود دارد. در موارد شدید مانند این حالت، معمولا درمانهای حمایتی برای افرایش شانس زنده ماندن بیمار توسط پزشک تجویز میشود.
برخی از انواع آنسفالوپاتی مانند انواع ارثی آن قابل پیشگیری نمیباشند. با این حال، برخی از انواع این بیماری قابل پیشگیری هستند. به طور کلی، انتخاب سبک زندگی سالم می تواند به کاهش عوامل خطر برای ابتلا به بیماریهای مغزی کمک کند. تغییرات زیر می تواند در کاهش بسیاری از علل و عوامل خطر آنسفالوپاتی یاریرسان باشد:
چشم انداز بلند مدت بیمار به علت و شدت انسفالوپاتی وابسته است. اگر شدت این بیماری زیاد باشد، همهی انواع آن میتوانند کشنده باشند. اما حتی در موارد خفیف نیز بعضی از انواع این بیماری میتوانند خطرناک باشند. با توجه به گزارش موسسه National Institute of Neurological Disorders and Stroke، انسفالوپاتی اسفنجی شکل در طی سه ماه تا چند سال پس از زمان شروع بیماری فرد را از پا درمیآورد.
درمان علت بیماری مغزی، ممکن است به بهبود نشانهها کمک کند یا به واسطهی آنها بیمار درمان شود. بسته به نوع آنسفالوپاتی، امکان دارد بیمار آسیب همیشگی در مغز را تجربه کند.
نورو به معنای نورون (عصب) و پاتی به معنای (آسیب) میباشد. وقتی به دلایلی رشتههای عصبی بدن دچار آسیب میشوند، این بیماری بروز می کند و در پی آن مشکلاتی برای فرد مبتلا بهوجود میآید. این مشکلات گاهی قادرند فرد مبتلا را از عرصهی اجتماعی دور سازند.
تظاهرات بالینی بیماری، در افراد مختلف فرق دارد و همهی بیماران دارای نشانههای مشابه نیستند، زیرا درگیری عصبی در آنها امکان دارد متغیر باشد. به هر حال بیماری باید معالجه و علائم آن برطرف شود. هرگونه غفلت در این زمینه امکان دارد فرد مبتلا را ناتوان سازد.
نوروپاتی بیماری اعصاب محیطی میباشد. اعصاب محیطی آنهایی هستند که وارد نخاع و
مغز شده (شامل خود مغز و ساقه آن) یا از آنها خارج میشود. به اعصابی که وارد میشود، حسی و آنهایی را که خارج میشود، حرکتی مینامند. هر کدام از اینها اگر به تنهایی یا باهم دچار آسیب شوند، قادرند حس و حرکت بیمار را دچار اختلال کنند.
این بیماری به دلایل گوناگون خود را نشان میدهد که مهمترین آنها بیماریهای متابولیکی میباشد. بیماری دیابت سردستهی این بیماریها است. از بیماریهای دیگر میتوان بیماریهای روماتیسمی، عروقی، کمکاری تیروئید و کمخونیها را نام برد. برخی ویروسها نیز امکان دارد منجر به نوروپاتی شوند.
زونا یکی از این ویروسهای خطرناک میباشد. سندرم گیلنباره هم نوع دیگر آن است. علت این بیماری هنوز به طور کامل قابل تشخیص نیست، ولی بیشتر بعد از ابتلا به آنفلوآنزا و سرماخوردگی بروز میکند.
در بیماری گیلن باره، سیستم ایمنی به اشتباه به اعصاب بدن حمله کرده و اقدام به تخریب آنها میکند. البته مواد شیمیایی مانند بعضی داروهای بیماری سرطان و داروهای شیمیدرمانی، در بروز این بیماری دخالت دارد، اما متأسانه با همهی امکانات و دانش پزشکی هنوز قادر به پاسخ مناسبی برای دلیل برخی بیماریها نیستیم.
علائم بیماری، متفاوت و به درگیری نوع عصب بستگی دارد. اگر درگیری به اعصاب حرکتی رسیده باشد، بیمار دیگر توانایی انجام اعمال حرکتی خود را نخواهد داشت. یعنی قدرت عضلات کاهش پیدا میکند و بیمار در راه رفتن دچار مشکل میشود یا با دست قادر به برداشتن چیزها نیست و حتی گاهی توانایی حرکت دست را ندارد.
اختلال در اعصاب حسی، حس لامسه را کاهش میدهد و بیمار اغلب از مشکلاتی مانند مورمورشدن یا گزگزشدن دست و پا شکایت دارد و گاه بیحسی بهقدری شدید است که متوجه سوختن پا هم نمیشود. این حالت در بیماران دیابتی زیاد مشاهده شده. اختلال در اعصاب اتونوم یا خود مختار مشکلاتی در عملکرد قلب، مثانه و دستگاه گوارشی به وجود میآورد.
هنگام معاینهی بیمار، اندامهای انتهایی ضعیف هستند و بیمار قادر به فشار دادن انگشت ما نیست. در این هنگام تستی انجام میشود که نشاندهنده این است که آیارفلکسهای رتری کاهش یافته یا برطرف شدهاند.
در مواردی که اعصاب حسی درگیر است، تست حسی انجام میشود. با فشار دادن یک سوزن به آرامی روی دست یا پای بیمار، میزان حس او مشاهده میشود. این بیماران واکنشی به تماس جسم نوک تیز از خود نشان نمیدهند.
تشخیص این نوع از گرفتاریها با شرححال گرفتن از بیماران بررسی میشود و تست خاصی برای آن موجود نیست. این بیماران معمولا از اسهال، یبوست، بیاختیاری یا احتباس ادراری، اختلال در بلع، احساس سیری یا از دست دادن اشتها، تعریق غیرعادی و نوسانات فشار خون رنج میبرند. این اختلالات به دلیل گرفتاری اعصاب خودکار یا اتونوم بدن رخ میدهد.
بروز نشانههای نوروپاتی کانونی به شکل ناگهانی است و ممکن است با دوبینی، کاهش دید، کاهش شنوایی یا بیحسی یکطرفه همراه باشد. اگر عصب گرفتار شود به آن مونو نوروپاتی میگویند و اگر دو یا چند اعصاب گرفتار شود، چند نورو پاتی نامیده میشود. در دیابت، بیشتر مواقع درگیری مونو نوروپاتی میباشد و در آن عصب هفت دچار آسیب میشود.
قضاوت در این باره به نوع درگیری و بیماری بستگی دارد. در بیماران دیابتی در صورت کنترل نکردن قند، توانایی کنترل بیماری را نداریم و قطعا بیماری پیشرونده خواهد بود.
در این موارد باید عامل بیماری را کنترل کرد. یعنی در فرد دیابتیک، کنترل قند و تجویز داروهای کمکی ضروری است.
اعصاب ضخیم، از غلافی رویی به نام میلین و رشتهای عصبی به نام آکسون تشکیل شده که زیر میلین قرار گرفته است. امکان دارد که میلین گرفتار شود که خوشبختانه در این موارد قابل برگشت است. اما اگر گرفتاری مربوط به آکسون باشد، امکان دارد برگشتپذیری کمی دیرتر و دشوارتر شدنی شود. اتیولوژی بیماری برای پزشکان بسیار بااهمیت میباشد، زیرا با اصلاح عامل بهوجودآورنده، قادر به درمان بیماری خواهند بود.
درمان آن به علت ایجادکنندهی بیماری مرتبط است. در سندرم
گیلن باره که به دنبال بیماری عفونی بروز میکند، در صورت شدید بودن بیماری میتوان خون را تصفیه یا آنتیبادی تزریق کرد یا از داروهای کمکی دیگر برای کنترل بیماری سود برد. در موارد دیگر مانند بیماریهای کمخونی، روماتیسمی و اسکولایتیز، با درمان مناسب و بهموقع، نشانههای بیمار برطرف میشود و در سندرم تونل کارپل یا تصادفاتی که به قطع عصب منجر شده، جراحی ضروری است.
برخی بیماران از دردهای شدید رنج میبرند. سندرم گیلن باره درد شدیدی به همراه دارد. در دیابتیکها نیز این درد قابل مشاهده است. گاهی جابهجایی دیسک گردن یا کمر نیز به نوروپاتی منجر میشود که در این صورت بیمار دردهای فوقالعاده وحشتناک و غیرقابل تحملی را باید تاب بیاورد. در این موارد هر چه سریعتر باید درمان مناسبی از سوی جراحی یا درمان دارویی مناسب (تجویز مسکن) صورت گیرد.
متخصصان فیزیوتراپی در این مواقع بسیار یاریرسان هستند. فیزیوتراپی برای بیمارانی که دچار سندرم گیلن باره، دیابت یا جابهجایی دیسک هستند، بسیار راهگشا میباشد. فیزیوتراپی به ترمیم عصب کمک میکند و عضلاتی را که به دلیل فعال نبودن به آتروفی دچار شدهاند به حالت عادی و اولیه خود برمیگرداند.
در صورت بروز نشانههایی مانند اختلال در حرکات دست و پا یا بیحسی در نقطهای از بدن ، مراجعه به
متخصص مغز و اعصاب یا نورولوژیست ضروری است. اقدام سریعتر درمانی از وخامت نوروپاتی پیشگیری به عمل میآورد. در ویزیت بیمار نوعی تست به نام ایانجی انجام میشود که در آن سرعت هدایت عصبی سنجیده و عصب درگیر تشخیص داده میشود.
نوروپاتی قابل درمان میباشد. در مواردی که ژنتیک و ارث در بروز بیماری دخیل نیست نیز میتوان بیماری را کنترل کرد یا با آموزشهای لازم، کاری کرد که بیمار به آسیبهای کمتری دچار شود.
این بیماری در افراد دیابتیک بیشتر شایع است و اکثر بیماران نسبت به آن آگاهی ندارند. همهی بیمارانی که به بیحسی در پاهای خود دچار هستند، باید مراقبت کنند. اگر بیمار دیابتی دچار سوختگی یا خراشی در پای خود شود، امکان دارد چاره ای جز قطع عضو نباشد.
بیماری اس ام ای sma مخف (spinal muscular atrophy)، با نامهای بیماری آتروفی عضلانی نخاعی و وردینگ هافمن شناسایی میشود. این بیماری ژنتیکی بوده و به صورت عصبی-نخاعی پیشرونده است. یعنی شدت آن با گذشت زمان افزایش پیدا میکند. این بیماری در دو جنس دختر و پسر بهطور یکسان بروز میکند و به صورت اتوزومی نهفته به وارث منتقل میشود. در این مقاله
علائم بیماری اسامای در نوزادان و معرفی راههای درمان آن بررسی میشود.
نقص و جهش در ژن SMN1 باعث بروز بیماری sma میشود، ژن SMN1 در واقع مسئول ساخت پروتئینی به نام SMN است که در تمامی سلولهای جانداران یوکاریوت موجود است و زندهماندن نورونهای حرکتی مغز به آن وابسته است. میزان اندک این پروتئین در سلولها، به از دست رفتن عملکرد طبیعی در سلولهای عصبی شاخ قدامی نخاع منجر میشود و در پی آن آتروفی عضلات اتفاق میافتد.
sma یکی از انواع بیماریهای نوروماسکولار مانند دیستروفی و اغلب ژنتیکی است و در خانوادههایی که نسبت فامیلی دارند بیشتر رخ میدهد. در پی نقص ژنتیکی، تغییراتی در ساختار ژنتیکی SMN1 ایجاد شده و در آخر یکی از انواع این بیماری اتفاق میافتد. شروع این بیماری امکان دارد در دوران جنینی و یا بزرگسالی باشد که در هر دو حالت به دلیل پیشرونده بودن، با گذشت زمان شدت تأثیر بیماری بر روی افراد افزایش مییابد. سیر این بیماری میتواند به صورت آهسته و یا سریع اتفاق بیفتد. برای جلوگیری از پیشروی سریع این بیماری ضروری است که شخص بیمار تحت نظر متخصص بوده و خدماتی مانند کاردرمانی و فعالیتهایی که باعث کاهش شدت بیماری میشود، ارائه شوند.
بیماری اس ام ای به چهار نوع مختلف دستهبندی میشود که هر یک از انواع بیماری اسامای امکان دارد در سنین جنینی و یا بزرگسالی اتفاق بیفتد. هر کدام از انواع این بیماری دارای نشانهها و شدت خاص خود میباشند. این بیماری به این ترتیب طبقهبندی میشود:
بیماری اس ام ای نوع یک(sma type1) که جزو گروه اول این بیماری میباشد و با نام بیماری هافمن werding Hoffmann از آن یاد میشود، شدیدترین نوع بیماری SMA میباشد. به همین دلیل به آن sma نوع صفر هم گفته میشود، این تیپ در کودکان اتفاق میافتد و قبل از 6 ماهگی یا قبل از 3 ماهگی قابل تشخیص میباشد. کودکان این تیپ از بیماری اسامای قادر به نگه داشتن
سر و گردن خود به صورت عادی نیستند و یا توانایی راه رفتن به صورت چهار دست و پا را مانند کودکان عادی ندارند. هنگامی هم که راه رفتن را شروع میکنند، پاهای آنها دارای قدرت کافی نیست و برای بلند شدن از روی زمین به کمک محتاج هستند.
این کودکان در تغذیه و بلع غذا هم دارای مشکل هستند و توانایی قورت دادن غذا را به صورت عادی ندارند. در این بیماری تمامی عضلات درگیر میشوند. به نحوی که روی حرکات زبان این بیماران نیز اثر گذاشته و هنگام صحبت کردن، زبان کودک حالتی موجی شکل پیدا میکند و در برخی از موارد برجستگیهای ریزی روی آن دیده میشود. قویترین عضله در این گروه از بیماران sma عضله دیافراگم است که کاربرد یک عضلهی تنفسی را دارد.
به دلیل اینکه سینهی این بیماران دارای فرورفتگی است، هنگام تنفس از عضلات شکمی بیشتر استفاده میکنند. که همین قضیه باعث میشود که ریهها به طور مناسب رشد نکند و با گذشت زمان در سرفه کردن نیز دچار مشکل شوند. عدم رشد ریهها و مشکل در سرفه کردن باعث میشود در هنگام خواب شبانه مقداری اکسیژن و دیاکسید کربن در ریهی این بیماران باقی بماند که ممکن است منجر به ایجاد مشکلات تنفسی شده و یک حالت شبه خفگی برای بیمار ایجاد شود.
بیماری اس ام ای تیپ دو(sma type 2) ، معمولا از 15 ماهگی تا دو سالگی خود را نشان میدهد. این کودکان در نشستن دارای مشکل هستند و کمتر پیش میآید که بتوانند بدون نیاز به کمک بتوانند بنشینند، در حالت خوابیده هم توانایی بلند شدن ندارند و نیاز دارند کسی آنها را ساپورت کند. مشکلات بلع در گروه دوم مانند گروه اول مشاهده میشود اما نه در همهی آنها، یعنی ممکن است یک بیمار هیچ مشکلی در بلع نداشته باشد.
گروه دوم بیماران sma نیز به دلیل مشکل در خوردن و بلع غذا امکان دارند دچار
سوءتغذیه شوند. همین موضوع به عدم رشد کافی در آنها منجر میشود. انگشتان آنها در حالت باز، دچار لرزش شده و همچون گروه اول دارای تنفس دیافراگم هستند. این گروه نیز به سختی سرفه میکنند و به دلیل باقی ماندن اکسیژن و دیاکسید کربن در ریههای خود همان احساس شبه خفگی به آنها دست میدهد.
اس ام ای نوع سه (sma type3) نوع سوم این بیماری است که معمولا از سنین کودکی خود را نشان میدهد. تیپ سه بیماری اس ام ای با نامهای sma نوجوانان یا کوگل برگ-ولاندر نیز شناسایی میشود. به دلیل متنوع بودن این نوع، امکان دارد از سنین کودکی یعنی 3 سالگی و یا حتی بزرگسالی اتفاق بیفتد. این بیماران در راه رفتن و ایستادن مشکل چندانی نداشته و توانایی انجام فعالیتهای روزمرهی خود را دارند. اما ممکن است بالا رفتن از پلهها و فعالیتهای مشابه برای آنها مشکل شود. این بیماران به طور طبیعی رشد میکنند و در حین راه رفتن، ممکن است مدام زمین خورده و برای بلند شدن از زمین به کمک احتیاج داشته باشند.
با همه این تعاریف از نوع سوم بیماری اس ام ای، این بیماران ممکن است هیچگاه قادر به راه رفتن نباشند. دراین گروه، پرشهای ریز انگشتان در حالت کشیده و باز قابل مشاهده است ولی برجستگیهای روی زبان کمتر دیده شده. مشکلات تغذیهای و بلع در دوران کودکی در این بیماران چندان مشاهده نشده. بیماران این گروه اکثراً توانایی راه رفتن را در دوران کودکی، نوجوانی و یا حتی بزرگسالی با تاخیر پیدا میکنند که بیشتر در نتیجهی جهشهای رشدی و یا بیماری میباشد.
بیماری اس ام ای تیپ چهار (sma type4) بهطور عمده در سنین بزرگسالی اتفاق میافتد. به عبارت دیگر معمولا از سنین 35 سالگی به بالا نشانههای این مشاهده میشود. البته در برخی از موارد هم دیده شده است که از سنین 18 تا 30 سالگی نیز شروع بیماری اس ام ای تیپ چهارم اتفاق افتاده. این نوع بیماری sma از انواع دیگر کمتر یافت شده و عضلات این بیماران که مسئول بلع و تنفس هستند کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند و بنابراین در این موضوع مشکلات کمتری دارند.
تشخیص بالینی اغلب دشوار است و بنابر توضیحات دادهشده معمولا این بیماری،بسته به نوع آن دارای نشانههای مختلفی میباشد. اگر کودکی با این مشخصات را میشناسید سعی کنید با والدین وی صحبت کنید و مراجعه به پزشک
متخصص را به آنها توصیه کنید. در صورتی که بیماری دارای ضعف در عضلات باشد، اگر در معاینهی صورت گرفته رفلکسهای تاندونهای عمقی شخص موجود نباشند، چک کردن و بررسی آنزیمهای عضلات ضروری میباشد.
همچنین برای تشخیص sma در ابتدا تهیهی نوار عصب و عضله برای بیمار ضروری است. به دلیل عصبی-عضلانی بودن این بیماری، تهیهی نوار عصب و عضله، نمای خاصی از این بیماری را میتواند نشان دهد و به عنوان کمهزینهترین راه برای تشخیص بیماری استفاده میشود. برای تشخیص قطعی بیماری sma آزمایش ژنتیک ضرورت دارد. تا به وسیلهی آن ژنهای sma بررسی شوند. این نوع آزمایش با گرفتن خون بیمار انجام میشود.
به دلیل وراثتی بودن بیماری ضرورت دارد تمام اعضای خانوادهی درجه اول و دوم در هنگام ازدواج و بارداری نیز آزمایش دهند تا نقص ژنی در خانواده بررسی شده و امکان تشخیص بیماری در نوزادی که در نسل بعد متولد میشود امکان پذیر شود و بیماری به نسل بعدی انتقال پیدا نکند.
تشخیص بیماری اس ام ای در دو سطح بررسی و آزمایش میشود:
به دلیل اینکه خطر احتمالی سقط جنین با انجام آزمایش CVS (از هر 100 مورد در 2 مورد) یا امکان افزایش احتمال آنومالی اندامی و چهره و تأثیر روی جنین نیازی به انجام این آزمایش در همه افراد نیست و فقط با وجود شرایط زیر لازم میشود.
ابتدا باید پدر و مادر جنین هر دو آزمایش ژنتیک مربوط به ناقل بودن بیماری را انجام دهند. سپس درصورت تشخیص ناقل بودن والدین با آزمایش، به احتمال 25 درصد، جنین مبتلا به sma خواهد بود و انجام آزمایش CVS با صلاحدید پزشک متخصص به جهت اطمینان از سلامت جنین صورت میگیرد. انجام این آزمایش فقط و فقط در حالتی است که پدر و مادر ناقل بیماری تشخیص داده شوند.
بر اساس آخرین تحقیقات صورت گرفته، تعداد بسیار کمی از مواردی که بعد از انجام آزمایش CVS منجر به
سقط جنین شدهاند، بهطور مستقیم تحت تأثیر این آزمایش بودهاند. این تاثیرات صرفا زمانی اتفاق میافتد که آزمایش قبل از هفتهی دهم بارداری انجام شود. به اعتقاد پزشکان، بهترین زمان این آزمایش، بعد از هفتهی یازدهم بارداری است.
بیماری اس ام ای به دلیل انواع گوناگونی که دارد به طور عمده دارای نشانههای زیر است که همهی این نشانهها در یک بیمار قابل مشاهده نیست، چرا که همانطور که گفته شد، انواع مختلف بیماری sma دارای نشانههای مختلفی هستند. با این حال نشانههای کلی که فقط در یک نوع وجود ندارند عبارتند از:
سستی و شل بودن عضلات و ضعف عضلانی در سنین کودکی یا بزرگسالی
از هنگامی که دلایل ژنتیکی در سال 1995 میلادی شناسایی شد، چندین روش درمانی برای آن پیشنهاد شده که همگی هنوز نیازمند بررسی و مطالعه هستند. تمرکز همهی این روشها، بر افزایش میزان پروتئین SMN در سلولهای عصبیِ حرکتی میباشد که از جمله روشهایی که برای درمان بیماری اس ام ای مورد بررسی قرار گرفته است میتوان موارد زیر را نام برد:
در حال حاضر تنها راه درمان جدید بیماری sma داروی ناسینرسن با نام تجاری اسپینرازا است که توسط شرکت بایوژن ساخته شده و بعد از تایید از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) عرضهی تجاری آن صورت گرفته است. داروی اسپینرازا در دسامبر 2016 توسط سازمان غذا و دارو آمریکا» و در مه 2017 توسط اتحادیهٔ محصولات پزشکی اروپا» به عنوان نخستین داروی درمان بیماری اس ام ای، مورد تایید قرار گرفت و سپس در کشورهای دیگری همچون کانادا(ژوئیه ۲۰۱۷)، ژاپن(ژوئیه ۲۰۱۷)، برزیل(اوت ۲۰۱۷)، سوئیس(سپتامبر ۲۰۱۷) و… نیز مورد پذیرفته شد.
این دارو به صورت آمپولی در کانال نخاعی بیمار تزریق میشود و روند تزریق داروی اسپینرازا به این صورت است که تزریق 4 بار از این دارو با فاصله زمانی دو هفته از هم صورت میگیرد، یعنی تزریق اولیهی داروی اسپینرازا در طی دو ماه با فاصله زمانی چهارده روز از هم انجام میشود.
بعد از به پایان رسیدن دورهی دوماهه، تزریق دارو با فواصل زمانی چهارماهه از هم ادامه خواهد داشت.
که در نهایت طی روند تزریق داروی اسپینرازا بیمار لازم است کاردرمانی شود تا روند تولید ژن smn2 به اندازه کافی افزایش پیدا کند. این دارو در حال حاضر فقط در کشورهایی نظیر ایتالیا، آمریکا، ترکیه و… عرضه شده و هزینهی روند یک دوره درمانی یک ساله آن در حدود 750.000 دلار میباشد.
هیدروسفالی ایجاد شدن مایع در حفره یا بطن مغز میباشد؛ مایع اضافی باعث اندازه بطن را زیاد کرده و به مغز فشار میآورد. مایع مغزی نخاعی معمولاً از راه بطنها جریان پیدا میکند و ستون مغز و ستون فقرات را می سوزاند اما فشار بیش از حد
مایع مغزی نخاعی در ارتباط با هیدروسفالی قادر است به آسیب در بافتهای مغزی منجر شود و به دنبال آن در عملکرد مغز اختلال به وجود میآید.
هیدروسفالی امکان دارد در هر سنی رخ دهد، اما در نوزادان و بزرگسالان 60 سال به بالا بیشتر رایج است.
سردرد
در صورت مشاهدهی علائم زیر در نوزادان و کودکان نوپا باید به پزشک مراجعه کرد:
برای هر گونه علائم یا نشانههای دیگر در هر گروه سنی، مراجعه به پزشک متخصص اامی است؛ از آنجایی که بیش از یک وضعیت امکان دارد مشکلات مربوط به هیدروسفالی را به همراه داشته باشد، تشخیص موقتی و مراقبت مناسب ضروری است.
هیدروسفالی از عدم تعادل بین میزان تولید مایع مغزی نخاعی و میزان جذب آن در جریان خون ناشی میشود. تولید مایع مغزی نخاعی توسط بافتهایی که بطن مغز را پوشش می دهند صورت میگیرد ، بطنها از طریق کانالهایی به هم وصل میشوند و مایع در نهایت به فضاهای اطراف مغز و ستون فقرات انتقال مییابد. و بهطور عمده توسط رگهای خونی در بافتهای نزدیک پایه مغز جذب می شود.
شایع ترین مشکل انسداد جزئی جریان طبیعی مایعات نخاعی، از یک بطن به سمت دیگری یا از بطنها به فضاهای اطراف مغز میباشد. جذب ضعیف شایعتر این است که مکانیسم جذب مایع مغزی نخاعی توسط رگهای خونی، مشکل است. این اغلب به التهاب بافتهای مغز یا آسیب منجر میشود. تولید بیش از حد مایع مغزی نخاعی سبب میشود که سریع تر از آنکه بتوان آن را جذب کرد.
در بسیاری از موارد، دلیل دقیق ابتلا به هیدروسفالی ناشناخته میماند. با این حال، تعدادی از مشکلات توسعه یا پزشکی ممکن است به هیدروسفالی کمک کند یا به آن منجر شود.
هیدروسفالی در هنگام تولد (مادرزادی) یا کمی بعد از تولد امکان دارد به علت یکی از موارد زیر اتفاق بیفتد:
سکته مغزی یا آسیب سر
عوارض طولانی مدت هیدروسفالی به طور گستردهای متفاوت هستند و اغلب پیشبینی آن آسان نیست. اگر هیدروسفالی تا زمان تولد پیشرفت داشته باشد، امکان دارد به اختلالات فیزیولوژیکی، روانی و فیزیکی منجر شود. در موارد کمتر شدید، زمانی که درمان به طور کامل صورت میگیرد، ممکن است عوارض جدی وجود نداشته باشد.
بزرگسالانی که تجربهی کاهش چشمگیر حافظه و یا دیگر مهارتهای تفکر را داشتهاند، معمولاً پس از درمان هیدروسفالی، شاهد بهبودی ضعیف و نشانه های مداوم هستند.
هیدروسفالی یک وضعیت قابل پیشگیری نمیباشد. ولی با این حال، راههایی برای کاهش احتمال خطر بیماری هیدروسفالی موجود است.
از پزشک خود بپرسید که آیا دریافت واکسن مننژیت، که دارای علت مشترک با هیدروسفالی است برای شما یا فرزندتان ضروری است یا نه. همچنین برای کودکان و جوانان که ممکن است مستعد ابتلا به
مننژیت ناشی از یکی از دلایل زیر باشند واکسن مننژیت ضروری است.
یکی از دو روش جراحی برای درمان هیدروسفالی استفاده می شود:
۱ـ شنت:
شایعترین درمان برای هیدروسفالی جراحی یک سیستم زهکشی میباشد که به آن شنت میگویند. این سیستم شامل یک لوله طولانی و انعطافپذیر با یک شیر است که مایع را از مغز در مسیر درست و با سرعت مناسب نگهداری میکند.
یک انتهای لوله معمولاً در یکی از بطنهای مغز قرار گرفته. سپس لوله زیر پوست به بخش دیگری از بدن که در آن جذب مایع مغزی نخاعی بیش از حد صورت میگیرد، مانند شکم هدایت میشود. افرادی که دارای هیدروسفالی هستند معمولا برای بقیه زندگی خود به سیستم شنت نیازمندند و نظارت منظم ضروری است.
۲ـ ونتییکولوستومی سوم آندوسکوپی:
ونتییکولوستومی سوم آندوسکوپی یک روش جراحی میباشد که برای برخی افراد قابل استفاده است. در این روش، جراح شما برای مشاهده مستقیم در مغز از یک دوربین فیلمبرداری کوچک استفاده میکند. وی یک سوراخ در پایین یکی از بطنها یا بین بطنها ایجاد میکند تا بتواند مایع مغزی نخاعی را از جریان مغز بیرون بکشد.
هر دو روش جراحی امکان دارد به عوارض منجر شوند. سیستمهای شنت میتوانند به توقف تخلیه مایع مغزی نخاعی و یا ضعف در تنظیم زهکشی به دلیل خرابیهای مکانیکی، عفونت یا انسداد منجر شوند. عوارض Ventriculostomy شامل عفونت و خونریزی میباشد. هر گونه شکست به توجه سریع، تجدید نظر جراحی و یا سایر مداخلات نیازمند است.
علائم و نشانههای مشکلات عبارتند از:
برخی از افراد مبتلا به هیدروسفالی، به ویژه کودکان، امکان دارد بسته به شدت عوارض طولانی مدت هیدروسفالی به درمان بیشتری نیازمند باشند.
متخصص مغز و اعصاب که در تشخیص و درمان اختلالات عصبی در کودکان تخصص دارد.
آسیب طناب نخاعی(SCI) ، آسیب به نخاع میباشد که قادر است ریشههای عصبی یا راههای فیبر میلیندار منتقل کنندهی سیگنالها به مغز را دچار آسیب کرده و در پی آن، به از دست رفتن عملکرد حرکت یا حس منجر شود. بسته به ردهبندی آسیب و شدت آن ، این نوع از آسیب ضربهای یا تروماتیک ممکن است مادهی خاکستری در بخش مرکزی نخاع را دچار آسیب کرده و به از بین رفتن سگمنتی اینترنورونها و نورونهای حرکتی منجر شود.
دلایل شایع آسیب نخاعی میتواند شامل تروما (صدمات ناشی از گلوله، تصادف رانندگی ، صدمات ناشی از ورزش، سقوط از بلندی و ارتفاع و غیره) و یا بیماریهای مرتبط (اسپینابیفیدا، فلج اطفال یا پولیومیلیت، آتاکسی و غیره) باشد. ممکن است نخاع در اثر ضربه یا بیماری دچار آسیب شود. اغلب فشار وارد شده از مهره ها به آسیب نخاع منجر میشود و در اثر این آسیب، نخاع ورم کرده یا به خونمردگی دچار شود. عفونت و یا بیماری های دیگر نیز امکان دارد همین آسیبها را در پی داشته باشند. صرفاً قطع شدن نخاع منجر به آسیب شدید نمیشود.
هزینهی
درمان بیماران ضایعه نخاعی بسیار بالا است. که به سطح ضایعه وابسته است. بیماران با ضایعهی کمری کمهزینه و بیماران با ضایعهی گردنی پرهزینهتر میباشند و این بیماران بیشتر در ردهی سنی بین سنین ۱۵ تا ۶۰ سال قرار دارند. از عوارض این ضایعات میتوان مشکلات ادراری، مشکلات حسی و حرکتی، ناتوانیهای جنسی، مشکلات تنفسی، زخم های بستر و عفونت ها را نام برد. این ضایعات به دو شکل رخ میدهند؛ یا نخاع قطع میشود یا فاصلهای ایجاد میشود که این فضای خالی بر اثر خونریزی داخل نخاعی پر می شود. شکل دوم شایع تر است و بعد از جمع و جذب خونریزی، حفره ای ایجاد میشود که اجازهی انتقال سیگنالها را به سمت بالا و پایین نمیدهد. سلسله اعصاب مرکزی اساسا قادر به ترمیم نیستند و اگر سلسله اعصاب محیطی به سلسله اعصاب مرکزی در قسمت بالا رسانده شود توانایی ترمیم پیدا میکند.
به دنبال یک آسیب نخاعی ، رسیدن پیام ها از مغز به عضلات دچار مشکل میشود. بنابراین در حرکات ارادی فرد اختلال به وجود میآید.
اثرات آسیب طناب نخاعی به نوع و شدت ضایعه و سطح آسیب بستگی دارد. از نظر شدت ضایعه، تقسیمبندی آسیبهای نخاعی به دو دستهی کامل و ناقص صورت میگیرد. در آسیب کامل، در زیر سطح ضایعه هیچ گونه عملکرد حسی و حرکتی موجود نیست. هر دو طرف بدن به یک اندازه درگیر میشود. فقدان عملکرد حسی و حرکتی پایینتر از سطوح ضایعه مشخصه ضایعهی کامل میباشد. آسیب کامل بیشتر به صدمات عروقی شدید، قطع عرضی نخاع، کشش های طولی طناب نخاعی و یا فشارهای شدید به نخاع مرتبط است. در ضایعات کامل به دلیل قطع ارتباط نخاع با مغز ، ادراک حسی و کنترل حرکتی فرد دچار اختلال شده و در این موارد پیشآگهی جهت برگشت عملکرد حسی-حرکتی ضعیف میباشد. شواهد اخیر نشان میدهند که بازگرداندن عملکرد حرکتی در کمتر از ۵ درصد افراد گرفتار ضایعات کامل نخاعی امکانپذیر است. توجه داشته باشید که حتی در یک آسیب نخاعی کامل نیز امکان دارد قطع نخاع به طور کامل صورت نگیرد. در بسیاری از موارد، فاصلهای که در نخاع وجود دارد، توسط خونریزیهای داخل نخاعی پر شده و در پی آن حفرهای ایجاد میشود که اجازهی انتقال سیگنالها به سمت بالا و پایین را نمیدهد.
در آسیب نخاعی ناقص، حفظ قسمتی از عملکردهای حرکتی یا حسی زیر سطح اولیهی ضایعه امکانپذیر است. و همچنین در این آسیب، نخاع قادر به فرستادن و دریافت برخی پیامها از مغز میباشد. بنابراین اشخاصی که به آسیبهای ناقص دچار میشوند توانایی انجام برخی اعمال حسی و حرکتی را در پایین ناحیهی آسیبدیده دارند. شواهد نشان می دهند که بازگرداندن عملکرد جنبشی یا حرکتی در بیش از ۹۵ درصد افراد گرفتار ضایعات ناقص نخاعی امکانپذیر است.
انجمن آمریکایی آسیب نخاعی (ASIA) یک ردهبندی بین المللی بر اساس پاسخهای نورولوژیکی آزمایششده در هر درماتوم و کشش ده عضلهی کلیدی در هر طرف بدن مانند شانه (C4) ، خمش آرنج (C5) ، کشش مچ (C6) ، کشش آرنج (C7) ، خمش خاصره (L2) تعریف و مشخص کردهاند. آسیب طناب نخاعی ضربهای یا تروماتیک توسط انجمن آمریکایی به پنج رده طبقهبندی میشود:
مغزی موجود بر روی عملکرد طناب نخاعی زیر سطح ضایعه همراه است.
سفلیس میباشد و به از دست دادن حس لامسه و حس پروپریوسپشن منجر میشود.
علاوه بر مختل شدن عملکرد حسی و حرکتی زیر سطح ضایعه، مبتلایان به ضایعات نخاعی، عوارض دیگری را نیز تجربه میکنند که در زیر ذکر شده.
دلایل بسیاری مانند تومور، تروما،
اختلالات ژنتیکی، ایسکمی و بیماریها و آماس مغز استخوان به آسیب نخاعی منجر میشوند. آسیب در اثر تروما بیشتر شایع است. هر یک از این دلایل به الگوی متفاوتی از آسیب عصبی منجر میشود و الگوهای متفاوتی از فلج و آسیب عملکرد حسی را به همراه دارد.
در صورت برخورد با فردی که مشکوک به آسیب کمر یا گردن است، اقدامات زیر را انجام دهید :
پزشکان
متخصص در درمان طولانی مدت ابتدا برای رفع مشکلاتی تلاش میکنند که در اثر بیحرکتی طولانیمدت به وجود میآیند. مانند انقباضات عضلانی، زخمهای بستر، جلوگیری از ههای وریدی و بیاختیاری ادرار و مدفوع، علاوه بر این بیمار تحت توانبخشی هم قرار میگیرد. در طی سالیان اخیر تحقیقات زیادی در مورد ضایعات نخاعی انجام شده و ویلچرهای مدرن، داروها و استفاده از ابزارهای حساس کامپیوتری از جمله درمانهایی میباشند که برای بهبود حرکت در این بیماران مورد استفاده قرار میگیرد.
یک روش نسبتاً جدیدتر ، استفاده از ابزارهای تحریک الکتریکی و اعصاب مصنوعی میباشد. در این روش ، یک سری ابزارهای پیشرفته مورد استفاده قرار میگیرند که برای انجام اعمال خود از تحریکات الکتریکی بهره میبرند. برخی از این ابزارها در زیر پوست کاشته شده و به عنوان مکمل برای جایگزینی عملکردهای حسی و حرکتی ازدسترفته، به سیستم عصبی وصل میشود. بقیهی این ابزارها در خارج از بدن قرار دارند.
به این روش سیستمهای تحریک الکتریکی عملکردی نیز میگویند. این سیستمها محرکهای الکتریکی را برای کنترل عضلات دست و پا به کار میبرند و در نهایت به افراد دچار ضایعه نخاعی اجازهی اعمالی نظیر راه رفتن و ایستادن و یا برخی حرکات دست را میدهند. این سیستمها از الکترودهای کنترلشونده توسط کامپیوتر تشکیل شدهاند که یا در زیر پوست کاشته میشوند و یا به سطح پوست میچسبند.
ضایعه نخاعی به عنوان بیماری که روز به روز با گسترش زندگی ماشینی افزایش یافته، توجه ویژه ای را طلب میکند. این ضایعه در اکثر موارد به ناتوانی و معلولیت شدید منجر شده و زندگی روزمره را شدیداً تحت تاثیر قرار میدهد. گذشته از فاز حاد بیماری، که به درمانهای دارویی و مراقبتهای بهداشتی ویژه ای نیاز دارد ( این دوره بخش کوچکی از روند بیماری شخص را در بر میگیرد)، بقیه طول دوره زندگی شخص شامل درمانهای بازتوانی یا توانبخشی خواهد شد. آموزش طرز قرار دادن ( در وضعیت های خوابیده ، نشسته و … )، استفاده از ویلچر، آموزش مهارتهای ارتباطی و اجتماعی، داشتن استقلال در انجام مهارتهای روزمره زندگی، آموزش فعالیتهای اوقات فراغت و از همه مهمتر، آموزش های شغلی و چگونگی اداره زندگی مستقل، از برنامه های توانبخشی هستند. در این میان
کاردرمانی به عنوان محوریترین رشته توانبخشی درگیر با این بیماران، نقش خویش را در روند توانبخشی با ارزیابیهای مقدماتی و رو به جلو پیش میبرد. این ارزیابیها که از ملاقات اولیه آغاز و تا ترخیص بیمار تداوم دارد، شامل ارزیابی وضعیت عملکردی و وضعیت فیزیکی است. پس از ارزیابیهای اولیه، برنامه توانبخشی جهت بیماران در سه فاز حاد، فعال و توانبخشی گسترده اجرا میشود.
۱ـ فاز اول مرحله حاد :
این مرحله که بلافاصله پس از وقوع قطع نخاع رخ میدهد با اقدامات زیر همراه میباشد:
۲ـ فاز دوم مرحله حاد :
در این مرحله که همچنین مرحله فعال و
توانبخشی یا مرحله تحرکی نامیده میشود، بیمار دارای توانایی نشستن در صندلی چرخدار میباشد.
۳– مرحله ترخیص :
در این مرحله که مرحلهی توانبخشی نیز نامیده میشود، بیمار آمادهی بازگشت به خانه میباشد. در این مرحله، بر بدست آوردن استقلال شخصی بیمار تأکید زیادی میشود.
۴– مرحله پس از ترخیص :
پس از ترخیص، بیماران ضایعه نخاعی امکان دارد برای استفاده از خدمات توانبخشی روزانه سرپایی به آن مراکز برگردند.
اگر چه آسیبهای نخاعی اغلب در اثر حوادث غیر منتظره اتفاق میافتند، ولی گروهی از مردم در معرض خطر بیشتری بوده و ریسک بیشتری برای ابتلا به آسیبهای نخاعی در آنها وجود دارد. ۸۰ درصد ضایعات نخاعی در مردان به وجود میآید. علاوه بر این، کسانی که در سنین ۱۶ تا ۳۵ سالگی قرار دارند بیشتر دچار آسیب میشوند زیرا بیشتر در معرض خطر تصادفات و سایر حوادث قرار دارند. البته پس از سن ۶۰ سالگی نیز بهدلیل افتادن و زمین خوردن چنین ضایعاتی شایع است. همچنین به اشخاصی که فعالیتهای ورزشی پرخطر انجام میدهند میشود اشاره کرد. افرادی که ورزشهایی نظیر کشتی، فوتبال، ژیمناستیک، شیرجه و اسکیهای پرخطر به خصوص در ارتفاع انجام میدهند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ضایعات نخاعی قرار میگیرند.
بیماری تی ساکس نوعی اختلال در سیستم اعصاب مرکزی میباشد. مجموع بخشهای مختلف مغز (مثل مخچه، مخ و ساقهی
مغزی) و نخاع را سیستم اعصاب مرکزی میگویند. این بیماری یک اختلال نورودژنراتیو میباشد که بیشتر نوزادان دچار آن میشوند. بیماریهایی که تخریب سلولهای عصبی یا نورونهای بدن را درپی دارند نورودژنراتیو میگویند. متاسفانه بیماری تی ساکس در نوزادان همیشه به مرگ منجر میشود. این بیماری در بزرگسالان و نوجوانان نشانههای خفیفتری دارد و البته بهندرت اتفاق میافتد.
معمولاً در رحم و قبل از تولد، پروسهی تخریب اعصاب در نوزادان مبتلا به این بیماری آغاز میشود. در اکثر موارد، در سنین ۳ تا ۶ ماهگی علائم خود را نشان میدهند. این بیماری بسیار سریع پیشرفت کرده و معمولاً کودک تا سن ۴ یا ۵ سالگی بیشتر دوام نمیآورد.
اگر کودک به تشنج یا تنگی نفس دچار شد، هرچه سریعتر باید به اورژانس مراجعه کرده یا با مرکز فوریتهای پزشکی (۱۱۵) تماس برقرار کنید.
علاوه بر تی ساکس نوزادان، این بیماری به شکلهای دیگری نیز بروز میکند. از انواع دیگر این بیماری میتوان تی ساکس نوجوانی، مزمن و تیساکس بزرگسالان را نام برد که از تی ساکس نوزادی نادرتر و همچنین خفیفتر هستند.
افرادی که به تی ساکس نوجوانی یا جوانی دچار میشوند، نشانههای بیماری را اغلب بین سنین ۲ تا ۱۰ سالگی نشان میدهند و اکثرا تا سن ۱۵ سالگی بیشتر دوام نمیآورند.
نشانههای تی ساکس مزمن تا سن ۱۰ سالگی بروز میکند. ولی روند پیشرفت بیماری از سایر انواع آن کندتر میباشد. نشانههایی مانند کرامپها یا گرفتگیهای عضلانی، مشکل تکلم و
لرزش (ترمور) در تی ساکس مزمن بسیار شایع هستند. امید به زندگی در این افراد به سرعت پیشرفت بیماری بستگی دارد. ولی برخی از مبتلایان به طور طبیعی عمر میکنند.
تی ساکس بزرگسالان از تمام انواع این بیماری خفیفتر میباشد. نشانههای بیماری اغلب در دوران جوانی یا نوجوانی بروز میکنند. مبتلایان به تی ساکس بزرگسالان، معمولاً دارای علائم زیر هستند:
شدت نشانهها و همچنین طول عمر بیماران مبتلا به تی ساکس بزرگسالی، به شرایط بیماری بستگی دارد.
یک نقص ژنی در کروموزوم شمارهی ۱۵ منجر به این بیماری میشود. این نقص ژنی منجر به ناتوانی بدن در ساخت پروتئین هگزوسامینیداز A که از مهمترین پروتئینهای مهم سیستم عصبی است، میشود. با فقدان این پروتئین، مواد شیمیایی مخربی به نام گانگلیوزیدها در سلولهای عصبی مغز انباشته شده و منجر به تخریب آنها میشوند.
تی ساکس یک بیماری ارثی میباشد. الگوی وراثت این بیماری به شکل مغلوب است و این بدان معنا است که در بدن ما از هر ژن، دو نسخه موجود است. یکی را از مادر و دیگری را از پدر دریافت میکنیم. وقتی الگوی وراثت یک بیماری به شکل مغلوب باشد، یعنی باید هر دو نسخه از یک ژن، دارای نقص باشند تا به بیماری مبتلا شویم.
اگر یکی از نسخهها سالم و دیگری داری نقص باشد، ابتلا به بیماری منتفی است. چون ژن سالم، اثر ژن خراب را خنثی میکند. به افرادی که دارای یک ژن سالم و یک ژن خراب هستند، ناقل میگویند. یعنی خودشان مشکلی ندارند ولی توانایی انتقال ژن ناسالم را به فرزند خود دارند. به این ترتیب برای ابتلا به تی ساکس، پدر و مادر باید ناقل بیماری بوده یا به بیماری مبتلا باشند.
این بیماری در بین یهودیان اشکنازی بیشتر شایع است. افرادی که اجدادشان یهودیان شرق یا مرکز اروپا بودند، ریسک ابتلا به این بیماری را دارند. تقریباً ۱ نفر از هر ۳۰ نفر یهودی اشکنازی، ناقل بیماری میباشد.
هیچ راهی برای پیشگیری از تی ساکس موجود نیست. میتوانید با استفاده از آزمایش ژنتیک پیش از بارداری، از ناقل نبودن خود اطمینان حاصل کنید. یا با استفاده از آزمایشهای ژنتیک دوران بارداری، مطمئن شوید که نوزاد شما به این بیماری مبتلا نیست. روشهای CVS و
آمنیوسنتز برای شناسایی بیماری در جنین کاربرد دارند.
اغلب بین هفتههای ۱۰ تا ۱۲ بارداری روش CVS انجام میشود و از طریق واژن یا شکم نمونهای از سلولهای جفت برداشت میشود. آمنیوسنتز هم بین هفتههای ۱۵ تا ۲۰ بارداری انجام شده و برداشت نمونه از مایع اطراف جنین، با استفاده از یک سوزن و از طریق شکم انجام میشود.
اغلب تشخیص بیماری در نوزادان با استفاده از معاینه و بررسی علایم صورت میگیرد. امکان دارد برای تشخیص، آنزیمهای خون یا بافتهای بدن نوزاد مورد بررسی قرار بگیرند. نقطههای قرمز رنگ در لکهی زرد چشم نیز در معاینهی چشم مشخص میشوند.
متاسفانه هنوز درمانی برای تی ساکس موجود نیست. معمولاً براساس روشهای مراقبتی که در کاهش شدت علائم و بهبود شرایط کودک موثرند درمان انجام میشود. از جمله مراقبتهای درمانی تی ساکس میتوان داروهای ضد تشنج، مسکن، لولههای غذارسانی، فیزیوتراپی و مراقبت از ریه برای کاهش جمع شدن مایع مخاطی را نام برد.
فرد مبتلا به دمانس، به دلیل از دست دادن حافظه، ریسک دچار شدن به هر کدام از علائمی که در ادامه فهرست شدهاند را دارد. برخی از علائم را خود فرد و برخی دیگر را مراقبین یا پزشکان شناسایی میکنند. آکادمی پزشکان خانواده ایالات متحده نشانههای زیر را در ژورنال پزشکی خانواده آمریکا منتشر کرده است.
حافظهی کوتاهمدت و عدم توانایی در ساختن خاطرات جدید – مثلاً مطرح کردن مکرر یک سؤال
دمانس تقریباً چهار مرحله دارد:
۱ـ اختلال شناختی خفیف: فراموشی عمومی اصلیترین نشانهی آن میباشد. این اختلال در بسیاری از افراد مسن قابل رؤیت است، اما ومی ندارد اختلال شناختی خفیف تا حد زوال عقل پیشروی کند.
۲ـ زوال عقل خفیف: مبتلایان به دمانس خفیف، به اختلالات شناختی دچار میشوند که میتواند زندگی روزمرهی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
نشانههای این اختلال عبارتند از: سردرگمی، فراموشی، گمشدن، تغییرات شخصیتی و مشکل در انجام وظایف.
۳ـ زوال عقل متوسط: در دمانس متوسط فعالیتهای عادی و زندگی روزمره با چالش بیشتری روبرو میشوند و امکان دارد بیمار برای انجام کارهای خود به کمک نیازمند باشد. علایم این اختلال شبیه به زوال عقل خفیف اما کمی وخیمتر است. امکان دارد فرد مبتلا برای شانه کردن موها و یا پوشیدن لباس نیازمند به کمک باشد. همچنین امکان دارد تغییرات قابلتوجهی در شخصیت فرد بهوجود آید. برای مثال بدون دلیل مشخصی مضطرب یا شکاک شود. اختلالات خواب نیز در این وضعیت پیشبینی میشود.
۴ـ زوال عقل شدید: در این مرحله نشانهها به طور قابلتوجهی حادتر شده، ممکن است فرد مبتلا بهطور کامل توانایی برقراری ارتباط را از دست بدهد و به مراقبت دائمی نیازمند باشد. گاهی حتی انجام کارهای ساده، مانند بالا نگه داشتن سر یا نشستن غیرممکن میشود. از دست دادن کنترل ادرار هم در این وضعیت امکان دارد اتفاق بیفتد.
دمانس انواع مختلفی دارد که عبارتند از:
پارکینسون بیشتر به عنوان اختلال حرکتی منظور میشود، اما امکان دارد مسبب علایم زوال عقل نیز باشد.
نشانههای اولیهی زوال عقل عبارتند از:
دمانس میتواند از بیماریهای نورودژنراتیو یا مرگ سلولهای مغز و تباهی عصبی پیشرونده باشد. تباهی به معنی تغییرات ناشی از بیماری در سلولها، بافت یا اجزای سلولی میباشد که در نتیجهی آن امکان دارد کارکرد سلول یا بافت دچار اختلال شود یا بهطور کامل از کار بیفتد. به بیان ساده بیماریهای نورودژنراتیو به مرگ پیشرونده و تدریجی سلولهای مغزی منجر میشوند.
با این حال اینکه زوال عقل منجر به مرگ سلولهای مغز میشود یا مرگ سلولها این اختلال را بهوجود میآورد، مشخص نمیباشد. در کنار بیماریهای تباهی عصبی مانند
سکته مغزی، آایمر، تومور مغزی و آسیب مغزی نیز قادرند منجر به زوال عقل شوند.
زوال عقل عروقی (دمانس انفارکت چندگانه) – نوعی از زوال عقل میباشد که بر اثر مرگ سلولهای مغزی به علت اختلالاتی مانند بیماریهای عروق مغز مانند سکتهی مغزی ایجاد میشود. در این بیماری بخشی از مغز به انفارکت یا انفارکتوس دچار میشود. یعنی خون رسانی به آن بخش دچار اختلال شده و به دلیل کمبود اکسیژن سلولهای مغزی از بین میروند.
دمانس ناشی از آسیب – زوال عقلی بعد از آسیب، با مرگ سلولهای مغزی ناشی از صدمه به سر به طور مستقیم در ارتباط است.
برخی از انواع آسیبهای مغزی، مخصوصاً آسیبهای مداوم مانند صدمات احتمالی واردشده به سر ورزشکاران، امکان دارد به زوال عقل منجر شوند. یک آسیب مغزی منفرد نیز قادر است باعث افزایش ریسک ابتلا به زوال عقلی ناشی از تباهی عصبی مانند آایمر بشود، البته در این زمینه شواهد ضعیف هستند.
بیماریهای پریونی – مانند بیماری کروتزفلد جاکوب یا بیماری جنون گاوی
عفونت HIVچگونگی آسیب به سلولهای مغزی بر اثر
ویروس HIV مشخص نیست؛ اما در بیماران مبتلا به HIV زوال عقل دیده شده است.
عوامل بازگشت پذیر – با از بین بردن علت زمینهای، برخی از انواع زوال عقل قابل بهبود هستند. افسردگی، تداخلات دارویی، ناهنجاریهای تیروئیدی، کمبود ویتامینها میتوانند به دمانس برگشت پذیر منجر شوند.
در ارزیابی سلامت ادراکی و وضعیت حافظه، اولین قدم پاسخ به سوالات و انجام فعالیتهایی استاندارد تشخیصی میباشد. تحقیقات نشان دادهاند که زوال عقل بدون استفاده از آزمونهای استانداردی که در ادامه خواهید خواند، قابل تشخیص نیست. با این وجود، تشخیص زوال عقل، ارزیابیهای دیگری را نیز شامل میشود.
آزمونهای ادراکی یا شناختی زوال عقل، امروزه به طور گسترده استفاده میشوند و به عنوان روشی قابلاعتماد برای تشخیص زوال عقل مورد تأیید میباشند. طراحی این آزمونها مربوط به دههی هفتاد میلادی میباشد و در حال حاضر به همان شکل و با ایجاد تغییرات اندکی مورد استفاده قرار میگیرند. آزمون شناختی دهپرسشی یکی از آنها است. برخی از سوالات آن عبارتند از:
هر جواب صحیح دارای یک امتیاز است. نمرهی شش یا کمتر اختلالات ادراکی را نشان میدهد.
برخی از آزمونهای ارزیابی روانی دارای پرسشهایی هستند که همراهان و خویشاوندان بیمار مجبور به پاسخ دادن به آنها هستند. آزمون ارزیابی شناختی پزشکان عمومی یا GPCOG یکی از این آزمونها میباشد. این آزمون که انجام آن توسط پزشک ضروری است، میتواند اولین گام در ارزیابی سلامت روانی و تشخیص زوال عقل باشد.
همانطور که ذکر شد، سوالات بخش دوم باید توسط یکی از نزدیکان بیمار پاسخ داده شود. در این بخش پزشک
متخصص سعی میکند تا از موارد زیر آگاه شود:
اگر نتیجهی این آزمون اختلال حافظه یا فراموشی را نشان دهد، بررسیهای استاندارد دیگری باید صورت گیرد. از جمله: سی تی اسکن مغز و آزمایشهای خونی.
هدف از آزمایشهای بالینی تشخیص یا رد دلایل قابل درمان فراموشی یا محدود کردن دلایل بالقوه بیماری میباشد. مثلاً مشاهدهی ضایعات یا بافت مرده در تصویر سی تی اسکن مغز نشاندهندهی بیماریهای تباهی عصبی مانند آایمر میباشد.
معاینهی مختصر وضعیت روانی یا MMSE یکی از آزمونهای ادراکی است که موارد زیر را تخمین میزند:
MMSE در تشخیص زوال عقل ناشی از بیماری آایمر و همچنین تعیین شدت آن کاربرد دارد و همچنین تعیین میکند که آیا به درمانهای دارویی نیاز هست یا خیر.
مرگ سلولهای مغزی برگشت ناپذیر میباشد. بنابراین برای زوال عقل ناشی از تباهی هیچ درمانی موجود نیست.
روشهای مدیریت اختلالاتی مانند بیماری آایمر، بیشتر بر روی بهبودی نشانهها و مراقبت از بیمار متمرکز هستند تا
درمان علت اصلی بیماری. اما اگر علتی جز تباهی عصبی و به دلایل برگشت پذیر باعث بروز نشانههای زوال عقل باشد، جلوگیری از آسیب بیشتر به مغز یا توقف آسیبها امکانپذیر است. دمانسهای ناشی از کمبود ویتامینها و عوارض دارویی، نمونههای برگشت پذیر بیماری زوال عقل میباشند.
کاهش علائم بیماری آایمر با استفاده از برخی داروها امکان پذیر است. چهار دارو با نام مهارکنندههای کولین استراز وجود دارند که برای درمان آایمر کاربرد دارند:
داروی دیگری با نام ممانتین نیز برای درمان آایمر به کار میرود، این دارو مهار گیرندههای NMDA را در مغز برعهده دارد. گلوتامات مادهای شیمیایی میباشد که بهدنبال تحریک دردناک محیطی، در مغز آزاد میشود. گیرندههای NMDA محل اتصال گلوتامات هستند و مهار این گیرندهها علائم بیماری آایمر را بهبود میدهد. ممانتین در ایران با نامهای آانتین، مموروپ و آیکسا به فروش میرسد و امکان دارد به تنهایی یا همراه با داروهای مهارکننده کولیناستراز مصرف شوند.
داروهای مهارکنندهی کولین استراز برای رفع علائم رفتاری بیماری پارکینسون نیز یاریرسان هستند.
تمرینهای مغزی» عملکرد ادراکی را افزایش داده و برای مقابله با فراموشی در مراحل اولیهی بیماری آایمر راهگشا هستند. این تمرینها شامل بهکاربردن یادیارها و سایر ابزارهای یادآوری مانند برخی اپلیکشینهای رایانهای یا تلفن همراه میباشند. یادیارها کمک میکنند که میان مفاهیم جدید و مفاهیم موجود در مغز ارتباط برقرار شود و از این رو به خاطر سپردن چیزهای مختلف آسانتر میشود.
عوامل مختلفی برای زوال عقل خطرساز هستند اما همچنان افزایش سن موثرترین آنها است. دیگر عوامل خطرساز عبارتند از:
سندرم ورنیکه کورساکوف نوعی اختلال
مغزی میباشد. فقدان ویتامین ب1 یا تیامین سبب بروز این اختلال میشود. دو وضعیت این سندروم که امکان دارد با هم اتفاق بیفتند، عبارتند از: اختلال ورنیکه و سندرم کورساکوف. در بیشتر افراد ابتدا اختلال ورنیکه تشخیص داده میشود و بعد از آن سندرم کورساکوف. تغییراتی در بینایی، گیجی و سردر گمی، تحریف حافظه و داستانسراییهای بیسر و ته از نشانههای این سندرم میباشد. در ادامهی مقاله به علائم، علل و درمان سندرم ورنیکه کورساکوف میپردازیم.
اختلال ورنیکه یک نوع آسیب مغزی میباشد که قابل بازگشت نیست. این اختلال منجر به بروز سه مشکل عمده میشود:
در واقع فقدان ویتامین ب1(تیامین) منجر به بروز این علائم میشود. تمامی سلول های بدن به تیامین نیاز دارند و بدن انسان توانایی تولید آن را ندارد. پس دریافت آن از یک رژیم غذایی سالم ضروری است. همچنین در قلب، مغز، ریهها و کلیه، سطوح مختلفی از آن وجود دارد. در صورت کافی نبودن مقدار تیامین موجود، بدن قادر به انجام وظایف اصلیاش به صورت مناسب نخواهد بود و مشکل از اینجا آغاز میشود. به دلیل نیاز مغز به تیامین در سطح گسترده، این عضو نسبت به کاهش آن علائمی چون تغییر وضعیت ذهنی، گیجی، دو بینی، حرکات ناخواسته چشم و تعادل ضعیف و مشکل در راه رفتن بروز میدهد.
اکثراً افراد مبتلا، سوءتغذیه و کاهش وزن را تجربه میکنند، به علاوه امکان دارد با کاهش فشار خون، دمای بدن کاهش یافته و فرد با مشکلات جدید حافظه روبرو شود. نشانهها بسیار به حالت مستی ناشی از خوردن الکل شباهت دارد، هرچند فرد ممکن است اصلاً مصرف الکل نداشته باشد. تشخیص نشانهها مشکل است چون همهی افراد نشانههای یکسان از خود بروز نمیدهند و اگر تحت درمان قرار نگیرند امکان دارد به کما و یا مرگ ختم شود.
از دست دادن حافظه و مشکلات مربوط به مدیریت و انجام کارهای روزمره مشخصهی اصلی این سندرم میباشد. بیشتر مبتلایان به سندرم کورساکوف در یادگیری اطلاعات جدید دارای مشکل هستند، همچنین بهطور غیرمعمول خاطراتی را خلق میکنند که بتوانند شکافهای موجود در حافظه را پر کنند، در واقع دائماً در حال خیالپردازی هستند. این خیالپردازیها که خاطرات دروغین توصیفشده عنوان میشوند، به عمد انجام نمیشود بلکه مغز در حال تلاش برای تکمیل کردن ناخودآگاه حافظه است. مشکلات در حافظه کوتاهمدت می تواند اخلال در حفظ خاطرات جدید و یادآوری رویدادهای اخیر را بهوجود آورد. تغییر در شخصیت فرد مبتلا امکان دارد اتفاق بیفتد و از دیگر نشانههای محتمل عدم نگرانی، بیتفاوتی و گفتار و رفتار تکراری میباشد. امکان بهبود این بیماری بعد از گذشت زمان وجود دارد اما در حدود 25% موارد طبق گزارشات، این شرایط دائمی بوده است اغلب در مراحل ابتدایی بروز نشانهها، درمان امکانپذیر است و در صورت پیشرفت احتمال بهبود کامل کاهش مییابد.
سندرم ورنیکه کورساکوف بیشتر در میان افراد مبتلا به اعتیاد الکل رواج دارد. همچنین جذب محدود مواد غذایی و ویتامینهای مورد نیاز بدن در شرایط خاص، میتواند منجر به بروز این اختلال شود. این شرایط شامل موارد زیر هستند:
شایعترین دلیل این بیماری
الکلیسم میباشد. چرا که افراد الکلی رژیم غذایی مناسبی ندارند. همچنین الکل از جذب ویتامین ب1 جلوگیری میکند.
بستری شدن هرچه زودتر بیمار مشکوک به سندرم ورنیکه کورساکوف برای دریافت خدمات پزشکی ضروری است. تزریق تیامین از دهان در این مرحله موثر نبوده و برای بررسی نشانهها و عوارض و نظارت بیمار بستری میشود. جایگزینی تیامین علائم رایج مانند حرکات چشم، مشکلات بینایی، مشکلات هماهنگی و سردرگمی را میتواند بهبود بخشد. اما بازیابی حافظه و شناخت به سختی و دیرتر امکانپذیر است و درمان با ویتامین تنها جلوی پیشرفت بیماری را میگیرد. برای درمان تزریق ویتامین ب1 داخل وریدی انجام شده و تا زمانی که دیگر نشانهای مشاهده نشود ادامه دارد. بعد از آن وعدههای غذایی با منابع غنی ویتامین ب1 تجویز میشود و مصرف الکل برای بیمار ممنوع درنظر گرفته میشود. براساس مطالعات ۲۵ درصد افراد مبتلا به سندرم ورنیکه کورساکوف بهبود یافتهاند و در تقریبا نیمی از افراد بهبودی جزئی ایجاد شده. حدود 25 درصد وضعیتشان ثابت باقی مانده است.
میسوفونیا اختلالی است که در آن افراد نسبت به صداهای معمولی مانند جویدن غذا و یا حتی نفس کشیدن، حساسیت شدید دارند و گاهی دچار خشم و نفرت میشوند. برخی از صداها مثل صدای بلند گیر اتومبیل به طور معمول آزاردهنده هستند، اما مبتلایان به اختلال میسوفونیا به هر نوع صدایی حساسیت دارند.
واکنشهای احساسی و جسمی به صداهای معمولی، امکان دارد به احساس ترس،
اضطراب و یا خشم منجر شود. داشتن اطلاعات کافی در رابطه با این اختلال میتواند از پیشروی مشکل جلوگیری کند.
مبتلایان به میسوفونیا به علت واکنشهای قوی و تندی که دارند گاهی اوقات قادر به داشتن یک زندگی طبیعی نیستند. و این در حالی است که میسوفونیا یک اختلال بهداشتی در نظر گرفته شده و گزینههای درمانی آن هنوز محدود هستند.
متأسفانه هیچ درمان و یا داروی خاصی برای این اختلال کشف نشده. تقلید صداهای توهینآمیز یکی از پاسخهای ناخودآگاه بوده که بعضی از افراد در مواقع تحریک توسط صداها، انجام میدهند. این تقلید، امکان دارد شرایط ناراحت کنندهای را ایجاد کند.
نکتههایی برای مدیریت حساسیت صدا:
کلیدیترین ویژگی این اختلال، واکنشهای شدید مانند خشم یا نفرت، نسبت به افراد عامل صدا میباشد. برخی از صداهای موجود در محیط اطراف، برای برخی افراد فقط آزاردهنده هستند، در حالی که در افرادی دیگر موجب خشم، نفرت و برانگیختگی میشوند.
این اختلال در هر سنی از مردان و ن ممکن است اتفاق بیفتد، هر چند که اغلب نشانههای آن در اواخر دوران کودکی یا در اوایل نوجوانی بروز میکنند. نشانهی اولیهی آن در بیشتر موارد از یک صدای خاص آغاز و به تدریج صداهای تحریککنندهی دیگری نیز به آن اضافه میشود.
مبتلایان به اختلال میسوفونیا به تدریج از واکنشهای بیش از حد خود نسبت به صداها آگاه میشوند و شدت احساسات آنها به حدی میرسد که کنترل خود را از دست خواهند داد.
همانطور که گفته شد این افراد به صداها، حتی تلفن همراه حساسیت داشته و بیشتر از دیگران مستعد دچار شدن به علائم افسردگی، اضطراب و عصبانیت میباشند.
طبق مطالعات صورتگرفته، مبتلایان به بیماری میسوفونیا علاوه بر واکنشهای عاطفی، اغلب تجربهی برخی از واکنشهای فیزیکی را نیز دارند، این واکنشها عبارتند از:
برخی صداها بیشتر موجب برانگیختگی این افراد میشوند. موارد نامبرده شده در زیر، توسط محققان رایجترین عوامل میسوفونیا شناسایی شدهاند:
از آنجایی که معمولاً کودکان مبتلا به
اوتیسم در معرض تحریکهای حساسیتی قرار گرفتهاند، گمانهزنیهایی مبنی بر وجود آسیبشناسی و بیماری اوتیسم موجود است. به هر صورت برای تایید ارتباط این موارد، زمان بیشتری مورد نیاز است.
میسوفونیا به عنوان یک بیماری مزمن و اختلال اولیه درنظر گرفته میشود، بدین معنی که پیشرفت آن در ارتباط با شرایط دیگر نیست.
شباهت بسیاری بین میسوفونیا و وزوز گوش وجود دارد، در نتیجه برخی از محققان بر این باورند که این اختلال با اتصال فوقانی بین سیستمهای شنوایی و مغز در ارتباط میباشد.
با استفاده از تصویربرداری MRI، مطالعهای در جهت تجزیه و تحلیل مغز افراد مبتلا به اختلال میسوفونیا صورت گرفته و بر اساس آن تشخیص داده شد که برخی صداها میتوانند بخشی از مغز را که مسئول پردازش احساسات است تحت تاثیر خود قرار دهند.
سلولهای عصبی افراد مبتلا به میسوفونیا، در بخشهای خاصی از مغز myelination بالاتری نسبت به افراد متوسط دارد و این امر قادر است سطح بالاتری از اتصال آنها را افزایش دهد.
DSM-5 منبع اصلی برای تشخیص اختلالات روانی در ایالات متحده میباشد و از بین نرفته است. این از لحاظ فنی، بدان معنا است که فرد، خود توانایی تشخیص این بیماری را ندارد.
با این حال، شبکه بینالمللی میسوفونیا، شبکه ارائهدهنده خود با طیف وسیعی از متخصصان، از جمله
متخصص مغز و اعصاب، شنوایی و روانپزشکان علاقهمند و فعال، گسترش داده است.
مبتلایان به میسوفونیا اکثراً کمتر تمایل به حضور در اجتماع را دارند. زیرا این کار مسبب مشکلاتی در آنها میشود. اطرافیان آنها در اکثر مواقع تلفن همراه را از آنها پنهان کرده و به هنگام استفاده آن را بیصدا میکنند، بنابراین ااین بیماران بیشتر به ملاحظه و پشتیبانی افراد نزدیک خود نیازمندند، نزدیکان همیشه نقش بسیار مهمی را در بهبود فرد دارند از آنها انتظار میرود این مسئله را درک کنند که پیش آمدن چنین شرایطی امکان دارد برای هر کسی شدنی است و عمدی در کار نیست.
سازمان بینالمللی میسوفونیا Misophonia International به دنبال ارائه اطلاعات مفید در این زمینه و برای کسانی که درگیر این شرایط هستند، میباشد. این سازمان در حال برنامهریزی برای انجام آزمایشات گوناگونی بوده تا روشهای درمانی بهتری برای این اختلال کشف شود. مسلماً در آینده از نتایج آزمایشات بر روی این اختلال بیشتر میشنویم.
مشخصه اصلی سندرم خستگی مزمن (CFS) خستگی یا خستگی شدید است که حتی با استراحت کردن هم برطرف نمیشود و با یک وضعیت پزشکی آن قابل توضیح نیست. دلایل بروزCFS هنوز کاملا روشن نیست. و چون در بسیاری از شرایط دیگر نشانههای مشابه دیده شده، تشخیص CFS دشوار است. برخی از عوامل تشخیص داده شده عبارتند از: استرس روانی و عفونت ویروسی، یا ترکیبی از عوامل.
سندرم خستگی مزمن (CFS) اختلالی است که مشخصه اصلی آن خستگی یا خستگی شدید است که با استراحت کردن از بین نمی رود و نمی توان با یک وضعیت پزشکی آن را توضیح داد.
در حالی که، CFS قبلا یک تشخیص بحث برانگیز بود، اکنون به عنوان یک وضعیت پزشکی به طور گسترده پذیرفته شده است.CFS می تواند هر کسی را درگیر کند، هرچند که در ن 40 تا 50 ساله بیشتر شایع است. هیچ درمانی در حال حاضر برای آن موجود نیست، اما درمان میتواند تسکیندهندهی نشانهها باشد.
علت CFS ناشناخته میباشد. محققان بر این باورند که عوامل مؤثر در آن موارد زیر را شامل میشوند:
ویروس ها
CFS بیشتر در میان افراد 40 تا 50 ساله شایع است. جنسیت نیز ایفاگر نقش مهمی در CFS میباشد، زیرا ریسک ابتلا به CFS در ن دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است.
عوامل دیگری که امکان دارد باعث افزایش ریسک ابتلا به CFS شوند، عبارتند از:
نشانههای خستگی مفرط وابسته به فرد و شدت بیماری فرق میکند. خستگی شایعترین علامت این سندرم میباشد که به اندازه کافی شدید است به نحوی که میتواند فعالیتهای روزانه فرد را مختل کند. برای تشخیص CFS، باید توانایی فرد برای انجام فعالیتهای روزانهاش به مدت حداقل شش ماه به طور قابل توجهی کاهش پیدا کند.
CFS همچنین می تواند به اختلال خواب منجر شود. مانند:
علائم فیزیکی CFS موارد زیر را شامل میشوند:
برای بعضی از افراد CFS به صورت دورهای اتفاق میافتد، دورههایی از احساس بد و دورههایی از احساس خوب وجود دارند. علائم امکان دارد گاهی حتی به طور کامل برطرف شوند، با این حال، هنوز هم بازگشت بیماری امکانپذیر است. این دورهها به عنوان دورههای عود بیماری شناخته شدهاند.
تشخیص CFS بسیار سخت است. هیچ آزمایش پزشکی برای تشخیص CFS موجود نیست. نشانههای آن به بسیاری از شرایط دیگر شباهت دارد. بسیاری از مبتلایان به CFS بیمار به نظر نمیرسند. بنابراین امکان دارد پزشکان به اشتباه تشخیص دهند که فرد سالم است. به منظور دریافت تشخیص CFS، پزشک شما سایر دلایل احتمالی را رد کرده و سابقه پزشکی شما را مورد بررسی قرار میدهد.
به علت شباهت نشانههای CFS و بسیاری از شرایط دیگر، بسیار مهم است که از خودتشخیصی اجتناب کرده و نشانهها را با دکتر خود درمیان بگذارید.
در حال حاضر هیچ درمان خاصی برای CFS وجود ندارد. نشانهها برای هر فرد متفاوت است و بنابراین برای نظارت بر اختلال و برطرف کردن نشانههای آن به انواع مختلفی از درمان نیاز داریم.
با ایجاد برخی از تغییرات در سبک زندگی میتوان نشانهها را کاهش داد.
با حذف یا محدود کردن مصرف کافئین می توان به بهبود وضعیت خواب کمک کرد. همچنین اجتناب از مصرف الکل و نیکوتین توصیه میشود. در صورت بروز اختلال در خواب در شب، چرت کوتاهی در روز میتواند جبرانکننده باشد.
یک برنامه روزانه تهیه کنید. روزانه ساعت معینی با زمان بیداری مشخص را به خواب اختصاص دهید.
به طور معمول، هیچ یک از داروها قادر به درمان تمام عوامل نیستند. همچنین علائم شما امکان دارد در طول زمان دچار تغییر شود، بنابراین داروها نیز باید متغیر باشند.
سندرم خستگی مفرط می تواند به یک نشانه افسردگی منجر شود. داروی ضدافسردگی با دوز کم یا ارجاع به یک ارائه دهنده سلامت روان میتواند راهگشا باشد.
اگر با تغییرات شیوه زندگی باز هم در آرزوی یک خواب شبانه آرام هستید، پزشک
متخصص میتواند به شما کمک کند. داروهای مسکن برای کاهش دردهای مفصلی ناشی از CFS میتوانند راهگشا باشند. در صورت وم دارودرمانی، باید نیازهای شما درنظر گرفته شود. هیچ درمان مشخصی برای CFS موجود نیست.
با خواب کافی، انجام مستمر ورزش هوازی، اجتناب از مصرف دخانیات و رژیم غذایی سالم میتوانیم از دمانس، اختلال حافظه و شناخت پیشگیری کنیم.
پیشگیری از دمانس با سبک زندگی رابطهی مستقیم دارد.
عوامل خطر بسیاری در ارتباط با دمانس، اختلال حافظه و شناخت شناسایی شده است که همهی آنها تغییرپذیر نیستند. مهمتر از همه بالا رفتن سن است که متوقف کردن آن امکانپذیر نیست. با این حال با تغییر عواملی که بر روند ابتلا تاثیرگذار هستند میشود از این اختلالات پیشگیری کرد.
فعالیت بدنی:
فعال نگه داشتن بدن در سلامت قلب و مغز دارای نقش مهمی میباشد، بر اساس تحقیقات، فعالیت بدنی و ورزش منظم در افراد میانسال و سالمند به بهبود حافظه و تفکر کمک کرده و همچنین خطر ابتلا به دمانس را کاهش میدهد. بنابراین حداقل روزانه به مدت ۳۰ دقیقه و ۵ بار در هفته فعالیت بدنی مانند دوچرخهسواری یا پیادهروی با سرعت متوسط یا سریع داشته باشید. تا حدی باید در تلاش باشید که ضربان قلبتان بالا رفته و عرق کنید.
فشار خون بالا:
فشار خون بالا در میانسالی به طور قابل توجهی باعث بالارفتن ریسک ابتلا به دمانس در سالمندی میشود. به افراد بالای ۴۰ سال توصیه میشود که فشار خون خود را به طور منظم کنترل و مرتباً برای چکاپ به پزشک مراجعه کنند.
بیماری قند یا دیابت:
دیابت نوع ۲ و خطر ابتلا به دمانس تا حد زیادی به هم مرتبط هستند، با اتخاذ روش هایی میتوانیم خطر ابتلا به بیماری قند را کاهش دهیم. تغذیه ی سالم با مقدار قند پایین و حفظ وزن مناسب میتواند راهگشا باشد.
کشیدن سیگار برای ریهها، قلب و رگ های خونی به ویژه عروق مغز تأثیرات بسیار مخربی را به همراه دارد. براساس تحقیقات احتمال ریسک ابتلا به دمانس در افراد سیگاری ۵۰ درصد بیشتر از افرادی که هرگز سیگار نکشیده اند میباشد.با ترک سیگار، خطر ابتلا به دمانس را میتوان به طور قابل ملاحظهای کاهش داد.
تغذیه:
تغذیهی نامناسب میتواند باعث افزایش خطر ابتلا به بسیاری از بیماریها از جمله دمانس شود. تغذیه سالم به حفظ وزن طبیعی و متعادل فرد کمک میکند و همچنین باعث کاهش ریسک ابتلا به بیماریهایی از قبیل ناراحتیهای قلبی و فشار خون بالا که هر دو از عوامل خطر ابتلا به دمانس هستند را کاهش می دهد. مصرف بیشتر میوه و سبزیجات، ماهیهای چرب، غلات مانند نان سبوسدار، روغن زیتون و مصرف کمتر شیرینیجات و گوشت قرمز، خطر ابتلا به دمانس را کاهش می دهد.
فعالیت های ذهنی:
بر اساس تحقیقات، شرکت کردن در فعالیتهای محرک مغز مانند فراگیری موضوعات جدید، مطالعه و بازیهای فکری مانند چیدن پازل، میتواند ریسک ابتلا به دمانس را کاهش دهد. اینطور به نظر میرسد که فعالیتهای ذهنی میتواند باعث افزایش توانایی مغز برای مقابله و آسیبهای فیزیکی بشود. یعنی فرد مبتلا به دمانسی که فعالیت ذهنی زیادی دارد، قادر به تحمل مقدار آسیب بیشتری قبل از شناسایی علائم دمانس است. داشتن فعالیتهای جدید و سرگرمیهای متنوع مغز را به چالش کشیده و فعال نگه میدارد.
افسردگی:
ریسک ابتلا به دمانس در میان افراد مبتلا به افسردگی به مراتب بیشتر است. اگر درحال دست و پنجه نرم کردن با علائم افسردگی هستید، هر چه زودتر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کرده و اقدام به درمان کنید.
مصرف الکل:
مصرف هرروزهی الکل باعث افزایش خطر ابتلا به انواع مختلف دمانس مانند بیماری آایمر و دمانس عروقی میشود.
کلسترول:
شواهد حاکی از آن است که
کلسترول بالا در میانسالی، افزایش خطر ابتلا به دمانس در سالمندی را درپی خواهد داشت. بهتر است افراد بالای چهل سال، کلسترول خود را آزمایش کرده و کنترل کنند.
چاقی مانند فشار خون بالا و دیابت باعث افزایش خطر ابتلا به دمانس میشود. چاقی در میانسالی ریسک ابتلا به دمانس را در سالمندی افزایش میدهد. با ورزش منظم و تغذیهی سالم میتوان از بروز چاقی جلوگیری کرد.
مطالعات انجامشده درمورد تغییر در سبک زندگی نشاندهندهی این مطلب است که فعالیت بدنی منظم بهترین کاری است که برای کاهش خطر ابتلا به دمانس می توان انجام داد.
نتایج بررسی اثر ورزش هوازی یعنی ورزشهایی که باعث افزایش ضربان قلب میشوند بر افراد میانسال یا سالمند نشاندهندهی این هستند که ورزش هوازی تأثیر قابل ملاحظهای بر بهبود حافظه و تفکر و کاهش ریسک ابتلا به دمانس دارد.
مطالعات طولی به طور معمول وضعیت رفتاری و سلامتی گروه را در طولانی مدت مورد بررسی قرار میدهد. تحقیقاتی از این دست بر روی افراد میانسال به بررسی تاثیر فعالیتهای بدنی تفکر و حافظهی آنان در طی سالها پرداختهاند. نتایج به دست آمده از ۱۱ مطالعه نشاندهندهی این است که ورزش منظم حدود ۳۰ درصد خطر ابتلا به دمانس را کاهش میدهد و همینطور ۴۵ درصد به کاهش خطر ابتلا به بیماری آایمر کمک میکند.
همچنین ورزشهای هوازی در کوتاهمدت به بهبود عملکرد افراد سالم در انجام تستهای ذهنی کمک کردهاند. با استناد به ۲۹ مورد تحقیقات بالینی می توان گفت که در مقایسه با ورزش های غیرهوازی مانند ورزشهای کششی، انجام ورزشهای هوازی منظم در مدت ۱ ماه یا بیشتر میتواند باعث بهبودی حافظه و سرعت پردازش مغز شود.
اگرچه بر روی سالمندان سالم تحقیقات کمتری صورت گرفته است ولی برخی شواهد حاکی از آن است که با ورزش و فعالیت بدنی منظم، افراد سالمند قادرند خطر ابتلا به دمانس را کاهش دهند. مطالعه بر روی ۷۱۶ سالمند با میانگین سنی ۸۲ سال نشانداده، سالمندانی که روزانه کمتر از ۱۰ درصد را به فعالیت بدنی اختصاص میدهند بیش از ۲ برابر نسبت به سالمندانی که بالای ۱۰ درصد فعالیت بدنی در برنامهی روزانهی خود داشتهاند در معرض خطر ابتلا به بیماری آایمر بودند.
اکنون می دانیم که فعالیت فیزیکی مستمر به خونرسانی بهتر به مغز کمک میکند و همچنین خطر
سکته مغزی، حملهی قلبی و دیابت را که همگی از عوامل خطرساز دمانس هستند کاهش میدهد.
توصیه می شود که فعالیت بدنی با یک فعالیت متوسط و از حداقل ۳۰ دقیقه شروع شود و بیشتر روزها انجام شود. فعالیت متوسط مثل یک باغبانی پرجنبوجوش، یک راهپیمایی سریع، درحدی که احساس گرما ایجاد شده و ضربان قلب بالا برود. اگر به ورزش ندارید عادت ندارید، سعی کنید که آهسته و پیوسته اقدام کرده و ظرفیت خود را بالا ببرید.
حملهی سیستم ایمنی بدن به اعصاب محیطی را سندرم گیلن باره (Guillain-Barré syndrome)، میگویند. از عواقب این حمله، بیحسی، احساس ضعف در ماهیچهها، گزگز و گاهی اوقات فلجی را میتوان نام برد.
یکی از نشانههای بارز این بیماری، حالت خوابرفتگی ناگهانی و سوزش در پا است که به سایر نقاط بدن منتقل میشود و در نهایت فرد به بیحسی در پا و ضعف عضلانی دچار میشود.
این بیماری بیشتر بین افراد ۳۰ تا ۴۰ ساله شایع است، ولی امکان دارد در هر سنی اتفاق بیفتد.
این بیماری مزمن نیست و درمان آن با یک دوره دارویی امکانپذیر است. در صورت به تعویق انداختن درمان امکان دارد مشکل تنفسی برای فرد ایجاد شده و بدن بسیار ضعیف شود.
علت این بیماری هنوز به درستی معلوم نیست. ولی به طور معمول بعد از یک عفونت ویروسی مانند
آنفولانزا یا سرماخوردگی بروز میکند.
دلیل این اختلال میتواند تلاش شدید سیستم ایمنی برای از بین بردن عفونت باشد، طوری که امکان دارد در این میان به صورت اشتباهی حمله به سلولهای عصبی خودی صورت گیرد.
همچنین امکان دارد بعد از عفونت با یک باکتری به نام کامپیلوباکتر هم بیماری بروز نماید. عفونت با کامپیلوباکتر بعد از آشامیدن آب آلوده یا خوردن غذای نپخته (مخصوصا مرغ و ماهی و…) اتفاق بیفتد. در بعضی موارد بروز این عفونت بعد از اعمال جراحی نیز امکانپذیر است.
گاهی اوقات پیش آمده هیچ گونه عامل شناخته شدهای تشخیص داده نمیشود، اما وجود اختلال در عملکرد سیستم ایمنی بدن در همه موارد ذکر شده قطعی میباشد.
در برخی موارد آنقدر بدن ضعیف میشود که بیمار بههیچ وجه توانایی راه رفتن را ندارد و همچنین ممکن است بدن به طور کامل فلج شود.
بهطور معمول شروع نشانههای گیلن باره با ضعف در پاها و بیحسی همراه است. (امکان دارد فرد دچار احساس گزگز شدن شود.)
اغلب در عرض مدت کمی حدود چند روز یا چند هفته نشانه ها به قسمت های بالایی بدن سوق داده میشوند و ضعف و بیحسی بازوها و اندام فوقانی را در پی دارد.
همچنین امکان بروز مشکل در تنفس هم در فرد وجود دارد.
پزشک با دیدن نشانههایی مثل ضعف یا مورمور شدن پاها به بیماری گیلن باره مشکوک میشود. سپس آزمایشاتی مانند گرفتن مایع
مغزی– نخاعی از قسمت پشت توسط متخصص انجام خواهد شد.
دو آزمایش دیگر شامل آزمایش سرعت هدایت عصب و بررسی الکترونیکی عضله هم انجام میشود. هدف انجام این آزمایشها بررسی نحوه ارسال پیغام از طریق اعصاب به دستها و پاها میباشد.
درمان قطعی برای گیلن باره وجود ندارد، اما برای بهبود علائم راههای پیشنهاد میشود:
۱ـ ایمنوگلوبولین درمانی: این دارو از جنس پروتئین میباشد و حفاظت از سیستم ایمنی در برابر حملات آنتی بادیهای مهاجم را برعهده میگیرد.
۲ـ پلاسما فرزیس: دستگاهی که خون به درون آن کشیده میشود به بدن فرد وصل میکنند و از این طریق جدایی آنتیبادیهای حملهکننده به اعصاب از خون امکانپذیر میشود. این آنتیبادیها که مسبب حمله به سیستم ایمنی بدن هستند، در واقع پروتئینهای موجود در خون میباشند.
بیمار مبتلا به سندروم گیلن باره چند روز تا چند هفته نیازمند بستری شدن در بیمارستان میباشد. زمان بستری ماندن در بیمارستان به مقدار مراقبتهای مورد نیاز بیمار و شدت بیماری وابسته است.
در موارد پیشرفته بیماری امکان دارد خوردن از راه دهان برای فرد مشکل شود که برای او لوله بینی – معدی کار گذاشته شده و از طریق لوله غذارسانی به او انجام می شود.
برای حفظ و بازسازی قدرت عضلانی بیمار، رژیم غذایی او باید پرکالری و پر پروتئین باشد.
گاهی غذا با حجم کم و در تعداد وعدههای زیاد برای بیمار تجویز میشود.
در زمان بستری بودن در بیمارستان، اگر ضعف عضلات تنفسی موجب اختلال تنفس در فرد شود، ممکن است به دستگاه تنفس مصنوعی نیاز پیدا کند.
برای کمک به حفظ قدرت و انعطاف پذیری عضلات، فیزیوتراپی میتواند راهگشا باشد.
علاوه بر موارد فوق داروهای زیر برحسب نیاز و به منظور تسکین نشانهها مورد استفاده قرار میگیرند :
این بیماری دارای سه مرحله حاد، نقاهت و بهبودی میباشد.
بهطور معمول بهبودی برای افراد مبتلا به گیلن باره حتمی است، اما امکان دارد روند زمانبری داشته باشد.
اکثر افراد، طی 2 تا 3 هفته ضعیفتر شده و بعد روند بهبودی آغاز میشود. در نهایت بعد از مدتی به طور کامل از شر بیماری خلاص میشوند. اگرچه بهبودی کامل امکان دارد تا دو سال طول بکشد.
بعضی افراد تا ماهها احساس ضعف میکنند و در موارد کمی، تا سالها این ضعف باقی میماند، بعضی دیگر هم دیگر هیچ وقت قدرت عضلاتشان را بهدست نمیآورند.
در بعضی موارد این بیماری بعد از اولین حمله دوباره شدت میگیرد.
در بعضی موارد بیمار برای راه رفتن به صندلی چرخدار یا عصا نیازمند میشود. تا این که دوباره قدرت عضلاتش برگشته و توانایی قدم برداشتن به راحتی و بدون نیاز به کمک را داشته باشد.
فیزیوتراپی برای بازگشت قدرت عضلات و یادگیری دوباره راه رفتن و حرکت دادن ماهیچههای بدن میتواند راهگشا باشد. برنامهای برای تمرین و ورزش به شخص بیمار توسط فیزیوتراپیست آموزش داده میشود تا کمک کند بیمار دوباره سلامتش را بهدست بیاورد.
کودکی که در حال گذراندن دوره درمان سندروم گیلن باره است، امکان دارد احساس عصبانیت، غمگینی، بیهودگی یا همه اینها را داشته باشد. م با یک درمانگر یا مشاور برای کنترل احساسات و خشمهای روحی به کودک میتواند یاریرسان باشد. دوستان و خانواده هم با حمایت و درک کودک بیمار قادرند به او کمک کرده و سبب شادمانی و روحیهی خوب شوند تا این که بهبودی کامل حاصل شود.
در صورت تجویز فیزیوتراپی، به دقت ورزشها را انجام دهید تا انعطاف عضلاتتان دوباره برگشته و قدرتمند شوند.
مشاوره با یک روانشناس در جهت سازگاری شما با شرایط بیماری و کیفیت زندگی مطلوب یاریرسان است.
خوابرفتگی دستها، با بیحسی یا سوزنسوزن شدن همراه است. چنین حالتی در طول روز یا شب امکان دارد اتفاق بیفتد. خوابرفتگی، اصطلاح علمی این احساس میباشد. اگر در طول شب بیشتر به این احساس دچار میشویم، چند مسئلهٔ مهم در علت آن دخالت دارند. در این مقاله به علت خواب رفتن دست در خواب و راههای پیشگیری و مقابله با آن، میپردازیم.
خوابرفتگی (Pareshhesia) به احساس تیر کشیدن یا سوزشی میگویند که بیشتر نواحی دستها و پاها را درگیر میکند. خوابرفتگی برای بعضی افراد با احساس گزش پوست یا سوزنسوزن شدن و بیحسی همراه است.
خوابرفتگی در اکثر افراد رایج و دارای شدت مختلفی است. بیشتر اوقات، علت خواب رفتن دست نحوهی قرارگیری بدن است. برای مثال، شاید نحوه دراز کشیدن فرد باعث فشار روی اعصاب دستها و پاهایش شده و فرد به خوابرفتگی دچار شده است. خوابرفتگی معمولا وقتی اتفاق میافتد که عصبی تحت فشار ثابت باشد.
این شرایط پزشکی هم میتوانند از علتهای خواب رفتن دست در خواب باشند:
سندرم تونل کارپ (Carpal Tunnel Syndrome) یا نشانگان مجرای مچ دستی بسیار شایع میباشد. این سندرم زمانی اتفاق میافتد که فعالیتهایی مانند نواختن پیانو یا تایپ کردن، به عصب میانی فشار زیادی وارد میکنند. این عصب در طول بازو قرار دارد و از طریق مچ، به دست متصل میشود.
این سندرم امکان دارد به درد و بیحسی در بازوها و دستها منجر شود، اما خوابرفتگی یکی از نخستین عوارض آن میباشد که بیشتر در طول شب، در دستها و مچها اتفاق میافتد، چون افراد اکثر اوقات با مچ خم به خواب میروند.
سندرم تونل کارپ در این افراد بیشتر شایع است:
ریسک دچار شدن به آسیب عصبی در افراد مبتلا به دیابت، بیشتر میباشد و اصطلاح پزشکی برای این عارضه، نوروپاتی دیابتی (Diabetic Neuropathy) است. این عارضه زمانی پیش میآید که سطح بالای شکر و چربی در خون، با گذشت زمان به پایانههای عصبی آسیب وارد میکند.
نوروپاتی دیابتی معمولا به بیحسی و مورمور شدن پاها منجر میشود؛ البته امکان دارد روی بازوها و دستها هم اثرگذار باشد.
کمبود ویتامین B مشکلات مختلفی ازجمله مورمور شدن اندامها و کمخونی را به همراه دارد. این احساس مورمور، به خوابرفتگی دست شباهت دارد و شاید با هم اشتباه گرفته شوند.
کمبود ویتامین B در این افراد بیشتر شایع است:
نوروپاتی محیطی (Peripheral Neuropathy) آسیب عصبی میباشد که روی اندامها اثر میگذارد. یکی از انواع آن نوروپاتی دیابتی است. اما شاید عوامل دیگری باعث آسیب عصبی شده و در پی آن خوابرفتگی بازوها، دستها یا پاها اتفاق بیفتد.
بیحسی و مورمور شدن، امکان دارد از نخستین نشانههای ام اس (Multiple Sclerosis) یا تصلب بافت چندگانه باشد. این نشانهها معمولاً صورت را درگیر میکنند. اما بسته به محل ضایعات نخاعی که با اماس اتفاق میافتند، ممکن است فرد به مورمور شدن و بیحسی دستها و پاها هم دچار شود.
سکتهها و حملههای ایسکمی گذرا (Transient Ischemic Attack) هم امکان دارد به مورمور شدن و بیحسی در دستها منجر شوند.
حملهٔ ایسکمی گذرا زمانی اتفاق میافتد که چیزی موقتاً، جلوی جریان خون به مغز را بگیرد.
متخصصین مغز و اعصاب، این حملهها را هشداری برای سکته معرفی میکنند.
سکتهها و حملههای اسکمی گذرا امکان دارد بر عملکرد اعصاب اثرگذار باشند، و میتوانند به تغییراتی نیز منجر شوند، از جمله خوابرفتگی در پاها و دستها و همینطور شدت یافتن احساس بیحسی یا درد.
علت خواب رفتن دست در خواب هر چه باشد، پیشگیری از آن غیرممکن نیست. برای مثال، خوابیدن در وضعیت آزادتر میتواند راهگشا باشد. برای افراد دچار به سندرم تونل کارپ، استفاده از آتل یا ورزش کردن، میتواند مؤثر باشد.
اگر علت خواب رفتن دست در خواب، کمبود ویتامین B باشد، تغییر رژیم غذایی یا تجویز مکملها توسط پزشک، میتواند راهگشا باشد.
خوابرفتگی دستها بسیار شایع است، مخصوصاً شبها، وقتی فرد در وضعیتی میخوابد که روی یکی از اعصابش فشار وارد میشود. اما اگر این احساس تداوم باید، مراجعه به پزشک ضروری است، مخصوصاً اگر با این موارد همراه است:
خلق و خوی همهی ما همیشه اوج و فرود دارد. گاهی بسیار شاد هستیم و گاهی عصبانی و غمگین. این نوسانات عاطفی طبیعی بوده و برای همه اتفاق میافتد، اما در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، این نوسانات شدیدتر و پُرنوسانتر بروز میکنند. اختلال دوقطبی ممکن است کار و تحصیل فرد را با مشکل روبرو کند و به تشویش و اختلال در روابط روزمره و عادی افراد منجر شود. اختلال دوقطبی، قابل کنترل و درمان است. اما درصورت نادیده گرفتن علایم هشداردهندهی آن، فرد زندگی سخت و ناآرامی را تجربه خواهد کرد. پیگیری نکردن درمان اختلال دوقطبی، باعث تشدید هر روزهی بیماری خواهد شد.
اختلال دوقطبی یا شیدایی-افسردگی به تغییرات شدید خلق و خو منجر شده و در سطح رفتارها و انرژی فرد تغیراتی را به وجود میآورد. این تغییرات در دو سر یک بازه قرار گرفتهاند و خلق و خوی این افراد عملاً هیچ تعادلی ندارد. یعنی تغییر خلق و خوی آنها از حالت افسرده به حالت شیدایی و جنون یا بالعکس، آرام و به تدریج نیست. بلکه تغییرات از حالتی به حالت دیگر در این افراد، پَرِشی و آنی اتفاق میافتد. ثبات هر یک از این حالات هم مدتزمان متغیری دارد. مثلاً امکان دارد فردی هفتهها در حالت افسردگی باشد یا اینکه پس از چند روز افسردگی به حالت شیدایی برسد. فردِ مبتلا به اختلال دوقطبی گاهی چند هفته بهشدت مأیوس و بیانرژی است و بعد از آن به شدت فعال و پرجنبوجوش میشود. این اختلال، بر روی عملکرد زندگی روزانه افراد بهشدت تأثیرگذار است. در دورانی که فرد به شیدایی شدید دچار میشود، واکنشهای آنی و لحظهای را در او میبینیم. مثلاً تصمیم یکبارهی استعفا از کار و به دنبال آن تصمیماتی به شدت هیجانی و به دور از عقل و منطق. در آن سر طیف، حالت افسردگی قرار گرفته است. در این زمانها دل کندن از رختخواب برای فرد دشوار است و خستگی و یأس نسبت به همه چیز با او همراه است. علت اصلی اختلال دوقطبی هنوز کشف نشده است، اما به اعتقاد پژوهشگران، این اختلال تا حد زیادی به
ژنتیک مربوط است. شروع اختلال شیدایی-افسردگی از سالهای نوجوانی یا ابتدای سالهای بزرگسالی میباشد و شناخت نشانههای آن بسیار وقتگیر و به مطالعهی علمی و تخصصی نیازمند است. پس بررسی و پیگیری این اختلال از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار است.
باور اشتباه: درمان اختلال دوقطبی امکانپذیر نیست و افراد مبتلا زندگی طبیعی ندارند.
حقیقت: تعداد زیادی از مبتلایان به اختلال دوقطبی، انسانهای موفق و با مشاغل عالی و موفقیتهای متعدد هستند. این افراد در زندگی دارای روابط شاد و معقولی هستند. شاید زندگی با این افراد چالشهایی داشته باشد اما کنترل و درمان آن، تا حد زیادی به عادی شدن اوضاع کمک میکند. برای کنترل این اختلال و درمان آن یادگیری مهارتهایی ضرورت دارد.
باور اشتباه: اختلال دوقطبی فقط روی خلق و خو تأثیرگذار است.
حقیقت: اختلال دوقطبی بر قضاوتها، سطح انرژی، تمرکز، حافظه، الگوی خواب، اشتها، توانایی جنسی و اعتماد به نفس افراد تأثیرگذار است. ضمن اینکه تشویش و مشکلات فیزیکی را هم به وجود میآورد. بیماریهایی مانند: فشار خون، دیابت،
میگرن و ناراحتیهای قلبی به این اختلال مرتبط هستند.
باور اشتباه: دارودرمانی تنها راه درمان اختلال دوقطبی است.
حقیقت: اگر چه دارودرمانی از پایههای اصلی درمان این اختلال بهشمار میرود، اما درمانهای شخصی و راهبردهای فردی نیز در روند بهبودی بسیار تأثیرگذار هستند. خواب کافی، ورزش کردن، تغذیه مناسب و تلاش برای کنترل خلق و خو، دوری از استرس و وجود همراهانی دلسوز، تا حد زیادی باعث کاهش این مشکل شده و روند درمان را سریعتر میکند.
این اختلال در افراد مختلف دارای علائم متفاوتی است. عوارض و علائم اختلال دوقطبی، نوسان، شدت و الگوهای متفاوتی را دربرمیگیرد. مثلا سرعت تغییر وضعیت از حالت
افسردگی به شیدایی در برخی بسیار سریع است و سایر افراد این مشکلات را به شدتهای متفاوت تجربه میکنند. ۴ حالت اصلی برای این اختلال موجود است: شیدایی، شیدایی خفیف، افسردگی و حالت ترکیبی. هر یک از این حالات دارای نشانههای بیرونی و علایم مختص به خود هستند.
در مرحلهی شیدایی بروز خلاقیت، افزایش انرژی و نشاط شدید قابل مشاهده است. در این مرحله فردِ دچار اختلال دوقطبی، تمایل به صحبت و فعالیت زیاد دارد. کمخوابی و استراحت نکردن از نشانههای دیگر این حالت میباشد. فرد نسبت به تواناییها و قدرت فردی خود زیادهروی میکند، یعنی احساس میکند که به شدت توانمند و ویژه است. شاید این احساسات خوب و جالب به نظر بیایند، اما وقتی تصمیمات احساسی، هیجانی و غیرمنطقی از آنها سر میزند، در مورد جالب بودن آن دچار تردید میشویم. مثلا در این مرحله از اختلال دوقطبی، افراد تصمیماتی مانند سرمایهگذاریهای نامناسب یا شرطبندیهای غیرعقلانی میگیرند. پرخاشگر میشوند و نسبت به عقاید مخالف بسیار تندرو برخورد میکنند.
شیدایی ضعیف نسبت به حالت قبلی شدت کمتری دارد. در این مرحله افراد همچنان دارای نشاط غیرعادی بوده و بسیار فعال هستند. اما زندگی روزانه تا حد زیادی از روندی طبیعی برخوردار است. در واقع شرایط روحی فرد در این مرحله با تغییرات غیرعادی مواجه میشود.
نشانههای کلی حالت شیدایی:
در گذشته در تشخیص افسردگی عادی با افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی همه دچار اشتباه میشدند. اما براساس تحقیقات مختلف، این دو نوع افسردگی بسیار با هم متفاوت هستند و درمانهای پیشنهادی هر یک تفاوت زیادی با هم دارند. داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردگیِ ناشی از اختلال دوقطبی مناسب نیست. در واقع داروهای ضدافسردگی احتمال وخیم شدن اختلال دوقطبی را افزایش میدهند. برخی از این داروها به نوسان مراحل مختلف منجر میشوند و فرد بهوسیلهی آنها از حالت شیدایی به شیدایی خفیف یا افسردگی میرسد. با وجود علائم بیرونی یکسان هر دو نوع افسردگی، شیوهی درمان متفاوتی دارند. نشانهها برای درمان هر یک از انواع افسردگی بسیار یاریرسان هستند. مثلاً در افسردگی اختلال دوقطبی، فرد به شدت غیرقابلپیشبینی و تحریکپذیر میشود و بهطور دائم احساس گناه دارد. افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی به بیحوصلگی، خواب زیاد و اضافه وزن منجر میشود و در بعضی موارد فرد ارتباطش را با واقعیت و دنیای بیرون قطع میکند که به آن افسردگی سایکوتیک یا
روانپریشی شدید میگویند. در این مرحله افراد توانایی برقراری روابط اجتماعی سالم و کار کردن را ندارند.
نشانههای کلی حالت افسردگی اختلال دوقطبی:
تحریکپذیری؛
احساس غم و یأس؛
خستگی و تحلیل رفتن انرژی؛
ناتوانی از شادی و رضایتمندی؛
تغییرات وزن و اشتها؛
تنبلی و خستگی جسمی و روحی؛
عدم تمرکز؛
احساس حقارت، گناه و بیارزش بودن؛
اختلال در خواب؛
اندیشیدن به مرگ و خودکشی.
در این مرحله از اختلال دوقطبی علائم و نشانههای حالات مختلف اختلال دوقطبی یعنی افسردگی، شیدایی و شیدایی خفیف با هم درآمیختهاند. افسردگی همراه با بیخوابی، تشویش، تحریکپذیری، حواسپرتی و افکار ضد و نقیض. این مرحله بسیار خطرناک میباشد، زیرا ترکیب احساسات متناقض و انرژی متفاوت و خلق و خوی متغیر، در نهایت میتواند منجر به خودکشی شود.
انواع حالات ترکیبی:
اختلال دوقطبی نوع اول: در این حالت ترکیبی از شیدایی و افسردگی مشاهده میشود. در واقع وجود دورهی افسردگی یا نیمهشیدایی برای تشخیص اامی است، اما گاهی اوقات پیش میآید.
اختلال دوقطبی نوع دوم: در این حالت شیدایی دیده نمیشود، اما شاهد یک یا چند دوره شیدایی خفیف و یا چند دوره افسردگی شدید هم هستیم.
اختلال خلق دورهای: دورههای نیمه-شیدایی همراه با دورههایی از افسردگی که به اندازهی افسردگی اساسی نمیباشند.
اگر شاهد علائم و نشانههای اختلال دوقطبی در خود یا اطرافیانتان هستید، هرچه زودتر به متخصص مراجعه کنید. کتمان کردن و نپذیرفتن مشکل، به درمان و حل آن کمکی نمیکند. پیگیری نکردن این مسئله تنها به وخیمتر شدن وضعیت منجر میشود و سلامت، اشتغال و روابط فرد مبتلا را رو به نابودی میبرد. تشخیص به موقع، به
درمان و جلوگیری کمک شایانی میکند. گاهی اوقات افرادِ دچارِ این اختلال، از مرحلهی شیدایی لذت برده و به انرژی و بلندپردازی آن علاقهمند هستند. باید با گوشزد کردن عواقب مخرب این مرحله به افراد مبتلا، اهمیت درمان را یادآوری کرد.
درمان بلند مدت: اختلال دوقطبی قابلبازگشت و مزمن است، بنابراین حتی در حالتی که بیمار بهبود پیدا میکند، روند درمان باید ادامه داشته باشد. برای جلوگیری از ورود فرد به مراحل مختلف این اختلال دارودرمانی یا تجویز پزشک را باید جدی گرفت.
درمانهای غیردارویی: دارودرمانی به تنهایی برای رفع اختلال دوقطبی کفایت نمیکند. تلفیق دارودرمانی با ایجاد تغییرات در سبک زندگی و کمک گرفتن از اطرافیان مؤثرترین درمان است.
کمک گرفتن از مشاور و روانپزشک باتجربه: اختلال دوقطبی، اختلال پیچیدهای میباشد. تشخیص این اختلال نیازمند مهارت و تجربهی متخصصان است و درمان آن گاهی بسیار سخت میشود. روند درمان باید را باید
متخصص باتجربه پیگیری کند.
سبک زندگی و عادتهای روزانهی فرد، در فرایند درمان بسیار تأثیرگذار است و گاهی تنها اراده برای بهبودی نیاز به دارودرمانی را به کلی از بین میبرد.
آگاهی در مورد اختلال دوقطبی در روند درمان بسیار تأثیرگذار است. هر چه فرد مبتلا، نسبت به این اختلال آگاهی بیشتری داشته باشد، کنترل کردن حالات آسانتر میشود.
ورزش و فعالیتهای جسمانی تا حدود زیادی جلوی تنشهای این اختلال را میگیرد. در تمرینات ورزشی مانند ایروبیک که فعالیت و حرکت پاها و دستها را میطلبد، به سیستم اعصاب و مغز کمک بسیاری میشود. سایر ورزشها شامل پیادهروی، دویدن شنا، کوهنوردی و رقص نیز بسیار مفید میباشند.
همراهی اطرافیان، کمک و دلسوزی آنها برای افراد درگیر با اختلال دوقطبی بسیار اهمیت دارد. حرف زدن با دوستان یا حضور در کلاسهای درمان گروهی نشانهی ضعف نمیباشد. بیشتر افراد از درد دل کردن و صحبت کردن دربارهی مشکل خود با دیگران فرار میکنند و آن را تحقیرآمیز میدانند. این باور بسیار اشتباه است. وقتی شما با دوست یا یکی از نزدیکانتان صحبت میکنید، اولین حسی که در او شکل میگیرد، احساس افتخار است. افتخار از اینکه مورد اعتماد واقع شده و شایستگی شنیدن درد دل دیگری را داشته است.
حضور در جمعهای دوستانه و خانوادگی بهبود اختلال دوقطبی را تسریع میبخشد. وقتی در جمعی حاضر میشوید که دیگران شما را دوست دارند و برای سلامتی و زندگیتان اهمیت قائل هستند، انرژی مثبت فراوانی را دریافت میکنید.
تغذیهی سالم و خواب کافی، باعث تغییر الگوهای رفتاری و عادات شما میشوند و کمک میکنند مسیر شادی و سلامتی را آغاز کنید.
مرحلهی افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی برای خطرات زیادی از جمله خودکشی زمینهی مناسبی به وجود میآورد. در این مرحله که با افسردگی عادی بسیار فرق دارد، فرد به مرگ و خودکشی بسیار تمایل دارد. این میل در افرادی که حالت ترکیبی اختلال دوقطبی را تجربه کردهاند یا سابقهی استفاده از مواد مخدر و الکل دارند، بیشتر است. وجود سابقهی خودکشی در خانواده یا آشنایان نیز احتمال خودکشی را افزایش میدهد.
علت واحدی برای اختلال دوقطبی موجود نیست. مطالعاتی در مورد عوامل ژنتیکی صورت گرفته، ولی همچنان عامل اصلی این اختلال کشف نشده است. بعضی مطالعات تصویری از مغز انسان، نشاندهندهی تغییرات فیزیکی
مغزی در خلال شکلگیری این اختلال هستند. مطالعات دیگری از بر هم خوردن تعادل انتقالدهندههای عصبی، افزایش هورمونهای کورتیزول، عملکرد نامطلوب تیروئید و اختلالات ریتم شبانهروزی بدن خبر میدهند. عوامل محیطی و روانی نیز در پیشرفت این اختلال نقش دارند. سوءمصرف مواد، استرس و… از عوامل محرک برای شروع این اختلال میباشند.
استرس: وقایع استرسزای زندگی، باعث میشوند فردی با آسیبپذیری ژنتیکی در معرض ابتلا به این اختلال قرار بگیرد. تغییرات اساسی مثبت یا منفی میتوانند به بروز هیجانات منفی در فرد منجر شوند. مثلاً ترک منزل به قصد تحصیل، ازدواج، آتشسوزی، از دست دادن عزیزان و وقایع ناخوشایند دیگر میتوانند از دلایل ابتلا به اختلال دوقطبی باشند.
مصرف مواد مخدر: مواد مخدر به خودی خود، باعث این اختلال نمیشوند اما میتوانند وضعیت فرد مبتلا را وخیمتر کنند و اگر فردی استعداد ابتلا به اختلال دوقطبی را داشته باشد، روند پیشرفت آن را سرعت میبخشند. اکستازی، کوکائین و آمفتامینها حالت شیدایی را تشدید داده و الکل و مواد آرامبخش به افسردگی شدت میدهند.
داروهای ضدافسردگی: برخی داروها مانند داروهای ضدافسردگی به شیدایی منجر میشوند. سایر داروهایی که به تشدید و تحریک اختلال دوقطبی کمک میکنند شامل بعضی داروهای سرماخوردگی، کافئین و داروهای تنظیم عملکرد تیروئید و اشتها میباشند.
تغییرات فصلی: تغییرات فصلی این اختلال را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. مثلاً شیدایی، بیشتر در تابستان و افسردگی در سه فصل دیگر بروز میکند.
اختلالات خواب: کمخوابی به شیدایی منجر میشود و تهدیدکنندهی جدی آرامش بدن میباشد.
میگرن شکمی نوعی میگرن میباشد که در کودکان شایع است، اما در بزرگسالان به ندرت دیده شده است.
درد در مرکز شکم مشخصهی اصلی میگرن شکمی میباشد که میتواند شدید یا خفیف باشد.
علائم ممکن است یک ساعت یا چند روز ادامه داشته باشند.
تهوع و استفراغ در این بیماری گاهی با درد همراه است.
علت دقیقی برای میگرن شکمی هنوز تشخیص داده نشده است. ممکن است عوامل مغز و اعصاب و غدد درون ریز (هورمون) در این بیماری دخیل باشند.
میگرن شکمی ،نوعی میگرن است که بیشتر بین کودکان شایع است و برخلاف
سردردهای میگرنی درد آن در ناحیه شکم احساس میشود. این بیماری اغلب برای کودکان 7 تا 10 سال اتفاق میافتد و در بزرگسالان به ندرت دیده شده. این نوع میگرن غیر معمول ، 1 تا 4 درصد کودکان را درگیر میکند و گاهی با دردهای ناحیه شکم بیماری کرون و سندرم روده تحریک پذیر اشتباه گرفته میشود.
آزمایش خاصی برای شناسایی این بیماری تأیید نشده. معمولاً پزشک پروندهی پزشکی و تاریخچهی درمانی بیمار و خانوادهی او را مورد بررسی قرار داده و شروع به سوال پرسیدن میکند. کودکان مبتلا به این بیماری، سابقهی این بیماری را در خانواده دارند. برای اطمینان از سلامت کلیه، یک تست فیزیکی هم از بیمار گرفته میشود؛ تست هایی مانند سونوگرافی و آندوسکوپی میتوانند برای تشخیص علایم میگرن شکمی کاربردی باشند.
دلیل اصلی این بیماری قابل تشخیص نیست، اما در بعضی موارد به سردردهای میگرنی شباهت دارد. براساس یکی از تئوری ها، ارتباط بین مغز با روده باعث میشود حرکت و هضم غذا به کندی انجام شده و به میگرن منجر شود. بعضی از محققین نیز بر این باورند که به تغییرات نورولوژیکی یا غدد درون ریز مرتبط است و امکان دارد ناشی از تغییرات سطح هیستامین و سروتونین در بدن باشد. عوامل ژنتیکی نیز ممکن است درگیر شوند زیرا این بیماری در کودکان دارای سابقه خانوادگی میگرن رایج است.در حدود 60 درصد مطالعات انجام شده ،به این نتیجه رسیدهاند که کودکان مبتلا به این میگرن دارای سابقهی خانوادگی این بیماری هستند.
کودکان مبتلا به سردرد میگرنی، ریسک بالاتری برای ابتلا به میگرن شکمی دارند.
میگرن شکمی در دختران بیشتر از پسران شایع است.
استرس، شرایط روحی و هیجان بر روی شدت این بیماری اثرگذار میباشد.
درد در ناحیهی شکم شاخصهی اصلی این میگرن است. شدت این درد متغیر و با این علائم همراه میباشد:
و طول مدت هر میگرن بین 1 ساعت تا 3 روز میباشد. علائم میگرن شکمی به علائم درد شکمی ناشی از بد هضمی غذا در دوران کودکی شباهت دارد.
تنها تفاوت آنها، مدتزمان درد آن میباشد که روزانه یا ماهانه بروز میکند.
علت میگرن شکمی قابل تشخیص نیست. حدود ۶۰ درصد از کودکان مبتلا به بیماری دارای سابقه خانوادگی مثبت برای میگرن هستند. از عوامل دخیل دیگر میتوان نیترات و مواد شیمیایی موجود در گوشت های فراوری شده، شکلات، و غذاهای غیرارگانیک را نام برد. بلعیدن حجم زیادی از اکسیژن، خستگی و
دریازدگی هم امکان دارد از عوامل این بیماری باشند.
درمان میگرنشکمی به دو صورت کاهش نشانهها و جلوگیری از حملههای حاد انجام میشود. تا به امروز اطلاعات کافی برای تأیید نقش هر یک از داروهای خاص در درمان علائم یا جلوگیری از شدت یافتن میگرن شکمی ارائه نشده است. با این حال، داروهای ضد میگرن برای بعضی بیماران مؤثر واقع شده است.
انواع داروهایی که می توانند برای درمان میگرن شکم استفاده شوند عبارتند از:
درمان میتواند شامل مشاوره برای تشخیص عوامل و اجتناب از آنها باشد. به عنوان مثال، اگر عوامل ایجاد کننده، انواع خاصی از مواد غذایی شناسایی شده باشند، فرد باید از مصرف آنها پرهیز کند. فعالیتهایی به منظور کاهش استرس و حفظ آرامش برای بعضی از بیماران می تواند مفید باشد.
سندروم پای بیقرار (RLS) که تحت عنوان بیماری ویلیس اکبوم (Willis-Ekbom) نیز شناخته میشود، نوعی اختلال خواب میباشد که به بروز احساس ناخوشایندی در اندامها و مخصوصاً در پاها منجر میشود. این احساسات آزاردهنده، باعث میشود که فرد به حرکت دادن عضو درگیر تمایل زیادی داشته باشد. این حالت معمولاً پس از رفتن به رختخواب اتفاق میافتد و بی خوابی را به همراه دارد.
گاهی سندرم پای بیقرار به دلیل مشکلاتی که در پی دارد، باعث
اضطراب و افسردگی فرد میشود. هرچه مدت طولانیتری درگیر این اختلال باشید، وخیمتر شده و حتی امکان دارد که بیماری به سایر بخشهای بدن مانند بازوهایتان نیز سرایت کند. شدت سندرم پای بیقرار از خفیف تا شدید متغیر میباشد.
بیشتر موارد سندرم پای بیقرار با گذشت زمان خودبهخود بهبود مییابند یا با ایجاد تغییرات سادهای در سبک زندگی میتوان آن را از بین برد. بهطور خلاصه میشود گفت که:
علائم سندروم پای بیقرار معمولا زمانی که فرد در فضای محدودی مانند صندلی سینما یا هواپیما قرار دارد و یا به قصد استراحت به رختخواب می رود، خود را نشان می دهند. نشانهها در طول شب بیشتر بروز میکنند.
سندروم پای بیقرار باعث میشود که فرد به بیخوابی دچار شده یا بارها از خواب بیدار شود، درنتیجه در طول روز خسته است. این احساس خستگی میتواند کار، یادگیری، تمرکز و انجام وظایف و فعالیتهای روزانه را دچار اختلال کند. گاهی کم خوابی درنهایت به تحریکپذیری، نوسانات خلقی، افسردگی، ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن و سایر مشکلات جسمی و روانی منجر میشود.
مبتلایان به این بیماری معمولا این حالات را توصیف میکنند:
شوکهای الکتریکی؛
حرکت دادن پاها تنها راه رهایی از این حس ناخوشایند میباشد. این احساسات فقط درطول شب بهوجود نمیآیند و معمولا زمانی که فرد در حال استراحت یا غیرفعال است بروز میکنند.
سندرم پای بیقرار اولیه یا ایدیوپاتیک (idiopathic) ، با علت ناشناخته و سندرم پای بیقرار ثانویه، دو نوع اصلی این بیماری میباشند.
در سندرم پای بیقرار اولیه یا ایدیوپاتیک، علت بروز بیماری ناشناخته است. سندرم پای بیقرار ایدیوپاتیک رایجترین نوع این بیماری بوده و دارای ویژگیهای زیر میباشد:
گاهی این علائم پراکنده خود را نشان داده و یا بهتدریج وخیمتر میشوند. در موارد خفیف امکان دارد که فرد برای مدتی طولانی هیچ علائمی از خود نشان ندهد.
اختلال ثانویه، در واقع توسط بیماری یا شرایط پزشکی دیگری اتفاق میافتد. این نوع اختلال اغلب پس از سن ۴۵ سالگی شروع میشود و ارثی نمیباشد. این نوع سندرم پای بیقرار داراری نشانههای متفاوتی است، زیرا:
بیماریها و شرایط پزشکی که به سندروم پای بیقرار ثانویه منجر میشوند عبارت است از:
نحوهی بروز سندرم پای بیقرار هنوز مشخص نیست. ولی میتواند با عملکرد دوپامین در بدن در ارتباط باشد. دوپامین پیامرسانی عصبی است که نقش مهمی در کنترل حرکات عضلانی دارد. بعضی از داروها مانند داروهای ضدافسردگی و مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) منجر به بروز سندرم پای بیقرار میشوند. این داروها بر فعالیت دوپامین اثرگذار هستند.
این بیماری با بارداری نیز در ارتباط است و حدود ۲۰٪ از ن درطول سهماههی آخر دورهی بارداری خود به سندرم پای بیقرار دچار میشوند. البته دلایل این ارتباط مشخص نمیباشد.
نی که قبل از بارداری نیز به سندرم پای بیقرار مبتلا بودهاند، امکان دارد که درطول دوران بارداری علائم و نشانههای بیماری آنها رو به وخامت برود. البته بارداری به خودی خود میتواند به سندرم پای بیقرار منجر شود. معمولاً علائم بیماری با گذشت زمان درطول دوران بارداری وخیمتر شده و بهویژه در سهماههی سوم احتمال بروز علائم بیشتر میشود.
دلیل افزایش بروز سندرم پای بیقرار در طول دوران بارداری مشخص نمیباشد، ولی عوامل زیر در این مسئله دخیل هستند:
بعضی از درمانهای دارویی خارج از بارداری نیز، مانند روتیگوتین (Rotigotine) ، از داروهای جدید درمان بیماری پارکینسون که از آن در درمان بیماری سندرم پای بیقرار نیز استفاده میشود و گاباپنتین (Gabapentin)، دارویی که ابتدا برای درمان صرع توصیه شد، ولی اکنون برای موارد مختلفی مانند کاهش درد، بهویژه دردهایی با منشأ عصبی مانند کمردرد و
سردرد استفاده میشود، از نظر ایمن و بیخطر بودن استفاده از آنها در ن باردار مورد بررسی قرار نگرفتهاند.
درمانهای رفتاری مانند داشتن برنامهی خواب سالم و ورزش ملایم، اولین درمانهایی است که برای ن باردار توصیه میشود. اگر بیمار به فقر آهن دچار باشد و تصور شود که این مسئله مسبب سندرم پای بیقرار است، تجویز مکملهای خوراکی آهن درطول بارداری خطرناک نیست.
به دلیل ناشناخته ماندن علت ریشهای این بیماری، روشهای مختلفی برای درمان سندروم پاهای بیقرار وجود دارد. برای نمونه، بعضی از پژوهشگران بر این باورند که سندرم پای بیقرار درنتیجهی وجود مشکلاتی درمورد مادهای شیمیایی در مغز به نام دوپامین به وجود میآید، درحالیکه پژوهشگران دیگری گردش خون ضعیف را دلیل بروز این بیماری میدانند.
در ادامه به فهرستی از بهترین روشهای درمانی سندرم پای بیقرار میپردازیم. پزشک
متخصص میتواند با ارائهی برنامهی درمانی به بهبود شما کمک کند.
نخستین گام در درمان سندرم پای بیقرار، آگاهی از عوامل احتمالی بروز آن است. البته گاهی سندرم پای بیقرار با عواملی مانند ژنتیک یا بارداری ارتباط دارد که تاحد زیادی از کنترل فرد خارج هستند، ولی عوامل دیگری نیز وجود دارد که میتوان برای برطرف کردن آنها اقدام کرد. این عوامل شامل داروهایی که مصرف میکنید، عادتهای روزانه، مشکلات سلامتی یا سایر عوامل محرک میباشد.
مصرف الکل، کافئین و تنباکو به شدت یافتن علائم سندرم پای بیقرار منجر میشود. بنابراین کاهش مصرف این مواد به کاهش علائم سندرم پای بیقرار کمک خواهد کرد.
بعضی از داروها منجر بروز یا وخیمتر شدن علائم سندرم پای بیقرار میشوند، مانند:
متوکلوپرامید (Reglan) یا پروکلرپرازین (Compro)؛
بعضی از شرایط سلامتی با سندرم پای بیقرار مرتبط تشخیص داده شدهاند. آسیبهای عصبی ناشی از دیابت و نارسایی کلیه در مرحلهی نهایی یا ESRD با سندرم پای بیقرار مرتبط هستند. کمخونی ناشی از کمبود آهن نیز دارای ارتباطی قوی با سندرم پای بیقرار میباشد.
بعضی افراد ادعا میکنند که مصرف مقدار زیادی شکر یا پوشیدن لباسهای تنگ موجب بدتر شدن علائم سندرم پای بیقرار آنها میشود. البته برای اثبات وجود چنین ارتباطهایی پژوهشهای زیادی انجام نشده است، ولی میتوانید آزمون و خطا کنید تا متوجه شوید چه عواملی روی علائم شما اثر میگذارند.
رعایت موارد بهداشت خواب (sleep hygiene) بسیار مهم است، زیرا خستگی به وخیم شدن علائم کمک میکند. بهطورکلی داشتن عادتهای خواب مناسب برای افراد دارای اختلال خواب، بیشتر اهمیت دارد.
فقر آهن یکی از دلایل اصلی سندرم پای بیقرار می باشد. مطالعات فراوانی نشان داده است که مصرف مکملهای آهن در کاهش علائم سندرم پای بیقرار یاریرسان است. با یک آزمایش خون ساده بهراحتی میتوان کمبود آهن را بررسی کرد.
در سال ۱۹۹۸ در بررسی کوچکی روی ۱۰ نفر تشخیص داده شد که مصرف منیزیم به کاهش علائم بیخوابی در بیماران مبتلا به سندرم پای بیقرار کمک میکند. در این بررسی مصرف منیزیم روش درمانی مفیدی برای افراد مبتلا به PLMD تشخیص داده شد. منیزیم در مغزها و سبزیجات برگسبز و غلات کامل وجود دارد.
کمبود ویتامین D نیز میتواند با سندرم پای بیقرار در ارتباط باشد. مصرف مکملهای ویتامین C و ویتامین E در افرادی که همودیالیز میشوند، میتواند علائم سندرم پای بیقرار را کاهش دهد.
ورزش باعث میشود فرد احساس بهتری داشته باشد و استفادهی بیشتر از پاها میتواند باعث کاهش علائم بیماری شود. به گفتهی مؤسسهی ملی بهداشت، ورزش متعادل در کاهش علائم خفیف سندرم پای بیقرار یاریرسان است.
استرس منجر به وخیمتر شدن سندرم پای بیقرار میشود، بنابراین انجام تکنیکهای تمدد اعصاب و تمرینهایی مانند مراقبه، یوگا و تایچی میتواند مفید باشد.
دارودرمانی برای سندرم پای بیقرار متوسط تا شدید بسیار اهمیت دارد. معمولا داروهای دوپامینرژیک (Dopaminergic) نخستین داروهای تجویزی میباشند.
داروهای مورد استفاده به شرایط بیمار وابسته است و موارد زیر را شامل میشود:
داروهای دوپامینرژیک منجر به افزایش آزادسازی دوپامین (از پیامرسانهای عصبی) در مغز میشود. داروهای دوپامینرژیک به این دلیل مؤثرند که سندرم پای بیقرار در واقع با وجود مشکلاتی در تولید دوپامین در بدن ارتباط دارد.
گاباپنتین (Gabapentin)
گاباپنتین دارویی ضد تشنج است. داروهای ضدتشنج در درمان اسپاسم عضلانی، درد، نوروپاتی و علائم روزانه مؤثر هستند. دلیل کاهش علائم سندرم پای بیقرار توسط گاباپنتین مشخص نیست، ولی بر اساس مطالعات انجامشده، مصرف این دارو مؤثر میباشد.
بنزودیازپینها (Benzodiazepines)
بنزودیازپینها داروهایی هستند که برای درمان اضطراب و مشکلات خواب مورد مصرف قرار میگیرند. این داروهای آرامبخش موجب میشوند که افراد دارای علائم مداوم و خفیف سندرم پای بی قرار خواب راحتتری داشته باشند.
اغلب اپیوئیدها یا داروهای مسکن برای درمان درد مورد مصرف قرار میگیرند. در بعضی موارد و معمولاً زمانی که سایر داروها مؤثر نیستند، میتوان با دقت و در دُزهای پایین، اپیوئیدها را برای کمک به درمان سندرم پای بیقرار مورد مصرف قرار داد.
درمانهای گرم و سرد
گرچه پژوهش زیادی برای پشتیبانی از بهکارگیری گرما و سرما برای درمان علائم سندرم پای بیقرار موجود نیست، ولی این روش درمانی توسط بسیاری از سازمانهای بهداشتی توصیه شده است. حمام گرم یا سرد قبل از رفتن به رختخواب یا استفاده از کمپرس گرم یا سرد روی پاها از راههای درمانی توصیهشده توسط این سازمانها هستند.
تحریک مغناطیسی مکرر
مغزی روشی غیرتهاجمی میباشد که معمولا برای درمان افسردگی کاربردی است و در کاهش علائم سندرم پای بیقرار نیز میتواند راهگشا باشد.
در روش تحریک مغناطیسی مکرر مغزی، ارسال ضربانهای مغناطیسی به بخشهای خاصی از مغز صورت میگیرد. دلیل اثربخشی روشrTMS کاملاً مشخص نیست. براساس یکی از نظریهها این ضربانها آزادسازی دوپامین در مغز را افزایش میدهند. براساس نظریهی دیگری، این روش به آرام کردن افزایش انگیختگی» یا hyperarousal در بخشهایی از مغز کمک میکند. که با سندرم پای بیقرار در ارتباط است.
در روش تحریک الکتریکی عصب از راه پوست، دستگاهی بهمنظور تسکین درد، جریانهای الکتریکی ضعیفی را به بخشهایی از بدن ارسال میکند. پژوهشهای زیادی در مورد استفاده از TENS در درمان این سندروم صورت نگرفته، اما استفاده از TENS میتواند مفید باشد.
سندرم پای بیقرار موجب اختلال در خواب، ناراحتی و مشکلات قابلتوجهی در عملکرد روزانه فرد میشود. بنابراین برای درمان این بیماری باید زود اقدام کرد. فراموش نکنید روشی که برای یک فرد مؤثر واقع شده ممکن است که برای فرد دیگری بیتأثیر باشد و درصورت نیاز باید داروها یا روشهای درمانی مختلفی را امتحان کرد.
فاسیکولاسیون یا سندرم پرش عضلانی خوشخیم که تحت عنوان ماهیچهلرزه هم شناخته میشود، دارای علائمی از قبیل لرزش عضلانی، بیحسی یا مورمور شدن در یک یا چند عضله میباشد.
سندرم پرش عضلانی خوشخیم بسیار بهندرت اتفاق میافتد و امکان دارد در تشخیص آن دچار اشتباه شده و با اسکلروز جانبی آمیوتروفیک یا همان بیماری لوژیگر اشتباه گرفته شود. با توجه به عوارض مشابه، برای تشخیص و تعیین نهایی عارضه باید به پزشک
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرد. درمان پرش عضلانی بر کنترل نشانهها و کاهش سطح استرس و فشار ناشی از آن برای بهبود کیفیت زندگی فردی، متمرکز است.
سندرم ماهیچهلرزه منجر به احساس پرش و تکان و یا بروز بیحسیهایی در عضلات فرد میشود. لرزش عضلانی امری طبیعی است و برای هرکس پیش میآید. از نمونههای شایع آن، لرزش پلک چشم و یا عضلات پا را میتوان نام برد. در نمونه بیخطر، سرعت این لرزش به قدری زیاد است که فقط توسط خود فرد حس میشود اما حرکتی در روی عضلات به چشم نمیآید.
عضلات متشکل از بافتهای عضلانی و فیبرهای عصبی هستند که باهم باعث تحرک این بخش از بدن میشوند. پرش عضلانی زمانی اتفاق میافتد که در میان کار این دو بخش عضلات اختلالی صورت بگیرد. در واقع این عارضه خارج از کنترل مغز است بهنحوی که نتیجه این تحرکات غیرقابل پیشبینی خواهد بود.
افراد مبتلا به سندرم پرش عضلانی خوشخیم این حرکات و مورمور شدن را بهطور مداوم در یک یا بیش از یک عضله حس میکنند. این مشکل درنهایت میتواند مزمن شود بهطوریکه موقتاً ازبین رفته و بعد از مدتی بازگردد. این تحرکات ناخوشایند ممکن است بهطور تصادفی در هر یک از عضلات پیش آمده و با مرور زمان وخیمتر شود.
سندرم پرش عضلانی خوشخیم بیماریای نادر است و در حال حاضر علت اصلی آن قابل تشخیص نیست. اما طبق یک نظریه میتواند به عفونتهای ویروسی مرتبط باشد.
مصرف داروهای آلرژیزا امکان دارد حتی بدون ابتلا به این نوع از سندرم به پرش عضلانی منجر شود.
داروهایی زیر میتوانند باعث بروز سندورم پرشلرزه شوند:
دیفن هیدرامین (بنادریل)
با قطع مصرف داروهای فوق، این لرزهها معمولاً متوقفشده و فرد دیگر دچار سندرم ماهیچهلرزه نخواهد شد. سندرم پرش عضلانی همچنین میتواند در نتیجهی زخم و ضربه خوردن اتفاق افتاده و یا نشانهای از اضطراب یا افسردگی باشد. این لرزشها همچنین امکان دارد با دیگر بیماریهای مرتبط با استرس مانند سردرد، سندرم روده تحریکپذیر و سوزش سردل در ارتباط باشد.
کمبود بعضی از مواد معدنی مانند منیزیم یا کلسیم ممکن است باعث لرزش ماهیچه شود. برخی دیگر از عوامل زیر نیز در بروز این بیماری مؤثر هستند.
نشانههای سندرم ماهیچهلرزه خوشخیم امکان دارد در هر فرد متفاوت باشد اما نشانهی مشترک در اکثریت آنها، لرزش مداوم یک یا دو عضله در بدن میباشد. امکان بروز این لرزش در هر جای بدن وجود دارد اما معمولاً این لرزشها برای مدت طولانی در یک نقطه متمرکز میشوند.
این لرزشها را بیشتر در زمان استراحت میتوان تشخیص داد و در برخی مواقع درد یا ضعف نیز در نواحی لرزش حس میشود.
طبق یک گزارش، پرش عضلانی برای حدود 70 درصد از افراد اتفاق افتاده و ممکن است با درد، بیحسی و لرزشهای کوچک همراه باشد.
شواهدی برای ارتباط استرس و اضطراب با این بیماری وجود ندارد، اما با این وجود بسیاری از افراد استرس روزمره را دلیل وخیمتر شدن شرایط خود گزارش کردهاند. لرزش، نشانهی مشترک تمام افراد مبتلا به این بیماری است. با این حال میتوان به موارد زیر هم اشاره کرد:
برای تشخیص سندروم پرش عضلانی خوشخیم، دکتر مجموعه موارد متعددی را در شما مورد بررسی قرار میدهد. ممکن است برای واکنشپذیری و سرعت عمل تاندونها آزمایشهایی تجویز شده و در مورد سوابق پزشکی، دارویی، شخصی و سطح استرس، سؤالاتی از شما پرسیده شود. بررسیهایی نیز بر روی توانایی و مقاومت عضلات انجام خواهد شد. در دیگر بررسیها نیز ارتباط و یا نقش دیگر اختلالات مانند MS در این عارضه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
اگر دکتر متوجه وخامت اوضاع شود، ممکن است ارزیابی کارآمدی جریان خون، ارزیابیهای عصبی و
الکترومیگورافی نیز برای شناسایی آسیبهای عصبی، ضروری باشد. سندرم پرش عضلانی خوشخیم با آسیب عصبی ارتباطی ندارد اما با شناسایی آن میتوان وجود دیگر اختلالات را تشخیص داد.
بهمحض تشخیص این بیماری، تمرکز درمان بر روی نشانهها قرار میگیرد. در حال حاضر برای از بین بردن نشانهها روش درمان دائمی و قطعی موجود نیست. با اینحال تجویز درمانهای دارویی برای رفع گرفتگی و لرزش میتواند راهگشا باشد. برخی آرامکنندگان عضلات و داروهای ضدالتهاب در تسکین درد و خستگی و درمان التهاب، میتوانند مفید باشند. مصرف مکملها در صورت شناسایی کمبود مواد معدنی، ممکن است توسط پزشک توصیه شود.
با توجه به ارتباط بین این سندرم و اضطراب و استرس، افراد مبتلا بایستی تا حد ممکن میزان فشار روانی و ذهنی روزمره را کاهش دهند.
استفاده از روشهای زیر برای کاهش استرس و اضطراب توصیه میشود.
درمان سندرم پرشلرزه خوشخیم شاید چالشی بزرگ باشد، اما تغییر سبک زندگی در کنترل آن میتواند مؤثر واقع شود.
اسکیزوفرنی، اختلالی روانی است که بروز آن در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی رایج است. از مشخصات این بیماری، توهم، وهم و مشکلات شناختی دیگر را میتوان نام برد. اسکیزوفرنی گاهی تا پایان عمر گریبانگیر فرد است. در ادامهی این مقاله به دلایل، نشانهها و درمان اسکیزوفرنی خواهیم پرداخت.
بیشترین آسیب اسکیزوفرنی در سنین ۱۶ تا ۳۰ سالگی اتفاق میافتد و علائم این بیماری در مردان در سن کمتری نسبت به ن بروز میکند. در خیلی از موارد، پیشرفت اسکیزوفرنی بهقدری آهسته است که فرد تا سالها متوجه علائم خود نمیشود. اما در مواردی هم پیشرفت بیماری فرد میتواند ناگهانی و به سرعت اتفاق بیفتد. حدود 1 درصد از بزرگسالان جهان به اسکیزوفرنی دچار هستند. کارشناسان بر این باورند که اسکیزوفرنیا میتواند گاهی جنبههای بیماریهای مختلف را در غالب یک بیماری جمع کند. نشانهها شامل توهم، تصورات و افکار ناخوشایند میباشد و تنها زمانی قابل تشخیص است که تشخیص بیماری دیگری رد شده باشد.
بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، به دلیل ناتوانی در مراقبت از خود نیازمند نگهداری و حمایت از طرف دیگران هستند؛ بسیاری نیز در مقابل درمان مقاومت داشته، معترض هستند و وجود مشکل در خود را انکار میکنند. در برخی بیماران نشانهها واضح است، اما در موارد دیگر تا زمانی که آنها اختلالی را احساس نکردهاند، خوب و بدون مشکل به نظر میرسند. علائم و نشانههای اسکیزوفرنی در افراد مختلف بهطور متفاوت بروز میکند.
توهم و هذیان از نشانههای اصلی بیماری اسکیزوفرنی میباشند.
در زیر لیستی از علائم اصلی اسکیزوفرنی ارائه شده است:
۱ـ توهمات
شنیدن صداهایی که در واقعیت وجود ندارد. این امر برای آنها از احساس یا دیدن، بوییدن و مزه بیشتر شایع است، اما افراد مبتلا به اسکیزوفرنی عموماً دارای تجربههای متنوعی از توهمات هستند.
۲ـ هذیان
بیمار اعتقادات دروغین مانند مانند توهمات عرفانی و شکوه و عظمت یا توهمات آزار و اذیت را از خود ارائه میدهد. آنها گاهی احساس میکنند تحت کنترل هستند یا از قدرت و توانایی فوقالعادهای برخوردارند.
۳ـ عدم انگیزه
بیمار دچار بیانگیزگی شده و فعالیتهای روزمره، مانند پخت و پز و شستن را نادیده میگیرد. بیان ضعیف احساسات، نداشتن واکنش مناسب در شرایط مختلف هم از مشکلاتی است که بیمار با آن روبرو میشود.
۴ـ اختلال فکر
فرد بدون داشتن دلیل منطقی مرتب در حرف زدن از یک سوژه به سوژه دیگر میپرد و ممکن است خیلی متعصبانه و غیرمعمول به سخنرانی خود ادامه دهد.
۵ـ عدم آگاهی از بیماری
فرد مبتلا معمولاً با بروز هذیان و توهمات به طور واقعی، باز به بیماری خود پی نمیبرد و ممکن است به خاطر ترس از عوارض جانبی، از مصرف دارو اجتناب کند.
۶ـ عقب نشینی اجتماعی
بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی به این دلیل که همیشه حس میکند کسی به او سوءظن دارد، از اجتماع دوری میکند.
۷ـ مشکلات شناختی
بیمار توانایی خود را برای به یاد آوردن چیزها، تمرکز و سازماندهی زندگی خصوصی از دست میدهد و در ارتباطات خود دچار مشکل میشود.
کارشناسان عوامل متعددی را در ایجاد ابتلا به اسکیزوفرنیا دخیل میدانند. شواهد حاکی از آن است که عوامل محیطی و ژنتیکی با هم در ایجاد اسکیزوفرنی اثرگذار هستند. بهاین صورت که فرد عنصری را به ارث برده و محرکهای محیطی نیز به طور قابل توجهی آن را تشدید میکنند. در زیر، لیستی از عوامل مؤثر در ایجاد اسکیزوفرنی عنوان شده است:
اگر در خانوادهای هیچ سابقهی اسکیزوفرنی یافت نشود، احتمال عود کردن این بیماری تنها یک درصد است. اما اگر این بیماری در والدین وجود داشته باشد، ریسک ابتلا تا 10 درصد افزایش پیدا میکند.
کارشناسان عدم تعادل
دوپامین، انتقالدهنده عصبی، را در شروع اسکیزوفرنیا دخیل میدانند. عدم تعادل دیگر انتقالدهندههای عصبی، مانند سروتونین نیز ممکن است مشکلساز شود.
در این که روابط خانوادگی ممکن است باعث اسکیزوفرنی شوند، اثبات قطعیای وجود ندارد. اما برخی از بیماران مبتلا بر این باورند که تنشهای خانوادگی به عود کردن این بیماری کمک میکنند.
با وجود اثبات نشدن این قضیه، خیلی از عفونتهای ویروسی، ضربه و آسیبهای احتمالی قبل از تولد ممکن است به شدت گرفتن بیماری منجر شود. تجربیات استرسی، معمولاً قبل از بروز اسکیزوفرنی برای فرد اتفاق میافتد. قبل از آشکار شدن علائم حاد، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً عصبی، بد اخلاق و نا متمرکز میشوندکه میتواند در روابط آنها اختلال ایجاد کرده و موجب طلاق و یا اخراج از کار شود. این عوامل فقط برای شروع بیماری دخالت دارند و در واقع نمیتوان آنها را مسبب بحران دانست. و تشخیص این که آیا اسکیزوفرنی باعث ایجاد استرس شده و یا استرس بر اثر اسکیزوفرنی ایجاد میشود، کار دشواری است.
ماری جوانا و LSD از عوامل شدتدهندهی بیماری اسکیزوفرنی شناخته میشوند. همچنین مصرف حشیش میتواند شرایط ابتلا به مراحل اولیهی بیماری روانی، مانند اسکیزوفرنی را فراهم کند. برخی محققان داروهای تجویزی خاص، مانند محرکها و
استروئیدها را هم باعث به وجود آمدن روانپریشی میدانند.
با درمان مناسب، میتوان کیفیت زندگی افراد مبتلا را بالا برد. درمان به کاهش بسیاری از علائم اسکیزوفرنی کمک میکند. متخصصان درمان ترکیبی را مؤثرترین روش درمان برای بیماران اسکیزوفرنی میدانند. درمان ترکیبی شامل دارو، مشاوره روانشناسی، منابع کمک به خود و داروهای ضدروانپزشکی میباشد که به وسیلهی آنها فرد مجبور به بستری شدن در بیمارستان نمیشود.
با استفاده از این داروها اکثر بیماران قادرند در جامعه زندگی کنند و به بستری شدن در بیمارستان نیازی نیست.
درمان اولیه اسکیزوفرنی دارو میباشد. متاسفانه، رعایت دائمی رژیم دارویی مشکلی اساسی است. زیرا افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا اغلب مجبور به مصرف دارو برای مدت طولانی در طول زندگی خود هستند، که تهیهی آنها برای خود فرد یا اطرافیان هزینهبر است. حتی در صورت از بین رفتن علائم، مصرف دارو اامی است. در غیر این صورت امکان برگشت نشانهها وجود دارد.
تجربهی اولین اسکیزوفرنی برای فرد میتواند ناخوشایند باشد. چون ممکن است بهبود آن مدت زیادی طول بکشد و همین خستهکننده است. در این مرحله بیمار به حمایت کامل از سمت دوستان، خانواده و گرفتن خدمات رفاه اجتماعی نیازمند است.
تشخیص اسکیزوفرنی با نظارت بر حالات و فعالیتهای بیمار صورت میگیرد. اگر بیمار مشکوک تشخیص داده شود، پزشک موظف است پروندهی پزشکی بیمار را مورد بررسی قرار دهد. هدف انجام بعضی از تستها، پیشگیری از بروز بیماریهای دیگر و فراهم آوردن شرایطی است که مهار کردن نشانههای شایع اسکیزوفرنی امکانپذیر باشد. در زیر به این آزمایشها اشاره شده است:
مغزی انجام میگیرند.
متخصص با سؤال کردن درمورد افکار، توهم، احساسات، گرایشهای خشونتآمیز یا پتانسیل او برای ابراز خشونت، ویژگیهای خودکشی و نیز رفتار و ظاهر خود، وضعیت ذهنی بیمار را ارزیابی میکند.
بیماران، باید معیارهای مشخصشده در DSM) راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) را داشته باشند. DSM یک کتابچهی راهنمای انجمن روانپزشکی آمریکایی میباشد که توسط متخصصین مراقبتهای بهداشتی برای تشخیص بیماریها و بیماریهای روانی مورد استفاده قرار میگیرد. پزشک موظف است از بروز سایر اختلالات سلامت روانی مانند اختلال اسکیزوآفرنیک یا اختلال دوقطبی جلوگیری کند. همچنین نشانهها و علائم ناشی از سوءمصرف مواد یا داروهای تجویزشده باید کنترل شود.
یکی دیگر از علائم اسکیزوفرنیا، مشکل در گفتار میباشد. بیمار باید حداقل دو مورد از علائم زیر را نشان دهد:
بوتولیسم نوعی بیماری کمیاب ولی بسیار جدی میباشد. این بیماری بر اثر سم بوتولینوم ایجاد میشود و در نهایت به ضعف عضلات و فلج عضلانی منجر میشود. این بیماری دارای یک دوره پنهان است که معمولاً از ۳ ساعت تا ۸ روز بعد از مصرف اتفاق میافتد. در ادامهی این مقاله به نشانههای بیماری بوتولیسم، تشخیص، علت، پیشگیری و درمان بوتولیسم میپردازیم.
بوتولیسم بیماریای بسیار خطرناک و جدی میباشد که
سم بوتولینوم مسبب آن است. این سم، به فلج عضلات منجر میشود. این فلج شدن معمولاً از صورت شروع شده و بعد به دیگر اندامها کشیده میشود و درصورت راه پیدا کردن به عضلات تنفسی به از کار افتادن آنها منجر میشود. نوعی باکتری بهنام کلوستریدیوم بوتولینوم (Clostridium botulinum) مولد این سم میباشد.
عاقبت همهی انواع بوتولیسم فلجی میباشد، به همین دلیل هر نوعی از بوتولیسم مورد اورژانسی پزشکی محسوب میشود. در گذشته، همهی انواع این بیماری به مرگ ختم میشد. ولی در حال حاضر، آنتیتوکسینها یا پادزهرها میتوانند به بهبودی کمک کنند.
ایالات متحدهی آمریکا، در سال ۲۰۱۵، با بزرگترین شیوع بوتولیسم در چهل سال اخیر خود مواجه شد. کنسروهای غیر استاندارد سیبزمینی مسبب این بیماری بود.
نشانهها و علائم بوتولیسم، بسته به نوع آن متنوع است. در مواردی که براثر مصرف مواد غذایی اتفاق بیفتد، حالت تهوع، اسهال و استفراغ که به نفخ و یبوست ختم میشود، از علائم آن است. ممکن است علائم دیگری مثل ضعف و مشکل تنفسی نیز در بیمار مشاهده شود. معمولاً این علائم در فاصلهی بین ۱۸ تا ۳۶ ساعت بعد از مصرف مادهی غذایی آلوده خود را نشان می دهند، ولی امکان دارد از ۳ ساعت تا ۸ روز بعد از مصرف شاهد آشکار شدن علائم بوتولیسم باشیم.
در بوتولیسم ناشی از زخم، اولین نشانهها در رشتههای عصبی تحت عنوان
اعصاب مغزی، که مسئولیت اتصال مغز به نخاع را برعهده دارند، اتفاق میافتند و بعد شاهد انتشار این علائم در سایر اندامهای بدن هستیم. این بیماری دارای ۴ روز تا ۲ هفته دورهی نهفتگی است. علائم عصبی و نشانههای بیماری در بوتولیسم ناشی از زخم و بوتولیسم ناشی از مواد غذایی، در بزرگسالان یکسان است، ولی ممکن است بروز علائم بوتولیسم زخمی طولانیتر شود.
تاریدید یا دوبینی هم میتواند از علائم این بیماری باشد. از دیگر علائم این بیماری ضعف در صورت، سستی پلکها، اشکال در بلعیدن غذا، خشکی دهان و صحبت کردن نامفهوم را میتوان نام برد. ضعف عضلات بهمرور و در جریان این بیماری اتفاق می افتد و در نهایت به فلج منجر میشود. عدم درمان، فلجی کامل عضلات تنفسی بیمار را در پی دارد که در نهایت به مرگ بیمار منجر میشود. بیمار در هوشیاری کامل شاهد این فرایند خواهد بود.
در بوتولیسم کودکان علائم و نشانهها ممکن است موارد زیر را شامل شود:
بیماری بوتولیسم کودکان دارای دورهی پنهان متغیر، از ۳ روز تا ۳۰ روز میباشد.
سم بوتولینوم سمی است که مولد آن باکتریای بهنام کلستریدیوم بوتولینوم میباشد. این باکتری در آبهای تصفیهنشده و خاک موجود است و بهعنوان یک هاگ مقاوم، قادر به زنده ماندن در محیطهای یادشده میباشد.
هاگهایی توسط باکتری C. botulinum تولید میشود که قادرند در غذاهایی که نادرست و غیراستاندارد کنسرو و نگهداری شدهاند، زنده بمانند. در چنین مکانهایی این هاگها سم تولید میکنند و مصرف این غذاها، حتی بهمقدار بسیار کم، موجب مسمومیتهای شدید و جدی میشود.
انواع مختلف بوتولیسم عبارتند از:
۱ـ بوتولیسم غذایی:
مصرف مواد غذایی آلوده به سم بوتولینوم عامل این بیماری است.
۲ـ بوتولیسم زخمی:
وارد شدن باکتری به زخم باز و تولید سم در داخل زخم، مسبب این بیماری است. ریسک ابتلا به این نوع بوتولیسم در معتادان تزریقی بالا است.
۳ـ بوتولیسم کودکان:
خوردن باکتری یا هاگ حاصل از این بیماری و وارد شدن آن به روده و دستگاه گوارش باعث بروز این نوع بوتولیسم میشود. این باکتری معمولاً بهطور طبیعی در مدفوع کودک وجود دارد.
۴ـ کلونیزاسیون رودهای در بزرگسالان: یکی از انواع بسیار نادر بوتولیسم است و لانه کردن باکتری در دستگاه گوارش بزرگسالان مسبب آن است.
۵ـ بوتولیسم پزشکساخته یا یتروژنیک: اُوِردوز سم بوتولیسم یا بوتاکس مسبب آن است. اخیراً گسترش بوتاکسدرمانی باعث افزایش این نوع از بوتولیسم شده است.
برای کاهش ریسک ابتلا به بوتولیسم ناشی از زخم، استفاده از فوریتهای استاندارد پزشکی برای درمان هر زخم آلوده و عفونی توصیه میشود و همچنین استفاده از داروهای تزریقی مشکوک میتواند خطرناک باشد.
سلامت مواد غذایی و بهداشت غذایی بسیار مهم است. رعایت مواد زیر در مورد بهداشت غذایی توصیه میشود:
سازمان جهانی بهداشت (WHO) برای داشتن غذای سالمتر، پنج نکتهی کلیدی را ارائه میدهد:
وجود این سم در آلودگیهای خانه و حتی باقی ماندن آن بعد از نظافت، پیشگیری از این بیماری را سخت میکند. باید نسبت به علائم هوشیار بود و صورت بروز مورد مشکوک هرچه سریعتر به
متخصص مراجعه کرد.
غذاهایی که به طور معمول دارای ریسک مسمومیت با توکسین هستند، عبارتاند از:
آزمایش نمونهادرار و مدفوع برای تشخیص بیماری بوتولیسم کودکان مورد استفاده قرار میگیرد.در صورت مشکوک شدن پزشک نسبت به ابتلای این بیماری، برای دریافت جواب آزمایش صبر نکرده و درمان با آنتیتوکسینها بهسرعت شروع میکند.
ازآنجاییکه بوتولیسم داراری علائم مشترکی با بیماریهای دیگر است، برای اثبات ابتلا باید آزمایشهای مخصوصی انجام گیرد. بیماریهای دارای علائم مشابه عبارتاند از:
سکته مغزی
تستهای تشخیصی موارد زیر را شامل میشوند:
در صورت شناسایی وجود سم توکسین در معده، غذا، استفراغ یا محتوای رودهای، تشخیص بوتولیسم قطعی تلقی میشود. در موارد حاد، امکان تشخیص این سم در خون فرد بیمار نیز وجود دارد.
مبتلایان به بوتولیسم به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارند. دارویی به نام BIG-V یا BabyBIG برای کودکان مبتلا به این بیماری تجویز میشود.
در صورت بروز مشکلات تنفسی باید بیمار در دستگاه تنفس مصنوعی قرار بگیرد و حتی امکان دارد چند هفته یا چند ماه به این دستگاه نیازمند باشد. این بیماران، نیازمند مراقبتهای پزشکی شدید هستند. علائم فلج امکان دارد با گذر زمان بهبود پیدا کند.
فرد مشکوک به بیماری بوتولیسم، باید هرچه زودتر تحت درمان با آنتی توکسینها قرار گیرد؛ حتی قبل دریافت نتایج آزمایشها.
درمان کامل عفونت ناشی از زخم، با جراحی ضروری است. طی فرآیندی بهنام دبریدمان، ناحیهی اطراف زخم برداشته میشود. تجویز آنتی بیوتیک معمولاً برای پیشگیری از عفونتهای ثانویه انجام میشود.
بوتولیسم کودکان در بیشتر موارد، ، دارای آثار طولانیمدت نیست. براساس آمار کمتر از یک درصد از بوتولیسم کودکان در آمریکا، به مرگ منجر میشود. حدود ۵۰ سال پیش، تقریبا پنجاه درصد از بیماران مبتلا به بوتولیسم جان خود را ازدست میدادند، ولی امروزه این آمار به ۳ تا ۵ درصد رسیده است.
اختلال در دستگاه تنفسی و در پی آن از کار افتادن این ارگان در اثر بیماری بوتولیسم امکان دارد به مرگ بیمار منجر شود.
بیماران دارای علائم شدید و جدی، امکان دارد به مراقبتهای ویژهی پزشکی و دستگاههای تنفس مصنوعی نیازمند بوده و چندین ماه را تحت مراقبت سپری کنند. احساس تنگی نفس و خستگی ممکن است سالها طول بکشد.
امکان رهایی از فلج ناشی از بوتولیسم با کمک آنتی توکسینها وجود دارد، ولی این داروها در بهبود فلج سایر اعضای بدن که از قبل وجود داشته، مؤثر نیستند.
کیست آراکنوئید نوعی کیست است که بیشتر در سر تشکیل میشود، اما امکان ایجاد آن در اطراف نخاع نیز وجود دارد. نام این کیست آراکنوئید است، چون در فضای بین مغز، ستون فقرات و غشاء آراکنوئید ایجاد میشود. غشا آراکنوئید یکی از سه لایه غشایی میباشد که مغز و ستون فقرات بهوسیلهی آن احاطه شده است. رشد این کیست اغلب بین مغز و جمجمه و یا فضاهای اطراف مغز تحت عنوان شکمچه مغز صورت میگیرد.
پرکنندهی کیست های آراکنوئید اغلب مایع
مغزی نخاعی (CSF) میباشد CSF .مایع طبیعی و محافظتکننده در بدن است که مغز و ستون فقرات توسط آن احاطه شده است. دیوارههای موجود دور این کیست اجازهی تخلیهی این مایع به سیستم CSF را نمیدهند و این قضیه باعث انباشته شدن مایع مغزی نخاعی در این کیستها میشود.
کیست آراکنوئید در کودکان معمولاً مادرزادی است. این نوع را کیست آراکنوئید اولیه مینامند. به کیستهایی که در مراحل بعدی زندگی در سر ایجاد میشوند، کیستهای ثانویه میگویند. کیستهای اولیه آراکنوئید شایعتر از کیست های ثانویه آراکنوئید هستند.
همانطور که گفته شد، کیستهای اولیه آراکنوئید در نتیجه اختلالات رشدی در مغز و نخاع بهوجود آمده و از بدو تولد با فرد همراه هستند. در واقع این نوع کیستها در طول هفته های اولیه بارداری ایجاد میشوند. کیستهای ثانویه آراکنوئید اغلب بر اثر مننژیت، آسیب دیدگی سر، تومور و یا در نتیجه جراحی مغز بهوجود میآیند. محل تشکیل اکثر کیستهای آراکنوئید در خارج از لوب تمپورال مغز در منطقهای از جمجمه تحت عنوان حفره جمجمه میباشد. کیستهای آراکنوئید که در نخاع شکل میگیرند کمتر شایع هستند. اندازه و محل کیست، به عنوان عاملی برای زمان شروع و نوع علائم شناخته میشود.
علائم کیست آراکنوئید قبل از ۲۰ سالگی و اغلب در اولین سال زندگی، خود را نشان میدهند. اما در برخی از افراد مبتلا به کیستهای آراکنوئید هرگز علائمی وجود ندارد. طبق گزارش ارائه شده توسط National Organization for Rare Disorders امکان ابتلا به این کیستها در مردان چهار برابر بیشتر از ن است.
کیستهای آراکنوئید اغلب بینشانه بروز میکنند. یعنی وجود آنها در سر، از روی ظاهر مشهود نیست. در نتیجه، اکثر افراد مبتلا تا وقتی که به دلایلی از قبیل آسیبهای وارده به سر معاینه نشدهاند، متوجه وجود آنها نخواهند شد.
گاهی کیستهای آراکنوئید با علائمی همراه هستند. بسته به انداره و محل این کیست، علائم متفاوت هستند. برای مثال، در صورت فشار آوردن کیست بر روی اعصاب یا مناطق حساس مغز یا نخاع ، امکان دارد شاهد علائمی در بدنتان باشید. در صورت قرارگیری این کیست در مغز، بروز یک یا چند مورد از علائم زیر امکانپذیر است:
سردرد
درصورت قرارگیری این کیست در ستون فقرات، ممکن است شاهد علائمی مانند موارد زیر باشید:
در صورت داشتن این علائم، م با پزشک
متخصص مغز و اعصاب ضروری میباشد.
علت دقیق شکل گیری کیستهای آراکنوئید در بدن تشخیص داده نشده است. محققان بر این باورند که ناهنجاریهای رشدی ناشی از پارگی غشاء عنکبوتیه یا تقسیم غیرقابل توضیح عامل اصلی بسیاری از کیستهای آراکنوئید میباشند. طبق ادبیات پزشکی، کیستهای آراکنوئید ارثی میباشند. این موضوع نشاندهندهی نقش ژنتیک در ایجاد برخی از کیستهای آراکنوئید است.
در برخی از موارد، کیست آراکنوئید در حفره وسط و همراه با توسعه نیافتگی (هیپوپلازی) و یا فشرده شدن لوب تمپورال اتفاق میافتد. نقش ناهنجاری لوب تمپورال در ایجاد این کیستها در حفره میانی شناسایی نشده است.
این نوع کیستها و برخی عوارض مربوط به آنها امکان دارد در اثر آسیب دیدگی ایجاد شوند. تروما می تواند باعث نشت مایع داخل کیست به نواحی دیگر (به عنوان مثال، فضای زیرآراکنوئید) شود. امکان پاره شدن و خونریزی عروق خونی روی سطح کیست وجود دارد. درصورت خونریزی یکی از رگهای خونی خارج از کیست، امکان بروز هماتوم وجود دارد. خونریزی داخل کیست و هماتوم، ممکن است علائمی ناشی از افزایش فشار داخل جمجمه و همچنین فشرده شدن بافت عصبی را بههمراه داشته باشد.
رشد غیر طبیعی مغز و ستون فقرات جنین در رحم مادر معمولاً منجر به کیستهای اولیه یا مادرزادی میشود. علت دقیق رشد غیر طبیعی مغز در این جنینها نامعلوم است اما امکان دارد ژنتیکی باشد. کیستهای ثانویه یا کیستهای غیر آکریوژنیک، می توانند به دلایل زیر اتفاق بیفتند.
کیستهای آراکنوئید اغلب به صورت تصادفی تشخیص داده میشوند. این تشخیص ممکن است بر اساس معاینه کامل بالینی، سابقه پزشکی بیمار و انواع آزمایشهای تخصصی، به ویژه مطالعات تصویربرداری پیشرفته مانند توموگرافی کامپیوتری (CT scan) و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) صورت گیرد. با استفاده از سی تی اسکن و MRI می توان کیستهای آراکنوئید را تشخیص داده و یا تأیید کرد. در طول CT اسکن، یک کامپیوتر و اشعه ایکس، از ساختار بافت مغز تصاویر مقطعی تهیه میکنند. در طول MRI، یک میدان مغناطیسی و امواج رادیویی برای ایجاد تصاویر مقطعی از مغز مورد استفاده قرار میگیرد.
همانطور که گفته شد، بیشتر کیستهای آراکنوئید به صورت تصادفی بهوجود میآیند و به مرور زمان دچار به تغییر اندازه نمیشوند. بنابراین پزشکان توصیه می کنند که صبر کنید. در صورت عدم وجود علائم، ممکن است درمان ضرورت داشته باشد و افراد مبتلا امکان دارد به صورت دورهای تحت نظارت قرار بگیرند.
روش درمان بستگی به عوامل زیر دارد:
در روش درمانی craniotomy fenestration، برای دسترسی جراح به کیست یک بخش از جمجمه برداشته می شود تا تخلیهی مایع مغزی نخاعی به فضای زیر عنکبوتیه که در آن مایع دوباره جذب میشود انجام گیرد. در بعضی از موارد امکان دارد یک دستگاه (شنت) در کیست توسط جراح برای تخلیه مایع به داخل سیستم بطن مغز کار گذاشته شود. این دستگاه عمل تخلیه کیست را انجام داده و باعث ایجاد یک گذرگاه مناسب برای تخلیه مایع مغزی نخاعی و گردش آن میشود.
با پیشرفتهایی که جدیداً در عمل جراحی پایه مغز و اعصاب به وجود آمده، این روشهای سنتی به تکنیک های
اندوسکوپی کامل تبدیل شدهاند. این روشها در کوتاه ترین زمان انجام گرفته و با بهترین نتایج، کمترین عوارض و سریع ترین زمان ریکاوری همراه میباشند.
درمان کیست های آراکنوئید ستون فقرات با جراحی (برداشتن کیست) نیز امکانپذیر است. در این شرایط جراحی به طور کلی به از بین رفتن علائم میپردازد. در برخی موارد، امکان انجام جراحی برای کیستهای نخاعی وجود ندارد. در چنین مواردی، ایجاد شنت یا روزنه کیست برای تخلیه مایع ضرورت دارد.
در گذشته به دلیل عدم آگاهی و پیشداوریهای بدون پشتوانهی علمی، افراد مبتلا به صرع از ازدواج و بچهدار شدن منع میشدند. اما پیشرفت علم و شناسایی انواع حملات صرعی و راههای تشخیص و درمان این بیماری، باعث شده چنین تفکری از بین برود. امروزه صرع چه در ن و چه در مردان، دیگر دلیلی برای بچهدار نشدن نیست. طی دهه اخیر ن بسیاری با وجود ابتلا به صرع ، باردار شده و زایمان آنها بدون مشکل انجام شده است. با خواندن این مقاله افراد مبتلا و علاقهمند به بچهدار شدن میتوانند اطلاعات خود را تکمیل کنند.
خیلی کم پیش آمده که صرع ارثی باشد. اما در صورت مبتلا بودن یکی از والدین یا هر دو، احتمال مبتلا شدن کودک به صرع 5 تا 20 درصد افزایش مییابد. البته ارث بردن به میزان حادی و نوع بیماری پدر یا مادر مبتلا به صرع وابسته است.
بطور کلی صرع به دو دسته تقسیم میشود، که عبارتند از:
• صرع منتشر» یا گرندمال»
• صرع موضعی» یا پارسیل»
صرع موضعی دو زیرشاخه با نامهای صرع ساده (بدون بیهوشی) و صرع مرکب (همراه با بیهوشی) دارد. صرع پارسیل مرکب”،شایعترین نوع صرع در میان بزرگسالان میباشد. در صورت ابتلای یکی از والدین یا هر دو به صرع منتشر، ریسک انتقال این بیماری به فرزند افزایش مییابد. البته بیشتر صرعهای منتشر قابلیت
درمان دارند و به ارث رسیدن آن به فرزند نگرانکننده نیست!
بله امکانپذیر است. البته باید برنامهریزیشده اقدام کرد. افراد مبتلا به صرع که قصد بارداری دارند، لازم است به نکات زیر توجه کنند:
۱ـ برای جلوگیری از مشکلهای مغزی و عصبی، مصرف اسید فولیک باید چند ماه قبل از اقدام به بارداری شروع شود. معمولاً مصرف روزانه 5-1 میلیگرم اسیدفولیک توصیه میشود.
2ـ مصرف دارو در 3 ماهه اول بارداری باید با کمترین دوز باشد و مادر باردار از مصرف سیگار و الکل، بهشدت منع میشود. سیگار و الکل نه تنها باعث افزایش بروز نقصهای مادرزادی میشود، بلکه ریسک ابتلا به صرع در کودک را نیز بیشتر میکند. الکل از جفت عبور کرده و به مایع آمنیوتیک نفوذ میکند و میزان آن در این محدوده، حدود 10 بیشتر از میزان وجود آن در خون مادر است. محققان بعد از زیر نظر گرفتن 425 نفر 2 تا 49 سال که در دوران جنینی به سندرم جنین الکلی دچار بودهاند، متوجه ابتلای ۶ درصد این افراد به صرع شدندو در 12 درصد حداقل یک بار حمله صرع دیده شده است. الکل بر رشد
مغزی جنین هم میتواند اثر منفی بگذارد. مسمومیت ناشی از الکل در دوران جنینی قادر است به بروز نقصهایی در ناحیه جمجمه و صورت کودک منجر شده و عامل پایین بودن وزن نوزاد متولدشده باشد. اختلالات یادگیری، مشکلات قلبی، اختلالات رفتاری و نیز زبانی از جمله مشکلاتی است که در کودکانی که مادرشان در دوران بارداری الکل مصرف کردهاند، دیده شده است.
تشدید حملات صرعی در دوران بارداری بهندرت پیش میآید و تنها در 25 درصد ن باردار این حملات دیده شده و در 65 درصد ن مبتلا، بارداری بر صرع و تشنج بیاثر تشخیص داده شده و در 10 درصد حتی تعداد و شدت حملات تشنج کاهش پیدا کرده است. مصرف نکردن داروهای ضد تشنج از ترس آسیب رسیدن به جنین، دلیل اصلی بالاتر رفتن تعداد حملات در زمان بارداری است. در صورت مصرف مرتب داروها، تعداد حملات در دوران بارداری کاهش مییابد.
م با
پزشک در صورت وم تغییر و یا کاهش دوز داروهای ضد صرع ضروری است. بهعنوان مثال مصرف داروهای ضد صرع مانند توپیرامات (Topiramate)، اکس کاربازپین (Oxcarbazepine)، گاباپنتین (Gabapentin)، لوتیراستام (Levetiracetam) و لاموتریژین (Lamotrigine) در دوران بارداری خطر کمتری دارند و به نقص مادرزادی منجر نمیشوند.
اما داروهایی مثل فنیتوئین (Phenytoin)، فنوباربیتال (Phenobarbital)، والپروات (valproate) با نامهای تجاری دپاکین و والپاکین و همچنین کاربامازپین (Carbamazepine) قادرند باعث نقص مادرزادی جنین بهخصوص در ناحیه صورت، ستون فقرات، قلب و دستگاه تناسلی جنین شوند. در برخی شرایط قطع مصرف قرص، برای مدت کوتاهی امکانپذیر است. اما باید توجه داشت که قطع داروهای صرع نباید بدون اجازه پزشک انجام گیرد، زیرا ریسک قطع ناگهانی داروهای ضد صرع در دوران بارداری بسیار بالا است.
برخی داروهای ضد صرع در دوران بارداری دارای عوارض بیشتری هستند و قادرند به نقص مادرزادی جنین منجر شوند، ممکن است در اثر مصرف داروهای ضد صرع مانند قرص کاربامازپین یا والپروئیک اسید در دوران بارداری و یا مصرف ترکیبی داروها، جنین به نقصهای مادرزادی زیر دچار شود:
• رشد ناقص انگشتان یا ناخن
• شکاف کام و لب
• ناهنجاریهای اسکلتی
• اسپینا بیفیدا (مهره شکاف دار)
• اختلالات دستگاه گوارش
• بیماری قلبی
افراد مبتلا به صرع که میخواهند باردار شوند، باید با پزشکشان م داشته باشند تا نوع داروی مصرفی آنها را تغییر دهد. البته هنوز اطلاعات کافی در مورد تاثیر داروها بر جنین موجود نیست و در مورد خطرات قطعی آن نمیتوان توضیح داد.
داروهای ضد صرع در هنگام بارداری، باعث افزایش متابولیسم ویتامین K در کبد میشوند. کمبود این ویتامین میتواند باعث تأخیر در انعقاد خون شده و به خونریزی در مغز جنین یا دیگر ارگانهای او بعد از تولد منجر شود. بنابراین مصرف مکمل ویتامین Kبرای بانوان باردار مبتلا به صرع در هفتههای پایانی بارداری توصیه شده است. نوزاد نیز به محض تولد این ویتامین تزریقی را باید دریافت کند.
مصرف داروهای ضد صرع مانند توپیرامات (Topiramate)،
گاباپنتین (Gabapentin)، اکس کاربازپین (Oxcarbazepine)،لوتیراستام (Levetiracetam) و لاموتریژین (Lamotrigine) در دوران بارداری خطری ندارند و به نقص مادرزادی منجر نمیشوند.
زایمان طبیعی برای مادر باردار مبتلا به صرع امکانپذیر است. اگر مادر مبتلا به صرع در طول انقباضات رحمی به حملات تونیک – کلونیک منتشر، مکرر و غیرقابل کنترل یا تشنج های مکرر دچار شود بهطوری که توانایی زایمان طبیعی را نداشته باشد، باید سزارین شود.
این مسئله به نوع صرع وابسته است. صرعهای ساده، میوکلونی و متمرکز خطری ندارند، اما حملات تونیک – کلونیک و منتشر ممکن است برای جنین خطرناک باشد. زیرا اکسیژن رسانی به جنین را قطع میکند. در هر حال، قطع مصرف داروها در دوران بارداری توصیه نمیشود. زیرا تکرر حملات بهطور حتم برای جنین خطر بیشتری دارد.
آیا مصرف داروهای پیشگیری از حملات صرع به نقصهای جنینی منجر میشود؟
گرچه براساس آمار، فرزندان افراد مبتلا به صرع در مقایسه با سایر افراد جامعه بیشتر به نقصهای مادرزادی دچار میشوند، اما میزان نقصهای قابلتوجه تنها 2 تا 3 درصد میباشد و سایر عوارض قابل اصلاح و درمان هستند. عیوب مادرزادی تنها به دلیل مصرف دارو ظاهر نمیشوند و معمولاً ناشی از عادات نادرست دیگری مثل مصرف الکل و سیگار میباشد.
براساس توصیهی متخصصان، حتی با وجود خطرات احتمالی و تشنج در مادر مبتلا به صرع، حتماً شیردهی مشکلی ندارد. البته تمام داروهای ضد صرع از شیر عبور میکنند، اما غلظت آنها ضعیف است بر جنین و تاثیری ندارد. تنها برخی داروها که میزان غلظت آنها در خون و شیر مادر برابر است میتوانند دردسرساز شوند. بنابراین باید از همان ابتدا نوزاد زیر نظر گرفته شده و با مشاهده علائمی مثل مک زدنهای ضعیف، خواب آلودگی شدید یا شلی و سستی عضلات، شیردهی قطع شود.
برخی داروهای ضد صرع بر روی جذب داروهای پیشگیری از بارداری اثر میگذارند. به این داروها القا کننده های آنزیم های کبدی گفته میشود و قادرند باعث تسریع برخی روندها در سلول های کبدی شوند. از جمله این داروها میتوان به اکس کاربازپین (Oxcarbazepine)، کاربامازپین (Carbamazepine)، فنوباربیتال (Phenobarbital) و توپیرامات (Topiramate) اشاره کرد. اگر همزمان با داروی پیشگیری از بارداری از این داروهای ضد صرع استفاده شود باید به پزشک خود اطلاع داده و به موارد زیر را جدی گرفت:
1- اگر از قرص جلوگیری برای پیشگیری از بارداری استفاده میکنید، دوز استروژن آن باید حداقل 50 میکروگرم باشد، یعنی مقداری که بالاتر از حد معمول است. در عین حال توصیه میشود از یک روش کمکی دیگر مانند کاندوم هم استفاده شود.
2- مصرف قرص پروژسترون میتواند خطرناک باشد.
3- مصرف کپسول کاشتنی پروژسترون یا کپسول زیرپوستی توصیه نشده است.
4- اگر از روش جلوگیری اورژانسی استفاده کردید، دقت داشته باشید که دوز لوونورژسترل (Levonorgestrel) آن باید از 3 میلیگرم بیشتر باشد.
آرتریت تمپورال به التهاب شریانهای سر و گردن گفته میشود. در بیشتر موارد، شریانهایی که از شقیقهها عبور میکنند، تحت تاثیر قرار میگیرند. از این رو نام این التهاب، آرتریت تمپورال است. این بیماری را با نامهای آرتریت سلول غول پیکر (GCA)، آرتریت جمجمه، و نیز بیماری هورتون میشناسند. این بیماری در برخی موارد میتواند شریانهای متوسط و بزرگ در بازوها، شانهها و سایر قسمتهای بدن را درگیر کند.
آرتریت تمپورال به تورم و آسیب دیدن رگهای خونی منجر میشود و انتقال خون به مغز و سایر قسمتهای بدن را دشوار میکند. این روند میتواند به مشکلات جدی مانند سکته و کوری منجر شود.
از آنجایی که علائم آرتریت تمپورال با بسیاری از بیماریهای دیگر مشترک است، تشخیص آن حتماً باید توسط
متخصص مغز و اعصاب صورت گیرد.
خوشبختانه، آزمایشهای خاصی برای تشخیص این بیماری و رد کردن بسیاری از بیماریهای دیگر دارای نشانه های مشابه مانند میگرن وجود دارد. آزمایش خون، معاینه فیزیکی، بیوپسی، سونوگرافی از جمله این آزمایش ها میباشد. MRI هم برای تشخیص این نوع آرتریت راهگشا است.
آرتریت تمپورال ممکن است برای هر فردی دارای نشانههای متفاوت باشد. با این حال در اکثر موارد شاهد علائم زیر هستیم:
این علائم در واقع به علائم polymialalgia rheumatica شناسایی میشوند. که در حدود نیمی از همه افراد مبتلا به آرتریت تمپورال مشاهده شده.
علت دقیق آرتریت تمپورال شناسایی نشده است. اما متخصصان بر این باورند که سلامت سیستم ایمنی بدن میتواند نقش مهمی داشته باشد. در موارد نادر، عفونت شدید خاص و یا مصرف دوزهای زیاد آنتیبیوتیک میتواند مسبب بروز این بیماری باشد.
عوامل بروز این بیماری عموماً عبارتند از:
به محض مشکوک شدن پزشک به وجود آرتریت تمپورال، ممکن است دوز بالایی از استروئیدها را تجویز کند. بعد از طی شدن دوره درمان، دوز پایینتری از استروئیدها تجویز میشود که ممکن است دوره مصرف آن چند ماه تا یک سال یا بیشتر به طول بیانجامد. این داروها نقش ضدالتهاب دارند و میتوانند از ایجاد آسیب بیشتر به رگهای خونی جلوگیری کنند.
تداوم مصرف استروئیدها تا زمانی که پزشک دستور میدهد، اامی است. زیرا این دارو از بروز عوارض جدی مانند
سکته مغزی، از دست دادن قدرت بینایی و مرگ جلوگیری میکند. با از بین رفتن علائم، امکان کاهش دوز مصرف دارو به تدریج وجود دارد. این بیماری در بعضی از افراد برگشت ناپذیر است. اما در بعضی دیگر علائم برگشته و مصرف مجدد دارو برای آنها اامی است.
بسته به وضعیت سلامت کلی بدن و نوع استروئیدی که تجویز شده، داروهای زیر نیز ممکن است جویز شوند:
درمان آرتریت تمپورال قادر است باعث بهبود سلامت رگهای خونی شود. با این حال، داروهای مصرفی برای این بیماری میتوانند مشکلاتی را بهوجود بیاورند. خوشبختانه با رعایت نکات زیر میشود علائم این بیماری را کنترل کرده و عوارض جانبی دارو را کاهش دهید.
آرتریت تمپورال نوعی بیماری است که بر روی عروق خونی و توانایی خون برای عبور از عروق اثر میگذارد. ورزش برای مبارزه با بسیاری از عوارض جانبی داروهای آرتریت تمپورال یاریرسان است. همچنین سلامت کلی بدن را بهبود میبخشد.
همچنین، با رعایت رژیم غذایی سالم می توان مواد مغذی را که از طریق داروها از بدن خارج شدهاند جبران کرد. این رژیم حتی قادر است با التهاب مبارزه کند.
با رعایت این نکات میتوان سلامت رگهای خونی را با وجود آرتریت تمپورال به طور طبیعی بهبود بخشید:
بهتوصیهی متخصصان انجمن قلب آمریکا، یک رژیم غذایی کلی باید بر روی موارد زیر تمرکز داشته باشد:
مصرف بیش از حد الکل قادر است بر روی سلامت قلب و رگهای خونی تاثیر منفی بگذارد. همچنین ممکن است با برخی از داروهای مورد استفاده برای آرتریت تمپورال، مانند
متوترکسات، leflunomide و azathioprine دارای تداخل باشد. الکل همچنین میتواند تراکم استخوان را کاهش دهد. کاهش تراکم استخوان یکی از اثرات جانبی استروئیدهای مورد استفاده برای درمان آرتریت تمپورال است.
سیگار کشیدن، باعث افزایش خطر ابتلا به آرتریت تمپورال میشود. با این حال بلافاصله پس از ترک سیگار، بهسرعت سلامت رگهای خونی را میتوان بازیافت.
استفاده طولانی مدت از استروئیدها میتواند به ایجاد ضعف در استخوانها منجر شود. با رعایت رژیم غذایی غنی از مواد زیر می توان استخوانها را سالم نگه داشت:
این مواد مغذی در غذاهای غنیشده و همچنین مواد زیر پیدا میشوند:
پرهیز از مصرف کافئین، الکل و نوشیدنیهای گازدار نیز باید جدی گرفته شود. مصرف ۸۰۰ واحد ویتامین Dو ۱۲۰۰ میلی گرم مکمل کلسیم در روز توسط متخصصان کلینیک مایو برای ن ۵۰ سال به بالا پیشنهاد شده.
گلبرگ، اکیناسه، زنجبیل، نقره کلوئیدی، ویتامین D و … را بیشتر مصرف کنید. با این حال، توجه داشته باشید که برخی از گیاهان و مکمل های تقویت کننده ایمنی باعث غلظت خون شده و عروق خونی را تحت تاثیر قرار میدهند یا ممکن است با داروهای مصرفی تداخل داشته باشند.
التهاب همانطور که در بسیاری از مشکلات عروقی و بیماریهای دیگر تأثیرگذار است، در آرتریت تمپورال نیز نقش مهمی را ایفا میکند. استراتژی های غذایی زیر توسط متخصصان برای مبارزه با التهاب پیشنهاد شده است.
مصرف مواد غذایی زیر:
محدود کردن این غذاها:
به محض تشخیص آرتریت تمپورال، باید درمان را شروع کرد. اکثر افراد پس از چند روز متوجه بهبود علائم خود میشوند.
سردرد ناشی از آرتریت تمپورال دارای علائم زیر است:
همزمان با شروع مصرف استروئیدها، می توانید روشهای زیر رابرای تسکین سردرد به کار بگیرید:
عوامل محرک عبارتند از:
به تجمع خون در خارج از مغز، که معمولاً براثر آسیب شدید سر ایجاد میشود، هماتوم مغزی گفته میشود. افزایش فشار مغزی و خونریزی در اثر هماتوم به مرگ ختم میشود.
برخی از هماتومهای مغزی خودبخود متوقف شده و از بین میروند. ولی برای برخی دیگر، تنها عمل جراحی راهگشا است.
در هماتوم مغزی ، خونریزی بیرون مغز و در زیر استخوان جمجمه اتفاق میافتد و همین باعث میشود که خون بین لایههای بافت اطراف مغز جمع شود.
فشاری که خونریزی به مغز وارد میکند، منجر به بروز علائم هماتوم مغزی میشود.
بالا رفتن فشار داخل جمجمه (کاسه سر) بر اثر این بیماری، میتواند به بیهوشی و مرگ ختم شود.
معمولاً آسیب سر براثر اتفاقاتی مثل تصادفات رانندگی، افتادن از بلندی، کتککاری و دعوا، منجر به هماتوم مغزی میشود.
ضربه ناگهانی به سر، منجر به پارگی رگهای خونی سطح مغز شده و درپی آن هماتوم مغزی اتفاق میافتد.
وقتی آسیب سر با خونریزی ناگهانی و شدید همراه باشد و به هماتوم مغزی منجر شود، فرد بیهوش شده و خیلی زود به حالت کما میرود.
افراد مبتلا به بیماریهای خونریزیکننده مانند هموفیلی و کسانی که مجبور به مصرف داروهای رقیق کننده خون مثل
وارفارین هستند، دارای ریسک بالاتری برای ابتلا به این بیماری هستند.
در افراد دارای زمینه خونریزی، حتی آسیب نسبتا جزئی سر میتواند باعث بروز هماتوم مغزی شود.
در هماتوم مغزی مزمن، با پارگی سیاهرگهای کوچک واقع در سطح خارجی مغز، خونریزی در فضای بین جمجمه و مغز اتفاق میافتد. ممکن است تا چند روز و یا چند هفته شاهد بروز علائم نباشیم.
شکل مزمن این بیماری، در افراد سالخورده بیشتر شایع است. زیرا جمع شدن و چروک خوردن مغز در این سن باعث کشیدگی بیشتر سیاهرگهای کوچک سطح مغز و در نتیجه پارگی بیشتر آنها میشود.
همچنین مشکلات ناشی از آسیب نخاع، به ندرت منجر به هماتوم مغزی میشوند.
علائم این بیماری بسته به میزان خونریزی متفاوت است:
۱- وقتی آسیب سر با خونریزی شدید و ناگهانی همراه باشد و به هماتوم مغزی منجر شود، فرد بیهوش شده و فوراً به حالت کما میرود.
۲- امکان دارد فرد تا چند روز بعد از آسیب سر، سالم و طبیعی دیده شود، اما کمکم به گیجی دچار شده و چند روز بعد بیهوش میشود. در این حالت خونریزی کندتر اتفاق افتاده و در نتیجه هماتوم مغزی، آرامتر بزرگ میشود.
۳- درصورت تشکیل کند و آهستهی هماتوم مغزی، ممکن است تا بیش از دو هفته بعد از شروع، شاهد علائم قابل توجهی نباشیم.
علائم این بیماری عبارتند از:
• سردرد
• سرگیجه
• خوابمرگی یا خوابآلودگی شدید
• گیجی
• تهوع و استفراغ
• تغییر رفتار
• بیحسی
• ضعف و سستی
• تشنج
علائم هماتوم در افراد مختلف بهشکل متفاوت بروز میکند.
علاوه بر اندازه هماتوم مغزی، سن فرد و سابقهی داشتن دیگر بیماریها، در بروز علائم این بیماری تأثیر دارند.
افرادی که به آسیب جمجمه و ضربه به سر دچار میشوند، بعد از مراجعه به
متخصص مغز و اعصاب، معمولاً ام آر آی و سی تی اسکن از سر آنها گرفته میشود. این نوع آزمایشات تشخیصی، تصاویری از داخل جمجمه ارائه میدهند که هر نوع هماتوم مغزی را میشود در آنها دید.
برای تشخیص هماتوم، ام آر آی از سی تی اسکن بهتر است، ولی سی تی اسکن سریع تر جواب را ارائه داده و بیشتر در دسترس است.
برای تشخیص این بیماری، به ندرت از روش آنژیوگرافی استفاده میشود. در روش آنژیوگرافی، کاتتر به داخل سرخرگ فرستاده شده و ماده مخصوص تزریق می شود و با اشعه ایکس، جریان خون در داخل سرخرگها و سیاهرگها نشان داده میشود.
• نوع درمان هماتوم مغزی بستگی به شدت آن دارد. درمان از مراقبت دقیق تا جراحی پیشرفته تغییر میکند.
• در هماتوم مغزی کوچک با علائم خفیف، روش درمانی خاصی به غیر از معاینه فرد توسط متخصص توصیه نمیشود.
• برای اثبات بهبودی هماتوم مغزی، انجام آزمایشات تصویربرداری مکرر از ناحیه سر ضروری است.
• در هماتومهای مغزی شدید یا خطرناک، عمل جراحی برای کم کردن فشار روی مغز ضروری است.
روش های مختلف جراحی هماتوم مغزی عبارتند از:
۱- سوراخ کردن جمجمه (کاسه سر): سوراخی در جمجمه و در بالای قسمت دچار هماتوم، ایجاد شده و از طریق این سوراخ، خون جمع شده در آنجا را بیرون میکشند.
۲- کرانیوتومی: برای دسترسی بهتر به هماتوم و همچنین کاهش فشار مغزی، بخش بزرگ تری از جمجمه برداشته میشود. مدت کوتاهی بعد از این کار، آن قسمت جمجمه سر جایش قرار خواهد گرفت.
۳- کرانیکتومی: یک قسمت از جمجمه، برای مدت زمانی طولانیتر برداشته میشود تا مغز آسیبدیده بدون تخریب دائمی منبسط (باز) شود. این روش کمتر برای درمان هماتوم مغزی به کار گرفته میشود.
افراد مبتلا به هماتوم مغزی شدید، اغلب شدیداً بیمار هستند و به دستگاه تنفس مصنوعی و سایر وسایل کمکی نیازمندند.
چرا میگرن در بارداری اتفاق میافتد؟ سردردهای میگرنی در حاملگی بسیار شایع هستند. زیرا میگرن در خانمهای در سنین باروری بیشتر شایع است و هرمونهای حاملگی قادرند به برانگیخته شدن حملهی میگرن منجر شوند. در ادامهی مقاله درمورد دلایل و راههای درمان سردردها بهخصوص در دوران بارداری میخوانید.
علت اصلی سردردهای میگرنی هنوز ناشناس است. اما به نظر میرسد، تغییرات شیمیایی در سیستم عصبی و جریان خون در مغز دلیل اصلی میگرن است. محققان بر این باورند که برآشفتگی مفرط سلولهای
مغزی، به تحریک رهاسازی مواد شیمیایی در خون منجر میشود. این مواد شیمیایی، باعث برانگیختگی رگهای خونی موجود در سطح مغز میشوند. در نتیجه به تورم عروق منجر شده و باعث احساس درد میشوند. از طرفی، هورمون استروژن در بروز سردردهای میگرنی تأثیر بهسزایی دارد. به همین علت الگوهای سردرد میگرنی در دوران بارداری، قاعدگی و یائسگی دچار تغییر میشوند. سروتونین نیز، که نوعی انتقالدهنده عصبی است، در سردردهای میگرنی نقشی اساسی ایفا میکند.
فقط تغییرات هورمونی در دوران بارداری، باعث تحریک سردردهای میگرنی نمیشوند. در بیشتر ن، چندین عامل مسبب بروز سردردها هستند. برای مثال گرسنگی، استرس و بی خوابی، همگی باعث تحریک میگرن میشوند. جالب است بدانید، ممکن است عامل محرک سردرد امروز شما، دیگر هیچ وقت باعث تحریک سردردتان نشود.
ممکن است میگرن، تا چند ساعت طول بکشد و گاهی، در صورت عدم درمان، یک یا دو روز کامل طول میکشد. میگرن کاملاً غیر قابل پیش بینی است. بنابراین در حالیکه در بعضی از ن باردار، میگرن رو به وخامت میرود، در برخی دیگر امکان دارد بهطور کامل از بین برود.
برای یافتن محرکها ثبت زمان و چگونگی سردردها میتوانند یاریرسان باشند. با این کار پزشکتان نیز، بهتر قادر است روش مناسب برای
درمان سردرد شما را بهکار بگیرد. علاوه بر این، با شناخت محرکهای سردرد میشود از بروز آنها در دوران بارداری جلوگیری کرد.
هرگاه سردرد به سراغتان آمد، موارد زیر را یادداشت کنید:
• علایم به خصوص: در چه مکانهایی سردرد به سراغتان میآید؟ درد آن را توصیف کنید. هرگونه حساسیت مانند حساسیت نسبت به صدا، نور و بوی خاص و همچنین حالت تهوع را هم ذکر کنید.
• ساعت شروع و پایان سردردتان را بنویسید
• غذا یا نوشیدنیهای صرفشده در طول ٢٤ ساعت گذشته
• تغییرات محیطی، مانند تغییر در آب و هوا، سفر به یک جای جدید یا امتحان غذاهای جدید
• روشهای درمانی امتحانشده و میزان مؤثر بودن یا نبودن آن
معروف ترین محرک های سردردهای میگرنی عبارتند از:
• کافئین
• شکلات
• اسپرتیم (نوعی شیرینکننده مصنوعی)
• غذاهای حاوی مواد نگه دارندهای مثل سدیمگلوتامات (MSG) و نیترات
از آنجایی که معمولاً فشار خون بالا در دوران بارداری باعث بروز سردرد میشود، پزشکان ابتدا به بررسی شرایط بیمار میپردازند تا در تشخیص دقیق میگرن دچار تردید نشوند. پزشک باید حتماً در جریان داروهای مورد مصرف بیمار، حتی از نوع گیاهی و بدون نسخه باشد. همچنین لازم است هرنوع سابقه میگرن در خانوادهتان را گزارش کنید.
بهطور معمول پزشکان میگرن را با توجه به یادداشت های مربوط به سردردتان تشخیص میدهند. رادیولوژی و سی تی اسکن به دلیل خطرناک بودن برای جنین، به هیچ عنوان در بارداری توصیه نمیشوند.
مراقبت شخصی و داشتن سبک زندگی سالم، اولین قدم برای مقابله با میگرن است. بد نیست برای کنترل میگرن در دوران بارداری به این نکات توجه کنید:
• پرهیز از محرکهای شناختهشده مانند خوردن غذاهای خاص.
• تهیهی یک برنامه زمانبندی شده و قابل پیش بینی برای غذاها و میان وعدههایتان.
• نوشیدن آب فراوان
• استراحت کافی
• ماساژ، قرار دادن کیسه یخ بر روی شقیقه ها، استراحت در مکانی تاریک و بی صدا را امتحان کنید.
اگر باردار هستید یا قصد باردار شدن دارید، ممکن است پزشکتان توصیه کند که مصرف داروهایتان را قطع کنید. او تأثیرات دارو بر جنین و خودتان را بررسی میکند. در بعضی موارد، امکان دارد پزشک براساس یک تحقیق ناتمام یا غیرقطعی و ناکافی، به تجویز یک دارو مجبور شود.
در دوران بارداری مصرف اکثر داروهای درمانی یا پیشگیری
میگرن، باید قطع شود. زیرا مصرف آنها با نقصهای مادرزادی نوزادان، رابطه مستقیم دارد. بقیه داروها با عوارض ثانویهی بارداری مانند: سقط، خونریزی، یا عدم رشد جنین و رحم به صورت طبیعی مرتبط هستند.
هدف از درمان سریع، متوقف ساختن سردرد، بعد از بروز اولین نشانهها است.
مسکنها؛ که دردهای حاد میگرنی کمک می را کاهش میدهند. این قرص ها عمومی بوده و کاربردشان فقط برای میگرن نیست.
• یکی از داروهای کم خطر در دوران بارداری استامینوفن است.
• داروهای NSAID مانند آسپرین که داروهای غیر محرک و بدون استروئید محسوب میشوند، در صورت مصرف، نزدیک به زمان بسته شدن نطفه، خطر خونریزی و سقط را به همراه دارند. مصرف آنها در سه ماهه سوم بارداری، باعث افزایش خطر فشار خون در جنین خواهد شد و مصرف آن نزدیک به موعد زایمان، به افزایش خونریزی در مادر، هنگام زایمان منجر میشود.
• تحقیقات، درباره خطرات اکثر داروهای NSAID شامل ناپروکسن و ایبوپروفن، که بدون نسخه قابل خریداری هستند، در دوران بارداری هنوز ادامه دارد.
• مصرف مسکنهای حاوی نارکوتیک، که نوعی ماده مخدر هستند، توصیه نمیشود. مصرف این دارو در دورههای طولانی مدت، هم برای نوزاد و هم مادر خطر اعتیاد را به همراه دارد.
ارگوتامینها؛ که فقط برای سردردهای میگرنی تجویز میشوند. اما مصرف این قرصها نیز در دوران بارداری توصیه نمیشود. مصرف آنها در سه ماهه اول بارداری، ریسک بروز نقصهای مادرزادی را برای نوزاد بالا میبرد. این قرصها حتی ممکن است به تحریک انقباضات رحمی شدید منجر شده و درنتیجه نوزاد نارس و زودتر از موعد متولد شود.
تریپتانها؛ که فقط برای میگرن تجویز میشوند. گفته میشود که این قرصها باعث بروز نقصهای مادرزادی نمیشوند. اما تا به امروز تمام تستها فقط بر روی حیوانات بودهاند، درنتیجه نمیشود در این مورد نظر قطعی داد. رومه انجمن پزشکی آمریکا، در سال ٢٠٠٨ درباره مصرف همزمان این قرصها و دو نوع از متداولترین قرصهای ضد افسردگی، هشدار داد:
• SSRI ها که از جذب دوباره سروتونین در مغز جلوگیری میکنند.
• SNRI ها که از جذب نوراپی نفرین در مغز جلوگیری میکنند
استفاده همزمان این داروها، باعث بروز شرایط خطرناکی در فرد میشود که به آن سندروم سروتونین” میگویند.
داروهای دیگر؛ که برای ازبین بردن اثرات جانبی میگرن در دوران بارداری تجویز میشوند. مانند قرصهای ضدتهوع که برای برطرف شدن حالت تهوع ناشی از میگرن تجویز میشود. اما مصرف اکثر داروهای مصرفی برای میگرن در دوران بارداری، به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفتهاند و امکان خطرناک بودن آنها برای جنین مشخص نیست.
اگر سردردهای شدید و حملات عصبی عودشونده به سراغتان میآیند، داروهای پیشگیری میتوانند راهگشا باشند یا حداقل به کاهش درد کمک کنند. مصرف خیلی از این داروها، پیش از این برای مشکلات دیگری در دوران بارداری مانند فشار خون بالا بدون مشکل تشخیص داده شده است.
م با یک
متخصص مغز و اعصاب مجرب، در زمینه درمان میگرن در ن باردار توصیه میشود. معمولاً کمترین مقدار مورد نیاز دارو برای کنترل سردرد شما تجویز میشود. داروهای بی خطری که برای میگرن تجویز می شوند، معمولاً شامل پروپرانولول یا لابتالول و وراپامیل هستند، که به ترتیب موجب ترشح فاکتور بتا آدرنالین و عدم جذب کلسیم در خون میشوند.
قبل از هرگونه مصرف دارو یا گیاهان دارویی در زمان بارداری، لازم است با پزشکتان م کنید.
در صورت عدم توانایی در مصرف دارو و یا داشتن دلایل شخصی برای مصرف نکردن، وسیلهای وجود دارد که میتواند یاریرسان باشد. سفالی اولین دستگاه تأیید شده FDA میباشد که برای پیشگیری از میگرن در سنین بالای ١٨ سال کاربرد دارد. این دستگاه یک هدبند قابل حمل میباشد که بر روی پیشانی قرار گرفته و ضربههای الکتریکی به پوست وارد میکند. عصبهای مربوط به میگرن با این کار تحریک میشوند. روزانه به مدت بیست دقیقه از این دستگاه استفاده می شود و روشن شدن آن، با احساس سوزش یا حالت ماساژ همراه است.
خواب باعث ارتباط بهتر سلولهای عصبی با یکدیگر و کارکرد بهتر مغز میشود. در واقع وقتی در خواب بهسر میبرید، جسم و ذهن شما کاملاً دارای فعالیت است. محققان بر این باورند که خواب برای ذهن مثل خانهتکانی و گردگیری است؛ به این شکل که خواب به پاکسازی مواد سمی که در طول روز در مغز انباشتهشدهاند میپردازد! به این دلیل است که میتوانیم با بررسی نقش مغز در خواب به درک خود پدیده خواب کمک کنیم.
همه ما به خواب نیازمندیم، اما علت زیستشناختی آن تاکنون نامشخص است. خواب تقریباً برای تمام بدن از مغز و ریه و قلب گرفته تا سیستم ایمنی، متابولیسم (سوختن مواد در سلولها و تولید انرژی) و خلقوخوی شما، مؤثر واقع میشود. براساس تحقیقات، بیخوابی یا بدخوابی مزمن، ریسک ابتلا به بیماریهایی مثل افسردگی، انواع
سردرد، بیماریهای قلب و عروق، فشارخون بالا، سکته مغزی، دیابت و چاقی را بالا میبرد.
خواب فرآیندی پویا و پیچیده است و اثرات متنوعی روی انسان دارد که دانشمندان جدیداً به آنها پی بردهاند. در ادامه این مقاله به چگونگی تنظیم میزان خواب، اتفاقاتی که هنگام خواب در مغز رخ میدهد و نقش مغز در خواب میپردازیم.
در بررسی نقش مغز در خواب خوب است به نقش قسمتهایی از مغز بپردازیم. هیپوتالاموس یکی از آنها است که اندازهی آن درحد یک بادامزمینی است و در اعماق مغز قرار گرفته است. این بخش را دستههایی از نورونها (سلولهای عصبی) تشکیل دادهاند و در واقع مرکز کنترل خواب و بیداری است. دستههایی از هزاران سلول در داخل هیپوتالاموس وجود دارد که هستههای فوق کیاسمایی (SCN) نامیده میشوند.
این هستهها موظف هستند که اطلاعات مربوط به میزان نور محیط را بهطور مستقیم از چشمها دریافت کرده و باعث تغییر حالت شما شوند؛ یعنی بهواسطهی این اطلاعات، شما در محیط تاریک خوابآلود میشوید و در محیط روشن تمایل به خواب ندارید. برخی افراد که دچار آسیب در هستههای فوق کیاسمایی شدهاند، قادرند بدون هیچ نظم و ترتیبی در طول روز بخوابند، زیرا این افراد قادر به تنظیم ریتم خواب خود بر اساس شب و روز بودن نیستند. چرخه خواب و بیداری در بیشتر نابینایان سالم است. زیرا آنها میزان کمی از نور را احساس میکنند.
ساقهی مغز که در پایین مغز قرار گرفته، با هیپوتالاموس ارتباط داشته و کنترل خوابیدن و بیدار شدن را برعهده دارد. سلولهای محرک خواب، موجود در هیپوتالاموس و ساقه مغز، یک مادهی شیمیایی به نام گابا (نوعی آمینواسید که در مغز و گیاهان یافت میشود) تولید میکنند که این ماده باعث کاهش فعالیت مراکز بیداری در هیپوتالاموس و ساقهی مغز میشود. همچنین، ساقهی مغز (خصوصاً مدولا و پل
مغزی) پیامهایی را حین خواب، برای شل کردن عضلات انتقال میدهند تا حین خواب دیدن، بدن حرکات غیرارادی نداشته باشد.
تالاموس به تقویت اطلاعات حسی که از اندامهای حسی مانند گوش و چشم و … میآیند پرداخته و آنها را به قشر lyc که مسئولیت پردازش این اطلاعات را دارد، ارسال میکند . تالاموس در بیشتر مراحل خواب بدون فعالیت است و اجازه نمیدهد که سروصدای بیرون یا دیگر محرکها حین خواب باعث آزار شما شوند؛ اما تالاموس در مرحلهی رم (REM) خواب فعالیت دارد و تصاویر، صداها و احساسات دیگری را به مغز ارسال میکند که در خواب ما انعکاس مییابند. مثلاً ممکن است خواب ببینید کسی دارد شما را صدا میزند، وقتی بیدار میشوید، متوجه میشوید که واقعاً کسی شما را صدا میزده است.
نقش مغز در خواب را اینطور درک میکنیم که وقتی اتاقتان تاریک میشود، غده پینه آل (غده صنوبری) که بین دو نیمکرهی مغز قرار گرفته، از راه ارتباط با هستههای فوق کیاسمایی وقت خواب را تشخیص داده و با ترشح هورمون ملاتونین، باعث احساس خوابآلودگی در شما میشود. برای کسانی که بیناییشان را از دست داده و قادر به تشخیص روز و شب نیستند، برای سالم ماندن چرخهی خواب و بیداریشان، قرصهای ملاتونین با دوز معین تجویز میشود. درواقع ملاتونین، وظیفه تطبیق دادن چرخه شبانهروزی بدن با تاریک و روشن شدن را برعهده دارد.
پیش مغز (بخش قدامی مغز) پایهای که در جلو و پایین مغز قرار گرفته است، با ترشح
آدنوزین» (مادهای شیمیایی که هنگام مصرف انرژی داخل سلولها ساخته میشود) باعث میشود شما بخوابید. کافئین داخل قهوه و بعضی از نوشابههای گازدار، اجازهی اثرگذاری آدنوزین را نمیدهد. درنتیجه باعث بیخوابی میشود.
هسته آمیگدال (بادامه) بخشی از ساختارهای مغز است که وظیفهی کنترل احساسات و یادگیری را برعهده دارد، در مرحله رم خواب، این بخش بسیار فعال می شود.
برای بررسی درست نقش مغز در خواب لازم است مراحل مختلف خواب را بررسی کنیم. در کل دو نوع خواب وجود دارد؛ خواب همراه با حرکتهای سریع چشمی یا رم (REM) و یا غیررم (non-REM) و بدون آن حرکات. مرحله غیر رم خود دارای سه مرحله است که هرکدام دارای علائم و شرایط خاص خودشان هستند. تبدیلشدن از رم به غیر رم و برعکس، چرخهای است که بهطور مرتب تکرار میشود و شما این چرخه را هر شب چندین بار سپری میکنید و با نزدیک شدن به صبح، دورههای طولانی و عمیق رم تداوم مییابند.
مرحله یک خواب غیر رم همان چنددقیقه اول خواب شما است. در این مرحله خواب شما سبک است. تعداد تنفس، ضربان قلب و حرکات چشمان شما کاهش پیداکرده و فعالیت و نقش مغز در خواب از حالت بیداری کمتر میشود؛ عضلات شل شده ولی امکان دارد گاهی با تکانهای کوچکی همراه باشند.
مرحله دو خواب غیر رم یک دوره خواب سبک، درست قبل از وارد شدن به خواب عمیق است. تعداد ضربان قلب و تنفس پایین بوده، عضلات بیشتر شل میشوند و در پی آن دمای بدن کاهش یافته و حرکات چشم متوقف میشوند. با وجود کاهش یافتن فعالیت مغز ، ممکن است گاهی شاهد تکانههای عصبی کوچکی باشیم. در واقع بیشتر زمان خواب شما در این مرحله سپری میشود.
مرحله سه خواب غیر رم در نیمه اول شب دورههای طولانیتری را شامل میشود. در این مرحله شما به خواب عمیق فرو میروید و همین باعث حس سرزندگی و شادابی در اول صبح شما میشود. به همین دلیل دیر خوابیدن در شب و از دست دادن نیمه اول آن، باعث احساس کسل بودن شما در روز میشود. در این مرحله ضربان قلب، تنفس و فعالیت مغز به حداقل رسیده و عضلات در شلترین حالت خود هستد. بنابراین خواب بسیار سنگین بوده و بهسختی قادر به بیدار شدن هستید.
مرحله رم در حدود ۹۰ دقیقه بعد از خواب آغاز میشود. در این مرحله چشمها زیر پلک بهسرعت از چپ به راست و راست به چپ در حال حرکت هستند. ضربان قلب، فعالیت مغز و فشارخون تقریباً بهاندازهی زمان بیداری افزایش مییابد و تنفسها سریع و نامنظم میشوند. خواب دیدن بیشتر در مرحله رم اتفاق میافتد اما به علت فلج بودن دستها و پاها در این مرحله، حین خواب دیدن تکانی نمیخوریم. با افزایش سن از طول این مرحله کاسته میشود. سلامتی ذهن و حافظه بر روی هردو مرحله رم و غیر رم اثر دارد.
برای تنظیم میزان خواب و بیداری شما دو مکانیسم زیستی داخلی با هم فعالیت دارند:
ریتم شبانهروزی
سیستم هومئوستازی (مجموعهای از فرآیندها که باعث حفظ حالت پایدار بدن میشوند)
کنترل تعداد زیادی از عملکردهای بدن از ریتمهای خواب و بیداری گرفته تا سوخت و ساز بدن، دمای بدن و آزاد کردن
هورمونها برعهدهی ریتمهای شبانهروزی است. این ریتمها پایه و اساس نقش مغز در خواب هستند و باعث تنظیم میزان خواب شما میشوند، یعنی خوابآلودگی شبها و بیدار شدن بدون کوک کردن ساعت در صبحها به لطف ریتمهای شبانهروزی بدنتان اتفاق میافتد.
سیستمی مانند ساعت در بدن وجود دارد، ساعتی که بر اساس آن ریتمهای شبانهروزی تنظیم میشوند. ریتمهای شبانهروزی با دیدن روشنایی و تاریکی یا احساس کردن دما و اطلاعاتی ازایندست، وقت روز را تخمین میزنند. اما حتی بدون وجود این محرکها، ریتمهای شبانهروزی کارکرد خودشان را دارند و اگر در یک مکان بدون پنجره قرار بگیرید، بدن خودبهخود با فرارسیدن شب، حس خواب را به خود میگیرد. (اگرچه این حالت زیاد طول نمیکشد و ریتم شبانهروزی پس از مدتی دچار به همریختگی میشود).
با توجه به نیاز شما به خواب، سیستم هومئوستازی وارد عمل میشود. درواقع درصورت ماندن بیش ازحد به شما خوابیدن را یادآوری میکند و حتی جلوی خواب بیشازحد را هم میگیرد! این سیستم با افزایش میزان بیخوابی، شدیدتر عمل کرده و باعث عمیقتر شدن خواب شما میشود و همچنین مدتزمان آن را بالا میبرد.
عواملی مثل تغذیه، استرس، بیماریها و محیط خواب شما، بر میزان خواب شما اثرگذار است؛ اما میزان نور محیط از همه مهمتر است. داخل رتین (لایه داخلی کاسه چشم که اعصاب و سلولهای گیرنده نور را شامل میشود) سلولهای حساس به نور وجود دارند که نور را گرفته و به مغز، هستههای فوق کیاسمایی ارسال میکنند. درنهایت مغز با توجه به شب یا روز بودن، فرمان خواب یا بیداری را صادر میکند. نور یا اجازهی خوابیدن را به شما نمیدهد یا بعد از بیداری، نمیگذارد دوباره بخوابید.
کارگران شیفت شب اغلب با خوابیدن مشکل دارند و در حین کار خوابآلوده هستند، چون ریتم شبانهروزیشان مختل شده است. جت لگ (jet lag) نیز به حالتی میگویند که مسافران هواپیمایی به منطقه زمانی دیگری مهاجرت میکنند. مثلاً در کشور شما هوا تاریک است و در عرض چندین ساعت به کشوری میرسید که در آنجا هوا کاملاً روشن شده است. در این حالت ساعت بدنتان با ساعت محیط هماهنگ نیست و ریتم خوابتان به هم میخورد. اینجا است که به نقش مغز در خواب و اهمیت آن پی میبریم.
علاوه بر موراد ذکر شده، نقش مغز در خواب گاهی به مواردی مانند میزان نیاز هر فرد به خواب بستگی دارد. میزان نیاز شما به خواب در هر فرد متفاوت و به سنتان وابسته است. هیچگاه نمیتوان تعریف دقیق برای میزان خواب کافی ارائه داد.
بچههای کوچک خوابشان از ۱۶ تا ۱۸ ساعت در روز آغاز میشود که برای رشد بدن و خصوصاً مغز آن ها بسیار لازم است. کودکان مدرسهای و نوجوانان باید بهصورت میانگین ۹٫۵ ساعت در شبانهروز بخوابند. برای بزرگسالان نیز ۷ تا ۹ ساعت خواب شبانه لازم است، اما پس از ۶۰ سالگی این مقدار کاهش یافته، خواب سبک خواهد بود. بهطوری که فرد در طول شب چندین بار بیدار میشود.
علاوه بر این، مصرف دارو در سالمندان منجر به اختلال خواب میشود.
همه خواب میبینند. شما هر شب ۲ ساعت خواب میبینید، اما بیشتر صبحها هیچچیز از خوابی که دیدهاید را به خاطر نمی آورید! دلیل اصلی خواب دیدن هنوز شناخته نشده است، اما خوابها درواقع احساساتتان و اتفاقات طول روز را انعکاس میدهند.
به همین دلیل است که کابوس دیدن در افرادی که استرس دارند یا عصبی هستند، بیشتر شایع است. خواب دیدن ممکن است در هر مرحله خواب اتفاق بیفتد، اما خوابها در مرحله رم واضحتر از همه مراحل هستند. خوابها گاهی سیاه و سفیدند و گاهی رنگی، درست مثل آلبومی از عکسهای جدید و قدیمی.
نقش ژنها و پیامرسانهای عصبی در خواب
با فرارسیدن زمان خواب، محرکهای خواب که بهصورت دستههایی از نورونها در مغز قرار دارند، فعال میشوند. مواد شیمیایی ترشحشده از نورونها (
نوروترانسمیترها)، به خاموشی یا سرکوب مراکز محرک بیداری کمک میکنند.
گابا که دارای خاصیت آرام بخشی و خوابآور بودن است و باعث شل شدن عضلات میشود، جزو این مواد است. نوراپی نفرین و اورکسین (هیپوکرتین) نیز موادی هستند که با فعال نگه داشتن مغز از خواب آن جلوگیری میکنند. سایر نوروترانسمیترهایی که در فرآیند خوابوبیداری دخالت دارند شامل هیستامین، استیلکولین، آدرنالین، سروتونین و کورتیزول هستند.
ژنها در تعیین میزان خواب شما نقش مهمی دارند. دانشمندان ژنهایی مرتبط با با خواب و اختلالات آن کشف کردهاند. از جمله ژنهای کنترلکننده تحریک نورونها و ژنهای ساعت مثل (Per,tim,Cry) که روی ریتمهای شبانهروزی اثر میگذارند و زمان خواب را مشخص میکنند.
مطالعات گسترده روی ژنوم انسان (تمامی ژنها) نشاندهندهی قرارگیری ژنهایی بر روی قسمتهایی از کروموزومها است. این ژن ها باعث افزایش احتمال ابتلا به اختلالات خواب و بیماریهای مرتبط با خواب (مثل نارکولپسی و سندرم پای بیقرار) میشود.
دانشمندان در حال تحقیق بر روی تغییرات مولکولی و تفاوتهای ژنتیکی که منجر به بروز مشکلات خواب میشوند میباشند. امیدواریم مطالعات آینده به ارائه بهتری از اختلالات الگوهای خواب و خطرات اختلال در ریتمهای شبانهروزی بپردازند. درصورت بروز هرگونه اختلال در خواب به
متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
همه محققان بر این باورند که تقریباً تمام افراد هر شب خواب میبیند اما تمام آنچه دیده میشود در خاطر نمیماند.
انسانها از ابتدای تاریخ، نظریههایی درمورد چرایی، چیستی، معنا و عملکرد خواب دیدن، ارائه دادهاند. تا اینکه افلاطون و ارسطو به ساختن زیربنای فلسفی چیزی که روانشناسان اروپایی بعدها در سده نوزده و بیستم تحت عنوان میل» ارائه دادند، پرداختند. در آن زمانها رویاهای بشری را به ارواح نسبت میدادند.
در فرضیههای جدید، از خواب بهعنوان راهی برای بروز و بیان میلهای ضمیر ناهوشیار انسانها در فضایی امن و غیر واقعی» تعریف شده است. شاید برای اینکه انجام آنها ممکن است در دنیای واقعی غیر قابل قبول، ناممکن و حتی قابل پیگیری و غیرقانونی باشد. اما مسئله این است که حتی در سده بیستویکم هم هنوز دانشمندان مطمئن نیستند که چرا ما خواب میبینیم؟».
دو دانشجوی دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۵۳، ، موفق به کشف پدیده حرکت تند چشم در خواب یا آرایام (Rapid eye movement sleep: REM/REMS) شدند. آنها به این نکته پی بردند که اکثر رؤیاها در این مرحله از خواب اتفاق میافتند. مشخصهی اصلی این مرحله، حرکات سریع چشم است و اینکه بدن در حالت خواب عمیق بهسر میبرد، ولی واکنش مغز در حالت بیداری است. قبل از این کشف بیشتر دانشمندان متصور بودند که در هنگام خواب، مغز از فعالیت میایستد. اما این کشف، فعال بودن مغز در خواب را ثابت کرد. این کشف در واقع پایهگذار تحقیقات اولیه در زمینه خواب و بیماریهای مربوط به آن بود که تا کنون باعث شده بیش از هشتاد نوع بیماری مربوط به خواب درمان شوند.
دکتر میشل ژووت از دانشگاه لیون فرانسه چند سال بعد از این کشف، به این نکته پی برد که فعالیت مغز در زمان REM به فعالیت آن در زمان بیداری شباهت دارد. او REM را خواب متاقض» عنوان کرد. چون در حقیقت فعالیتهای چنینی مغز همواره با حرکات ماهیچههای بدن همراه است. وی همچنین خواب بدون REM را به دلیل کاهش فعالیتهای بدن در آن زمان، خواب آرام» نامگذاری کرد. در دههی شصت میلادی نیز در زمینهی وم خواب در سلامت انسانها، تحقیقات زیادی انجام شد، اما هیچکدام از این تحقیقات پاسخگوی سوال اصلی محققان، که چه چیز باعث خواب دیدن ما میشود، نبودند.
برخی از دانشمندان بر این باورند که خواب دیدن تکاملی است که به دلایل روانی در انسانها بهوجود آمده است. گروهی دیگر اعتقاد دارند که بهواسطهی جریان فعالیتهای عصبی زیاد در مغز، در زمان خواب و به خصوص در زمان REM ، ممکن است خواب دیدن محصولی بی معنی منتج از این فعل و انفعالات
مغزی باشد. نظریه خواب دیدن را مکانیزمی برای حل مشکلات و دست، در هم آمیختن خاطرات و پنجه نرم کردن با احساسات تلقی میکند. بنا بر این فرضیه، خواب دیدن برای حفظ سلامت احساسی و روانی افراد لازم است.
هوگو اسپیرز، روانشناس تجربی از دانشگاه لندن، در گفتگو با مجله نشنالجئوگرافی» میگوید که با آنکه خواب دیدن حیوانات واقعا قابل تشخیص نیست، اما احتمال آن خیلی زیاد است. اسپیرز و گروهش طی تحقیقاتی به موشهای آزمایشگاهی قبل از خواب غذا نشان دادند و دریافتند که مغز آنها در زمان خواب، برای رسیدن به غذا نقشههایی طراحی میکند؛ میتوانیم بگوییم که مغز آنها در خواب، راه رسیدن به غذا را پیدا میکند»
انسانها در زمان REM خواب میبینند و تقریبا در همه
داران هم این مرحله از خواب وجود دارد. آزمایشی که بر روی گربهها در زمان خواب انجام شد، نشاندهندهی این بود که آنها در زمان خواب تصاویری را میبینند و نسبت به آنها از خود واکنش نشان میدهند.
اما با تمام تحقیقاتی که تا کنون برای پاسخ به این پدیده شگفتانگیز انجام گرفته، ما هنوز کشف نکردهایم که چرا خواب میبینیم. همچنان پرسیدن از کسی که خواب میبیند، تنها راه مطالعه خواب است. بنابراین در خصوص حیوانات نمیتوان این روش را بهکار برد.
دکتر جیم پاگل، مدیر مرکز تحقیقات خواب در ایالت کلورادوی آمریکا، اذعان کرده است که اگر ما به فواید خواب دیدن برای بدنمان پی ببریم، احتمالا میفهمیم که چرا باید یک سوم زندگیمان را در خواب سپری کنیم.
اغلب انسداد رگهای خونرسان به مغز، منجر به بروز سکته مغزی میشود. در پی این مشکل قسمتی از مغز آسیب دیده و امکان کاهش یا از بین رفتن عملکرد آن قسمت از مغز وجود دارد. برای مثال امکان دارد قادر به حرکت دادن دست یا پای خود و یا صحبت کردن نباشیم.
آسیبها دو نوع هستند:
• موقتی یا دائم
• جزئی یا کامل
اقدام برای درمان بعد از
سکته مغزی، بلافاصله پس از شروع علائم، باعث بالا بردن احتمال برقراری مجدد جریان خون مغز شده و همچنین میزان آسیب مغزی را کاهش میدهد.
پیش از آشنایی با روشهای درمانی سکته مغزی ، توصیه میشود برای آگاهی بیشتر درمورد این بیماری به صفحه علائم سکته مغزی ، مراجعه کنید.
درمان بعد از سکته مغزی ، اغلب پروسهای طولانیمدت و پردردسر است و یادگیری روشهای بهبود سریع و بدون عوارض سکته مغزی برای بسیاری از بیماران و اعضای خانواده آنها عامل استرس و نگرانی است.
سکته مغزی، خونرسانی به مغز را کاهش میدهد، که در پی آن مشکلات گفتاری و تحرک بروز میکنند. درمان بعد از سکته مغزی و درک پروسه بهبود بعد از آن، از این جهت اهمیت دارد که سکته مغزی یکی از مهمترین دلایل ناتوانی طولانی مدت محسوب میشود.
تشخیص نوع ناتوانیای که بیمار بعد از سکته مغزی با آن مواجه میشود، به ناحیه مغزی که تحت تأثیر سکته مغزی قرار گرفته است، بستگی دارد. حدود ۴۰% از افراد بعد از سکته مغزی، به اختلالات متوسط تا شدید دچار میشوند که این اختلالات به مراقبت ویژه نیاز داشته و برای بهبودی این افراد و درمان بعد از سکته مغزی باید اقدامات درستی انجام شود.
ناتوانیهای بعد از سکته مغزی برای بعضی از افراد عبارتند از:
• بیحسی برخی از اندامها
• فلج شدن یک طرف بدن
• ناتوانی در درک و صحبت کردن
ریکاوری و درمان بعد از سکته مغزی به صبر و شکیبایی نیاز دارد. دانشمندان دقیقاً درمورد چگونگی بهبود مغز بعد از سکته مغزی، چیزی ارائه نمیدهند. اما شواهد علمی و تحقیقاتی حاکی از آن است که درصورت بازسازی جریان خون در ناحیه آسیبدیده، برخی از سلولهای مغزی که بعد از سکته مغزی دچار آسیب شدهاند ممکن است بتوانند عملکرد خود را بهدست آورند. به این ترتیب میشود به درمان بعد از سکته مغزی امید داشت. اما برای بهبود سریع تر چه اقداماتی باید انجام گیرد؟
تمرکز ریکاوری و درمان بعد از سکته مغزی بیشتر بر
توانبخشی است و در آن مهارتهای شناختی، گفتاری، حسی و حرکتی بهطور خاص مورد توجه قرار میگیرند. در اینجا به ناتوانیهای بعد از سکته مغزی و شیوهی درمان آنها میپردازیم.
سکته مغزی ممکن است منجر به اختلال در تکلم و گفتار شود. از اینرو افراد متخصص در گفتار درمانی موظفند به بیماران سکته مغزی آموزش دهند تا توانایی تکلم را بازیابند. همچنین در صورت وجود آسیب شدید، راههای دیگر برای برقراری ارتباط به بیمار آموزش داده میشود .
از مهمترین مشکلات شناختی بعد از سکته مغزی، مشکل حافظه و استدلال را میتوان نام برد. در این موارد بیمار باید برای درمان، تحت نظر
متخصص مغز و اعصاب قرار بگیرد.
سکته مغزی میتواند عضلات یک طرف بدن را ضعیف کرده و باعث اختلال در حرکت شود. فیزیوتراپهای ماهر با آموزش تمرینات مغزی، به حفظ تعادل و تقویت عضلات این بیماران کمک میکنند. یک روش مؤثر برای درمان مشکلات حرکتی بعد از سکته مغزی تمرینات کششی هستند. پیاده روی نیز حتی با کمک گرفتن از دیگران، به بازیابی مهارتهای حرکتی بیمار کمک میکند.
سکته مغزی باعث تغییر در برخی از حسهای بدن مانند حس گرما، سرما یا فشار میشود. درمانگران میتوانند با کاردرمانی بیماران این حسها را به حالت اولیه خودشان برگردانند و از این طریق به درمان بعد از سکته مغزی بیماران کمک کنند.
از روشهای توصیه شده برای تسریع درمان بعد از سکته مغزی حمایت خانواده را میتوان نام برد. بهعقیدهی بسیاری از پزشکان، دخالت و حمایت خانواده مؤثرترین راه برای درمان بعد از سکته مغزی و بهبود بخشیدن به کیفیت بیمار است. میزان ناتوانی و اختلال بیمار اهمیتی ندارد، خانواده یا دوستان نزدیک با حمایت بیمار و تشویق او میتوانند تحمل دروان ریکاوری را برای او راحتتر کنند.
مدتزمان ریکاوری بیمار سکته مغزی مشخص نیست. برخی از افراد از طریق توانبخشی در عرض چند ماه قادر به برگشتن به زندگی روزمره خود هستند، در حالی که برای برخی دیگر این روند ممکن است یک سال یا بیشتر بهطول بیانجامد. حتی خطر سکتههای مغزی بعدی نیز برای بیماران سکته مغزی وجود دارد. بههمین دلیل، مراقبت از این بیماران نیازمند دقت و توجه زیاد است. در ادامه راههایی برای تسریع روند بازیابی بیماران سکته مغزی و راههای مراقبت از آنها در منزل ذکر شده است.
درصورت نگهداری بیماران سکته مغزی در منزل، باید به محض صدور اجازه از طرف پزشک، جلسات
کار درمانی و توانبخشی را برای او آغاز شود. جلسههای توانبخشی، یکی از مؤثرترین راههای کمک به بیماران سکته مغزی است که برای بهبود عملکرد ذهنی و فیزیکی فرد راهگشا است.
مطالعات راه رفتن بر روی یک تردمیل را روش مؤثری برای بالا بردن راندمان حرکتی بیماران سکته مغزی عنوان کردهاند. همچنین استفاده از تردمیل باعث افزایش ظرفیت هوازی بیماران میشود و این ورزش از مناسبترین راههای درمان است.
یک رژیم غذایی سالم و مغذی همیشه انرژی لازم برای مغز و بدن بیماران سکته مغزی را تأمین میکند. توجه به رژیم غذایی و تغذیه بیماران سکته مغزی از مهمترین عوامل برای تسریع زمان درمان میباشد.
خواب در واقع میتواند خاطرات کوتاه مدت جلسه توانبخشی روزانه بیمار را به خاطرات طولانیمدت تبدیل کند و از این رو به بهبود حرکت او پس از سکته مغزی کمک میکند. بنابراین، خواب بیشتر فرصت بهتری را برای بهبود بیماران سکته مغزی و ریکاوری مغز آنها فراهم میکند.
نادیده گرفتن تغییرات روحی و روانی بیماران سکته مغزی بههیچ عنوان توصیه نمیشود.
افسردگی، ناامیدی و خشم در این بیماران بسیار شایع است. به همین دلیل داشتن جلسات مشاوره با یک روانشناس مجرب برای بهبود وضع روحی و جسمی بیماران بسیار توصیه میشود.
مطالعات حاکی از آن است که انجام تکنیکهای مدیتیشن میتواند به درمان افسردگی کمک کرده و همچنین باعث تنظیم احساسات و بهبود پردازش اطلاعات بیماران شود.
از آنجا که سکته مغزی باعث بروز مشکلات ارتباطی فیزیکی میشود، اعضای خانواده نباید ارتباط با بیماران را قطع کنند. حتی اگر بعد از سکته مغزی، بیمار قدرت تکلم خود را از دست داده باید او را تشویق به صحبت کردن کرده و حداقل با او ارتباط چشمی برقرار کرد. کوچکترین ارتباطی که با بیماران سکته مغزی برقرار میشود، بیشترین تأثیر را در تسریع درمان بعد از سکته مغزی خواهد داشت.
تحقیقات حاکی از آن است که برخی از بازیهای رایانهای و ویدئویی برای بهبود سرعت ریکاوری بیماران سکته مغزی راهگشا هستند. بازی Wii توسط بعضی از پزشکان ایالات متحده اکنون به بیماران سکته مغزی توصیه شده است. چرا که این بازی باعث تحرک بازو و پای آنها میشود و به همین دلیل برای درمان بعد از سکته مغزی مناسب است.
این دستگاهها پروسه درمان بعد از سکته مغزی کرده را سرعت بخشیده و همچنین مراقبت از بیماران سکته مغزی را آسانتر میکند، زیرا بیماران سکته مغزی در انجام وظایفی مانند لباس پوشیدن، راه رفتن و خوردن نیازمند کمک هستند. میلههای ثابت، توالتهای برقی و فنجان با دستههای مخصوص چند نمونه از این دستگاهها هستند.
وقتی بیماران سکته مغزی به علائمی مانند عدم تعادل، سرگیجه و
سردرد و دشواری در راه رفتن دچار باشند، بهتر است مراقبین آنها از یک فیزیوتراپ برای تشویق و بهبود بیمار کمک بگیرند.
سکته مغزی برای هر فردی متفاوت است و تشخیص اینکه چه درصدی از توانایی های فرد بازیابی میشوند یا چه زمانی درمان طول میکشد امکانپذیر نیست. به طور کلی، درمان موفق سکته مغزی به موارد زیر بستگی دارد:
• عوامل فیزیکی: وخامت سکته در هر دو مورد اثرات فیزیکی و شناختی
• عوامل احساسی: خلق و خو و انگیزه و توانایی پیگیری فعالیتها
• عوامل اجتماعی: حمایت از طرف دوستان و خانواده
• عوامل درمانی: شروع سریع توانیابی و مهارتهای تیم یاریرسان
میزان بازیابی تواناییها در بهترین حالت چند هفته تا چند ماه بعد از سکته مغزی اتفاق میافتد. البته شواهدی نشان میدهند که بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان میبرد تا عملکرد مغز به بهترین حالت خود برسد.
ماندگاری اثر درمان بعد از سکته مغزی بستگی به وخامت سکته و پیچیدگیهای آن دارد. روند بهبودی برای برخی افراد سریع است، اما بیشتر افراد نیاز به فعالیتهای توانیابی طولانیمدت دارند. در این شرایط درمان فرد بیمار تا ماهها و حتی سالها طول میکشد.
برنامه مربوط به توانیابی فرد بیمار بر اساس نیازها و شرایط او متغیر است. در هر حال مداومت ورزیدن در درمان سکته مغزی، میتوان شرایط را برای همیشه بهتر کند.
درمان سکته مغزی هرچه زودتر شروع شود، بازیابی تواناییها بیشتر امکانپذیر میشوند. اولویتهای پزشکان برای درمان افراد مبتلا به سکته مغزی به ترتیب زیر است:
• تثبیت شرایط پزشکی بیمار
• کنترل عوامل تهدید کننده جان بیمار
• جلوگیری از وقوع سکته جدید
• درمان عوارض بعد از سکته مغزی
معمولاً درمان سکته مغزی بین ۲۴ تا ۴۸ ساعت بعد، حتی درصورت بستری بودن فرد در بیمارستان، آغاز میشود.
بهترین روشها برای درمان سکته مغزی چیزی نیست بهجز امید!
تحقیقات نشان میدهد که بهبودی کامل تنها برای ۱۰ درصد از افرادی که دچار سکته مغزی شدند اتفاق میافتد. هرچند این جمله آنچنان امیدوارکننده نیست، اما رعایت نکات زیر را در نظر بگیرید:
• درمان فلج بعد از سکته مغزی با انجام فیزیوتراپی تا حد بسیار زیادی امکانپذیر است.
• با انجام گفتار درمانی میتوان به اصلاح گفتار پرداخت.
• با انجام بازیها درمان فراموشی بعد از سکته ، امکانپذیر است.
در نهایت باید گفت تمرین کردن در هر زمینهای، باعث ایجاد پیشرفت در آن میشود. مغز هیچ وقت برای بهبود متوقف نمیشود و شما نیز نباید نا امید شوید.
برای اکثر افراد دچار به سکته مغزی، تجربهی نا امیدی، عصبانیت، ناراحتی، بیانگیزگی و ترس در درجات مختلف بسیار شایع است. اینها درواقع علائم افسردگی پس از سکته مغزی هستند. با استفاده از این روشها میتوان به درمان افسردگی پس از سکته مغزی پرداخت:
• بهبود تغذیه: مواد غذایی حاوی فولیک اسید، اسید چرب امگا-۳، ویتامین ب و کربوهیدراتهای پیچیده برای بهبود شرایط روحی راهگشا هستند.
• برقراری ارتباط: صحبت و مشاوره بیمار در مورد مشکلات، احساسات و نگرانیهایش با دوستان، خانواده و پزشکان بسیار توصیه میشود.
• تعیین اهداف: تعیین اهداف کوچک و واقعگرایانهای برای کوتاه مدت توصیه میشود.
• گروههای حمایتی: شرکت در گروههای حمایتی افرادی که قبلاً سکته داشتهاند تأثیرگذار است.
• کنترل استرس: راه های کنترل استرس مثل آروماتراپی و مدیتیشن به درمان استرس کمک میکند.
• فعالیت داشتن: انجام فعالیت هایی مثل شنا، یوگا و پیادهروی به بهبود سلامت بیمار و روحیه او کمک میکند.
اوتیسم نوعی شرایط پیچیدهی عصبی-رفتاری است و اختلالات فرد در تعاملات اجتماعی و رشد کلامی و مهارتهای ارتباطی همراه با رفتارهای تکراری و سخت را شامل میشود. به دلیل گستردگی علائم، بیماری اختلال طیف اوتیسم (ASD) ناگذاری شده است. این بیماری اختلال در طیف وسیعی از مهارتها در سطوح مختلف را شامل میشود.
بیماری اوتیسم درجات مختلفی دارد. ممکن است در فردی بهشکل یک نقص ساده بروز کند که تا حدی باعث محدود شدن زندگی طبیعی بیمار خواهد شد و در فرد دیگر امکان دارد ناتوانی شدیدی ایجاد شود که در آن به مراقبتهای اساسی مورد نیاز است.
کودکان مبتلا به اوتیسم دارای مشکلات ارتباطی هستند و در درک تفکرات یا احساسات سایرین ناتوان هستند؛ بنابراین انتقال احساسات از طریق ژستها، کلمات، لمس کردن یا حالات صورت برای آنها دشوار است.
یک کودک اوتیسمی که بسیار حساس است، امکان دارد در مواجهه با تماس، صداها، بوها یا دیدن مناظری که برای دیگران عادی است، با مشکلاتی جدی یا در برخی موارد دردناک مواجه شود.
کودکان مبتلا به اوتیسم امکان دارد قادر به انجام دادن حرکات بدنی تقلیدی و تکراری مانند قدم زدن، تاب خوردن یا دست زدن باشند و نسبت به مردم واکنشهای غیر معمول از خود نشان دهند. گاهی به اشیا بهشدت وابسته میشوند و پذیرای تغییرات در روال عادی زندگی نیستند، بهنحوی که ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان داده و به خودشان صدمه بزنند. گاهی اوقات امکان دارد بههیچ وجه متوجه اشیا، افراد یا فعالیتهای اطراف خود نشوند. برخی از این کودکان تشنجهای شدید را تجربه میکنند؛ در برخی موارد این تشنجها در دوران بلوغ اتفاق میافتند.
اختلالات شناختی در برخی از افراد مبتلا به بیماری اوتیسم شایع است . بر خلاف اغلب
اختلالات شناختی معمول که با تأخیر در تمامی زمینههای رشد تشخیص داده میشوند، اوتیسمیها گاهی دارای مهارتهای مختلفی هستند. این افراد شاید در برقراری ارتباط با سایرین ناتوان باشند، اما در زمینههای دیگری مانند ساخت موسیقی، طراحی، حل کردن مسائل ریاضی یا حفظ کردن برخی مطالب مهارتهای خارقالعادهای دارند و همچنین در تستهای هوش غیر کلامی دارای هوش متوسط یا حتی بالایی هستند.
علائم این بیماری معمولا در سه سال اول زندگی خود را نشان میدهند و در برخی از کودکان از بدو تولد قابل مشاهده است. برخی دیگر ابتدا طبیعی به نظر میرسند، اما از ۱۸ تا ۳۶ ماهگی بهطور ناگهانی علائم این بیماری در آنها دیده میشود. به هر حال اینطور تشخیص داده شده که علائم ناهنجاریهای ارتباطی تا زمان حضور یافتن در جامعه مشخص نمیشوند. بیماری اوتیسم در پسران چهار برابر بیش از دختران مشاهده شده است. اوتیسم دارای هیچ محدودیت قومی، نژادی یا اجتماعی نیست، سبک زندگی یا تحصیلات و میزان درآمد خانواده نیز هیچ تأثیری روی کودکان مبتلا به اوتیسم ندارد. روند این بیماری رو به رشد است و هنوز کاملا معلوم نیست، رشد بیماری به تشخیص آن مربوط است یا به دلیل بروز بیماریهای دیگری اتفاق میافتد.
اوتیسم تنها یک سندروم است که تحت عنوان اختلالات طیف اوتیسم شناخته شده است. سایر اختلالات ارتباط اجتماعی یا بیماریهای شناخته شده در محدودهی این طیف عبارتند از:
خیلی از افراد با شنیدن کلمهی اوتیسم ، اختلال درخودماندگی را متصور میشوند. اختلال در تعاملات اجتماعی، برقراری ارتباطات و بازیهای تخیلی در کودکان زیر ٣ سال، اختلال درخودماندگی گفته میشود.
کودکان مبتلا به این سندروم، به مشکل زبانی دچار هستند و در تست هوش میانگین هوشی بالاتر از متوسط دارند، اما مانند کودکان اوتیسمی در برقراری ارتباطات اجتماعی دارای مشکل و محدودیت هستند.
این اختلال یک دستهی عمومی و فراگیر است و شامل کودکانی میشود که برخی از رفتارهای اوتیسمی را دارند، اما در سایر دستهها قرار نمیگیرند.
کودکان مبتلا به این اختلال حداقل تا دوسالگی رشد نرمالی دارند و پس از آن بخش بزرگی از مهارتهای ارتباطی آنها مختل میشود. این اختلال بسیار نادر است و بسیاری از پزشکان
متخصص بیماریهای ذهنی نسبت به آن تردید دارند و بهعنوان یک بیماری درنظر نمیگیرند.
بهدلیل ژنتیکی بودن بیماری اوتیسم، بسیاری از محققان، ترکیب خاصی از ژنها را عامل ایجاد بیماری اوتیسم در کودک میدانند، اما عواملی مانند سن بالای پدر یا مادر باعث افزایش احتمال ابتلای کودکان به اوتیسم میشود.
درصورت مصرف داروهای چاقی مفرط، دیابت و مُسکنها در دوران بارداری، احتمال ابتلای کودک به اوتیسم افزایش مییابد. در برخی موارد، یک اختلال متابولیک مادرزادی ناشی از عدم حضور یک آنزیم و سرخجه میتواند عامل اوتیسم باشد. اگرچه گاهی اوقات دلیل مشخصی برای اوتیسم موجود نیست، هیچ شواهدی هم مبنی بر دخالت واکسیناسیون در بروز اوتیسم وجود ندارد.
محققان وجود اختلالاتی در بخشهایی از مغز را عامل اوتیسم میدانند. وظیفهی این بخشها، تفسیر پیامهای دریافتی از اندامهای حسی و پردازش گفتار در مغز میباشد. همچنین تأثیر محیط روانی اطراف کودک و رفتار مراقبان او، بهعنوان یک عامل تشخیص داده نشده است.
افراد زیادی در سرتاسر دنیا به افسردگی دچار هستند و از عواقب ناخوشایند آن رنج میبرند. ارتباط افسردگی و رابطه جنسی یک ارتباط یکطرفه نیست و در واقع و این دو متغیر بر یکدیگر اثرگذار هستند. اثرات ناخوشایندی که میتواند بر جنبههای مختلفی از زندگی آنها تاثیر داشته باشد. افسردگی و درمانهای مربوط به آن گاهی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در سلامت جنسی شما شود. با این حال برای حل هر دوی این مشکلات، همچنان امید وجود دارد. چرا که درمان یکی از آنها معمولا درمان دیگری را در پی خواهد داشت. گرچه لازم است بدانیم که پیدا کردن نقطه تعادل درست، ممکن است زمانبر باشد.
افسردگی در جوامع امروزی بسیار شایع است. بر اساس آمار و اطلاعات مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا از هر بیست نفر فرد بالای ۱۲ سال، یک نفر از نوعی افسردگی رنج میبرد و همچنین طبق گزارش موسسه ملی سلامت روانی این نرخ در ن رو به افزایش است. حقیقت این است که هر فردی با هر سن و شرایطی امکان دارد این بیماری را تجربه کند. از انواع افسردگی می توان موارد زیر را نام برد.
• افسردگی روانی
• اختلال افسردگی مداوم ( که علائم آن ممکن است تا دو سال تداوم یابد)
• افسردگی پس از زایمان
•
اختلال دو قطبی
• اختلال عاطفی فصلی (که معمولا در ماههای زمستان بروز میکند.)
• افسردگی همراه با اختلالات اضطرابی
احساس افسردگی برای کسانی که با یکی از موارد بالا دست و پنجه نرم میکنند، چیزی بیشتر از احساسی نامطلوب است، زیرا هر یک از موارد بالا علائم متنوعی از جمله مشکلات مرتبط با سلامت جنسی آنها را در پی خواهد داشت. در ادامه مقاله، به ارتباط افسردگی و رابطه جنسی پرداخته شده و همچنین راهکارهایی برای بهبود روابط ارائه شده است.
ارتباط افسردگی و رابطه جنسی کاملاً اثبات شده است. افسردگی در هر دو جنسیت ، هم مردان و هم ن، منجر به بروز مشکلات جنسی در آنها میشود. اما همچنان تفاوتهایی در بین آنها موجود است.
طبق تحقیقات موسسه ملی سلامت روان درصد بالایی از افسردگی در ن، با تغییرات هورمونی آنها ارتباط دارد. در نتیجهی این قضیه، ن بیشتر از مردان به افسردگی دچار میشوند. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• بعد از زایمان
• قبل از عادت ماهیانه و در طول آن
• در دوران قبل از یائسگی و در طول آن
• هنگامی که کار، خانه و زندگی خانوادگی را تسخیر میکند.
این که ن احساس ناخوشایند بیحالی افسردگی را داشته باشند بسیار محتمل است و این باعث کم شدن احساس اعتماد به نفس در آنها میشود. در نتیجه این احساسات، زندگی جنسی و روابط جنسی آنها را بسیار تحت تأثیر قرار خواهد داد. با افزایش سن ن ، بعضی از فاکتورهای جسمی میتوانند باعث کاهش لذت یک رابطهی جنسی شده و یا حتی در بعضی موارد آن را دردناک کنند. تغییرات در دیواره واژینال، ممکن است یکی از این تغییرات محسوب شود. از دیگر موارد می توان به پایین آمدن سطح استروژن اشاره کرد. در صورت جدی نگرفتن فاکتورهای ذکر شده، امکان ابتلا به افسردگی زیاد میشود. به همین دلیل بهتر است پس از مشاهده علائم افسردگی به
متخصص مراجعه کنید.
عزت نفس پایین، اضطراب و احساس گناه، از دلایل شایع اختلال نعوظ در مردان میباشد و همهی این موارد میتواند نشانههایی از افسردگی محسوب شود. اما این اختلالات به صورت طبیعی با افزایش سن و سطح استرس نیز بروز میکند. موسسه ملی سلامت روان توضیح داده است که احتمال بیشتری وجود دارد که مردان فعالیتهای جسمی خود در دورهی افسردگی را کمتر کنند، این میتواند به این معنی باشد که جذابیت رابطهی جنسی برای آنها از بین برود.
در مردان، داروهای ضد افسردگی مستقیماً با ناتوانی جنسی در ارتباط است. تأخیر در ارگاسم و یا زود انزالی نیز از دیگر مشکلات احتمالی میباشد. داشتن مشکلاتی در زمینه سلامت جنسی، هم در ن و هم در مردان ، به پیدایش علائم افسردگی در آنها منجر خواهد شد که این به نوبهی خود قادر است چرخهی افسردگی و اختلال عملکرد جنسی را طولانیتر کند.
افسردگی ناشی از عدم تعادل هورمونهای شیمیایی در مغز میباشد و این می تواند در نتیجهی مسائل ژنتیکی و یا هورمونی بروز دهد. همچنین افسردگی می تواند در کنار بیماریهای دیگر نیز اتفاق بیفتد. دلیل به وجود آمدن این افسردگی اهمیتی ندارد ، مهم این است که بدانیم این بیماری میتواند علائم فیزیکی و روانی بسیار زیادی را در افراد بهوجود بیاورد. از دیگر علائم معمول افسردگی، موارد زیر را میتوان نام برد:
• کاهش علاقه و انگیزه نسبت به انجام فعالیتهای موردعلاقه
• احساس ناراحتی مداوم
• احساس درماندگی و گناه
• خستگی و بیخوابی
سکته مغزی وقتی اتفاق میافتد که جریان خون بخشی از مغز مسدود شده و یا کاهش پیدا کند. در پی آن بافت مغز اکسیژن و مواد مغذی مورد نیاز محروم را از دست میدهد. استوکس (سکته مغزی) میتواند زندگی فرد را تهدید کند. بنابراین مراجعه فوری به
متخصص ضروری است. با این حال رژیم غذایی مناسب و سالم میتواند پس از سکته مغزی به بازیابی و همچنین پیشگیری از آن کمک کند.
تغذیه مناسب پس از سکته مغزی رمز بهبودی است. انتخاب غذاهای سالم می تواند به کنترل فشار خون، وزن بدن و کاهش خطر ابتلای فرد به سکته مجدد کمک کند. برای جلوگیری از سکته مغزی مجدد و سالم ماندن باید گام های مناسب برای کنترل وزن و فشار خون بردارید.
• سبزیجات: سبزیجات نارنجی رنگ و سبز تیره که سرشار از مواد مغذی هستند را انتخاب کنید و خوردن لوبیا و نخود را بهطور منظم، فراموش نکنید.
• دانه: حداقل نیمی از وعدههای شما باید این گروه از دانههای کامل باشد.
• فراورده های لبنی: مصرف فرآوردههای لبنی کمچرب و یا بدون چربی یا انواع مواد غذایی غیر لبنی سرشار از کلسیم توصیه میشود.
• میوه ها: انواع میوههای تازه، منجمد یا خشکشده باید در وعدههای روزانه شما گنجانده شوند.
•
پروتئین: گوشت مرغ کمچرب و یا بدون چربی مصرف کنید و انتخابهای خود را بیشتر بهسمت نخود فرنگی، لوبیا، دانهها، آجیل و منابع ماهی ببرید. و چربی مورد نیاز بدنتان را بیشتر از آجیل، ماهی و روغنهای گیاهی تامین کنید. تأمین چربی از مارگارین و کره را محدود کنید.
از آنجا که هیچ غذایی به تنهایی تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن شما را تامین نمیکند، برای داشتن رژیم غذایی مناسب هر روز انواع غذاها را درنظر بگیرید. وجود انواع غذاها در بشقاب من، میتواند یک راه بسیار خوب برای شروع باشد.
انواع غذاهای رنگارنگ را در هر وعده غذایی بگنجانید. از سبزیجات، میوه و حبوبات قرمز تیره، پرتقالی، سبز عمیق، زرد با طراوت، آبی و بنفش استفاده کنید. با انتخاب غذاهای رنگین اطمینان حاصل کنید که طیف گسترده ای از مواد مغذی را دریافت می کنید.
تحقیقات نشان داده است که بهترین راه برای داشتن رژیم غذایی مناسب و بهره بردن از آن، مصرف میوهها و سبزیجات است. میوهها و سبزیجات حاوی مجموعهای از مواد مغذی مفید، مانند مواد معدنی، ویتامین ها،
آنتیاکسیدانها و فیبر هستند. این مواد مغذی باعث قوی شدن سیستم ایمنی بدن میشوند. غذاهای غنی از آنتیاکسیدان شامل انواع توت ها، گیلاس، پرتقال، سیب، هندوانه، گوجه فرنگی، گریپ فروت، کلم بروکلی، سبزیجات دارای برگ سبز، فلفل، کلم بروکسل و پیاز می باشد. بنابراین، علاوه بر مراحل 1 و 2، لازم است هر روز حداقل 5 وعده غذا بخورید.
یک وعده سبزی برابر است با:
• فنجان سبزیجات پخته
• 1 فنجان سبزیجات خام یا برگدار
• 6 اونس آب سبزیجات
یک واحد میوه برابر است با:
• 1 تکه میوه به اندازه متوسط ( اندازه توپ تنیس)
• 1 عدد موز کوچک
• فنجان کوکتل میوه در آب خود
• گریپ فروت
• 2 قاشق غذاخوری میوه های خشک شده
• 4 اونس آب میوه 100 درصد
• 1 فنجان توت یا خربزه
خواندن برچسب مواد غذایی، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد غذاهایی که مصرف میکنید، بسیار مفید است. طبق قانون، اطلاعات تغذیهای ذکر شده باید یک روش استاندارد داشته باشند. در هنگام انتخاب مواد غذایی مناسب برای کاهش خطر
سکته مغزی، تمرکز روی اطلاعات درجشده زیر بسیار توصیه میشود.
• کل چربی
• کالری
• چربی ترانس
• چربیهای اشباعشده
• سدیم
• کلسترول
• فیبر رژیمی
کلسترول، مادهای مومیشکل است که توسط بدن شما ساخته شده و در غذاهایی با منشاء حیوانی یافت می شود. کلسترول برای حفظ سلامت سلولها ضروری است. با این حال، کلسترول اضافی در خون می تواند باعث افزایش خطر سکته مغزی و بیماریهای قلبی شود. سطوح بالای کلسترول خون در نتیجه دو عامل بهوجود میآیند:
• بدن شما چه مقدار کلسترول می سازد؟
• در غذای مصرفی شما، چه مقدار کلسترول و چربی وجود دارد؟
چربیهای اشباع، در دمای اتاق جامد هستند و در محصولات حیوانی مانند پنیر، گوشت، زرده تخم مرغ، بستنی، کره و برخی از روغنهای گیاهی (هسته خرما، پالم و نارگیل ) موجود است. کلید پیشگیری از سکته مغزی، محدود کردن مصرف این غذاها است.
برای کاهش چربی اشباع در رژیم غذایی خود، تعویض غذاها مطابق جدول زیر پیشنهاد میشود.
رژیم غذایی سرشار از چربی ترانس نیز باعث بالا رفتن کلسترول شده و اخطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. از مواد غذایی که حاوی روغنهای گیاهی هیدروژنه هستند، پرهیز کنید.
چربی های ترانس در مواد غذایی زیر یافت میشود:
• هر چیزی ساخته شده با چربی هیدروژنه، مانند بسیاری از غذاهای فرآوری شده از جمله بیسکویت، شیرینیجات، محصولات سرخ شده در روغن و غذاهای پخته
• روغن گیاهی
• مارگارین چسبناک
• غذاهای زیاد سرخ شده
برای کاهش مصرف چربی ترانس در رژیم غذایی خود این جایگزینها را استفاده کنید.
محدود کردن کلسترول در غذاها، قدمی بسیار بزرگ برای مدیریت سکته مغزی و کنترل سطح
کلسترول است. و میتواند با رعایت موارد زیر میسر شود
• زدودن پوست از مرغ و جدا کردن چربی مرئی از گوشت
• محدود کردن اندازه گوشت مصرفی به کمتر از 3 اونس در حالت استراحت ( اندازه یک دسته کارت)
• محدود کردن مصرف کره
• پرهیز از خوردن گوشت خوک
• انتخاب لبنیات کم چرب یا بدون چربی
مصرف بیش از حد سدیم باعث حفظ مایعات در بدن و افزایش فشار خون میشود. سعی کنید به مواد غذایی نمک اضافه نکنید.
برای کاهش مصرف سدیم، موارد زیر را انجام دهید:
• از مصرف ادویههای مخلوط و مخلوط ادویه که حاوی نمک یا نمک سیر است پرهیز کنید.
• گیاهان و ادویهجات را بهعنوان جایگزین برای نمک طعام در نظر بگیرید. نمک سفره یکی از بزرگترین منابع سدیم در رژیم غذایی شما محسوب میشود.
• مصرف غذاهای فرآوری شده و کنسروشده را محدود کنید. علاوه بر افزودن طعم و عطر، سدیم برای حفظ مواد غذایی نیز استفاده میشود. در واقع بیشتر مواد غذایی فرآوریشده حاوی سدیم بالا هستند. مصرف غذاهای آماده مانند سوپ یا سبزیجات کنسروشده، غذاهای منجمد، گوشت کنسرو شده، غذاهای جانبی منجمد با بسته سس، پودینگها و غلات فوری ، سس و سس مخلوط، مخلوط بستهبندی پختهشده (ماکارونی، برنج و سیبزمینی) را محدود کنید.
• مواد غذایی منجمد که حاوی 600 میلی گرم سدیم یا کمتر باشد را انتخاب کنید.
• مواد غذایی تازه و ارگانیک، خوراکیهای فاقد نمک اضافی مصرف کنید.
• در انتخاب غذاهای سرپایی دقت داشته باشید. غذاهای سرپایی مانند ، چیپس، سیب زمینی، بادام زمینی، چوب شور و کراکر دارای سدیم بالایی هستند. بستههای با سدیم پایین را انتخاب کرده و یا مصرف غذاهای سرپایی را محدود کنید. میتوانید تنقلات طبیعیتر مانند پاپکورن ساده، میوه و سبزیجات را جایگزین کنید.
• برچسب داروها را بخوانید.
میزان مجاز مصرف روزانه سدیم:
مصرف نمک باید در افراد با سابقه بیماری قلبی یا سکته مغزی تا 2000 میلیگرم در هر روز محدود شود. با این حال، اگر از فشار خون بالا رنج میبرید، به شدت توصیه میشود که مصرف سدیم خود را به 1500 میلیگرم در روز محدود کنید. برای تعیین سطح سدیم با متخصص صحبت کنید.
فیبر باعث کاهش کلسترول شده و ریسک ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را کاهش میدهد. همچنین برای کنترل قند خون، جلوگیری از بیماریهای دستگاه گوارش و کنترل وزن میتواند مفید باشد.
درصورت بالا بودن کلسترول، مصرف غلات سبوسدار، بلغور جو دوسر و یا نان تست توصیه میشود.
به جای آبمیوه، یک قطعه کامل از میوه را میل کنید.
نان شیرینی، نان سبوسدار، کیک انگلیسی، کراکر و نان را به جای انواع غنیشده یا سفید انتخاب کنید.
گندم و برنج قهوه ای و ماکارونی سبوس دار را به جای انواع سفید یا غنیشده انتخاب کنید.
ماست یوگارت یا پنیر کوتاژ را با آجیل یا میوههای تازه مصرف کنید.
میوه و سبزیجات را برای میانوعده رژیم غذایی خود درنظر بگیرید.
میوه خام یا پختهشده و سبزیجات، محصولات دانه کامل و حبوبات مانند دانه های خشک، نخود خرد شده و عدس از منابع خوب فیبر در رژیم غذایی هستند. غذاهای تصفیه شده مانند آب میوه، نوشابه، ماکارونی، نان سفید و غلات غنیشده، فیبر فقیری دارند.
انواع غلات را بهعنوان جایگزین برای ماکارونی و برنج سفید غنیشده و دیگر مواد غذایی تصفیهشده درنظر بگیرید. زیرا از نوسانات قند خون در طول روز جلوگیری میکند و میل خوردن شیرینیجات را کاهش داده به کنترل وزن کمک میکند.
رسیدن به وزن ایدهآل بدن، یکی دیگر از استراتژیهای مهم برای کاهش خطر ابتلا به سکته مغزی است. مصرف غذاهای سرشار از فیبر و کم چربی، به اندازه نیاز خوردن، پرهیز از رژیم غذایی بیپایه و اساس، پیگیر بودن در بهبود عادات غذایی و افزایش فعالیت، همه راههای رسیدن به یک وزن بدن ایدهآل هستند.
مصرف بیش از حد قندهای اضافهشده با چاقی، فشار خون بالا (که عامل بیماریهای دیگر مانند
سردرد است) ، دیس لیپیدمی و دیابت نوع 2 که همه از عوامل خطرساز برای سکته مغزی هستند در ارتباط است. به عنوان نمونه شکر قهوهای، شکر سفید، ملاس، عسل، ژله، مربا و نوشیدنیهای شیرین را میتوان نام برد. به خاطر داشته باشید که دسر و شیرینی حاوی قند اضافه شده هستند.
مصرف کافی پتاسیم، به منظور حفظ عملکرد مناسب قلب ضرورت دارد. با این حال، بسیاری از افراد به اندازه کافی پتاسیم مصرف نمیکنند. پتاسیم در سبزیجات، میوه و لبنیات وجود دارد. بنابراین، اگر شما این گروههای غذایی را به حد کافی در رژیم غذایی خود لحاظ کنید، به اندازه کافی پتاسیم دریافت خواهید کرد.
زوال عقل یا دمانس، علائمی مانند مشکلات ارتباطی و از دست رفتن حافظه را شامل میشود. این علائم بهواسطهی ایجاد تغییراتی در مغز به وجود میآیند. افراد مبتلا به زوال عقل ممکن است به گیجی دچار شده و توانایی بهیاد آوردن مطالب را از دست بدهند. گاهی تا آن حد پیش میرود که فرد مهارتهایی که داشته از جمله فعالیتهای عادی روزمره خود را نیز از دست میدهد. در آخر امکان دارد فرد حتی اعضای خانواده یا دوستان خود را هم به جا نیاورد. فرد مبتلا عموماً پریشان و مضطرب به نظر میرسد. زوال عقل در سالمندان بیشتر شایع است اما سالمندی دلیل اصلی آن نیست.
دمانس زمانی بروز می کند که نورون های سالم (سلول های عصبی)، از کار بازایستاده یا سلولهای مغزی مرده و یا دچار آسیب شده باشند. مرگ سلولهای مغزی و خصوصا بیماریهای نورودژنراتیو (مرگ تدریجی سلولهای مغز در اثر افزایش سن) میتواند از علل بروز دمانس باشد. این که زوال عقل باعث مرگ سلولهای مغزی میشود یا مرگ سلولهای مغزی بروز زوال عقل را در پی دارد بهدرستی مشخص نیست. در زیر به برخی ازدلایل بروز دمانس اشاره شده:
زوال عقلی عروقی:
مرگ سلولهای مغزی ناشی از بیماریهای مرتبط با عروق مغزی مانند
سکته مغزی ، بروز میکند.
آسیب به سر:
چنین آسیبهایی باعث افزایش احتمال مرگ سلولهای مغزی و در پی آن بروز زوال عقل میشود. و تکرار ضربات آسیبزننده به سر برای مثال در برخی ورزشها، با افزایش احتمال بروز زوال عقل در آینده ارتباط مستقیم دارد.
بیماری ناشی از پریون:
پریونها، پروتئینهایی میباشند که درs برخی افراد امکان دارد به ایجاد بیماریهایی مانند جنون گاوی منجر شوند.
عوامل برگشتپذیر:
• افسردگی، تداخلات دارویی، اختلال در عملکرد تیروئید، کمبود ویتامینها و مصرف الکل از عوامل برگشتپذیر زوال عقل هستند و با درمان این عوامل، زوال عقل ناشی از آنها نیز بهبود پیدا میکند.
• عوامل فردی مانند سن و سال و سابقهی خانوادگی
• عفونتهای ناشی از بیماری HIV
• انواع دمانس و زوال عقلی
•
هیدروسفالی با فشار طبیعی که براثر انباشته شدن مقدار اضافی مایع مغزی_نخاعی در مغز بروز میکند.
• زوال عقل پیشانی گیجگاهی (بیماری نیمن پیک)
• نشانگان داون که احتمال بروز آایمر را در افراد کم سن وسال افزایش میدهد.
• سندروم بنسون (PCA) که به بیماری آایمر شباهت دارد، ولی در ناحیهی متفاوتی از مغز اتفاق میافتد.
• بیماری پارکینسون و بیماری هانتینگتون
• ژنهایE4 چندگانه، افرادی که دارای یک نسخه از ژن E4هستند ، سه برابر بیشتر از کسانی که این ژن را ندارند، به بیماری آایمر مبتلا میشوند.
علاوه بر وجود اختلال حافظه، وجود یکی دیگر از اختلالات شناختی (کردار پریشی، زبان پریشی، ادراک پریشی) برای شناخت دمانس آایمر ضروری است. آایمر نوعی زوال عقلی است که از دست رفتن حافظه و ایجاد اختلال در سایر عملکردهای مهم ذهنی در پی آن اتفاق میافتد. این بیماری شایعترین عامل زوال عقل بوده و پیشرونده است، یعنی با گذشت زمان رو به وخامت میرود. بیماری آایمر، در واقع اعصاب مغز را دچار تغییر میکند. در نتیجهی این تغییر، ارتباط میان اعصاب مختلف مختل میشود.
مهمترین عامل مؤثر در بروز آایمر سن است، عوامل دیگری ازجمله ابتلا به دیابت، وراثت، صدمات مغزی، فشار خون و تغذیهی نامناسب در بروز آایمر تأثیر دارند.
دمانس عروقی، نوع شایع دمانس پس از
آایمر میباشد که حدود 10% کل بیماران دمانس را دربر میگیرد. پارگی یا مسدود شدن عروق مغزی، نرسیدن غذا و اکسیژن به سلولهای عصبی مغز و از بین رفتن آنها دلایل بروز این نوع دمانس است. نشانههای بیماری در این نوع دمانس امکان دارد بهصورت پلکانی بوده و هر علامت به صورت ناگهانی بروز یابد.
بیشتر مبتلایان دمانس عروقی، از عوارض و بیماریهای دیگری مانند فشار خون، دیابت و میزان بالای کلسترول رنج میبرند و بسیاری از آنها، دخانیات مصرف میکنند. این نوع دمانس در سنین سالمندی شایعتر است، ولی امکان بروز آن در سنین زیر 60 سال هم وجود دارد. بروز عوارض و اختلال در این بیماران متفاوت است. علاوه بر اختلال در قضاوت و توان تصمیمگیری در کارهای معمول روزانه، عوارض فیزیکی مانند اختلال در راه رفتن، بیحسی یک طرف صورت یا یک نیمه از بدن و فلج شدن ممکن است در فرد بیمار بروز کند. تعداد سکتهها و محل ایجاد آسیبهای عروقی و شدت به وجود آمدن آنها، میتواند بهطور مستقیم بر میزان توان فیزیکی و فکری بیمار مؤثر باشد.
مغز انسان مانند کرهی جغرافیا است و دارای مناطق قارههمانند ولی به هم پبوسته به نام لوبهای مغزی میباشد. دو لوب اصلی در قسمتهای قدامی و طرفی وجود دارند که به آنها به ترتیب لوب های پیشانی و آهیانهای گفته میشود. لوبهای پیشانی مرکز برنامهریزی، توجه، قضاوت و تمام چیزهایی است که فرق ما انسانهای متمدن و پیشینیانمان را مشخص میکند. وظیفه اصلی لوبهای آهیانهای، کمک به ذخیره سازی حافظه و همچنین نگهداری گنجینهی لغات ما میباشد.
آغاز از بین رفتن سلولهای عصبی در دمانس لوب پیشانی_گیجگاهی، در این دو قسمت اصلی مغز اتفاق میافتد و با پیشرفت بیماری، به سایر قسمتها گسترش پیدا میکند. دمانس لوب پیشانی_گیجگاهی، بهطور معمول در سنین 50 و 60 سالگی اتفاق میافتد، ولی در سنین 21 سالگی و 80 سالگی نیز دیده شده است.
شایعترین انواع بیماری دمانس لوب پیشانی_گیجگاهی (FTD):
فرونتال واریانت (Frontal variant)
این نوع از زوال عقل، رفتار و شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
زبانپریشی پیشروندهی اولیه (Primary progressive aphasia)
زبانپریشی یا آفازی، به معنی مشکل در برقراری ارتباط میباشد. این نوع آفازی خود به دو گروه تقسیم میشود:
• آفازی پیشروندهی کلامی که باعث ضعیف شدن توانایی سخن گفتن میشود.
• آفازی معنایی که توانایی فهم زبان و استفاده از آن را دچار مشکل میکند.
بروز دمانس پیشانی-گیجگاهی عامل مشخصی ندارد، پژوهشگران جهشهای ژنتیکی را به عنوان عامل برخی از انواع آن درنظر میگیرند. ساختار سلولهای مغز برخی از بیماران مبتلا به این بیماری حاوی مقادیر غیرطبیعی پروتئین میباشد.
حدود 10% مبتلایان به بیماری دمانس بیش از یک نوع دمانس را تجربه میکنند، که به آن دمانس مختلط گفته میشود. حضور همزمان آایمر و دمانس عروقی، شایعترین دمانس مختلط شناخته شده است.
لویی بادی رسوبات پروتئین هستند که به صورت میکروسکوپی در مغز بعضی از افراد وجود دارند و به نام کاشف این اجسام نامگذاری شدهاند، دلیل مبتلا بودن فرد به DLB ، رسوب همان پروتئینهای مذکور در بخشی از مغز است که کورتکس نامیده میشود.
این نوع دمانس، در سنین سالمندی بیشتر دیده شده ولی ممکن است در سنین زیر 60 سالگی نیز اتفاق بیفتد. اکثر این بیماران مشکلات حافظه و تفکر که در آایمر هم وجود دارد روبهرو هستند. دمانس لویی بادی توانایی فکر کردن، استدلال و تحلیل اطلاعات را دچار اختلال میکند، که ممکن است توانایی شخصیت، حرکت و حافظهی فرد هم درگیر شود.
خصوصیات اصلی دمانس لویی:
• سطح هوشیاری: اولین خصوصیت این است که، سطح ذهنی و هوشیاری بیمار در طول روز و یا هفته دچار تغییر میشود. به طوری که بیمار در برخی زمانها کاملا طبیعی بهنظر میرسد و گاهی کاملا به اختلالات ذهنی دچار است.
• توهمات بینایی: بروز توهمات بینایی به صورت دیدن حیوانات و اشخاص، دومین خصوصیت دمانس لویی میباشد. بیمار امکان دارد در عالم توهم، اشیا، نزدیکان و حیواناتی را بهوضوح ببیند و با آنها صحبت کند که سالها قبل فوت کردهاند و یا وجود خارجی ندارند.
• علایمی مانند پارکینسون: وجود علایمی شبیه به بیماری پارکینسون، سومین خصوصیت دمانس لویی بادی میباشد. ممکن است در تشخیص با بیماری پارکینسون اشتباه گرفته شود، به همین دلیل مراجعه به پزشک
متخصص اامی است.
• حساسیت به داروهای ضد روان پریشی: حساسیت به برخی داروها خصوصاً داروهای ضدروانپریشی، چهارمین خصوصیت دمانس لویی است. مصرف دوزهای خیلی کم این داروها توسط این بیماران، ممکن است عوارضی را ایجاد کنند که معمولا در بقیه بیماران در دوزهای بالا بروز میکند.
بیشتر موارد دمانس، دارای سیری کند و چندین ساله هستند. ولی عوامل بیماریزایی وجود دارد که میتواند بیمار را با تابلوی دمانس، در عرض چند ماه کاملا از پا بیندازد. فهرست این بیماریها بسیار گسترده است و عوامل متابولیک مانند کمکاری تیروئید، عوامل عفونی مانند جنون گاوی و HIV و یا کمبود ویتامینها و ریزمغزیها را شامل میشود.
سکته مغزی در صورت اقدام به درمان در اسرع وقت، میتواند بهبود پیدا کند. ولی تأخیر در درمان کار را سختتر میکند.
میلیونها نفر در سراسر جهان، هر سال بر اثر سکته مغزی جان خود را از دست میدهند. این آمار مرگ و میر در حالی است که در صورت آگاهی بیشتر در این زمینه و مراجعهی بهموقع به متخصص مغز و اعصاب و انجام اقدامات درمانی مناسب میتوان بیمار را از مرگ نجات داد و حتی از بروز عوارضهای بعدی سکته مغزی پیشگیری کرد. ۳ تا ۶ ساعت اولیه در واقع زمان طلایی درمان محسوب میشوند و با مراجعه به پزشک داری فوق تخصص سکته مغزی میتوان امید به بهبودی بیمار داشت.
سکته مغزی حادثهای عروقی در مغز میباشد. در واقع آسیب به یکی از رگهای خونرسان به مغز یا رگهای بازگرداننده خون از مغز به قلب عامل بروز آن است. این سکته به دو نوع کلی تقسیم میشود:
• سکته بر اثر خونریزی و پارگی عروق مغز
• سکته بر اثر انسداد و ایجاد ه در یکی از رگهای مغزی
سکتههایی که به دنبال انسداد در عروق مغزی اتفاق میافتند، خود دارای دو نوع هستند:
• در نوع اول ه از قسمتی دورتر از مغز مثل قلب جدا شده و با ورود به یکی از رگهای مغزی باعث انسداد آن میشود. این حادثه را سکته مغزی ناشی از آمبولی مینامند.
• نوع دوم و شایع تر سکته، درپی انسداد عروق، بر اثر پدیده
تصلب شرائین بروز میکند. در این پدیده، دیواره عروق به مرور زمان سخت، سفت و تنگ میشود و رگ را برای ایجاد ه در محل تنگی آماده میکند. در نهایت نیز تنگی تا حدی افزایش پیدا میکند که انسداد کامل رگ و سکته مغزی اتفاق میافتد.
با مراجعه بهموقع به پزشک دارای فوق تخصص سکته مغزی ریسک مرگ بر اثر سکته مغزی را میتوان از بین برد و حتی علائم مربوط به آن را کاهش داد.
از نظر
بهترین متخصص مغز و اعصاب سکتههای مغزی داری سه نوع هستند:
• سکته مغزی گذرا (سکته مغزی خفیف)
• سکته ایسکمی (انسدادی)
• سکته هموراژیک (خونریزی)
بر اساس آمار بهدستآمده میتوان گفت، حدود ۸۷ درصد از سکتهها از نوع ایسکمی هستند.
۱ـ سکته مغزی گذرا:
این سکته را همچنین به عنوان سکته مغزی خفیف یا حملهی ایسکمیک موقت (TIA) میشناسند. هر عاملی که بهطور موقت، خونرسانی به مغز را قطع کند، منجر به بروز سکته خفیف میشود. علائم این نوع سکته برای مدت محدودی باقی مانده و بعد از بین میرود.
۲ـ سکته ایسکمی یا انسدادی:
سکته ایسکمی زمانی بروز میکند که یک ه خون یا تودهای به انسداد رگها و عروق مغزی منجر شود. به همین دلیل به آن سکته انسدادی میگویند.
ه خون میتواند با آترواسکلروزیس در ارتباط باشد که در نتیجهی تجمع چربی در سطح داخلی رگها بهوجود میآید. با جدا شدن بخشی از این چربیها از تودهی اصلی آن، عروق کوچک مغزی به انسداد دچار میشوند. دقیقا مشابه اتفاقی که در حملهی قلبی اتفاق میافتد. در حمله قلبی نیز تکهای از توده باعث ایجاد انسداد در عروق قلبی میشود.
• آمبولی (Embolic) : در سکتهی ایسکمیک از نوع آمبولی، ه ی خون از جایی دیگر از بدن تشکیل شده و به مغز وارد میشود. بر اساس آمار ۱۵ درصد از سکتههای آمبولیک با فیبریلاسیون دهلیزی (زمانی که ضربان قلب نامنظم است) در ارتباط هستند.
• سکته ی ترومبوتیک (Thrombotic) : در این نوع سکته هی ایجاد شده در خود عروق مغز تشکیل شده است.
به گفتهی پزشک فوق تخصص سکته مغزی ، برخلاف سکته مغزی خفیف، هی خونی که باعث سکتهی ایسکمی می شود بدون درمان از بین نمیرود.
۳ـ سکتهی هموراژیک (hemorrhagic stroke) : زمانی که عروق خونی مغز پاره شده و خون به سلول های اطراف سرازیر شود، اتفاق میافتد.
خون برای سلولهای مغزی مانند سم عمل میکند! یعنی مرگ سلولهای مغزی را رقم میزند. در نتیجه این اتفاق باعث آسیب مغزی یا حتی مرگ میشود.
بهگفتهی پزشک دارای فوق تخصص سکته مغزی ، دو نوع اصلی از سکته ی خونریزیدهنده وجود دارد:
• خونریزی درون مغزی (Intracerebral hemorrhage) : پاره شدن یکی از رگهای داخل مغز باعث ریختن خون به بافت داخل مغز میشود و در نتیجه سلولهای مغزی آسیب میبینند. فشارخون، ضربه مغزی ، بدشکلی عروق و مصرف بیش از حد داروهای رقیق کنندهی خون میتوانند مسبب این نوع خونریزی باشند.
• خونریزی زیر عنکبوتیه (Subarachnoid hemorrhage) : فضایی بین سطح بیرونی مغز و جمجمه وجود دارد. در این فضا عروق و رگ هایی قرار گرفتهاند. با پارگی این عروق خونریزی زیرعکنبوتیه اتفاق میافتد. بارزترین نشانهی آن،
سردرد شدید و ناگهانی است.
آنوریسم (Aneurysms) : با ضعیف شدن دیواره رگ، چیزی شبیه حباب روی آن ایجاد شده و ممکن است باعث پارگی آن شود.
بدشکلی شریانی-وریدی: (Arteriovenous Malformation) : به شکلهای غیر معمول در وریدها میگویند. با پاره شدن وریدهای مغزی، سکته ایسکمی اتفاق میافتد.
فشار خون بالا (Hypertension) : فشار خون بسیار بالا، پارگی خود عروق داخل مغز را در پی دارد. همچنین در طولانی مدت باعث ضعیف شدن دیواره ی رگها و پارگی عروق بعد از مدتی میشود.
عوامل بروز سکته مغزی از نظر پزشک دارای فوق تخصص سکته مغزی عبارتند از:
• دیابت
• فشار خون بالا
• افزایش کلسترول
• عوامل ژنیتیکی
کمتحرکی، اضافهوزن، تغذیه نامناسب و استعمال دخانیات ریسک ابتلا به سکتههای مغزی را بالا میبرند. با ترک کردن سیگار، فعالیتهای ورزشی ، تغذیه مناسب میتوان تا حدودی از بروز سکته مغزی جلوگیری کرد. منشأ نوع خاصی از سکتههای مغزی هم ژنتیک است که معمولاً این نوع سکتهها در سنین پائینتری اتفاق میافتند. اقدام هرچه سریعتر برای درمان و مراجعه به پزشک دارای فوق تخصص سکته مغزی بسیار توصیه میشود.
• فلج صورت، بازو و پاها در همان طرف (همی پلژی)
• ضعف و کرختی صورت وبازوها یا پاها به خصوص در یک طرف بدن (همی پارزی)
• اختلال در تکلم یا در درک کلام (دیس آرتری)
• عدم تعادل و لنگ زدن (آتاکسی)
• کرختی و سوزش قسمتهای بدن، اشکال در درک وضعیت و موقعیت (پارستزی)
• اشکال در بلع (دیس فاژی)
• سردرد شدید و ناگهانی
• دو بینی، تاری دید یا از دست دادن بینایی به خصوص در یک چشم
• سرگیجه بدون دلیل و سقوط ناگهانی
• از دست دادن حافظه کوتاه مدت وطولانیمدت
• اشکال در پیدا کردن کلمات و فهمیدن آن چیزی که دیگران میگویند.
• بیاختیاری ادرار و مدفوع
• عدم توانایی در انجام حرکات ظریف.
به منظور درمان و ازبین بردن علائم سکته مغزی به
متخصص مغز و اعصاب در تهران مراجعه کنید.
بهگفتهی پزشک فوق تخصص سکته مغزی برای هر نوع سکته یک دورهی طلایی درمان وجود دارد. این دورهی طلایی به شدت آسیب سکتهی مغزی و جایگاه درگیرکنندهی آن بستگی دارد.
شما ممکن است به توانبخشی نیاز داشته باشید. زیرا امکان دارد جنبههای مختلفی از سلامت شما در سکته آسیب ببیند. توانبخشی شامل فیزیوتراپی، گفتاردرمانی، کاردرمانی و ارتز و پرونز می باشد. همچنین ممکن است به ویزیت توسط پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب و همینطور روانپزشک نیاز باشد.
سکته مغزی بر اساس نوع آن دارای درمانهای اورژانسی و اضطراری میباشد. پس از آن توانبخشی، مهمترین مرحله درمان محسوب میشود.
درمان سکته خفیف با تغییر سبک زندگی و مصرف دارو امکانپذیر است. داروهای ضدانعقاد خون برای جلوگیری از ایجاد ه و انسداد مورد استفاده قرار میگیرند.
داروهای ضدپلاکت از به هم چسبیدگی پلاکتهای خون و تشکیل ه جلوگیری میکنند. از جمله داروهای ضد پلاکت میتوان آسپرین و کلوپیدوگرل را نام برد.
همچنین امکان دارد فرد به جراحی اندآرکتومی کاروتید نیاز داشته باشد. در این جراحی شریان کاروتید که برای خونرسانی به مغز اهمیت بسیاری دارد را از هها و پلاکتها پاکسازی میکنند.
برای درمان سکتهی انسدادی ممکن است پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب داروی حل کنندهی ه برای شما تجویز کند. این دارو باعث حل شدن هی ایجادشده میشود و در نتیجه جریان خون به حالت طبیعی بازمیگردد. برای جلوگیری از سکتهی دوم معمولاً آسپرین تجویز میشود.
تزریق دارو به عروق مغز و یا در صورت نیاز جراحی برای رفع انسداد، درمان اورژانسی در این نوع سکته محسوب میشوند.
در درمان سکتهی خونریزیدهنده، دارویی برای کاهش فشار مغز تجویز میشود. اگر خونریزی شدید باشد ممکن است جراحی تنها راه حل باشد. در این جراحی هم خون اضافی خارج شده و هم عروق ترمیم میشود.
متخصص مغز و اعصاب، متخصص اعصاب و روان، جراح مغز و اعصاب، روانکاو، روانپزشک، روانشناس و … چند بار این واژها را شنیدهاید؟
به دلیل تشابه اسمی در زبان فارسی، حتی افراد تحصیلکرده نیز این تخصصها را با هم اشتباه میگیرند. اما درواقع با چندین رشته تخصصی روبرو هستیم که حوزه فعالیتهای گسترده و متفاوت از هم دارند فقط در برخی موارد دارای اشتراکاتی هستند.
بسیار اتفاق افتاده است که بیمار درمورد وظایف هر یک از این متخصصها دچار گیجی شده و این قضیه باعث اتلاف هزینه، وقت و تأخیر در تشخیص بیماری شده است و گاهی صدمات جبران ناپذیری را برای بیمار بههمراه داشته است. علاوه بر این، معمولاً پیدا کردن بهترین متخصص مغز و اعصاب ، زمان و هزینهی زیادی را تلف میکند.
تخصصهای مغز و اعصاب
در این مقاله به شرح مفصل در مورد هریک از این تخصصها و حوزههای تخصصی پرداخته شده است.
سیستم عصبی انسان به دو دسته کلی تقسیم میشود که عبارتند از:
• اعصاب مرکزی (مغز و نخاع)
• اعصاب محیطی (اعصاب و نورونهای عضلات)
تمام بیماریها و اختلالاتی که روی هر کدام از قسمتهای سیستم اعصاب تأثیر بگذارد، در حوزه اختیارات متخصص مغز و اعصاب قرار میگیرند.
بهدلیل وجود اعصاب در همه جای بدن، بیماریهای عصبی قادرند روی هریک از اعضای بدن از جمله پوست، چشم، گوش، عضلات، دست و پا، حلق و سیستم گوارشی از دهان تا مقعد و … اثر بگذارند. بهاین جهت، تخصص مغز و اعصاب یا نورولوژیست طیف گستردهای از بیماریها را دربرمیگیرد که عبارتند از:
بیماریهای نورودجنراتیو که باعث ازبین رفتن سلولهای عصبی میشوند. مانند: آایمر و پارکینسون
بیماریهای روی عروق مغزی اثرگذارند. مانند: سکته های مغزی
انواع ضعفهای عضلانی مانند: ای ال اس
عفونتهای سیستم عصبی مانند انواع آبسههای مغزی و مننژیت
بیماری های که باعث ازبین رفتن میلین(بافت اطراف سلول های عصبی) میشوند. مانند: ام اس که مشکلات زیادی از جمله ضعف عضلانی را بههمراه دارد.
• انواع
سردرد
• انواع تشنج
• اختلالات حرکتی مانند پارکینسون و پرشهای عضلانی و حرکات غیرارادی و اضافی
• اختلال تکلم و اختلالات شنوایی که به سیستم عصبی مربوط هستند. به ویژه در مواردی که ناگهانی بروز میکنند.
• بیماری های مربوط به آسیبهای نخاعی (دیسک کمر، تنگی کانال نخاعی و…)
• اختلالات خواب
• تومورهای مغزی سیستم عصبی (مسائل مربوط به جراحی، به حوزه فعالیتهای نوروسرجری یا جراحی مغز و اعصاب مربوط میشود.)
و… که بهترین متخصص مغز و اعصاب هم ممکن است در درمان آنها به متخصصان دیگری نیاز داشته باشد.
علائم هشداردهنده نورولوژی
• سردرد
• سرگیجه
• احساس گزگز و مورمور
• احساس ضعف عضلانی
• دردهای مزمن در هر جایی از بدن
• کاهش حس درد، سرما و لمس در بدن مانند بی حسی در دست، پا و صورت
• لرزش
• تغییر ناگهانی در شنوایی و بینایی
• به سختی راه رفتن (اختلال در جهت یابی و عدم تعادل، کند راه رفتن)
• خشکی عضلات
• اختلالاتی که به تفکر مربوط هستند مانند: اختلال تمرکر، از دست دادن حافظه و ضعف شناختی
• اختلالات خواب (
سندروم پای بیقرار، بهسختی به خواب رفتن، بیداری انتهای شب، ناگهان به خواب رفتن و … )
• هرگونه افت سطح هوشیاری ( احساس گیجی، خوابآلودگی و…)
• اختلال در صحبت کردن (کندی در صحبت، قطع تکلم، لکنت زبان و … به ویژه در موارد بروز ناگهانی)
روش های ارزیابی
بهترین متخصص مغز و اعصاب ، روشهای مختلفی را برای تشخیص هریک از بیماریها بهکار میگیرد.
قدم اول، گرفتن شرح حال دقیق از بیمار به این نحو است:
• پرس و جو درمورد تاریخ شروع و شدت علائم
• شناسایی قسمتی که در ابتدا درگیر شده
• درک کردن سیر بیماری
بنابراین در مراجعه به بهترین متخصص مغز و اعصاب ، ارایه تمامی اطلاعات دقیق ضرورت دارد. این باعث تشخیص دقیقتر و تسریع درمان توسط پزشک متخصص میشود.
• معاینات نورولوژی با توجه به اختلالات بیمار، موارد زیر را شامل میشود:
• معاینه اندامها
• معاینات سرو گردن و ته چشم بیمار
• واکنشها
• معاینه اعصاب دوازده گانه
• وضعیت تعادل
• معاینه حس لمس
• موقعیت و…
سپس با توجه به اطلاعات به دست آمده و درنظر گرفتن تشخیصهای احتمالی، در صورت نیاز پزشک ابزارهای پاراکلینکی را برای تشخیص بهتر به کار میگیرد.
• آنژیوگرافی عروق مغزی
• سی تی اسکن
• نوار عصب و عضله (EMG-NCV)
• MRI
• نوار مغزی (EEG)
با توجه به وسعت طیف بیماریهای مغز و اعصاب، به دنبال آن درمانهای متنوعی برای انواع مختلف بیماریها درنظر گرفته شده است.
از جمله میتوان موارد زیر را نام برد:
• جراحی
• دارودرمانی
• کاردرمانی
• گفتاردرمانی
• درمانهای نوین طب فیزیکی مانند شوک ویو، مگنت تراپی و …
• فیزیوتراپی
بهدلیل این گستردگی، برای درمان بسیاری از بیماریهای نورولوژیک، چندین متخصص همزمان مشغول کار میشوند.
به عنوان مثال، در صورت مراجعه بیمار با علائم مربوط به تومور مغزی ، بعد از انجام معاینات اولیه وانجام تستهای پاراکلینیکی، در آخر تشخیص به عهده
متخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) بوده و در صورت نیاز به جراحی، بیمار به متخصص جراح مغز و اعصاب واگذار میشود.
پیگیری های ادامه درمان را نیز نورولوژیست برعهده دارد و در صورت نیازبه تقویت عملکرد حرکتی عضلانی بیمار، فیزیوتراپیست یا متخصص طب فیزیکی مورد نیاز است و در مواردی که تومور قبل و یا بعد از جراحی، به شیمیدرمانی یا پرتودرمانی نیاز داشته باشد، بیمار به فوق تخصص انکولوژی (سرطان شناسی) و متخصص رادیوتراپی واگذار میشود.
در صورت نیاز، از پزشک عمومی خود بخواهید تا شما را جهت ادامهی درمان و یا تشخیص بیماری، به بهترین متخصص مغز و اعصاب معرفی کند. مراجعه به نورولوژیست، بلافاصله بعد از بروز علائم بیماریهای مغز و اعصاب و جلوگیری از پیشرفت بیماری بسیار ضروری است.
در طول دوره درمانی امکان دارد برای حفظ شرایط روحی، آرامش، کمک به خواب و کنترل اضطراب ناشی از بیماری و کمک به روند درمان، بیمار به روانشناس یا متخصص روانپزشکی واگذار شود.
متاسفانه در بیماریهای نورولوژی به دلیل قابل بازسازی نبودن سیستم عصبی و همچنین ناشناخته بودن مکانیسم بسیاری از بیماریها، روند درمانی طول میکشد و درموارد زیادی تنها جلوگیری از پیشرفت بیماری و عوارض جانبی که در پی دارد، امکانپذیر است و درمان قطعی میسر نیست.
با گسترش دانش پزشکی، پیشرفت تکنولوژی و همچنین فوق تخصصی شدن مداخلات تشخیصی و درمانی در رشته مغز و اعصاب، همانند سایر رشتهها فلوشیپهایی تعریف شده است.
درحال حاضر این رشته دارای شش فلوشیپ (دوره های فوق تخصصی) میباشد. که رشتههای زیر را شامل میشود:
• فلوشیپ درد
• فلوشیپ الکترومیوگرافی و هدایت عصبی محیطی
• فلوشیپ اِم اِس
• فلوشیپ رادیولوژی مداخلهای (اینترونشن)
• فلوشیپ نوروفیزیولوژی
• فلوشیپ سکته مغزی (
فوق تخصص سکته مغزی )
پزشکان عمومی بعد از گذراندن دورهی پزشکی عمومی و طرح عمومی با شرکت در دوره تخصصی چهار ساله در رشته نورولوژی و طرح دو سالهی تخصص با توجه به علاقه و نیاز، تحصیل در یکی از دورههای فوق تخصصی گفته شده را ادامه داده و به عنوان فلوشیپ بهکار خود ادمه میدهند.
سرخ میشوید و روی گونههایتان احساس داغی میکنید؟ کف دستهای شما عرق میکند؟ با تفسیر کردن حرفها و تعریفهای دیگران احساس خجالت یا شرم به شما دست میدهد؟ برخی افراد خیلی وقتها در مواجهه با موقعیتهای سادهای مانند تعریف و تشویق کردن از آنها، صدا کردن آنها در جمع، یا حتی موارد کوچکتر از این، خجالت میکشند و به دیگران اصطلاح آنها را خجالتی میدانند.
تیمی تحقیقاتی برای کنترل خجالت، برای جدایی بخشی از مغز در تلاش است. آنها به این نکته رسیدهاند که همراه با احساس خجالت که با تجربیاتی مانند شنیدن صدای آواز خواندن خودتان بروز میکند، قسمت کوچکی از بافت عمیق درون مغز، به اندازه تکهای از انگشت شست شما، ایزوله و جدا می شود.
این منطقه
مغزی در افرادی مانند مبتلایان به زوال عقل، که سطوح کمخجالت را ناز خود شان میدهند، از حالت طبیعی کوچکتر است. این منطقه از مغز در واقع بخشی ضروری برای این واکنش در نظر گرفته میشود.
در نشریه Live Science از زبان تیم تحقیقاتی Sturm اینطور نوشته شده است: با از دست دادن این منطقه از مغز، واکنش خجالت در فرد از بین میرود. بیماران مبتلا به زوال عقل، از جمله افرادی با اختلالاتی مانند بیماری آایمر، اکثر شرکتکنندگان در تحقیقات Sturm را تشکیل میدهند.
در ناحیهای به نام قشر پیشسینگولیت قدامی، مرکز خجالت تمرکز داده شده است. این بافت به طور عمیقی در داخل مغز، رو به راست و جلو قرار گرفته است. این منطقه برای تنظیم بسیاری از عملکردهای خودکار بدن مانند ضربان قلب، عرق کردن و تنفس ایفای نقش میکند، اما در بسیاری از عملکردهای مربوط به تفکر، مانند رفتارهای درجستجوی پاداش (مثل کسانی که با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند)، احساسات و تصمیم گیری نیز مشارکت دارد. به گفتهی استورم این قسمت، دارای طرحهایی برای مراکز بالاتر و همچنین پروژههایی برای مراکز پایین میباشد. همچنین این قسمت در واکنشهای احشایی و حرکتی، نقش دوگانهای را ایفا میکند.
اندازه و شکل مناطق مغز در نزدیکی این یکی، باعث تفاوت در شخصیت فرد میشود. به عقیدهی برخی دانشمندان، منطقه خاص مغزی بزرگتر، با کارکردهای قویتر مرتبط با آن همراه میشود. به عنوان مثال، افراد برونگرا، مراکز پردازش پاداش بزرگتری را دارا هستند، در حالی که افراد خجالتی و مضطرب، مراکز تشخیص خطای بزرگتری دارند. همچنین مطابق مطالعات انجامشده، افراد بسیار بخشنده، مناطق بزرگتری مرتبط با درک باور دیگران را در خود دارند.
افرادی مبتلا به زوال عقل، به کم کردن سطح خجالت خود و حتی تماشای نمایشهای سرگرم کننده، نشسته در کنار دیگران تمایل دارند. بسیاری از کارهایی که انجام دادن آنها برای افراد مبتلا به زوال عقل راحت است، مانند خوردن از بشقاب دیگران یا ماساژ دادن غریبهها به هیچ وجه باعث خجالت آنها نمیشود.
هنگامی که استورم مغزهای آنها را اسکن کرد، دریافت که آنها مناطق خودآگاهی و خجالت کمتری نسبت به شرکت کنندگان دارند، ابعاد منطقه خجالت در قشر سینگولیت آنها کوچکتر بود. اسکن کردن این ناحیه مغز، میتوانست در تشخیص زود هنگام این موقعیت یاریرسان باشد، چرا که تغییرات اجتماعی و رفتاری قبل از بروز نشانههای دیگر، رخ میدهد.
استورم گفت: با درک بهتر تغییرات هیجانی که در این بیماریها اتفاق میافتد می توان در اوایل دوره بیماری و زمانی که تشخیص ممکن است با ابهام مواجه باشد، مفید واقع شد. یک حالتی انگل وار از تغییرات احساسی یا اجتماعی امکان دارد وجود داشته باشد که با بیماری همراه خواهد بود.
قشر سینگولیت قدامی (ACC) بخشی از قسمت جلویی سینگولیت میباشد که اطراف بخش جلویی جسم پینهای، همانند یک گردنبند قرار گرفته است و مناطق برودمن را شامل میشود. آنطور که به نظر میرسد، این قشر در انواع مختلفی از عملکردهای اتونومیک نظیر تنظیم فشار خون و ضربان قلب ایفای نقش میکند. همچنین برخی از عملکردهای سطح بالاتر مانند پیشبینی پاداش، تخصیص توجه، اصول اخلاقی و روحیات، تصمیمگیری و کنترل انگیزش (مثل نظارت بر عملکرد و تشخیص خطا) و احساسات نیز به این قشر مربوط هستند.
مشکلات بینایی، بدخوابی، ضعف عضلانی و درد مزمن ممکن است نشانههای مشکل عصبی جدی باشد.
در صورت مواجه شدن با مشکلاتی از قبیل سرگیجه، سردرد و مشکلات عصبی، خیلی بهتر است در ابتدا به پزشک عمومی مراجعه کنید و او درصورت وم شما را به یک متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر معرفی کند. البته از یک پزشک عمومی انتظار جوابی راضی کننده برای نگرانیهای خود نداشته باشید و با معرفی شدن به متخصص مغز و اعصاب دچار اضطراب یا تشویش نشوید. در این شرایط آگاهی از اینکه متخصص مغز و اعصاب چه وظایفی را برعهده دارد و چه مشکلاتی را میتواند درمان کند، بر میزان آگاهی شما میافزاید .
متخصص مغز و اعصاب وظیفهی درمان بیماریهای مربوط به مغز، ماهیچهها، ستون فقرات و اعصاب جنبی (عصبهایی که مغز و ستون فقرات را به اعضای دیگر بدن اتصال میدهند) را برعهده دارد. بیماریهای مغز و اعصاب عبارتند از: صرع، سردرد، مشکلات حرکتی مثل لرزه و
پارکینسون، سکته و بیماریهای بسیار دیگری که شرح آنها در این مقاله نمیگنجد. در ادامهی این مقاله از علائم بیماریهای مغز و اعصاب آگاه خواهید شد و خواهید دانست در چه شرایطی باید به متخصص مغز و اعصاب در تهران و یا شهرهای دیگر مراجعه کرد.
سردرد مشکلی است که برای همهی ما با شدتهای مختلف اتفاق میافتد. ممکن است احساس درد در قسمتهای مختلف از جمله بالای سر، سینوسها، گردن، در عضلات سر، شانهها و وسط جمجمه و مغز وجود داشته باشد. دلایل این سردردها میتواند خیلی چیزها باشد از عفونت سینوسی گرفته تا مراجعه به دندانپزشک، باید تمام موارد سلامتی را درنظر گرفت. علائم سردردهای جدیتر مانند میگرن عبارتند از: سردردی که مزمن است و شدیدتر میشود، استفراغ، سردردهای ناگهانی یا دردی که در اثر فشار شدت میگیرد، ، ضعف بینایی، سردردهای صبحگاهی و تشنج. در صورت شدید بودن علائم به اندازه کافی، پزشک عمومی شما را به یک متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر معرفی خواهد کرد.
درد مزمن به دردی میگویند که ماهها یا حتی سالها ادامه داشته باشد. این درد امکان دارد در نتیجهی یک بیماری یا آسیب دیدگی بروز کند. اما درصورت ادامه دار شدن آن بعد از گذشتن دوره طولانی درمانی، باید به وجود مشکلی جدیتر مشکوک شد و پیگریهای لازم را انجام داد. وقتی پزشک عمومی قادر نباشد در مورد تشخیص دلیل این درد شما را یاری کند و علائم دیگری از جمله بیحسی، ضعف یا مشکل کنترل ادرار و مدفوع در شما بروز کند، توصیه میشود هرچه زودتر به یک متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر مراجعه کنید.
اگر محیط اطرافتان را مدام در حال چرخیدن تصور میکنید و در راه رفتن تعادل ندارید، امکان ابتلا به بیماری سرگیجه در شما وجود دارد.
سرگیجه میتواند دارای انواع مختلفی باشد. درمان سرگیجهای که از روی عدم توازن یا بیماری سرگیجه باشد برعهدهی پزشک متخصص مغز و اعصاب میباشد. بیماری سرگیجه این احساس را در شما بهوجود میآورد که خودتان یا محیط اطرافتان دائماً در حال چرخش بهسر میبرید و نداشتن توازن باعث میشود در حفظ تعادل خود با مشکل روبرو شوید. پزشک عمومی قادر است تشخیص دهد که برای درمان سرگیجه شما مراجعه به متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر ضرورت دارد یا خیر.
بی حسی و سوزن سوزون شدن معمولاً دلایل زیادی مانند غذا نخوردن و بد نشستن دارد. اما درصورت تداوم بیحسی یا ناگهانی بودن آن و یا اینکه فقط یک طرف درگیر شود، ممکن است مراجعه به متخصص مغز و اعصاب ضروری شود. علائمی که ذکر شد میتوانند نشانهی سکته مغزی هم باشند و در چنین درمان بهموقع بسیار مهم است. پزشک عمومی تشخیص میدهد که علائم شما سکته را نشان میدهند یا نه. و مراجعه به پزشک دارای
فوق تخصص سکته مغزی میتواند بسیار مفید باشد.
ضعف عضلانی با خستگی پس از پیادهروی طولانی و درد عضلات تفاوت دارد. اما اگر برای تکان دادن عضلات، نیاز به تلاش بیش از حد معمول دارید، بهتر است با پزشک عمومی م کنید. ضعف عضلانی امکان دارد نشانهی یک بیماری جدی مربوط به سیستم عصبی باشد.
اگر راه رفتن برای شما مشکل شده، مدام زمین میخورید و بدنتان بیاختیار پرش و لرز دارد. امکان اینکه سیستم عصبیتان دچار مشکل شده باشد وجود دارد. درصورت مختل شدن زندگی روزمره توسط این مشکلات، توصیه میشود به پزشک متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر مراجعه کنید.
بی هوش شدن، حرکت پرشی دست ها و پاها، سردرگمی و مشکلات تنفسی از علائم حمله عصبی است.
حملههای عصبی میتوانند خفیف یا بسیار شدید باشند. نشانههای حملهی عصبی عبارتند از: حرکت پرشی دستها و پاها، بیهوش شدن، مشکلات تنفسی و سردرگمی.
بعضی حملات عصبی به خاطر ترک مواد مخدر یا پایین آمدن قند خون بروز میکنند، با این حال بروز حملات عصبی بدون دلیل واضح و ناگهانی نشانهی این هستند که باید به متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر مراجعه کنید.
ضعف بینایی ممکن است بهخاطر کهولت سن یا مشکلات سیستم عصبی بروز کند. اگر این ضعف ناگهانی است و هر دو چشم را درگیر کرده، بهتر است به چشمپزشک مراجعه کنید. چشمپزشک یا پزشک عمومی میتواند در مورد مراجعه به بهترین متخصص مغز و اعصاب راهنمای شما باشد.
بیماریهای مربوط به سیستم عصبی دلیل بعضی از اختلالهای خواب هستند. نارکولپسی یا حملهی خواب یکی از این بیماریها است که ژنتیکی است و روی سیستم عصبی مرکزی بدن هیچ تاثیری نمیگذارد.
خیلی از این علائم از بیماریهایی ناشی میشوند که به اعصاب ارتباطی ندارند. بهترین شخص برای تشخیص نیاز شما به
متخصص مغز و اعصاب پزشک عمومی است. با این حال درصورت عود کردن علائم یا عدم اعتماد به پزشک عمومی، میتوانید با تشخیص خود به متخصص مغز و اعصاب در تهران یا شهرهای دیگر مراجعه کنید.
معمولاً افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف به عفونت مغز دچار میشوند. در افراد سالم، عفونتهای باکتریایی عامل بهوجود آمدن عفونت مغز در افراد سالم است. در عفونت مغز جمع شدن سلولهای مرده و چرکی، منجر به تورم مغز میشود و چون مغز فضای کافی در جمجمه ندارد روی قسمتهای دیگرفشار وارد میکند و میتواند عروق خونی مغز رامسدود نماید. مسدود شدن عروق مغزی و ه شدن خون از عوامل سکته مغزی هستند و در این شرایط مراجعه به پزشک دارای
فوق تخصص سکته مغزی میتواند راهگشا باشد. وجود یک زخم در سر هم میتواند به عفونت مغز منجر شود. به این صورت که از راه این زخم، ویروس، باکتری و یا قارچ به مغز راه پیدا میکند و باعث عفونی شدن آن میشود. عفونت قسمتهای دیگر بدن هم میتواند دلیل عفونت مغز باشد. عفونتهای مغزی مشکلاتی در عملکرد مغز و نخاع بهوجود میآورند. تشخیص و درمان بهموقع در این بیماری بسیار اهمیت دارد. بیمار سریعا باید بستری شده و تحت درمان آنتی بیوتیک قرار گیرد و یا احتمالا جراحی شود.
از رایجترین علل عفونت مغز قارچ، ویروس و باکتری را میتوان نام برد.این عوامل از سه طریق میتوانند باعث عفونت مغز شوند:
۱ـ راه مستقیم
آسیب شدید به سر که شکستگی جمجمه را در پی داشته باشد و قارچ و باکتری از راه شکستگی به مغز راه یابند.
۲ـ راه مجاورتی
وقتی عفونت از قسمتهای دیگری از جمجمه به مغز راه یافته باشد. مانند سینوزیت، عفونت گوش و یا آبسههای دندانی.
۳ـ راه خونی
بروز بیماریهای عفونی مانند ذاتالریه که باعث میشوند عفونت از راه خون به مغز برسد.
عفونت در بخشهای مختلف بدن میتواند از طریق جریان خون به مغز راه پیدا کرده و آن را آلوده کند. شایعترین بیماریهای شناخته شده که امکان دارد به آبسه مغزی منجر شوند، عبارتند از:
• ذات الریه، برونشکتازی و دیگر عفونتها.
• اندوکاردیت، عفونت دریچه قلب
• التهاب مثانه و دیگر عفونتهای لگنی
• عفونت های شکمی مانند پریتونیت، التهاب دیواره داخلی شکم و لگن.
عوامل دیگری میتوانند ریسک ابتلا به عفونت مغز را در فرد بالا ببرند که عبارتند از:
• دیابت
• مننژیت
• عفونتهای فک و دندان
• بیماری قلبی مادرزادی
• عفونت پوست سر و یا صورت
• شانت (وسیلهای که برای کشیدن مایع نخاعی اضافی کاربرد دارد و میتواند عامل برزو عفونت باشد.)
• استفاده از داروهای سرکوبکننده سیستم ایمنی
• برای جلوگیری از حرکت سر و صورت در بیمارانی که دچار شکستگی گردن میشوند، وسیلهای با پایهها و پیچهایی بلند به نام تراکشن بهکار میبرند که میتواند عامل بروز عفونت مغز باشد.
•
سردرد
• سفتی گردن
• تشنج
• ضعف عضلانی
• تب
• تهوع و استفراغ
• تاری دید و دوبینی
بسیاری از علائم مغزی در نوزادان و کودکان خردسال مشابه است. با این حال ممکن است علائم دیگری از آبسهی مغزی در کودک مشاهده شود. ممکن است در بخش نرم بالای سر کودک تورم یا برجستگی ایجاد شود. از دیگر نشانههای آبسهی مغزی در کودکان عبارتند از:
• استفراغ جهنده
• گریهی شدید
• تشنج
• سفتی در اندامها
• آسیبهای مغزی
• مننژیت
• آبسهی مجدد
متخصص مغز و اعصاب با بررسی علائم بیمار و سابقهی پزشکی فرد، امکان ضعیف شدن سیستم ایمنی فرد بر اثر عفونت یا بیماری را در نظر گرفته و آزمایشهایی از قبیل ادرار، مدفوع و خون را تجویز میکند. دیگر آزمایشهای تشخیصی عبارتند از:
• ام آر آی
• عکس و رادیوگرافی از مغز
• کشت خلط سینه
• سی تی اسکن
• لومبار پانکچر ( که در این روش سوزنی مخصوص را در پایین کمر و در داخل مجرای نخاعی قرار میدهند تا مایع نخاعی را بکشند و بر اساس یافتههای تجزیه و تحلیل و کشت این مایع، عفونت تشخیص داده شده و داروی مناسب تجویز میشود.)
در این بیماری به دلیل تورم ایجادشده، ممکن است اکسیژن یا غذا به مغز نرسد و مغز به آسیبهای جدی و دائمی دچار شده و یا حتی به مرگ ختم شود. بنابراین این وضعیت اورژانسی محسوب میشود و در ابتدای کار برای اغلب بیماران قبل از تشخیص نهایی، درمان با آنتی بیوتیک توسط متخصص عفونی آغاز میشود تا بیماری تحت کنترل قرار گیرد. اگر درمان با آنتی بیوتیک جواب ندهد یعنی سایز آبسه تغییر نکرده و کوچک نشود، مغز باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
اگر اندازهی آبسهی مغزی بزرگتر از ۲ سانتی متر باشد تخلیهی چرک عفونت در ابتدا باید انجام گیرد و درمان با
آنتیبیوتیک بعد از جراحی باید ادامه داشته باشد.
دو روش جراحی برای درمان عفونت مغز وجود دارد:
۱ـ کشیدن آب مغز (آسپیراسیون)
در این روش بعد از انجام سی تی اسکن و تشخیص محل آبسه سوراخی کوچک در ج ایجاد میکنند وپس از تخلیه چرک و عفونت از آن سوراخ، آن را میبندند.
۲ـ کرانیوتومی
در صورت مؤثر نبودن روش آسپیراسیون، یا عود کردن مجدد آبسه، عمل کرانیوتومی انجام میشود. در این روش جراح برای دسترسی به مغز لازم است قسمت کوچکی از مو را تراشیده و قسمتی از استخوان جمجمه را بردارد و سپس آبسه را کاملا تخلیه کرده، مجددا استخوان جمجمه را به جای اصلی خودش برگرداند . پس از جراحی لازم است بیمار برای چندین هفته در بیمارستان تحت مراقبت قرار گیرد و چند نوبت تصویربرداری از مغز در این دوران صورت میگیرد تا پزشک از بهبود کامل عفونت اطمینان پیدا کند.
وقتی صحبت از وبلاگ نویسی برای کسب و کارها به میان میآید، محتوا مهمترین نقش را ایفا میکند، و فقط منظور ما محتوای بلاگ نیست، بلکه محتوای اینستاگرام را نیز شامل میشود. بخش زیادی از کسب و کارها به این مساله آگاه هستند و به سراغ تولید محتوای اینستاگرام خود نیز رفتهاند.
از طریق اینستاگرام شما میتوایند فروش خود را افزایش دهید که در مقالهای جداگانه به این موضوع پرداختهایم. بنابراین، برای کمک به شما برای ایجاد تقویم محتوایی اینستاگرام، ۸ مرحلهی اساسی را توضیح خواهیم داد.
در این مراحل، شما با روشهای ایجاد محتواهای سرگرم کننده و جذاب برای مخاطبانتان آشنا میشوید.
توجه داشته باشید که برای ایجاد
آگاهی از برند brand awareness باید تلاش کنید تا بهترین استراتژی را در پیش بگیرید.
در اینستاگرام، باید فقط ۱ تا ۳ پست جدید در روز منتشر کنید. با در نظر گرفتن این موضوع، باید دقت کنید محتوایی که تولید میکنید، بتواند میزان تعامل را بالا نگه دارد و همچنین خسته کننده نباشد تا منجر به آنفالو کردن شما شود.
سبکی که میتواند بیشترین تعامل را به وجود آورد و برای مخاطبان جذابتر باشد، ترکیب متعادلی از محتوای تبلیغاتی و تعاملی است.
حالا که متوجه این نکات شدید، بیایید در این مقاله از بانیبر مراحل ساخت تقویم محتوایی اینستاگرام را مطالعه کنیم. همچنین میتوانید تقویم محتوایی ۱ ماهه را نیز در ادامه دانلود کنید.
به راحتی با نگاه کردن به تقویم، میتوانید با استفاده از مناسبتهایی که در پیش است، محتوایی که باعث خوانده شدن، دیده شدن، اشتراک گذاری و تعامل میشود، ایجاد کنید.
اگر شما تاکنون از این روش برای ایجاد محتوای خود استفاده نمیکردید، بعد از یکبار استفاده متوجه خواهید شد که چه فرصتهای ارتباطی با مخاطبانتان را تا به اینجا از دست دادهاید.
به عنوان مثال شب یلدا را در نظر بگیرید. یلدا در آذر ماه برگزار میشود. تقریبا تمام کسب و کارها میتوانند از این موقعیت استفاده کنند.
اگر شما صاحب فروشگاه اینترنتی هستید، بهتر از از قبل برنامهریزی داشته باشید و محتواهایی پیرامون با این رویداد مهم ایجاد و منتشر کنید.
هرچه بیشتر با تمهای محبوب در اینستاگرام درگیر شوید و از هشتگهای مرتبط استفاده کنید، احتمال بیشتری برای جذب مخاطبهای جدید و حفظ مخاطبهای قدیمی وجود دارد.
بنابراین، حتماً موضوعات مهم ماه را در نظر بگیرید و هر ایدهای که به ذهنتان میرسد در جایی یادداشت کنید تا از آن به بهترین شکل ممکن به نفع استفاده کنید.
یکی از این ایدهها میتواند تخفیفهای ویژهی مناسبتهای مهم باشد. به عنوان مثال فروش ویژهی پکیج یلدایی فقط تا پایان هفته! برای فروش محصولاتتان میتواند موثر باشد.
البته این نکته را مد نظر داشته باشید که در اکثر تقویمهای موجود، فقط مناسبتهای رسمی ثبت و درج شدهاند. بسیاری از مناسبتها جهانی هستند و میتوانید از روشهای مختلف از آنها آگاهی پیدا کنید. مانند روز جهانی همبرگر! روز جهانی چپ دستها! روز جهانی گربه دوستها!
هشتگها در اینستاگرام بسیار مهم هستند. این کلمات کوتاه که با # شروع میشوند، راهی هستند که کاربران محتوای شما را پیدا کنند. به هشتگهای مهم و پرطرفدار ماه و هفته توجه و از آنها استفاده کنید.
لازم نیست دقیقا از هشتگهای پرطرفدار استفاده کنید. شما میتوانید با توجه به نوع کسب و کار و همچنین محتوایی که تولید میکنید، هشتگها را کمی تغییر دهید. به عنوان مثال اگر در حوزهی طلا و جواهر فعالیت میکنید، به جای #روز-مادر، میتوانید از #گردنبند-روز-مادر استفاده کنید.
با استفاده از هشتگی که زیاد مورد استفاده قرار نمیگیرد، پست شما بین صدها پست دیگر گم نمیشود، اما همچنین به خاطر مرتبط بودن موجب دیده شدن شما نیز میشود.
درست مانند تقویم محتوایی اینستاگرام، لیست کردن ایدهها برای نوشتن و منتشر کردن مقالههای بلاگ نیز مهم است. علاوه بر اینستاگرام، شما
از طریق وب سایت نیز میتوانید فروش خود را افزایش دهید.
با داشتن تقویم محتوایی مناسب برای مقالههای بلاگ، میتوانید تقویم محتوایی اینستاگرام خود را نیز آپدیت کنید. برنامهریزی کنید که کدام مقاله را در اینستاگرام خود استفاده کنید، چطور میتوانید از طریق یک مقالهی خاص برای خود تعامل ایجاد کنید، چه محصول یا خدماتی را در اینستاگرام خود تبلیغ کنید و مخاطبانتان را به وب سایت هدایت کنید و …
منشن کردن دیگران، راهی عالی برای افزایش دسترسی شما به افراد جدیدی که از برندتان آگاه نیستند، میباشد. بنابراین، چند روز را در تقویم محتوایی اینستاگرام خود در نظر بگیرید تا افراد و اینفلوئنسرهایی که مرتبط با حوزهی شما هستند را، منشن کنید.
چه راهی بهتر از به اشتراک گذاشتن دانش خود برای ایجاد تعامل، اعتماد و تقویت جایگاه؟ استفاده از نکات، ترفندها و پستهای آموزشی، راهی عالی برای افزایش آگاهی از برند شماست، و همچنین به دنبال کنندگان شما نیز کمک میکند.
این نوع پستها بسیار عالی هستند. چرا؟ زیرا مستقیما تبلیغاتی نیستند اما در عین حال باعث تقویت برند شما و ایجاد اعتماد در کاربران میشود. میتوانید به راحتی یک نقل قول مستقیم از یکی از مقالات وب سایت خود را منتشر کنید.
دنبال کنندگان شما خیلی مایل به شنیدن هرروزهی داستانهای شما نیستند، اما اگر بتوانید در تقویم محتوایی اینستاگرام ۱ یا ۲ روز در هفته را به خودتان اختصاص دهید، عالی است.
با این کار میتوانید فرصت شناختن خود را به دنبال کنندگانتان دهید. همچنین این روش باعث ایجاد تعامل نیز میشود.
چند ایدهای که میتوانید از آنها استفاده کنید شامل پست و استوریهایی در مورد اینکه چقدر میز کار شما نامرتب و شلوغ است ( یا خیلی مرتب و سازماندهی شده) ، یا میتواند یک داستان طولانی در مورد نحوهی شروع کسب و کار شما باشد.
این نوع مطالب اندازهی کمی دارند، اما پستهای ارزشمندی هستند که میتوانند تعامل بالایی ایجاد کنند.
در واقع، ممکن است بعد از انتشار چند پست با این روش، متوجه شوید که بیشترین لایکها و نظرات مربوط به همین نوع پستها هستند، زیرا متن کوتاهی دارند که به راحتی خوانده میشوند و ممکن است کاربران برای دوستان خود نیز ارسال کنند.
آخرین مرحله برای درست کردن تقویم محتوایی اینستاگرام، جمع آوری تمام تصاویر، گرافیکها و منابع مرتبط است.
میتوانید این کار را با صرف یک یا دو روز به راحتی انجام دهید.
موفق باشید و فراموش نکنید که میتوانید از این مراحل برای هر ماه خود استفاده کنید. در اینجا نمونهای از یک تقویم محتوایی ۱ ماهه برای شما قرار داده شده است که میتواند کمک کننده باشد.
درباره این سایت